به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
نامزد وزارت ارشاد: به هاشمی ارادت فکری دارم!
نامزد تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت در صورت رسیدن به وزارت اقدام به بازگشایی دو نهاد شبه صنفی تعطیل شده میکند.
علی جنتی در مصاحبه با روزنامه قانون و درباره احتمال بازگشایی خانه سینما که به خاطر تخلفات قانونی تعطیل شده گفت: بنده هنوز به طور کامل وارد این مقوله نشدم.
نه استدلالهای وزارت ارشاد برای تعطیلی خانه سینما را استماع کردهام و نه دلایل و برهانهای طرفین دعوا را شنیدهام. برخورد من با این ماجرا تا به حال برخورد رسانهای بوده است. در واقع، مسائلی را شنیدهام که در رسانهها منعکس شده است؛ اما آنچه اکنون میتوانم بگویم این است که اصولاً بستن خانه سینما به عنوان یک انجمن صنفی که محل گردهمایی اهالی سینما و محل تبادل نظرات و تضارب آرا بوده، بسیار خسارتبار بوده است.
این مشکل باید در اسرع وقت حل شود. یکی از مهمترین اولویتهای من بازگشایی خانه سینما است و قطعاً در اولین روزهای کاری به آن خواهم پرداخت. اصولاً چیزی که باید به آن توجه داشت تشکلهای مدنی و صنفی است که اصحاب سینما و مطبوعات و هنر باید از آن بهرهمند شوند. اگر ما تمامی فعالیتهای این گروهها را زیر نظر دولت بیاوریم و فکر کنیم پادگانی درست کردهایم که همه باید مطیع ما باشند، بسیار عمل نادرستی است.
وی به تخلفات انجام شده در خانه سینما و ارتباط برخی اعضای این مرکز با رسانهها و شبکههای فرهنگی ضد انقلاب خارج کشور اشارهای نکرد و درباره انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز که شماری از اعضای هیئت مدیره آن هم اکنون به آمریکا و برخی دولتهای اروپایی پناهنده شدهاند، گفت: در چارچوب همان سیاستهایی که اشاره کردم قاعدتاً انجمن صنفی روزنامهنگاران هم باز خواهد شد.
علی جنتی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره اینکه آیا با پدرش برای پذیرش وزارت مشورت کرده، گفت: خیر مشورت نکردم. اطلاع دادم. ایشان هم نظرشان این بود که وزارت ارشاد مشکلات فراوانی دارد و اگر به وزارتخانه دیگری میرفتم، بهتر بود. خبرنگار: در مورد اصل حضورتان در دولت آقای روحانی مشکلی نداشتند؟ نه اصلاً.
وی درباره احتمال انتقاد آیتالله جنتی در خطبههای نمازجمعه نسبت به وزارت ارشاد میگوید: بله؛ به هر حال ایشان اگر تشخیص بدهند که جایی مشکل وجود دارد، چه وزارت ارشاد و چه جای دیگر، بسیار صریح بیان میکنند. ممکن است قبل از تذکر علنی به خودم خصوصی بگویند؛ اما اگر احساس کنند که تذکر خصوصی مؤثر نبوده، علنی هم میگویند. علی جنتی این را هم گفته که ارادتش نسبت به هاشمیرفسنجانی فکری است نه شخصی.
هدف آمریکا از مذاکره تداوم تحریمهاست نه دیپلماسی
«هدف آمریکا از مذاکره با ایران تداوم تحریمهاست و نه یافتن راه حل دیپلماتیک».
نشریه آمریکایی نشنال اینترست این تحلیل را به نقل از یک عضو ارشد اندیشکده فدراسیون دانشمندان آمریکا منتشر کرد. «یوسف بات» دکترای فیزیک هستهای دانشگاه ییل در این تحلیل خاطرنشان میکند: «چندی پیش «رابرت اینهورن»، از دستیاران سابق اوباما در فارین پالیسی بحث کرد که نباید به ایران مجوز غنیسازی داده شود چرا که به گمان او، جمهوری اسلامی به پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای (انپیتی) پایبند نیست. این ادعای اینهورن از جهات بسیاری نادرست است.
