موضوعی که البته محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد هم در یکی از برنامه هایی که به دعوت وی آمده بود، نیز به آن اشاره کرد؛ از بحرانهای ارزی گرفته تا گرانی هایی که شاید در سالهای اخیر بی سابقه بود. بحرانهایی که می گوید بوجودآمدنشان از اختیار او و وزارتخانه اش خارج بود. حال که این روزهای سخت سپری شده است، غضنفری از پشت پرده بحران ارزی و گرانی ها رمزگشایی میکند و معتقد است که حالا زمان گفتن آنها فرا رسیده است. البته وی این نکته را نیز متذکر میشود که دولت احمدی نژاد به دنبال بالا بردن نرخ ارز نبوده است.
بخش اول گفتگو با مهدی غضنفری را در ادامه می خوانید:
میراث غضنفری برای دولت تدبیر و امید
* آقای دکتر غضنفری، دولت تدبیر و امید از 12 مرداد ماه جاری رسما کار خود را آغاز کرده و جلسه رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دکتر حسن روحانی نیز قرار است دوشنبه هفته جاری برگزار شود، برهمین اساس نخستین پرسش ما به میراث اقتصادی جنابعالی و دولت نهم و دهم برای دولت یازدهم در بخش صنعت، معدن و تجارت اختصاص دارد؟
- دکتر غضنفری: به نظر می رسد میراثی که شما از آن یاد می کنید، در گزارش 8 ساله عملکرد وزارت صنعت، معدن و تجارت آمده است. بر این اساس، در همه اين هشت سال و به ويژه در دو سالی که وزارتين صنایع و معادن و بازرگانی به عنوان يك تصمیم مهم در حوزه توليد و تجارت با هم ادغام شدند، می توان به افزایش ظرفیت تولید، افزایش تولید و صادرات اشاره کرد. در واقع، تولید همانند یک موجود زنده است که متولد شده و به تدریج به دوران بلوغ می رسد و بسته به محیط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیرامون ان، دوران رشد خود را طی می کند. گاهی اوقات نیز ممکن است که تولید دچار افت و تغییر و حتي ورشكستگي شود. این يك فرآیند جهاني است و در تولید کشور ما نیز رخ داده است ولی تعداد زاد و ولدها در صنعت و معدن ظرف چند سال اخیر بسیار بالا بوده است؛ به این معنا که تعداد پروانه های بهره برداری که در ظرف 8 سال دولت نهم و دهم صادر شده، با پروانه های بهره برداری که از ابتداي صدور پروانه تا هشت سال پیش صادر شده است، تقريبا برابری می کند.
* به هر حال، آقای وزیر خروجی کار مهم است؛ از رشد صنعتی در دوره فعالیتتان بگوید؟
- به تازگی بانک مرکزی نرخی را اعلام نکرده است ولی بنابر اعلامی که در گذشته داشته است، ظرف دو سال گذشته، در شاخص نرخ رشد اقتصادی، یکی از بالاترین شاخصها مربوط به بخش صنعت و معدن بوده است و همواره سهم آن از اعداد متوسط بالاتر و در حدود 6 تا 7 بوده است.
نبض توليد در بسياري از بخشها خوب مي زند/ ایران را به یک کارگاه بزرگ صنعتی سازی تبدیل کردیم
* یک دوره ای هم این رشد به نزدیک ده درصد رسید.
- بله اما سعی می کنم که اعداد را با ملاحظه بگویم که تردیدی در آمار پیش نیاید. اما اعداد بالا بود و متوسط رشد سایر بخش ها، زیر اعداد رشد صنعتی قرار می گرفت. در دولتهای هفتم و هشتم تعداد 32 هزار پروانه بهره برداری صادر شده است، در حالی که دولت نهم و دهم 55 هزار پروانه صادر کرده است، این تولدهایی است که صورت گرفته و سرمایه گذاری هایی است که به مرحله تولید رسيده است.
البته شاخص ديگري تحت عنوان محوز احداث وجود دارد كه من آمار آن را ذكر نكردم و مقدار آن خيلي بيشتر است ولي ممکن است برخی مجوز احداث بگیرند، اما كارشان به مرحله تولید نرسد. روی شاخص سرمایه گذاری نیز اتفاقات خوبی رخ داده است؛ به این معنا که تا پیش از آغاز به کار دولت نهم، میزان سرمایه گذاری 16 هزار میلیارد تومان بوده است؛ در حالی که دولت نهم و دهم 115 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری در بخش صنعت و حدود 5 هزار میلیارد تومان در بخش معدن شکل داده است که نشانگر رشد 7.2 برابری است. به این دلیل باید گفت که امید به سرمایه گذاری در سالهای اخیر بسیار مطلوب بوده است، این به مفهوم آن است که مراجعان بسياري داشته ايم که علاقه مند به کار صنعتی و معدني بوده اند. البته در مورد برخي شاید به این دلیل بود که سرمایه گذاران امیدوار بودند که بانکها تسهيلات در اختیار آنها قرار می دهند.
يعني در واقع اولين شاخص، مراجعه براي سرمايه گذاري است. پس از این، امید به سرمایه گذاری با یک آهنگی به مجوز احداث تبدیل می شود که این مجوز احداث نیز با یک آهنگ کاهشی؛ به پروانه بهره برداری تبدیل می شود. پروانه بهره برداری در واقع مشخصه ظرفیت سازی است و ظرفیت سازی نیز با آهنگ کمتری به تولید عملي تبدیل می شود.
گاهي به وجود تناقض آماری در آمارهای بخش صنعت و معدن کشور اشاره مي شود. ولي مهم است كه بدانيم اولا ما در وزارت صنعت، معدن و تجارت هيچگاه اجازه دخل و تصرف در امارها را نمي دهيم و ثانيا بايد به نوع شاخص و معيار توجه كرد مثلا تفاوت ظرفيت اسمي و مقدار توليد واقعي و ثالثا بعضا ممكن است پايه امارگيري به لحاظ زمان و يا مكان متفاوت باشد و منجر به خروجي متفاوتي شود.
مطمئنا هدف منتقدين اصلاح امور است ولي اگر خداي ناكرده با دقت نظر صورت نگيرد، ممكن است فضای ذهنی دیگران را نیز آشفته سازد؛ لذا بايد در ذكر آمارها به مسائلي كه عرض كردم توجه كرد و البته حتما مي دانيد كه اينها اندكي از ملاحظاتي است كه بايد انجام شود، موضوعاتي همچون نرخ تسعير ارز ، نرخ تورم، نرخ رشد سود بانكي و بسياري از پارامترهاي ديگر هم بايد مد نظر باشد.
بنابراین میراث ارزشمندي كه برای دولت بعدی مانده است را می توان به طور خلاصه به این گونه عنوان کرد که اولا روند سرمایه گذاری، صیانت از تولید و توسعه صادرات نه تنها نسبت به دولتهای گذشته متوقف نشده، بلکه با نرخ بالاتري ادامه یافته است. البته این به معنای بي توجهي به زحمات دولتهاي گذشته نيس، آنها نیز در عرصه تولید زحمت کشیده و از یک آهنگ رشدی برخوردار بوده اند که جای تقدیر و تشکر دارد، ما به این زحمات احترام می گذاریم. در گذشته خوب کار شده و در دولت نهم و دهم، روند کار ادامه یافته و كارهاي بسيار بيشتري صورت گرفته است و در بسیاری از شاخص ها نرخ رشد بهتر شده است. ما معمولا دو تا سه برابر شدن شاخص ها را تجربه كرده ايم.
