به گزارش مشرق به نقل از فارس، شبهای قدر فرصتی بود برای بازسازی روحی و نزدیکی هر چه بیشتر به خدا و در این میان بودند انسانهای دلشکستهای که هرکدام به دلایلی خاص شبهای قدر خود را در زندان و به دور از خانواده سپری کردند.
شامگاه چهارشنبه و همزمان با بیست و سومین شب از ماه مبارک رمضان با هدف تهیه گزارش از مراسم شب قدر در زندان اوین به سمت این بازداشتگاه حرکت کردیم.
پس از ادای نماز و صرف افطار عازم مکانی شدیم که به تازگی و در کمتر از 5 ماه به همت مسئولان زندان و همراهی زندانیان، ویژه برگزاری مراسم مذهبی ساخته شده بود.
فضای اطراف به گونهای بود که تصور حضور در زندان را در ذهن انسان باطل میکرد، برای ورود به سالن باید از دری عبور میکردیم که به نام مبارک علیبن ابیطالب مزین شده بود. محل مراسم تلفیقی بود از یک زورخانه و تکیه، جایگاهی در روبرو که سرتاسر نام حضرت علی(ع) بر آن نقش بسته بود و در مرکز و اطراف سالن نمادهای باستانی و پهلوانی به چشم میخورد.
حدود ساعت 10 شب بود که مددجویان از جمله شهرام- ج یکی از محکومان مالی وارد سالن شدند و در کمتر از 10 دقیقه مجلس به طور رسمی آغاز شد.
در زندان وابستگی به دنیا کمتر و خلوص نیت بیشتر است
امیرعلی 30 ساله یکی از مددجویانی بود که پیش از این در یکی از رسانههای کشور فعالیت میکرد و تنها به دلیل ضمانت یک چک 20 میلیونی 5 ماه پیش به زندان آمده است.
وقتی از او درخصوص گذراندن ایام قدر در زندان پرسیدم گفت: اینجا خلوص نیت بیشتر است، به این دلیل که انسان های گرفتار در اینجا جمع هستند، من یک دختر یازده ساله دارم که هنوز نمی داند پدرش کجاست و همین دوری از او، دلتنگی و دل شکستگی ام را بیشتر کرده است.
این مددجو گفت: بیشتر کسانی گرفتار زندان می شوند که از حقوق شهروندی خود اطلاعی نداشتهاند و این در صورتی است که بسیاری از افرادی که در حال حاضر در بیرون از زندان هستند با ترفندهای خاص خود را نجات داده اند.
وی افزود: من چون خودم خبرنگار بودم وضعیت را بهتر درک میکنم و به این باور رسیدم که اینجا دانشگاهی است که مردم از لحاظ حقوقی به دانش بیشتری می رسند.
این مددجو با اشاره به فعالیت مسئولان زندان در بعد فرهنگی و مذهبی گفت: من تصور نمیکردم که در زندان توجه به مسائل فرهنگی و آموزشی اینقدر عمیق باشد.
وی با اشاره به اینکه هر یک از این زندانیان مسئول یک خانواده هستند گفت: برای همه این افراد آرزوی آزادی دارم اما چیزی که اینجا بیشتر احساس میشود این است که در زندان وابستگی به دنیا کم میشود، کسی که مرتکب خطایی شده میتواند به گذشته فکر کند که چه اشتباهاتی را داشته است.
تلخ ترین اتفاق مرگ مادرم و شیرینترین اتفاق ازدواجم در زندان بود
سعید 34 ساله یکی دیگر از مددجویانی است که 15 سال شبهای قدر خود را در زندان سپری میکند.
او در مورد تجربیات خود در این 15 سال میگوید: یکی از اتفاقات مثبتی که در شبهای قدر سال گذشته افتاد رضایت شاکیها بود که باعث شد حکم اعدام من به حبس تبدیل شود.