اگر این حرف بیانگر دیدگاه سیاستگذاران آمریکایی باشد، امکان دارد ریشه بنبست در خصوص برنامه هستهای ایران همین برداشت نادرست باشد؛ برنامهای که به گفته رئیس دستگاه اطلاعاتی ملی آمریکا در حال حاضر اهداف نظامی را دنبال نمیکند.»
تحلیلگر آمریکایی اضافه میکند: یکی از باسابقهترین کارشناسان در این خصوص دکتر هانس بلیکس، رئیس سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که به تازگی اعلام کرد «تا به حال، ایران انپیتی را نقض نکرده است و در حال حاضر هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران سلاح هستهای میسازد، وجود ندارد.»
نویسنده با اشاره به سخنان «محمد البرادعی»، دبیر کل سابق آژانس مبنی بر این که درباره خطر ایران هوچیگری راه انداختهاند و من کوچکترین دلیلی که نشان دهد تهران در پی بمب میباشد، مشاهده نکردهام تصریح کرد: «اگر سیاستگذاران آمریکا مایل هستند که از طریق مذاکره به راه حل مسئله هستهای ایران دست یابند، باید برداشت و درک خود از انپیتی را شفاف و روشن کنند. متأسفانه، این طور به نظر میرسد که عدهای در دولت آمریکا احتمالاً به تداوم تحریمها بر ایران بیش از یافتن راه حل منصفانه و قانونی، تمایل دارند.»
یوسف همچنین با مرور اظهارات گری سیمور مشاور سابق اوباما که گفته بود «کاخ سفید طرح 3 جانبه ایران و ترکیه و برزیل درباره غنیسازی را موجب تأخیر انداختن تحریمها میدانست» افزود: به نظر میرسد هدف اصلی این بوده که تحریمها همچنان ادامه داشته باشد و شرایط به گونهای طراحی شده که این هدف محقق شود. بنابراین با طرح 3 جانبه مخالفت شد.
تحلیلگر نشنال اینترست تصریح کرد: میتوان گفت که وضعیت تعامل آمریکا با ایران از جهاتی شبیه به وضعیت دهه 1950 (دهه 1330 و دوران ملی شدن صنعت نفت ایران) و نخستوزیری محمد مصدق است. ری تکیه از اعضای شورای روابط خارجی (CFR.ORG) معتقد است که امپراتوری بریتانیا اصلاً مایل نبود به دولت وقت ایران که در صدد بازپسگیری مناطق نفتی خود بود، امتیاز بدهد و قصد داشت که آن نخستوزیر گستاخ را از قدرت به زیر بکشد.
ملیگرایی مصدق در نظر «وایتهال» فقط به معنای چشمپوشی بریتانیا از منافع خاص خود در ایران نبود بلکه میتوانست تمامی داراییهای این امپراتوری را در سراسر جهان تهدید کند. مصدق باید میرفت و دیپلماسی فقط نیرنگی بود که در خدمت تحقق این هدف به کار گرفته شد. از این دیدگاه، لندن هرگز در پی سازگاری با تهران نبود بلکه فقط از تشریفات دیپلماسی استفاده میکرد تا یک ائتلاف عمومی را علیه مصدق که سخت تحت فشار بود، شکل دهد.
یوسف بات در ادامه افزود: «اکنون به نظر میرسد، واشنگتن نیز مانند لندن در اوایل دهه 1950 رفتار کند اما این کار میتواند به فروپاشی انپیتی منجر شود.»
نیویورکتایمز: تحریمها و فشارها موضع روحانی را تغییر نمیدهد
«با وجود خوشبینی غرب به حسن روحانی، نزدیکان وی هشدار دادهاند که او بالاتر از همه چیز یک مسلمان شیعه است و زندگیاش را وقف جمهوری اسلامی کرده و هرگز به آن خیانت نمیکند.»
این مطلب را توماس اردبرینک دیپلمات سابق آمریکا در روزنامه نیویورکتایمز مورد تاکید قرار داد. او با اشاره به خوشبینی روحانی نسبت به غرب در مذاکرات هستهای 10 سال پیش که منجر به توقف غنیسازی شد، مینویسد: این تنها توافق هستهای ایران و غرب طی 10 سال گذشته بود. اما مذاکرات در سال 2005 شکست خورد و منتقدانش او را متهم کردند که ضعف نشان داده است.