برخی اوقات در كنار رشد نرخ اميد به سرمايه گذاري عواملی همچون تورم و نرخ ارز باعث شش و هفت برابر شدن میزان سرمایه گذاری شده است و این موضوع به معنای این نیست که ظرفیت ايجاد شده شش برابر شده است. بلکه اگر در گذشته راه اندازی یک خط تولید 200 ميليون دلاري با احتساب دلار 700 یا 1000 تومانی، 140 تا 200 میلیارد تومان تمام می شده، اکنون با دلار 3000 تومانی نیازمند هزینه تقريبا سه برابري است. بنابراین در رابطه با محاسبه اعداد و ارقام به ریال و دلار باید دقت کافی صورت گیرد. یعنی باید به سال پایه، نرخ جاری و ثابت را محاسبه کنیم که قابل استناد باشد. اما در مورد تيراژ و مقدار تولید این طور نیست بلکه نشانگر این است که رشد در میزان تولید صورت گرفته است. به عنوان مثال در سال 84 تا 91 صادرات غیرنفتی از متوسط رشد 22 درصدی برخوردار بوده است که در گذشته این رقم 13 درصد بوده است، در سال 91 نسبت به 90 محصولات صنعتی از رشد صادراتی 24 درصدی برخوردار بودهاند. این آماری نیست که وزارت صنعت خود تولید کرده باشد، بلکه آمار از گمرک می آید و ما در ورود داده های اولیه نقش نداریم . یا اینکه رشد حدود 20 درصد صادرات کالای غیر پایه نفتی در سال 91 که نشان می دهد کارهای خوبی انجام شده است. در خصوص محصولات غیرفلزی نیز که برای اولین بار به تولید صنعتی رسیده اند، رشد خوبی را شاهد هستیم.
این ها نشانگر این است که به جز کالاهای صنعتی که به صورت کلاسیک تولید می شدند، محصولات صنعتی جدید نیز در حال تولید هستند که مشخص می کند که خط تولید جديدي احداث شده و تکنولوژی جدیدی پا به عرصه تولید گذاشته است. در مجموع برخي واحدهاي توليدي بدليل مشكلات ارزي و ريالي و برخي عوامل ديگر تحت فشارهایی قرار دارند؛ اما پایه های خوبی در ظرفیت سازی انجام شده و حجم تولید فراتر از گذشته است.
به جز آمارهای ما، بورس نیز شاخص خوبی برای مقایسه است، در واقع، به شاخص بورس نیز می توان اتکا کرد و آن را مانیتوری برای رصد وضعیت صنعت دانست؛ چراکه بخشی از موفقیت ها در بورس ناشی از کارکرد صنعت است. منظور ما بورس کالا نیست؛ چراکه بورس کالا تحت کنترل دولت قرار داشت تا قیمت کالاهای عرضه شده در آن، خیلی بالا نرود و به صنعت فشار نیاید. در بورس کالا، مواد اولیه و کالاهای پایه صنعتی عرضه می شود که باید مراقبت می کردیم که مبنای ارز در قیمت گذاری آنها 2500 تومان و نه 3500 تومان باشد. منظور من بازار سرمایه است که رشد شاخص ها در آن، نشانگر این است که بخش صنعت و معدن خوش درخشیده است و با اقتدار جلو می رود و شرکتها، سهامشان رشد کرده است. این شاخصی است که وزارتخانه ما در محاسبه شاخص آن دخالتي نداشته است و سازمان بورس این کار را صورت می دهد.
شاخص کل بورس در آغاز سال 92 بيش از 40 هزار واحد بوده است که امروز به 58 هزار واحد رسیده است. شاخص صنعت نیز در آغاز سال 92 بيش از 34 هزار واحد بوده که الان بيش از 50 هزار واحد است. بیش از 70 درصد ارزش بورس به بخش صنعت و معدن به مفهوم عام تعلق دارد. خب آيا اين آمار به جز اين مفهوم را مي رساند كه نبض توليد در بسياري از قسمتها خوب مي زند. خب مي بينيد كه امارهاي مختلف نشان از رشد و توسعه در كنار مشكلات عديده است. خب چرا ما دوست داريم خود زني كنيم! اين افتخارات براي همه ما ايرانيان است و تعلق به گروه خاصي ندارد.
به هرحال بايد گفت پایه گذاری خوبی در تولید صورت گرفته است و اغراق نیست اگر بگوییم که در خلال این چند سال، ایران به یک کارگاه بزرگ صنعتی سازی تبدیل شده بود. ما در مورد مسکن مهر كه در حاشیه شهرهاست و مشاهدات مستقیم داریم می توانیم راحت تر موضوع را پذیرش کنیم، اما در صنعت به دلیل اینکه اکثر صنایع در شهرکهای صنعتی مستقر هستند، تا وارد شهرک نشویم و از نزدیک مشاهده نکنیم، ممكن است این رشد و توسعه را براحتي باور نكنیم.
در این میان، ما به همه بانكها و به ويژه به بانک صنعت و معدن و صندوق توسعه ملی فشار می آورديم که بتوانیم به این واحدها کمک کنیم؛ چراکه راه اندازی این واحدها، اشتغالزایی را به دنبال دارد و صادرات و واردات را نیز رونق می دهد و در نهایت حجم تجارت را دوچندان می کند. نمی خواهم ایده آلییستی به موضوع نگاه کنم یا مبالغه کنم؛ اما صنعت و معدن و تجارتي که به دولت بعدی واگذار می شود، هم حجم بالاتری از تعداد بنگاه و توليد و تجارت را دارد و هم البته به نسبت، تعداد بنگاههای درگیر با مشکلات نیز ممكن است بیشتر باشد؛ اما این موجود زنده عليرغم فشارهاي مختلف ناشي از مشكلات مختلف داخلي و نيز تحریمها سرپا و سرزنده است. رفع برخي از اين مضايق داخلي غالبا خارج از دست وزارتخانه بود ولي ما تلاش مستمري بخرج داديم كه يا جلوي آنرا بگيريم و يا آسيب هايش را کاهش دهیم و جبران كنيم.
در مورد برخی از اتفاقات، وزارت صنعت واقعا نمی توانست کار بيشتري انجام دهد و حتی مقابله با برخی از اتفاقات، از توان دولت هم خارج بود؛ نمونه آن موضوع پرونده تخلف 3 هزار میلیاردی بود که حالت انقباضی به بانکها داد و کار را سخت کرده بود؛ به این معنا که مدیر بانک انگیزه ارایه وام و امهال بدهی های تولید را نداشت، شرایط اجتماعی و سیاسی نیز خاص بود. به هرحال، در مجموع از وضعیت امروز تولید و صنعت راضی هستم. از این بابت که تعامل با بخش صنعت و معدن بالا بود، جلسات زیادی برگزار می شد و تلاش شد از تمامی فرصتها استفاده شود که تپش نبض تولید ادامه یابد. هدف تحريمها خاموش كردن شعله فروزان و حيات بخش توليد و تجارت بود و هدف ما روشن نگه داشتن آن.
بازار ارز تحت فرمان بانک مرکزی قرار نداشت/ پشت پرده گرانیها فاش شد
* یکی از مواردی که در بخش شما مهم است، موضوع تنظیم بازار داخلی است که بحث گرانی ها در این موضوع نمایان بود. در سالهای اخیر با توجه به بحث ارز، گرانی های زیادی اتفاق افتاد. واقعا پشت پرده ماجرا چه بود؟ آیا کم کاری از سوی وزارت صنعت صورت گرفت یا بحث تحریمها بود یا هر دو بخش این عوامل تاثیر داشتند؟ قبول دارید که بازار در مقاطعی به حال خود رها شده بود؟
- نگاه شما به عنوان یک شهروند مورد احترام است و باید به آن توجه کرد؛ اما واقعیت متفاوت است. اگر منظور از کم کاری این است که همکاران تنظیم بازار طرح و برنامه نداشتند که این طور نیست و تنظیم بازار کار همیشگی آنها بوده و آنها در كارشان وارد هستند. يادمان نرود که بازار هدفمندی را چه کسی تنظیم کرد، همین کارشناسان و مدیران، آن بازار را کنترل کردند. اگر منظور از کم کاری این است که ساعت کمتری صرف شده است که این را بنده به عنوان همکاری که از بالادست به آنها نگاه می کردم، با اطمينان مي گويم كه این گونه نبود و همکارانم در سالهای گذشته چند برابر بیشتر کار کردند. تامين و توزيع و بازرسی ها بیشتر شد و همکاری بسیار گسترده ای با اصناف و تشکل های بخش خصوصی شکل گرفت.