وی افزود: من زمانی که بیرون از زندان بودم نه خدا را میشناختم و نه توجهی به اسلام داشتم اما از زمانی که به اینجا آمدهام با خدا و قرآن آشنا شدم و تا الان هم هرچه از خدا خواستم از من دریغ نکرده است.
سعید تلخ ترین اتفاق زندگی اش را مربوط به شب قدر سال 86 دانست و گفت: شب نوزدهم ماه رمضان سال 86 مادرم از دنیا رفت و چند شب پیش مراسمی را برای او در همین مکان برگزار کردیم.
این مددجو مهم ترین خواسته خود را آزادی از زندان و سفر به مشهد مقدس دانست و تأکید کرد: در حال حاضر شرایط ازدواج من در زندان فراهم شده و امیدوارم بتوانم پس از آزادی زندگی خوبی را ادامه دهم.
وی گفت: همسر من یکی از کسانی است که به دلیل حضور برادرش در زندان به اینجا رفت و آمد میکرد و من از طریق مسئولان زندان در اجرای احکام با ایشان ملاقات کردم و به توافق رسیدیم که با هم ازدواج کنیم البته من باید 7 سال دیگر در زندان بمانم اما به لطف مسئولین زودتر آزاد میشوم.
سازمان زندانها از لحاظ تغذیه فکری و روحی برای زندانیان گامهای بلندی برداشته است
مجتبی 48 ساله میگوید: من سومین سالی است که شب قدر خود را در این مجموعه میگذرانم و باید بگویم که امسال جزء معدود سالهایی است که چنین مراسمی برگزار میشود.
وی افزود: تفاوت اینجا با بیرون حضور افراد دربند و گرفتار و دل شکسته است، کسانی که دستشان از همه جا کوتاه شده وئ فقط به خدا دسترسی دارند.
این مددجو خاطرنشان کرد: من از خدا عاقبتبخیری و سلامتی را خواستم و باید بگویم که مسئولان زندان تاکنون از لحاظ تغذیه فکری و روحی برای مددجویان گامهای بلندی را برداشته اند.
اگر اجازه دهند پس از آزادی هم شبهای قدر را در زندان سپری میکنم
حاجعلی یکی از مددجویانی بود که صحبت خود را با این شعر آغاز کرد:
در دایره وجود موجود علی ست / در هر دو جهان امیر و فرزانه علی ست
طاعت که قبول حق شود یاد علی ست / مقصود خدا علی و اولاد علی ست
وی افزود: امشب شب قدر چنین شخصیتی است و اینجا عدهای دلسوخته حاضر شدهاند و این تکیه به همت یک عده دلشکسته ساخته شده است.
این مددجو تصریح کرد: معمولاً اکثر کسانی هم که اینجا هستند شخصیتهای ممتازی دارند که به دلیل گرهای که در کارشان افتاده اکنون در زندان هستند.
حاج علی می گوید که در این شبها مسئولان زندان با زندانیها یکی شدند و دیگر زندانی و زندانبان معنایی ندارد و من امیدوارم اگر اجازه دهند پس از آزادی هم شبهای قدر را در زندان سپری کنم.
این مددجو گفت: من معتقدم که حی علی خیرالعمل و مکه و کربلا اینجاست و هرکسی که از اینجا بیرون میرود خودش باید یک زندانی را آزاد کند.
ساعت 12:30 شب می رسد، مددجویان قرآن به سر گرفته اند و در میان اشک و ناله خود، خدا را به علی و اولاد او قسم می دهند تا به حق شب های قدر از هر آنچه که جسم و روح آن ها را به بند می کشد دور بمانند.
از زندان که بیرون می آیم به این فکر می کنم که در میان دیوراهای بلند و سیم های خارداری که در سراسر زندان به چشم می خورد باز هم خدا اینجا نزدیک تر است.
