کد خبر 241647
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۰:۴۵

دادستانی مصر در پی تحولات اخیر این کشور و با سوءاستفاده از برهه کشتار گسترده ارتش علیه مردم و موافقان حکومت نوپای اخوان‌المسلمین به ریاست "محمد مرسی"، تحت فشارهای خارجی "محمد حسنی مبارک" دیکتاتور مخلوع این کشور را از زندان آزاد کرده و بر دامنه بحران این کشور افزود.

گروه گزارش ویژه مشرق- مصر کشوری کهن در شمال شرقی قاره آفریقاست. این کشور پل ارتباطی دو قاره افریقا و آسیا بوده و شبه جزیره سینا که جزئی از خاک این کشور است، در قاره آسیا قرار دارد. این کشور کهن اینک در بحرانی عمیق گرفتار آمده است. در این نوشتار سعی داریم علل و ریشه های این بحران را واکاوی کنیم.

مصر کشوری کهن در شمال شرقی قاره آفریقا است. این کشور پل ارتباطی دو قاره افریقا و آسیا بوده و شبه جزیره سینا که جزئی از خاک این کشور است، در قاره آسیا قرار دارد.
     
    
جمهوری عربی مصر "Egypt"

قاهره پایتخت مصر است. این کشور از نظر جغرافیایی در شمال با دریای مدیترانه و در شرق با دریای سرخ مرز آبی دارد. مرزهای خاکی مصر از غرب با لیبی، از جنوب با سودان و از سمت شبه جزیره سینا با اسرائیل و نوار غزه در فلسطین محدود می شود.
 


مصر با 84میلیون نفر از پرجمعیت‌ترین کشورهای آفریقا و منطقه ی موسوم به خاورمیانه است. پهنای این کشور در مجموع ۱ میلیون کیلومتر مربع می باشد. مصر کشوری بیابانی است و تنها کرانه‌های رود نیل که ۴۰ هزار کیلومتر مربع یعنی حدود یک بیست و پنجم مساحت این کشور وسعت دارد، برای کشاورزی مناسب است. تقریباً نیمی از جمعیت مصر در شهرهایی مانند قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای اطراف رود نیل و حومه آن ها زندگی می‌کنند.
 


اقتصاد مصر بر پایه گردشگری، کشاورزی، صنعت و خدمات بنا شده و این چهار رکن تا حدودی از سهم مساوی در تولید داخلی مصر برخوردار هستند. بدین ترتیب مصر از لحاظ منابع درآمدی در منطقه موقعیت متمایزی دارد.
 


مصر جایگاه مهم و اثرگذاری در عرصه سیاسی و فرهنگی جهان عرب و جنوب غربی آسیا دارد. نمونه ی این اثرگذاری را می توان در فعالیت ها و اعتبار دانشگاه الازهر(جامعه الأزهر الشریف) و علمای آن نزد مسلمانان کشورهای مختلف مشاهده کرد. این دانشگاه که مرکز اصلی ادبیات عرب و علوم اسلامی مذهب تسنن می باشد، ریشه در مدرسه ای با همین نام دارد که بین سال‌های ۹۷۰ تا ۹۷۲ (میلادی؟ قمری؟) در شهر قاهره تاسیس شد.
     
     
احمد الطیب امام جماعت مسجد الازهر است که پس از فوت محمد سید طنطاوی در سال ۲۰۱۰ به این سمت برگزیده شد.

از ناسیونالیسم ناصر تا اسلام التقاطی مرسی  
آغاز حاکمیت گروه افسران آزاد به رهبری جمال عبد الناصر به سال 1952 میلادی باز می گردد؛ زمانی که اقبال سیاسی وی را بر بر موج بلند، اما زودگذر احساسات اعراب نشاند؛ تا جایی که توانست جمهوری متحد عربی را شکل داده و برای مدتی نه چندان طولانی سکان¬دار نبرد با امپریالیسم غرب گردد.
 


اما طولی نکشید که ناسیونالیسم عربی طی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1968 میلادی شکست خورد. علت اصلی شکست ناصر و متحدانش در جنگ با اسرائیل نه به دلیل اشتباهات محاسباتی در میزان و کیفیت تسلیحات نظامی دشمن، بلکه به خاطر نادیده انگاشتن انگیزه های جهادی و مقاومتی برآمده از مکتب متعالی اسلام در میان مردم، و تعیین اهداف مبهم و متعدد جهت استفاده حداکثری از توان انسانی موجود میان اعراب، بود.   
 

جمال عبد الناصر

بعد از شکست، تغییر راهبردی سیاست ناصر و نگرش منفی وی به گروه اخوان المسلمین باعث شد تا ناسیونالیسم عریان و بی پشتوانه عربی، نقاب اسلام را از چهره برداشته و خود را نه به عنوان منجی مسلمانان مظلوم فلسطین و یاری گر سایر ملل عرب منطقه، بلکه به عنوان مهره ای سوخته که اندک زمانی در زمین دو بلوک متخاصم به نقش آفرینی می¬پرداخت؛ نشان دهد و راه خود را از اسلام گرایان جدا نماید.