بگذاريد با ذكر يك تاريخچه به ريشه اصلی این گرانی ها اشاره كنم. در زمستان سال 90 و در آغاز سال 91 یکی از بحث هایی که بنده مرتبا در دولت مطرح می كردم و گاهی هم به چالش میان وزارت صنعت، معدن و تجارت و سایر دستگاه هاي دولت کشیده می شد، بحث قیمت ارز بود.
بنده در دولت به كرات هشدار دادم که قیمت ارز، آهنگ رشد خود را آغاز کرده و در دولت نیز گزارش هایی می دادم و اعلام می کردم که به زودی آثار این رشد ارزی، به بازار كالا مي رسد و این امر، کار تنظیم بازار را سخت می کند. اگر خود ارز را نوعي كالا به حساب آوريم مي گفتم وقتی یک کالایی مثل ارز کنترل شود، 8 هزار کالای دیگر نیز به راحتی قابل کنترل است. آن زمان گزارش های من در دولت منجر به این می شد که رئیس جمهور مرتب به رئیس کل بانک مرکزی دستور می داد که نگرانی ما را برطرف کند، اما اندك مدتي بعد، دوباره به دلیل عدم حل مشكل رشد نرخ ارز، در دولت گزارش مي دادم که نگرانی همچنان وجود دارد و رفع نشده است. زمستان سال 90 به این صورت گذشت و تذکرهای من و دستورات رئیس جمهور منجر به فرامینی برای بانک مرکزی می شد؛ اما بازار ارز به تدريج از كنترل بانك مركزي خارج مي شد و انگار تحت فرمان بانک مرکزی قرار نداشت. ولي ما همچنان تسلط بر بازار کالا يعني اقتصاد خرد را داشتیم ولي اقتصاد کلان دراختیار ما نبود.
وقتی به بهار 91 رسیدیم، ما مشكل دومي را مشاهده كرديم و اين بار آن را هم در دولت گزارش مي كرديم و آن اينكه حالا بخش خصوصي در پاره اي موارد به دليل مشكلات ارزي و تحريم ها قادر به تامين كالا نمي شود. زمانی که هشدارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت زیاد شد، رئیس جمهور به معاون اول دستور داد که جلسات خاصی برگزار شود تا نگرانی ما برطرف شود؛ بر همین اساس جلسات متعددی برگزار شد که به بخش خصوصی کمک شود ولي متاسفانه آنچنان كه بايد كار پيش نرفت و برخي كالاها مخصوصا نهاده هاي دامي فراهم نشد كه باعث كمبود مرغ در رمضان سال قبل شد. حالا همه پذيرفته بودند كه دغدغه هاي مطرح شده از سوي ما جدي و مهم است و لذا ذهنها اماده پذيرش طرحهاي ارائه شده از سوي ما شد.
از آنجا ما پیش بینی می کردیم که این مشکلات به تدریج به بدنه اقتصاد گسترش می یابد، موضوع حضور شركتهاي دولتي خودمان براي ذخيره سازي و نيز دخالت بيشتر در مديريت ارزي را مطرح كرديم و خوشبختانه با ديدگاههاي ما مخالفت جدي نمي شد. لذا ما نوعی سهمیه بندی را برای ارز و کالا برنامه ریزی کردیم؛ چراکه معتقد بودیم که اگر ارز مدیریت نشود، سایر بخش های اقتصاد نیز مدیریت نخواهد شد. در 18 تيرماه 91 براي اولين بار طرح اولویت بندی كالا- ارز را در بانك مركزي مطرح كرديم؛ این از جمله کارهایی است که وزارت صنعت، معدن و تجارت رفتار اجرايي بانک مرکزی را تحت یک رویکرد و چارچوب خاص قرار مي داد.
در واقع وزارت صنعت، معدن و تجارت در حل این معضل ارزی پیشتاز شد؛ هم در دولت شروع به ارایه گزارش های هشداردهنده كرد و هم جلسات فراواني با معاون اول و تيم اقتصادي دولت داشت و هم خودش دست به کار شد تا موضوعی را حل کند که متولي مستقيم آن نبود؛ ولی از آن به شدت تاثیر می پذیرفت. خوشبختانه بانک مرکزی راه حلهاي ما را پذیرفت و بر اساس فرمول ما، توافق شد که برخی از کالاها، ارز مرجع و برخی دیگر ارز از بازار و به قیمت آزاد دریافت کنند. البته با شدت يافتن تحريمها باز هم بحران ارزی شدیدتر شد و در جلسه ای که با حضور رئیس جمهور برگزار شد، قرار شد تنها اولویت 1 و 2 ارز مرجع دریافت کند و برای بقیه فکر جديدي کرد.
این جمله که شما گفتید که بازار رها شد، شايد به نوعي نتيجه وضعيت ارزي از ماه مرداد تا مهرماه بود كه مشخص نبود سرنوشت 8 گروه کالایی چیست؛ چراکه تا پیش از این اعلام شده بود که اولویت یک تا پنج ارز مرجع دریافت کنند و اولویت پنج به بعد از بازار تامین ارز شوند، اما مطابق تصميم جديد، تنها دو اولویت ارز مرجع می گیرند، این دورانی است که نظارت بر روی بازار بسيار سخت بود، زيرا معلوم نیست انبوهي از كالاهاي گوناگون مواد اولیه خود را چطور تامین می کنند و سیستم قیمت گذاری ما چطور باید با آنها برخورد كند و کار به بلاتکلیفی می رسد. آثار این بلاتکلیفی در بازار مشاهده می شد.
این به این مفهوم نیست که بازار ما نمی داند چه كالايي می خواهد، بلكه معنایش این است که تکلیف ارز که قرار بود کالا با آن وارد کشور شود، مشخص نبود. باز هم وزارت صنعت به كرات در مورد اشكال این رویه گزارش داد. به اين دليل جلسات متعددی برگزار شد و حتي اوضاع اقتصادي به گونه اي شده بود كه منتخبي از نمایندگان مجلس هم با ما جلسه مشترك مي گذاشتند. يعني نوعي کارگروه مشترک دولت و مجلس شكل گرفته بود. بعد از اینکه رئیس جمهور قبول كرد ارز با نرخ جديدي عرضه شود ما ابتکار مرکز مبادلات ارزی را مطرح كرديم، به ياد دارم ايشان در سفر نيويورك بود كه ما ايده مركز را ارايه كرديم و بانك مركزي را هم قانع كرديم كه كار را به ما بسپارد. به اين دليل مركز مبادله را در يكي از ساختمانهاي وزارت صنعت راه اندازی كرديم. یعنی باز هم وزارت صنعت به دنبال انجام کار ارزی رفته و اتاق تبادل ارز درست کرده که این چنین اقدامی، بی سابقه بوده است. همه اينها به خاطر اين بود كه وزارت صنعت در خط مقدم همه افزايش قيمت ها بود و بايد پاسخگوي مردم و فعالان اقتصادي باشد.