نیویورکتایمز با مرور سوابق سیاسی دکتر روحانی مینویسد: «او در سال 1978 به انگلیس میرود و در دانشگاه لنکستر حقوق اسلامی درس میدهد. وی قرار بود برای ادامه تحصیل به هاروارد برود که انقلاب شروع شد و او برای پیوستن به آیتالله خمینی به پاریس رفت.
روحانی تقریبا در تمام تصمیمات خارجی ایران در سه دهه گذشته نقش مستقیم داشته است. او یکی از سه نفری بود که با رابرت مکفارلین که پنهانی در سال 1986 به تهران آمده بود ملاقات کرد. اما نزدیکان روحانی هشدار دادهاند که او بالاتر از همه چیز یک مسلمان شیعه است و زندگیاش را وقف جمهوری اسلامی کرده و هرگز به آن خیانت نمیکند.»
یکی از نزدیکان او میگوید: «دشمنان ما نباید از روحانی انتظار کوتاه آمدن داشته باشند. تحریمها و فشارهای دیگر موضع ما را تغییر نمیدهد. روحانی به گفتوگو با غرب علاقه دارد نه تکگویی. او آماده دستیابی به یک زمینه مشترک است اما فقط اگر طرف مقابل هم آماده رسیدن به زمینه مشترک باشد. غرب قدر این فرصت را بداند».
افراطیون مدعی اصلاحات در غربال اعتدال
آخرین گزارشها از منتفی شدن تصدی وزارت توسط اصلاحطلبانی چون توفیقی، مسجدجامعی، فرجیدانا، بانک عارف و یونسی حکایت میکند.
با این حال برخی دیگر از اصلاحطلبان مانند محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، بیژن زنگنه، محمود حجتی، محمدجواد ظریف، عباس آخوندی، علی ربیعی، مسعود سلطانیفر، بهعنوان نامزدهای تصدی وزارت آموزش و پرورش، معاون اول یا وزارت صنایع، وزارت نفت، جهاد کشاورزی، خارجه، مسکن، کار و رفاه تعاون، و ورزش و جوانان دیده میشود.
بر طبق آخرین گزارشها، نامزدهای وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری به این ترتیب تدوین شده و البته نهایی نشده است؛ «معاون اول رئیسجمهور (اسحاق جهانگیری یا فروزنده)، وزیر کشور(عبدالرضا رحمانیفضلی)، وزیر نفت (بیژن زنگنه)، وزیر اطلاعات (محسن قمی یا محمود علوی- صلاحیت علوی در انتخابات مجلس از سوی شورای نگهبان تایید نشد)، وزیر اقتصاد و دارایی (علی طیبنیا)، وزیر کشاورزی (محمود حجتی)، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری (رضا مکنون)، وزیر امور خارجه (محمدجواد ظریف)، وزیر راه و شهرسازی (عباس آخوندی)، وزیر بهداشت (سیدحسن قاضیزادههاشمی)، وزیر ارتباطات (سیدابوالحسن فیروزآبادی)، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (علی جنتی)، وزیر آموزش و پرورش (محمدعلی نجفی)، وزیر صنعت معدن و تجارت (محمدرضا نعمتزاده)، وزیر رفاه کار و تعاون اجتماعی (علی ربیعی)، وزیر دفاع (سردار احمد وحیدی)، وزیر ورزش و امور جوانان (مسعود سلطانیفر)، وزیر نیرو (حمید چیتچیان)، رئيس دفتر رئيسجمهور (حسین فریدون یا نهاوندیان)، رئيس سازمان مدیریت و برنامهریزی (محمدباقر نوبخت)، دبیر شورای عالی امنیت ملی (محمد فروزنده)، معاون پارلمانی رئيسجمهور (علی عسگری)، رئيس سازمان انرژي اتمی (محمود واعظی)، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری (رضا صالحی امیری)، مشاور ارشد رئيسجمهور و رئیس گروه مشاوران (اکبر ترکان)، رئيس بازرسی نهاد ریاست جمهوری (حسین فریدون)، رئیس کل بانک مرکزی(مجید قاسمی)، پیش از این از سوی کمیتههای مشورتی اسامی 60 نامزد تصدی وزارتخانه و معاونت به دکتر روحانی ارائه شده بود. شماری از این اسامی از فعالان فتنه 88 و 78 بوده و مورد حساسیت مجلس شورای اسلامی قرار دارند. اکنون به نظر میرسد برخی از اسامی غربال شده اند.