نزدیک تر به تمام کسانی که به دلیل جرمی خواه عمد و غیر عمد به خاطر مسائل مالی همچون چک و مهریه مجبور به تحملکیفر شده اند و سنگینی نام «زندانی» را به دوش می کشند.
شامگاه چهارشنبه و همزمان با بیست و سومین شب از ماه مبارک رمضان با هدف تهیه گزارش از مراسم شب قدر در زندان اوین به سمت این بازداشتگاه حرکت کردیم.
پس از ادای نماز و صرف افطار عازم مکانی شدیم که به تازگی و در کمتر از 5 ماه به همت مسئولان زندان و همراهی زندانیان، ویژه برگزاری مراسم مذهبی ساخته شده بود.
فضای اطراف به گونهای بود که تصور حضور در زندان را در ذهن انسان باطل میکرد، برای ورود به سالن باید از دری عبور میکردیم که به نام مبارک علیبن ابیطالب مزین شده بود. محل مراسم تلفیقی بود از یک زورخانه و تکیه، جایگاهی در روبرو که سرتاسر نام حضرت علی(ع) بر آن نقش بسته بود و در مرکز و اطراف سالن نمادهای باستانی و پهلوانی به چشم میخورد.
حدود ساعت 10 شب بود که مددجویان از جمله شهرام- ج یکی از محکومان مالی وارد سالن شدند و در کمتر از 10 دقیقه مجلس به طور رسمی آغاز شد.
در زندان وابستگی به دنیا کمتر و خلوص نیت بیشتر است
امیرعلی 30 ساله یکی از مددجویانی بود که پیش از این در یکی از رسانههای کشور فعالیت میکرد و تنها به دلیل ضمانت یک چک 20 میلیونی 5 ماه پیش به زندان آمده است.
وقتی از او درخصوص گذراندن ایام قدر در زندان پرسیدم گفت: اینجا خلوص نیت بیشتر است، به این دلیل که انسان های گرفتار در اینجا جمع هستند، من یک دختر یازده ساله دارم که هنوز نمی داند پدرش کجاست و همین دوری از او، دلتنگی و دل شکستگی ام را بیشتر کرده است.
این مددجو گفت: بیشتر کسانی گرفتار زندان می شوند که از حقوق شهروندی خود اطلاعی نداشتهاند و این در صورتی است که بسیاری از افرادی که در حال حاضر در بیرون از زندان هستند با ترفندهای خاص خود را نجات داده اند.
وی افزود: من چون خودم خبرنگار بودم وضعیت را بهتر درک میکنم و به این باور رسیدم که اینجا دانشگاهی است که مردم از لحاظ حقوقی به دانش بیشتری می رسند.
این مددجو با اشاره به فعالیت مسئولان زندان در بعد فرهنگی و مذهبی گفت: من تصور نمیکردم که در زندان توجه به مسائل فرهنگی و آموزشی اینقدر عمیق باشد.
وی با اشاره به اینکه هر یک از این زندانیان مسئول یک خانواده هستند گفت: برای همه این افراد آرزوی آزادی دارم اما چیزی که اینجا بیشتر احساس میشود این است که در زندان وابستگی به دنیا کم میشود، کسی که مرتکب خطایی شده میتواند به گذشته فکر کند که چه اشتباهاتی را داشته است.
تلخ ترین اتفاق مرگ مادرم و شیرینترین اتفاق ازدواجم در زندان بود
سعید 34 ساله یکی دیگر از مددجویانی است که 15 سال شبهای قدر خود را در زندان سپری میکند.
او در مورد تجربیات خود در این 15 سال میگوید: یکی از اتفاقات مثبتی که در شبهای قدر سال گذشته افتاد رضایت شاکیها بود که باعث شد حکم اعدام من به حبس تبدیل شود.
وی افزود: من زمانی که بیرون از زندان بودم نه خدا را میشناختم و نه توجهی به اسلام داشتم اما از زمانی که به اینجا آمدهام با خدا و قرآن آشنا شدم و تا الان هم هرچه از خدا خواستم از من دریغ نکرده است.