اولین مصوبه دولت روحانی با انشای بنده شکل گرفت
*یعنی اگر به هشدارهایی که شما دادید، عمل می شد شاید آن اتفاقات و گرانی ها در بازار کالا رخ نمی داد؟
- نه اینكه اين اتفاقات رخ نمی داد. حتما اگر به هشدارهاي ما بي توجهي مي شد، عمق مشکل فراتر از این بود. بگذاريد در كنار خاطرات قديمي يك خاطره جديد هم نقل كنم. رسانه ها اين روزها راجع به اولين مصوبه دولت آقاي روحاني در جلسه با وزراي دولت دهم نوشتند. بد نيست بدانيد كه اين مصوبه باز هم براساس درخواست ما بود. يعني بنده مثل گذشته در مورد پاره اي مشكلات تامين ارز گزارشي در اولين جلسه دولت آقاي روحاني دادم و درخواست جلسه ويژه کردم، لذا قرار شد با معاون اول يعني جناب آقاي جهانگيري و آقايان بهمني و قاسمي جلسه اي باشد. جلسه بلافاصله برقرار شد كه خوشبختانه انها ديدگاه ما را پذيرفتند و اولين تصميم اقتصادي دولت جديد با انشاي بنده شكل گرفت و همگان آن را امضا كردند. آقاي نعمت زاده هم در جلسه بودند و از پيشنهاد ما دفاع كردند. از اينگونه موارد در دولت قبلي هم بسيار داشتيم.
دولت دنبال افزایش نرخ ارز نبود/ روایت روزهایی که رابطه غضنفری با احمدینژاد با چالش مواجه شد
* سوالی که حال مطرح است، اینکه آیا بحران ارزی واقعا بحران بود و یا دولت به دلیل اینکه با یکسری مسائل روبرو شده بود، تمایل داشت که قیمت ارز بالا رود و جبران کمبودها را کند؟ حتی در آن زمان مطرح شده بود که نرخ ارز بالا رود و تحت عنوان مابه التفاوت ارزی ، به هر ایرانی 90 هزارتومان یارانه ارزی تعلق گیرد؟
- نه واقعا این طور نبود. بنده به عنوان فردی که در جریان جزئیات این بحران ارزی بودم، صادقانه عرض می کنم که تیم اقتصادی دولت به دنبال افزایش نرخ ارز نبود. من به عنوان وزیر بازرگانی تا پیش از ادغام، موافق با افزایش 10 تا 15 درصدی نرخ ارز بودم تا اوضاع صادرات بهتر شود؛ اما موفق نشدم این مفهوم را جا بیندازم و حتی رابطه ما با رئیس جمهور قدری به چالش کشیده شد. رئیس جمهور معتقد بود که با این اقدام، وزارت بازرگانی به نفع گروهی از صادرکنندگان عمل مي کند ولي در مقابل، قشر بزرگی از جامعه متضرر شوند. بنابراین رئیس جمهور به ما پیشنهاد داد که از این ایده صرف نظر کنیم تا در مقابل جایزه صادراتی بیشتری دریافت کنیم که بر این اساس، بحث ارایه مشوق به صادرکنندگان نیز مطرح شد.
موضع ما در وزارت بازرگانی و سازمان توسعه تجارت این بود که اگر درصدی به نرخ تسعير ارز اضافه شود، خوب است؛ اما موفق به دریافت موافقت رئیس جمهور نشدیم؛ چراکه وی معتقد بود اقشار بزرگتری در مقابل این تصمیم متضرر می شوند. دولت دنبال افزایش قیمت ارز نبود. مشكل اين بود كه تدابیر نخستین بانک مرکزی پاسخگو نبود؛ چراکه عمق بحراني که این بار با آن مواجه بودیم، متفاوت از یک نوسان ارزی اولیه بود که در گذشته بانک مرکزی با تزریق ارز و مداخله در آن، بازار ارز را تنظیم می کرد؛ این بار با مداخله های بانک مرکزی، بازار تنظیم نشد.
اين موضوع به زبان ديگري قابل بيان است. سالانه 100 میلیارد دلار نفت فروخته می شد که به یکباره این رقم فروش، به نصف کاهش یافته بود. طبیعی است که کالایی همچون ارز که مدتها قیمت آن پایین نگاه داشته شده بود، دیگر به اندازه كافي وجود نداشت که به دست متقاضي داده شود. لذا این کالا که ارز است، با افزایش تقاضا و وورد تقاضاهای کاذب و سفته بازانه به بازار وارد بحران شد و این بحران تشدید شد؛ چراکه به نوعی ویروس سفته بازی نیز به مشکل کمبود ارز در بازار اضافه شده بود. این بحران در بازار رخ داد و ما متوجه شدیم که بانک مرکزی براي پاسخ به اين همه تقاضاي كاذب آمادگي ندارد؛ ولی گفتن این موضوع در رسانه به نفع مصالح ملی نبود.
ما زودتر از همه می فهمیدیم که فروش نفت مشکل دارد و بانک مرکزی در انتقال ارز دچار مشکل شده است. امروز اگر این نکته را در رسانه مطرح می کنم به این دلیل است که همه به این نکته پی برده اند. لذا تلاش شد که مقدار ارزی که وارد کشور می شود را بهینه مصرف کنیم.
شما تصور کنید عده ای تا تیرماه ارز مرجع دریافت کرده اند، از تیرماه به بعد ارز به آنها تعلق نمی گیرد و بر همین اساس دوگانگی در بازار شکل گرفت، به این معنا که کالاهای اولویت یک تا پنج تا چند روز قبل ارز مرجع می گرفتند و از امروز به بعد ارز دریافت نمی کنند، بنابراین آن فردی که کالایی وارد می کند، ممكن است خداي نكرده دولت را دور بزند و کالا را به قیمت ارز آزاد بفروشد. یک کالا و دو کالا و یک شرکت و دو شرکت هم نبودند. بنابراین مجبور شدیم که پورتال ارزی را راه اندازی کنیم که سرنوشت واردات هر واردکننده ای را دنبال کنیم که چقدر ارز گرفته، با چه قیمتی ارز را دریافت کرده و کالای خود را چه طور در بازار می فروشد.
ما تا پیش از این با این پدیده مواجه نبودیم، بنابراین دنیایی از کار جدید مطرح شد و پرونده های مشکوکی پیش رو قرار داشت که مشخص نبود که آیا مصداق گرانفروشي هستند یا نه و باید آنها را بررسی می کردیم. وقتی به مهرماه رسیدیم مرکز مبادلات تاسیس و بازار به نسبت گذشته آرامش شکل گرفت و بنابراین منتظر بودیم که کالا با قیمت جدید وارد بازار شود و تنظیم بازار را با قيمتهاي جديد انجام دهيم؛ لذا اگر تنظیم بازار در جایی دچار تشتت می شد، به این دلیل بود که لازم بود مطمئن شویم که اگر کالایی وارد بازار می شد، آیا با ارز مرجع وارد کشور شده است یا از ارز آزاد استفاده کرده است.
چه کساني جلوی وام خودروسازان را گرفتند
آقای دکتر غضنفری، در سال 91 بازار خودرو شاهد فراز و نشیبهای بسیاری بود و در چندین مرحله قیمتها در این بخش با افزایش مواجه شد؛ در این باره توضیح دهید؟
- دکتر غضنفری: ما به طور موازی در خرداد ماه، با حضور معاون اول رئیس جمهور جلسه ای تشکیل دادیم که در آن مصوب شد به هر یک از خودروسازان هزار میلیارد تومان اعتبار تخصیص داده شود که این مصوبه در تیرماه نیز ابلاغ شد. صورت مساله نیز درک شده بود که خودروساز دچار کمبود سرمایه در گردش است و موضوع قیمتگذاری موضوع ثانویه بود.