واسطههای ملاقات با سوروس چه خوابی برای وزارت خارجه دیدهاند؟!
زمزمه نام محمدجواد ظریف به عنوان یکی از نامزدهای تصدی وزارت خارجه، با استقبال خبرگزاری رویتر مواجه شد. رویتر میگوید ظریف روابط خوبی با وزیر دفاع و معاون رئیسجمهور آمریکا دارد!
این خبرگزاری در گزارش خود نوشت: محمدجواد ظریف در راس بسیاری از مذاکرات مخفی با واشنگتن برای پایان دادن به شکاف 35 ساله میان ایران و آمریکا بوده است. معرفی او نشان دادن شاخه زیتون به آمریکاست[!] او با وجود تمام ناکامیهای گذشته، در آمریکا کاملا شناخته شده است.
رویتر افزود: ظریف رابطه خوبی با معاون رئیسجمهور جو بایدن، وزیر دفاع چاک هیگل و عدهای از مقامات امنیتی آمریکا از هر دو حزب دارد و در دفتر تلفن وی شماره تلفن این مقامات نوشته شده است. او در فاصله سالهای 2002 تا 2007 نماینده دائمی ایران در سازمان ملل بود و پس از آن به تهران بازگشت.
یک دیپلمات غربی که با ظریف تعاملاتی داشته گفت: «ظریف آمریکا را به خوبی میشناسد به رغم تمام سرخوردگیهای مربوط به گذشته، کسی است که هنوز فردی شناخته شده (مورد اعتماد) در واشنگتن است.»
همچنین دنیس راس، دیپلمات صهیونیست آمریکایی که در دولت اوباما نیز تا سال 2011 به عنوان مشاور امور خاورمیانه کار میکرد میگوید: ظریف پیش از این نشان داده است که مصمم به برقراری رابطه با غرب است. انتخاب او نشانه علاقه به برقراری رابطه با غرب است. هر چند که این انتخاب زمانی به صورت واقعی معنیدار میشود که ایران در رویکرد هستهای تغییری ایجاد کند.
پایگاه اینترنتی رجانیوز نوشت: در حالی که روسای فراکسیونهای اصولگرایان و رهروان مجلس توافق کردند اعضای این فراکسیونها به وزرای حامی فتنه و حاشیهدار رای ندهند با این حال زمزمههایی مبنی بر حضور برخی افراد مسئلهدار شنیده میشود.
بر اساس این گزارش محمدجواد ظریف در دولت سازندگی به مدت 10 سال معاون وزیر خارجه بود و سپس مجددا به نیویورک برگشت و سفیر ایران در سازمان ملل شد و از همان زمان حلقه نیویورکیها مصطلح شد.
در این گزارش آمده است، برنامهریزی سفر خاتمی به آمریکا یک سال پس از پایان ریاستجمهوری وی و همچنین حضور رئیسجمهور اسبق ایران در مهمانی جورج سوروس در جریان این سفر از دیگر اقداماتی بود که ظریف و دوستانش انجام دادهاند. جنجالیترین اتفاق در سفر خاتمی به نیویورک دیدار او با جرج سوروس بود. کیان تاجبخش از جمله افرادی است که در این دیدار حضور داشته است.
این گزارش میافزاید: برخی مقامات درباره آن دیدار گفته بودند که سوروس در همین هفته و در یک مراسم خصوصی صرف شام در بوستون، درباره معامله بزرگ (هستهای) با محمد خاتمی رئیسجمهوری سابق ایران گفتوگو کرد. یک ایرانی که در آن مراسم شام حضور داشت، گفت: خاتمی به ما گفت که آمریکا باید مذاکره با ایران را آغاز کند. او افزود که ایران مسلما خواهان تعلیق غنیسازی اورانیوم، اما نه به عنوان یک پیششرط برای مذاکرات است.