میرسلیم که به انصاف و اخلاق سیاسی در فضای عمومی جامعه اشتهار دارد تجارب گرانبهایی را از علت بی اعتنایی دولت سازندگی به فرهنگ با خبرنگار آدينه تهران در میان گذاشته است. این تجارب ارزشمند مطمئنا میتواند در نوع نگرشهای دولت یازدهم و به خصوص دکتر روحانی به اهمیت مقوله فرهنگ مؤثر باشد.
میرسلیم مؤسس و رئیس اولین مرکز تحقیقات موتور ایران و ناظر عالی طراحی و ساخت اولین موتور پایه گاز سوز - موتور ملی ایران - نیز هست.
او ریاست فدراسیون نجات غریق و غواصی و حامی فدراسیون نجات غریق جهانی ایران را بر عهده دارد. وی هم اینک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
مظلویت فرهنگ در دولتهای مختلف و به خصوص در دولتهای نهم و دهم را چگونه میتوان تحلیل و تعلیل کرد؟
فرهنگ با مجموعهای از عوامل سروکار دارد که بر روحیۀ انسان اثرگذارند. اثر این عوامل معمولا در کوتاه مدت ظاهر نمیشود و دولتها اغلب مشتاقند بیشتر به اموری اهتمام ورزند که سریعتر نتیجۀ خود را نشان میدهد؛ لذا توجه آنها به نیازهای مادی فرد و جامعه اولویت پیدا میکند و امور فرهنگی به حاشیه رانده میشود و از این جاست که مظلومیت فرهنگ در دولتهای مختلف پس از پیروزی انقلاب آغاز شده و بتدریج شدت گرفته است، مگر به اقتضای شرائط زمانه ناگزیر امور فرهنگی در دستور مستقیم فعالیتهای دولت قرارگرفته باشد، نظیر شکل گیری ستاد تبلیغات در دوران جنگ تحمیلی و بنا به ضرورت نیاز حضور مردم و کمکهایشان در جبهه ها.
دولت سازندگی همت خود را عمدتا مصروف بازسازیهای شهری و روستایی کرد؛ دولت اصلاحات نیز سرگرم توسعۀ سیاسی شد و دولتهای نهم و دهم نیز پیگیر گسترش عدالت اجتماعی با تأکید بر شرائط معیشتی مردم بود. طراحی فرهنگی در صدر برنامههای آنها قرار نگرفت.
به رغم اینکه شعارهای دولت یازدهم بیشتر در زمینه اقتصادی است به نظر شما این دولت در خصوص حل مشکلات و معضلات فرهنگی چه رسالتی را بر عهده دارد؟
مشکلات مدیریتی و اقتصادی موجود، دولت یازدهم را وادار کرده است که به شعارهای اصلی خود ابعاد اقتصادی بدهد اما پیچیدگی آن مشکلات به گونهای است که، البته پس از تدبیر صحیح دولت، جز با یاری و مشارکت مردم، از پس آنها نمیتواند برآید. این مشارکت و یاری نیز در سطوح فردی و اجتماعی بویژه مردم نهادها باید رخ بنماید. با حفظ و تقویت روحیۀ اعتماد عمومی، دولت مجهز به سرمایۀ عظیمی خواهد شد که هیچ درآمد ارزی و ریالی با آن قابل مقایسه نیست. با رشد و گسترش فضائل اخلاقی و اعتقادات معنوی و فروکشی بی بند و باری، اغلب تخلفات و انحرافاتی که مانند خوره به جان مردم و دولت به مفهوم عام آن افتاده است، حذف خواهد شد و نتائج کوششهای برنامهریزی شدۀ دولت یازدهم را میتواند معنادار کند والا تقلاهای دولت همچون آب در هاون کوبیدن خواهد شد.
با توجه به حساسیت رسانههای ضد انقلاب به نحوه گزینش مسئولان فرهنگی در دولت یازدهم و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فکر میکنید مدیران فرهنگی دولت آینده باید دارای چه ویژگی هایی باشند؟
مدیران فرهنگی باید عمیقا متأثر از آموزههای اسلامی باشند. به قرآن صرفا نگاهی تشریفاتی نکنند و آن را راهنمای اصلی برای برنامهریزی فرهنگی و زندگی قراردهند. تمام صحنۀ فرهنگ و هنر ما باید حال و هوای راه و رسم زندگی کسانی را داشته باشد که هدایت یافتگان اند. تا ما پیامبران و بویژه اشرف آنها حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را نشناسیم چگونه میتوانیم آنها را الگوی خود قراردهیم. تا ما نفهمیم چه کسانی و چگونه پیامبر اکرم(ص) را تأیید و تصدیق کردند و همچون اهل بیت علیهم السلام مظهر آموزشهای ربانی او شدند، به چه نحوی میخواهید برای ساماندهی زندگی خود اقدام کنیم؟ تا ما قدر و عظمت کار شهدا را درک نکنیم چگونه میخواهید که قدم در راه ایثارگری بنهیم و از خود گذشتگی نشان دهیم و نه خود خواهی و خودبینی و خودپرستی!؟ تا ما روش شایستگان را نبینیم و زیبایی آن بر دلمان ننشیند چطور میخواهید اصلاح مفاسد صورت پذیرد؟
شما در دولت آقای هاشمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بودید. تکیه بر سازندگی اقتصادی و بی اعتنایی به فرهنگ یکی از نقاط ضعف دولت آقای هاشمی بود. به نظر شما آقای روحانی چگونه میتواند از تجربه دولت آقای هاشمی بهره مند شود و مقوله فرهنگ را در اهم اولویتهای خود قرار دهد؟
اقتضای اولیۀ دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی، که با شعار سازندگی وارد صحنۀ اجرائی شد، فراهم ساختن امکانات مادی ( اعم از اطلاعات مدیریتی و نیروی انسانی و اعتبارات ارزی و ریالی و مصالح و ابزارها و خدمات گوناگون مورد نیاز چنان کار عظیمی) بود. متقابلاً در زمینۀ فرهنگی هدف خاصی با همان اولویت، در مدّ نظر قرار نگرفت و امور فرهنگی، بدون آنکه قصد بی اعتنايی بدان باشد، خودبه خود به حاشیه رانده شد.
دولت آقای دکتر روحانی نیز باید در ساماندهی امور اقتصادی و اجتماعی مدبرانه و جانفشانانه کوشا باشد، اما به یقین میتوان گفت که بدون پشتوانۀ فرهنگی، یعنی بدون حفظ و تقویت روحیۀ اعتماد عمومی و تثبیت ارزشهای اعتقادی در زندگی روزمرۀ مردم، کاری از پیش نخواهد برد: پس برای هر فعالیت اقتصادی، بدون استثناء، باید سرفصلی از لحاظ فرهنگی بگشاید و بعلاوه برای جبران مافات و خروج از آثار زیانبار شبیخون فرهنگی سالیان اخیر، برنامهریزی ایجابی و فعال داشته باشد.