در واقع، موضوع اولیه این بود که تولید باید به عدد بالاتری برسد و البته ظرفیت آن نیز وجود دارد اما به دلیل اینکه از یک فضای 3 هزار میلیارد تومانی تخلف بانكي گذر کرده ایم و با نگاهی که در فضای عمومی به صنعت خودروسازی هست همچون اینکه آنها کیفیت ندارند و همواره تحت حمایت دولتی هستند، توجیه ساير مقامات برای تامین سرمایه در گردش کار سختی شد. شورای پول و اعتبار اختصاص دو هزار میلیارد تومان به صنعت خودرو را نپذیرفت و آن را به 500 میلیارد تومان برای هر یک از خودروسازان تقلیل داد. البته به این شرط که يكي از خودروسازان سهام بانکی خود را بفروشد و یا سهام خود را وثیقه کنند و شرایطی وضع شد که قابل دسترس نبود. ما اعتراض کردیم و خودروسازان را برای اولین بار به هیات دولت بردیم و آنها از وضعیت و گرفتاری های خود گزارش کردند.
اول اینکه خودروسازان با بالا رفتن قیمت ارز قادر به تولید به قیمت قبلی نبودند و دوم اینکه سرمایه در گردش نداشتند. حسن این جلسه این بود که رئیس جمهور و معاونان و اعضای دولت در جریان مشکلات خودروسازان قرار گرفتند. در نهایت یک مصوبه از دولت اخذ شد که بر مبنای آن، قیمتگذاری با توجه به حاشیه بازار انجام شود اما چند روزی بیشتر از اجرای این مصوبه نگذشته بود که فضاهای ضد این مصوبه شروع شد تا جایی که رئیس جمهور در تلویزیون اعلام کرد که قیمتگذاری را به شورای رقابت واگذار می کند. در این شرایط وام خودورسازان را شورای پول و اعتبار به نصف تقلیل داد و قیمتگذاری نیز به شورای رقابت واگذار شد و به همین دلیل وزارت صنعت نامه ای را به رئیس جمهور تقدیم کرد که این وضعیت به نفع صنعت خودروسازی نیست.
از نظر ما پدیده های اقتصادی از جمله خودرو نیازمند نگاه سیستمی است؛ به این معنا که سرنوشت این پدیده در میان چندین دستگاه مشخص می شود. بگذاريد يك مثال بزنم. يكي از دلايلي كه باعث شد ما به سراغ ادغام وزارتين بازرگاني و صنايع برويم، همين نگاه يكپارچه بود. همانطور که مي دانيد در اين يكي دو سال در مورد مصاديق فراواني از مسائل توليدي- تجاري بدون چالش رسانه اي تصميم گيري شد. نمونه آن نیز تعرفه ها و اولویت بندی کالایی بود، این در شرایطی است که اگر اولویت بندی کالایی برای دریافت ارز در شرایطی که دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن از هم جدا بودند، صورت می گرفت، همین امر منشا مشاجرات بسیاری میان این دو وزارتخانه می شد. همانطور که تغییر تعرفه موبایل و سیمان نیز این گونه منشا چالش شد. دستگاههای دیگر البته در موضوع خودرو می خواستند با ما همراه شوند؛ اما حجم مشکلات آنقدر زیاد شده بود که همه به نحوی به دنبال این بودند که خسارت کمبود و گرانی ارز را به حداقل برسانند، لذا صنعت خودرو از اولویت اول آنها خارج شده بود؛ بنابراین وزارت صنعت، معدن و تجارت به برکت ادغام که باعث شد بسیاری از نقاط اختلاف بازرگانی و صنایع و معادن وجود نداشته باشد، در سطحی فراتر از وزارتخانه خود عمل کرد.
بگذاريد نكته ديگري را مطرح كنم. یکی از روزنامه های اقتصادی در اواخر تیرماه به رئیس جمهور منتخب نامه ای را منتشر کرد که مشکلات صنعت و تولید از سوی فعالان اقتصادی مطرح شده است، اما تقريبا حل هیچ یک از این مشکلات در حیطه کاری وزارت صنعت، معدن و تجارت نیست، به این معنا که آنها خواسته شان این است که توقف اجراییات علیه واحدهای تولیدی که از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی، بانکها و سازمان تامین اجتماعی صادر شده است، را داشته باشند یا ممنوع الخروجی مدیران واحدهای تولیدی که از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان تامین اجتماعی و بانکها به عمل آمده است، رفع شود؛ ضمن اینکه آنها تنفس یک ساله به واحدهای تولیدی از سوی بانکها و بخشایش جرایم مالیاتی و تامین اجتماعی و نیز تسریع بدهی های ارزی به نرخ مبادله ای را خواستار شدند. این مشکلات صنعت است و طبيعتا به دليل كم كاري در حوزه معاونت صنعتی، تجارت خارجی یا معاونت معدنی نيست. برخی مطرح می کنند که وزارت صنعت باید در موضوع ارز، فشار بیشتری وارد می کرد، در حالی که ما فراتر از کار خود وارد شده ایم و شايد اين رفتار ما سطح توقعات و انتظارات از ما را بالاتر برده باشد. در حالی که سابقه نداشته است تا این حد یک وزارتخانه با تک تک بانکها جلسه بگذارد و منابع مختلف را برای تسهیلات تجهيز كند.
باید گفت که اگر وزارت اقتصاد و سیستم بانکی کار خود را به درستی انجام دهند، آيا این همه جلسه برای اینکه بانک را قانع کنیم، لازم است؟ یا مسائل محیطی، فضای کسب و کار ، مسائل سیاسی همه تاثیرگذار است. بنده از آنجا كه دغدغه داشتم این ادغام موفق باشد و كسي نگوید که جنبه های تجاری بر جنبه های صنعتی چربید، بیشترین وقت را در صنعت و معدن می گذاشتم و بحث تنظیم بازار را معمولا به قائم مقام خود واگذار کرده بودم. حتی اگر دو جلسه همزمان مي شد كه يكی توليد بود و ديگري تجارت، من در جلسه تولید حاضر می شدم. اولویت را بر مديريت تولید گذاشته بودم.
شايد بد نباشد كه روزي کالبد شکافی کنید که در شورای پول و اعتبار چه کساني جلوی وام خودروسازان را گرفتند و چه کسی به مجلس نامه داد و این کار را محکوم کرد و یا چه کساني در برنامه تلویزیونی علیه صنعت خودروسازی فضاسازی می کردند. اینها اگر رصد شود بد نیست که بدانيم چه جریاني در مقابل جریان حمایت از تولید فضاسازي مي كرد در حالی که این جریان در جای دیگری می گفت که از تولید حمایت نمیشود. ديديد كه طرح حمایت از تولید هم در مجلس رد شد، در حالی که این طرح عليرغم برخي كاستي ها مي توانست رافع بسیاری از مشكلات توليد باشد كه اميدوارم پس از اصلاح بصورت طرح و يا لايحه دوباره مطرح شود.
با مصوبه آزادسازی قیمت خودرو همچنان موافقم
* حال اگر در یک جمع بندی بخواهید درباره بازار خودرو تصمیم بگیرید، باز هم با مصوبه ای که قیمت خودرو را آزاد کرد، موافقت می کردید؟
- من همچنان با آن مصوبه موافقم. من وزیر بازرگانی و مسئول کنترل قیمت بودم؛ اما اعتقاد دارم که کنترل قیمت باید به حداقل برسد، نه اینکه بازرس نداشته باشیم؛ بلکه باید نگاه را تغییر دهیم. این مدل اقتصادی که یک عده ای مسئول کنترل قیمت هستند، مناسب نیست؛ حال این مسئول چه شورای رقابت باشد و چه سازمان حمایت. با این مصوبه در حال حرکت به سمت آزادسازی خودرو بودیم، ضمن اینکه از آن بابت ما به دنبال درآمد خزانه نبودیم؛ بلکه به دنبال این بودیم که به تدریج این فرهنگ را جا بیندازیم قیمت خودرو در حال آزاد شدن است. اگر فردی فراتر از آنچه که سهمش است، سود کرد، باید آن را به خزانه واریز کند.