سعید تلخ ترین اتفاق زندگی اش را مربوط به شب قدر سال 86 دانست و گفت: شب نوزدهم ماه رمضان سال 86 مادرم از دنیا رفت و چند شب پیش مراسمی را برای او در همین مکان برگزار کردیم.
این مددجو مهم ترین خواسته خود را آزادی از زندان و سفر به مشهد مقدس دانست و تأکید کرد: در حال حاضر شرایط ازدواج من در زندان فراهم شده و امیدوارم بتوانم پس از آزادی زندگی خوبی را ادامه دهم.
وی گفت: همسر من یکی از کسانی است که به دلیل حضور برادرش در زندان به اینجا رفت و آمد میکرد و من از طریق مسئولان زندان در اجرای احکام با ایشان ملاقات کردم و به توافق رسیدیم که با هم ازدواج کنیم البته من باید 7 سال دیگر در زندان بمانم اما به لطف مسئولین زودتر آزاد میشوم.
سازمان زندانها از لحاظ تغذیه فکری و روحی برای زندانیان گامهای بلندی برداشته است
مجتبی 48 ساله میگوید: من سومین سالی است که شب قدر خود را در این مجموعه میگذرانم و باید بگویم که امسال جزء معدود سالهایی است که چنین مراسمی برگزار میشود.
وی افزود: تفاوت اینجا با بیرون حضور افراد دربند و گرفتار و دل شکسته است، کسانی که دستشان از همه جا کوتاه شده وئ فقط به خدا دسترسی دارند.
این مددجو خاطرنشان کرد: من از خدا عاقبتبخیری و سلامتی را خواستم و باید بگویم که مسئولان زندان تاکنون از لحاظ تغذیه فکری و روحی برای مددجویان گامهای بلندی را برداشته اند.
اگر اجازه دهند پس از آزادی هم شبهای قدر را در زندان سپری میکنم
حاجعلی یکی از مددجویانی بود که صحبت خود را با این شعر آغاز کرد:
در دایره وجود موجود علی ست / در هر دو جهان امیر و فرزانه علی ست
طاعت که قبول حق شود یاد علی ست / مقصود خدا علی و اولاد علی ست
وی افزود: امشب شب قدر چنین شخصیتی است و اینجا عدهای دلسوخته حاضر شدهاند و این تکیه به همت یک عده دلشکسته ساخته شده است.
این مددجو تصریح کرد: معمولاً اکثر کسانی هم که اینجا هستند شخصیتهای ممتازی دارند که به دلیل گرهای که در کارشان افتاده اکنون در زندان هستند.
حاج علی می گوید که در این شبها مسئولان زندان با زندانیها یکی شدند و دیگر زندانی و زندانبان معنایی ندارد و من امیدوارم اگر اجازه دهند پس از آزادی هم شبهای قدر را در زندان سپری کنم.
این مددجو گفت: من معتقدم که حی علی خیرالعمل و مکه و کربلا اینجاست و هرکسی که از اینجا بیرون میرود خودش باید یک زندانی را آزاد کند.
ساعت 12:30 شب می رسد، مددجویان قرآن به سر گرفته اند و در میان اشک و ناله خود، خدا را به علی و اولاد او قسم می دهند تا به حق شب های قدر از هر آنچه که جسم و روح آن ها را به بند می کشد دور بمانند.
از زندان که بیرون می آیم به این فکر می کنم که در میان دیوراهای بلند و سیم های خارداری که در سراسر زندان به چشم می خورد باز هم خدا اینجا نزدیک تر است.
نزدیک تر به تمام کسانی که به دلیل جرمی خواه عمد و غیر عمد به خاطر مسائل مالی همچون چک و مهریه مجبور به تحملکیفر شده اند و سنگینی نام «زندانی» را به دوش می کشند.