"عليخاني" پس از ذكر دعاي فرج برنامه را آغاز كرد و گفت: سلام به روي ماه شما،خيلي تشكر مي كنم از اينكه گرانترين لحظاتي كه در اين ايام پيدا مي شه را قراره با ما نفس بكشيد.
عليخاني با توجه به تغيير تيتراژ ابتدايي برنامه گفت: به اندازه سهم خودمون با زلفي كه گره خورده به هم، در اين ثانيه ها ي مبارك رمضان و ماه عسل خودمان ، شكل برنامه هم در ساحت كبريايي و مقدس امام علي (ع)تفاوت كرده اتفاقا از همين تفاوته آرزومون بيشتر شده است.
در بخش اول يك مادر به همراه دو فرزندش مهمان برنامه بودند.
مادر در ابتدا قصه ي خود را اينگونه آغاز كرد: حدود 32 سال از ازدواجم مي گذرد كه حاصل آن دو پسر و يك دختر است.
"آيدين" فرزند اول اين مادر گفت: من متولد سال 1362 فرزند اول خانواده هستم و برادرم مهران متولد سال 1366 بود.
دختر اين خانواده در ادامه بيان كرد: روز مادر همين امسال بود كه من براي مادرم هديه خريده بودم ولي مهران گفت هديه ات را به مادر نده تا من شب كيك بگيرم وبراي مامان جشن بگيريم ولي هر چه منتظر شديم" مهران "برنگشت با موبايلش هم كه تماس مي گرفتيم در دسترس نبود بعد ساعت 2 بعد از نصفه شب بود كه يك نفر گوشي او را جواب داد و آدرس بيمارستان به ما داد.
مادر در ادامه اينگونه عنوان كرد: وقتي رفتيم بيمارستان اولين كسي كه فرزندم را ديد آيدين برادرش بود بعد از او پرسيدم مهران خوبه؟ گفت براش دعا كن.
بعد از 48 ساعت به ما گفتند مهران مرگ مغزي شده و اگر مايل باشيد اعضاء او را اهدا كنيد تنها 5 دقيقه از اين خبر نگذشت كه من رضايت دادم گويا كسي من را براي انجام اين كار هل مي داد.
آيدين ذكر كرد: من هم، اون روز با مهران مردم شايد فقط الان جسمم تحرك داشته باشه.
و مادر در ادامه صحبتهايش ذكر كرد: بعد اعضاء مهران را اهدا كرديم و من هنوز نمي دانم اعضا مهران در بدن چه كسي است فقط مي دانم قلب او به يك مرد اهدا شده دوست دارم آنها را ببينم مهران با رفتنش من را صاحب چند فرزند كرد آرزويم ديدن فرزندان جديدم است.
"عليخاني" اظهار كرد: خوش به سعادت "مهران" و شما كه با رفتنشان يادگاري گذاشتند.
مادر بيان كرد: مهران از همون اول بخشنده و بزرگوار بود و هميشه تلاش مي كرد پدر و مادر و اطرافيانش ازش راضي باشند و با رفتنش هم به چند نفر زندگي داد.
بعد "عليخاني "از مهمانان خواست تا در بخش دوم هم همراه برنامه باشند پس از پخش وله مهمانان بخش دوم به گوي طلايي وارد شدند.
يك زوج به همراه فرزند كوچكشان به جمع مهمانان اضافه شدند. مرد در ابتدا گفت: حالم بد شد و به پزشك مراجعه كردم ، فكر مي كردم معد ه ام دچار مشكل شده بعد به من گفتند مشكل از قلبته و بايد پيوند بزني چرا كه تنها 10 در صد از قلبت كار ميكنه.
زن در ادامه توضيحات همسرش ذكر كرد: ما حدود 4 ماه زندگي نكرديم و هر لحظه منتظر مرگ شوهرم بوديم و حتي شب ها همسرم وصيت مي كرد كه اگر من صبح زنده نباشم با فرزندما ن چگونه رفتار كن.
مرد تصريح كرد: بعد از پيوند قلب رفتارم هم بهتر شده و حتي با اعتقادتر شده ام، همسر او هم صحبتهاي او را مبني بربهتر شدن رفتار همسرش تاييد كرد.
در حين صحبتهاي خانواده گيرنده قلب مادر مهران دستانش مي لرزيد كه دستان او را فرزندانش مي فشردند و به او آرامش مي دادند و گاهي خواهر و برادر مهران مي گريستند.
"عليخاني" رو به خانواده اهدا كننده عنوان كرد: نمي خواهم محكوم شوم به اينكه مي خواهم شوي تلويزيونيم ديده بشه و جذابيت بصري داشته باشه ،ميتونم همين الان برم بيرون و تمام بشه و بعد آيدين گفت نه مشكلي نيست.
مادر مهران روبه مرد گيرنده قلب گفت شما الان يه جورايي پسر من به حساب مي آييد و خداروشكر كه زندگي شما پا برجاست حلالتون باشه اجازه بده هميشه پسرم صدات بزنم.
عليخاني كه از صحبتهاي مادر مهران بغضش گرفته بود و در گوشه چشمانش اشك حلقه زده بود تنها مادر مهران را نگاه مي كرد و حتي او هم براي اين لحظه ها، حرفي نداشت و ترجيح داد سكوت كند.
"عليخاني" پس از خارج شدن از دنياي مهمانان خاطر نشان كرد: اسم و فاميل و راه خونمون را گم كردم. اگر نمي تونيم نفسي بديم حداقل كاري كنيم كه مردم پشت سرمون آه نكشند.
تيتراژ پاياني برنامه با گريه هاي خواهر مهران و در آغوش گرفتن مادر مهران و همسر مرد گيرنده قلب گره خورد.