* البته باز هم پول از جیب مردم بیرون می رفت و به خزانه واریز می شد؟
- نه این اتفاق رخ نمی داد. اصلا مصوبه چنین هدفی را دنبال نمی کرد، به این معنا که ما معتقد بودیم اصلا کسی نمي تواند گرانتر بفروشد؛ چراکه خودروسازی که گران می فروخت، بازار را در مقابل ديگران از دست می داد.
اگر مصوبه دولت اجرا می شد قیمت خودرو حتما کاهش مییافت
* به هرحال خودروسازان به این مصوبه عمل نکردند، یعنی بالاتر از قیمت بازار عرضه کردند؟
- اگر اجراي اين مصوبه ادامه پيدا مي كرد، حتما قيمت خودرو پايين مي آمد، يعني وضعيت توليد و بازار حکم می کرد که قیمت را پایین آورید. ما معتقد بودیم که به تدريج قیمتها کاهش می یابد. آنهایی که این ادعا را داشتند که فرصت رانت برای خودروساز با این مصوبه فراهم می شود، توجه نكردند كه با كاهش همزمان تعرفه خودرو خارجي، بازار به ثباتي به نفع توليد كننده و مصرف كننده مي رسيد. به هرحال اين فرصت از دست رفت و اميدوارم دوباره به آن توجه شود.
شورای رقابت خط و مرز انحصار را مشخص کند
* شاید به این دلیل اجرا نشد که بازار خودرو انحصاری است؟
- تعریف بازار انحصاری را ابتدا باید مشخص کرد. یکی از بحث هایی که ما با شورای رقابت داریم، همین است. باید به این نکته توجه کرد که یک نهادی در جامعه باید به این مشاجره پاسخ دهد که تعریف انحصار در اقتصاد چیست؟ این سئوال مهمی است که در نامه من به رئيس شوراي رقابت هم آمده بود. در واقع باید به این سئوال پاسخ داد که اگر یک بنگاه بزرگ لوازم خانگی 40 درصد بازار را داشته باشد، انحصار است یا 60 یا 80 یا 90 درصد، خط انحصار چیست؟
دو خودروساز بزرگ و 12 خودروساز کوچک داریم و تعرفه واردات خودرو نیز 40 درصد است، آیا باز هم خودرو انحصاری به شمار می رود؟ چطور باید فهمید؟ یکی از چیزهایی که انتظار داشتیم و بحثهای رسانه ای اجازه نداد باز شود، این بود که نهادی انحصار در تولید و تجارت يعني صادرات و واردات را تعریف کند و به ما خط کش دهد. ضمنا برای شکست انحصار راهکار دهد. اگر كسي در واردات انحصار ايجاد كرد ما قانونا نمی توانيم جلوی ثبت سفارش او را بگيريم. اين نهاد ضد انحصار بايد به اين خلاء هاي قانوني توجه كند و راهكار مقابله واقعي و ريشه اي ضد انحصار ارائه كند؛ يعني انحصار چه زمانی شکل می گیرد، چه طور تقابل کنیم و ابزار تقابل با آن چیست؟ بنابراین انحصار باید تعریف شود.
آیا اگر دو شرکت با هم در مورد قیمت كالاهايشان توافق كردند، اين قانوني است و يا تبانی یا انحصار؟ باید مرزهای انحصار را مشخص کرد تا بتوان جلوی انحصار را گرفت. به نظر می رسد که شورای رقابت باید به جای ورود به عرصه قیمتگذاری، خط و مرز انحصار را مشخص می کرد و به مباحث کلان می پرداخت. این موضوع یک بلاتکلیفی ایجاد کرده است؛ چراکه هنوز هیچ نهادی مرزهای انحصاری بودن یا نبودن یک کالا را تعریف نکرده است.
همه می نویسند که خودرو در انحصار است ولی دولت وظیفه دارد که انحصار را بشکند در حالی که قیمتگذاری انحصار را نمی شکند؛ ممكن است موقتا جلوی اجحاف را بگیرد اما ما باید به سراغ علت برویم. ما نباید انحصار داشته باشیم ولی باید خط کش و شاخص داشته باشیم که اندازه گیری کنیم که کجا انحصار است و باید بعد از آن گفت که اگر اين شاخص به چه مقداري رسيد، انحصار رفع شده است. در دنیا سهم تولید مهم است. مصوبه ای که ما از دولت برای خودروسازان گرفتیم، این بود که ظرف 5 سال تعرفه واردات خودرو كاملا كاهش يابد، خودروساز نیز در حاشیه بازار خودروی خود را بفروشد و اگر از قیمت تمام شده بیشتر برد، آن را به خزانه واريز كند و مسئولیت تنظیم بازار هم به عهده خودروساز است.
* زمانی که بحث شورای رقابت مطرح و قرار شد که همکاری ها صورت گیرد؛ چرا این موضوع مطرح نشد که ابتدا باید مشخص کرد که خودرو انحصار دارد یا نه؟
- قبلا مصوبه شورای اقتصاد وجود داشت که فهرست کالای انحصاری را مشخص کرده بود که خودرو نیز در آن فهرست بود ولی بر اساس دستور رئیس جمهور شورای رقابت به سراغ خودرو آمد.
تغيير دستگاه قیمتگذاری خودرو مشكلي را حل نميكند
* پس مشکلتان با شورای رقابت چه بود؟
- بحث ما با شورای رقابت اکنون این نیست که شما قیمتگذاری کنید یا نکنید. هر دستگاهی می خواهد قیمتگذاری کند؛ ولی در اقتصاد، یک نهادی باید خط کش ها و شاخص های شناسایی انحصار را بدهد و مصادیق را پیدا کند و راههای برون رفت از انحصار را به ما بگوید. سئوال دوم این است که در خودروسازی معضل قیمتگذاری نیست. بهواقع تا زمانی که تيراژ تولید خودروساز به ظرفيت اسمي نزدیک نشود، قیمت تمام شده به طور جدي کاهش نمی یابد. این ناکارآمدی در پر کردن ظرفیت خالی، قیمت تمام شده را بالا می برد. حالا این را سازمان حمایت محاسبه کند از مشتری می گیرد، شورای رقابت نیز از مشتری می گیرد و مهم نیست قیمتگذاری را چه نهادی انجام می دهد؛ ولی ریشه افزایش قیمت، نبود سرمایه در گردش و کاهش تولید است. خودروسازان در مقطعی برابری تولید و ظرفیت را تجربه کردند؛ ولی الان تولید کاهش یافته است. باید کمک کنیم تا سقف ظرفیت اسمي اش تولید کند. چه سازمان حمایت چه شورای رقابت حکم کند که زیر قیمت بفروشد تولید دچار مشکل می شود. این بحث پیچیده ای است. نباید به آن ساده نگاه کرد.
در خودرو، معضل اصلي گرانفروشی نيست بلكه با گرانی مواجه هستیم، يعني بالا بودن قيمت تمام شده؛ بنابراین خودروساز ضرر می دهد، چون برای خودش گران تمام می شود. مشتري هم دلخور است، چون توان خريد آن را ندارد. ما بازرس نمی خواهیم. ما سرمایه در گردش می خواهیم تا تيراژ تولید بالا رود و کالا ارزان تمام شود. درخواست من این است که رسانه ها صورت مساله را برای ديگران اصلاح کنند؛ چراکه برخي در حال حل كردن صورت مساله دیگري هستند. موضوع قیمت گذاری نیست بلکه تمام تلاش وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که سرمایه در گردش را برای خودروسازان تامین کند در حالی که تغيير دستگاه قیمتگذاری مشكلي را حل نمي كند، مگر سازمان حمایت در فهم موضوع قیمتگذاری مشکل داشت؟
با مشکل 130 درصد پرداخت برای گشایش اعتبارات اسنادی بارها و بارها جنگیدیم
* از موضوع خودرو خارج شویم. آقای غضنفری، در اقتصاد ایران با اصطلاحی به نام "معمای نقدینگی" مواجه هستیم، چراکه از یک سو حجم نقدینگی کشور به بیش از 450 هزار میلیارد تومان رسیده است و از سوی دیگر، واحدهای تولیدی دائما از کمبود نقدینگی نالان هستند. به نظر جنابعالی، برای حل این معما چه باید کرد؟
- حجم نقدینگی ما يكي دو سال قبل حدود 350 هزار میلیارد تومان بود که با ارز هزار تومانی معادل 350 میلیارد دلار مي شود، حالا همين رقم با ارز 3500 تومانی معادل 100 میلیارد دلار می شود؛ این يعني چي؟ يعني اينكه با محاسبه دلاري نقدينگي خواهی ما زیاد شده است و نه کم!! این مشکلی است که باید حلاجی شود که وقتی ارزش پول ملی کم می شود، برخی از محاسبات باید به روز شود. باید پایه محاسبات را یکسان مدنظر قرار داد.
بگذاريد يك مثال ديگر بزنم. این روزها بحثی مطرح است ما مي گوييم ارزش توليدات ما بالا رفته ولي برخي سايت ها نوشته اند، كم شده است. خب قضيه چيست؟ در حالی که این ارزش توليدات با محاسه ريالي بیشتر شده است ولی اگر دلار 3500 تومانی مبنای کار محاسبه باشد، نسبت به پارسال کمتر شده است؛ بنابراین اگر قرار بر محاسبه دلاری است، باید بسياری از شاخصها را دلاری حساب کرد. از آنجا كه ما در وزارت صنعت، معدن و تجارت با دنیای خارجی تعامل اقتصادي داریم، يعني به دلیل واردات و صادرات، لذا با دلار و ارز مواجه هستیم،
اگر محاسبات با نرخ فعلی دلار به روز نشود، دچار مشکل می شویم. ما معتقدیم بسیاری از کنترل کننده های بحث نقدینگی به ویژه در مورد اعطاي سرمایه در گردش به تولیدکنندگان، باید به روز شود. ما در اين زمينه چالشهاي زيادي با بانک مرکزی و بانكهاي عامل داشته ايم؛ ولی این مشکل همواره وجود داشته است که كاهش ارزش پول ملي، نقدینه خواهی را بالا می برد و حجم نقدینگی که بالا رود، تورم بالا می رود و دوباره نقدينه خواهي مطرح مي شود، يعني يك حلقه منفي اقتصادي مرتبا تكرار مي شود. بنده با اینکه مدیریت نقدینگی انقباضی باشد، مخالف نیستم؛ ولی بايد كف و سقف را اصلاح کرد كه توليد آسيب نبيند. پايه و مبناي محاسبه بايد درست باشد، وگرنه به خطا مي رويم. شما به اين مسائل مشكل 130 درصد پرداخت براي گشايش اعتبارات اسنادي را اضافه كنید كه ما بارها و بارها با آن جنگيديم.
اجازه دهيد همين موضوع را از زاويه ديگري بيان كنم. ما بحثی به اسم نهضت کاهش قیمت تمام شده را مطرح و اعلام كرديم كه منظورمان قيمتگذاري ارزان كالا نيست بلكه هدفمان تمركز مديريتي و سياستي بر همه پارامترهايي است كه قیمت تولید را بالا می برد. یکی از آن عواملي که باعث می شود برخی از تولیدات ما گران تمام شود، هزینه های مالی تسهيلاتي است که برای سرمایه در گردش اخذ شده است، بنابراین هر چقدر واحدهای تولیدی تلاش کنند که حجم نياز به سرمایه در گردش را پایین آورند، بهتر است؛ همانطور که فشار مدیران بنگاههای بزرگ دنیا این است که با نقدینگی کمتری کار کنند؛ به این معنا که انبارهای آنها مواد اولیه کمتری داشته باشد و انبار محصول نیز محصول کمتری داشته باشد و سرمایه ای که می خوابانند، کمتر باشد. باید یاد گرفت که با سرمایه کمتر و موجودی صفر کار کنیم؛ اما لازمه کار کردن با موجودی صفر این است که همواره کالا در دسترس باشد؛ فضای کسب و کار باید روان باشد؛ ولی اگر کالا در گمرک گیر کند تولید می خوابد.
دوست داشتم اختیار بیشتری در حوزه بانک داشتم/ وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی نگاه تولیدی داشته باشند
* در سالهایی که شما به عنوان وزیر در دولتهای نهم و دهم فعالیت میکرید، چه کاری بود که اگر وزیر می ماندید،آن را انجام می دادید یا چه کاری را که در سالهای وزارتتان انجام دادید انجام نمی دادید؟
- معتقدم وزیر صنعت باید تعامل نزدیکی با همه مقامات داشته باشد، يعني با رئیس جمهور، معاون اول، رئيس كل بانك مركزي و همه و همه؛ و مرتبا اطلاع رساني كند، يعني صبور باشد نه از تعامل خسته شود و نه از اطلاع رساني. ضمن اینکه یکی از کارهایی که معتقد بودم باید به شیوه بهتری انجام می شد این بود که فضایی فراهم شود تا بازگشت ارز صادرکنندگان تسهیل شود و آنها ارز خود را بدون دغدغه به کشور بیاورند.
البته جلوی پیمان سپاری ارزی را گرفتم؛ اما محدودیتهایی از سوی گمرک به لحاظ تعدد فرم هایی که صادرکنندگان باید پر می کردند، برای صادرکنندگان بوجود آمد. دوست داشتم اختیار بیشتری در حوزه بانک داشتم؛ همانطور که در ابتدای زمان وزارت آقای میرکاظمی، وزیر بازرگانی دولت نهم، وزارت بازرگانی در 5 بانک رئیس مجمع بود و این اختیار بالایی بود که این اختیار در اوایل دولت نهم از این وزارتخانه گرفته شد و اکنون ما حتی اختیار بانک توسعه صادرات و صنعت و معدن را نیز نداریم. بنده با این تصمیم مخالف بودم و این مخالفت را در روز اولی که رئیس جمهور من را برای وزارت بازرگانی دولت دهم انتخاب کرده بود، با وی مطرح کردم و وی نیز قبول داشت كه بهتر است دستگاه تخصصي بانك خودشان را داشته باشند و قول داد که این کار را در زماني انجام دهد و اختیار را برگرداند ولی به هرحال نشد. شايد هيچ چيز به اين اندازه مهم نيست که وزیر اقتصاد و دارایی و رئیس کل بانک مرکزی نگاه تولیدی داشته باشند.
آرزویم یکپارچهسازی همه اطلاعات بود
* از عملکرد کدام بخش به عنوان وزیر راضی و از عملکرد کدام بخش ناراضی بودید؟
- در بخش معدن شايد در گذشته کم کاری وجود داشت و من گله مند بودم ولی از زمستان سال قبل خیلی خوب کار شد. بعد از اینکه کارگروه معدن شکل گرفت، زمينه هاي خوبي براي رشد معدن فراهم شد. قانون و ائین نامه آن اصلاح شد و کارگروه استانی شکل گرفت.
در بخش یکپارچه سازی اطلاعات حوزه توزیع کار زیاد شد؛ اما من را كاملا راضی نكرده است. من معتقد بودم کالا که از گمرک حرکت می کند و وارد کشور می شود و به کارخانجات می رود، یا تولید دست به دست شده و محصول به توزیع و پخش و بنکداری می رسد، باید قابل رصد باشد و آمارش در اختیار باشد؛ این آمار وجود دارد ولی یکپارچه نیست. يك زير سيستم آن راه اندازی پایانه های فروش است که همان زمانی که خرید انجام می شود، مالیاتش جدا و ارزش افزوده آن محاسبه شود و همه چیز شفاف باشد، این جزء آرزوی من بود که كارهاي خيلي خوبي شده و كارهايي هم باقي مانده تا انشاءالله همه اطلاعات یکپارچه باشد. هم اکنون قراردادی با سازمان صنفی امور رایانه ای بسته شده تا این کار انجام شود. در حوزه صنعت، معاونت صنعتی بسیار تلاش کرد و در تمام استانها ستاد تسهیل را تشکیل داد. در بخش تجارت خارجی نیز به نظرم خوب کار شد. شاید می توانستیم بیشتر هم کار کنیم.
با صدور مجوز واردات خودرو برای ورزشکاران مخالف بودم
* دولت در ماههای پایانی و پس از صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی، مصوبهای را تصویب کرد که به ورزشکاران برتر، مجوز واردات یک دستگاه خودرو برای یک بار داده شد و برخی از این مصوبه، به شدت انتقاد کردند و آن را نوعی رانت دانستند، زیرا معتقد بودند باید طور دیگری از ورزشکاران تقدیر شود نه با ارائه مجوز خاص واردات خودرو. آقای غضنفری، اصلا شما با ارایه مجوز واردات خودرو به ورزشکاران موافق هستید؟
- ضمن اینکه از کسانی که کار ملی بزرگ یا ورزشی بزرگی انجام می دهند باید تقدیر کرد و شان بالایی برایشان قائل شد، معتقدم هرچه حوزه جوایز این تقدیرها از حوزه خودرو و این چنین مجوزهایی دورتر باشد، بهتر است. اینکه ردیف بودجه ای برای این کار در نظر گرفته شود که از این افراد حمایت شود، بهتر است. معتقدم حوزه تولید و صنعت باید بدون رانت و مجوزهای خاص باشد و امکان دسترسی برای همه یکسان باشد؛ معنای سخن من این نیست که آنها مورد تقدیر واقع نشوند؛ اما بهتر است وزارت ورزش بودجه مستقلی برای حمایت از این افراد درخواست کند نه اینکه سراغ تولید و مجوزهای خاص برای اختصاص به عده ای برویم.
برای صدور مجوزهای خاص میگفتم شرمنده
* آیا در سالهای وزارت خود، برای صدور مجوزهای خاص تحت فشار بوده اید؟
وقتی به من مراجعه می شد، آشکارا می گفتم شرمنده، نمی توانیم پاسخ مثبت به درخواست شما بدهیم.
* پس این مراجعات وجود داشت؟
- بله. اما وقتی در مورد ورزشكاران مصوبه دولت می آوردند، ما تابع قانون بودیم.
* آیا مواردی وجود داشت که از شما درخواست مجوز کرده باشند، شما نداده باشید و بعد مصوبه دولت را بیاورند؟
- بله. در مورد ورزشکاران بود که به ما مراجعه می کردند که ما نمی توانستیم بین یک فرد عادی و ورزشکاران فرق بگذاریم. البته مصوبه دولت قانوني است و هيج مشكلي ندارد. هرچند اخيرا به آن هم سر و وضع مناسبي داديم تا دخالت وزارت ورزش بيشتر از گذشته باشد.
مجوز طلایی واردات نداشتیم که بدهیم
* به جز ورزشکاران، موارد دیگری هم وجود داشت؟
- خیلی ها مراجعه می کردند و ما نیز مخالفت می کردیم. وقتی ما مخالفت می کردیم، معنایش این بود که در حدود اختیارات ما نبود. و يا گاهي برخي مراجعه می کردند و مجوز واردات كالا می خواستند كه ما می گفتیم که اصولا مجوز خاصي برای واردات در دست ما نیست؛ اما آنها باور نمی کردند که واردات مجوز نمی خواهد. خیلی از مجوزهایی که ما برداشته بودیم، باز هم به دلیل بی اطلاعی، برخی ها خواستار امضای طلایی ما برای دریافت این مجوزها بودند. ما مجوز طلایی نداشتیم که به کسی بدهیم؛ در حالی که برخی به دنبال آن بودند. من در ابتدای ورودم به وزارت بازرگانی این مجوزهای طلایی را حذف کرده بودم.
ادغام برکات زیادی داشت
* شنیده می شود که دولت جدید قرار است که وزارت صنعت، معدن و تجارت را تفکیک و وزارت بازرگانی و صنایع و معادن را احیا کند.
- بنده یک تئوری برای این کار دارم که ادغام مبتنی بر آن است. در واقع، در طراحی سیستم ها و سازمان ها می توان کل نگر یا جزء نگر بود. مدیریت در دنیا در قرن 19 با جزء نگری شروع شد که در آن زمان مدیران معتقد بودند که اگر هر پدیده را به اجزایش تفکیک کنیم، بهتر می توان آن را مدیریت کرد. این ایده سر و صدای زیادی را راه انداخت. در دنیا نگاه جزء نگر روح کلی سیستم را از بین می برد که سرجمع را نمی توان مدیریت کرد. ژاپن و چین نگاه کل نگر را با ادغام برگرداندند. بنابراین وزارت بازرگانی و یا صنایع می تواند جدا یا با هم باشد؛ اما منافعی که ملت از با هم بودن این دو می برند، بیشتر است. دولت بعد آزاد است که تصمیم بگیرد؛ اما انتظار می رود این کار را مطالعه کنند، نباید عجله کرد و آثار انتزاع دو وزارتخانه قبلی را باید دید، اما ادغام، برکات زیادی داشت. بهتر است نوع مشاجرات میان بازرگانی و صنایع در گذشته ها را از رسانه ها بیرون بکشید و مشاهده کنید که این مشاجره ها در وزارت صنعت، معدن و تجارت دیگر وجود نداشته است.
* به تازگی مرکز آمار ایران گزارشی را از میزان اشتغالزایی اعلام کرده که در مجموع، در دولتهای نهم و دهم 542 هزار شغل ایجاد شده است در بخش صنعت چقدر شغل ایجاد شده است؟
- استناد ما به سامانه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
آخرین درخواست غضنفری از معاونانش
* معاونان خود را برای همکاری با آقای نعمت زاده آماده کرده اید؟
- به همه گفته شده که آخرین وضعیت حوزه خود را آماده و فرصتها و چالشهای آن را اعلام کنند. به محض اینکه وی اعلام آمادگی کرد، اطلاعات را به او بدهند و در تدوین برنامه هایشان کمک کنند.
* تا به حال جلسه ای با آقای نعمت زاده داشته اید ؟
- اخيرا يكي دو جلسه با هم داشته ايم. ايشان با برخی از همکارانم نيز جلساتی داشته اند. دو روز بعد از انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، کار ما با وی شروع شد. اولین بار بنده و همکارانم به دفتر ایشان رفتیم و وضعیت کالاهای اساسی، ارز و تولید را بازگو کردیم. بعد از آن دکتر نهاوندیان به نمایندگی از وی و مهندس مفتح به نمایندگی از وزارت صنعت، معدن و تجارت جلسات مشترکی را برگزار کردند. به معاونان نیز گفته شد که هر فردی به نمایندگی از رئیس جمهور منتخب گزارش می خواهد، ارایه دهند. هم اکنون و براي بعدا نیز اعلام آمادگی می کنیم.
به دانشگاه علم و صنعت بازمیگردم
* شما بعد از وزارت به كجا می روید؟
- بنده استخدام دانشگاه علم و صنعت هستم و به این دانشگاه باز می گردم.
* آيا با دانشگاه آقاي دكتر احمدي نژاد همكاري مي كنيد؟
- معمول این است که اساتید هر دانشگاهي با سایر دانشگاهها همکاری داشته باشند.
* در این سالها علم و صنعت نرفتید؟
- همواره يك کلاسم در دانشگاه برقرار بوده است. سه واحد درسی کلاس داشتم. تعدادي دانشجویان دکترا هم داشتم كه استاد راهنماي آنها بودم و البته تعدادي نيز مشاوره می گرفتند.
منبع: مهر