دوره ای به نیابت از لیبرالیسم و دوره ای به نیابت از سوسیالست ها در زمین بازی خاورمیانه به ایفای نقش پرداخت و پس از پایان سناریوی طراحی شده توسط صحنه گردانان امپریالیست و استفاده از گلوگاه آبی "کانال سوئز" و تمایلات مذهبی و آزادی خواهانه مردم منطقه، به آرامی عرصه را ترک نمود.

 

در زمان انورسادات گرایش سیاسی حاکمیت بیش از گذشته در خدمت منافع ایالات متحده بود. در این دوره اخوان المسلمین به عنوان سوپاپ اطمینان غرب و ارتجاعیون، هم چنان قدرت مندانه به حیات خود ادامه داده و از حمایت همه جانبه عربستان سعودی برخوردار بود. کسب محبوبیت ماندگار در میان مردم از اولویت های اخوانی ها در این دوره است.

 انور سادات باید گام بعدی به سمت غرب را بلندتر بر می داشت و این گام همان معاهده کمپ دیوید بود. پس از این معاهده عمر سیاسی این بازیگر نیز اتمام یافت و باید به طریقی از صحنه حذف می شد.

اعدام انقلابی انور سادات توسط خالد اسلامبولی، عضو گروه "الجهاد" و جای گزینی حسنی مبارک، راه برای ظهور سیاسی اخوانی¬ها و کسب وجه سیاسی آنان را، بیش از پیش فراهم نمود.
     
 

حسنی مبارک از سال 1981 میلادی بر مسند قدرت نشست، گرچه میزان اصطکاک میان حکومت و اپوزیسیون قدرتمند اخوان المسلمین به مراتب کمتر از گذشته بود؛ ولی اخوانی ها تنها رمز ماندگاری و محبوبیت را در مخالفت با سیستم حاکم و نقد آن می دانستند. به خصوص زمانی که تمایلات صهیونیستی و غرب گرایانه مبارک و بی توجهی به مسئله فلسطین، مردم مسلمان را به ستوه  آورد.
 


روابط دیپلماتیک مبارک با غرب و نماینده خاورمیانه ای آن اسرائیل، در سطوح اقتصادی و سیاسی بسیار مستحکم تر از آن بود که مقامات اسرائیلی کوچک ترین احتمالی برای از دست دادن تفرج گاه سیاسی اجتماعی خود بدهند.
 


با وقوع انقلاب 25 ژانویه 2011میلادی، بازیگر 85 ساله ای که تا به حال در کنار میدان سیاست، در مقام منتقد منتظر ایستاده بود و به مدد کمک های عربستان در حوزه نیروی انسانی و مالی قدرتی در برابر حکومت محسوب می شد با عقبه دینی و ملی و محبوبیت فراوان وارد صحنه گشت.

اخوان المسلمین بر امواج خروشان عدالت خواهی و ظلم ستیزی و اسلام خواهی قرارگرفت و با تکیه بر قاعده اومانیستی دموکراسی و اصولی که ممالک انقلاب کرده، همچون وحی منزل در گام اول انقلاب به دنبال آن می روند، موفق به تصاحب حکومت شد.
 


انقلاب مصر از نماز جمعه و مساجد آغاز شد و به تعبیر رهبر مدبر انقلاب: «چنين انقلاب هایى، اصول و ارزش ها و هدف ها، نه در مانيفست هاى پيش‌ساخته‌ى گروه ها و حزب ها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبيت مي شود.»

انقلاب مصر مانیفست پیش ساخته نداشت. هدف و آرمانی والا داشت که در گام های بعدی باید توسط خود مردم برداشته می شد. البته این امر در صورتی به طور کامل میسر بود که انقلاب به دست اهلش سپرده می شد.
 


از جمله اهداف اصلی انقلاب لغو پیمان کمپ دیوید و قطع رابطه دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی بود. تصمیمی که مردم انقلابی به تدبیر و درایت خود آن را عملی نمودند.
     


مرسی در حیرت میان نظام سلطه و انقلاب مردمی
اقدام نماینده اخوانی ها، مرسی، در اعزام سفیر به اسرائیل مانند آبی بود که بر آتش احساسات دینی و حتی ناسیونالیستی مردم ریخته شد.
 


مرسی با انتخاب عربستان سعودی به عنوان مقصد اولین سفر خارجی خود، به ارتجاع منطقه اطمینان خاطر داد که این انقلاب نه تنها الهام بخش سایر ملل نخواهد بود، بلکه اثبات خواهد کرد که راه خدمت به ارتجاع تنها از دریچه دیکتاتوری نمی گذرد و دموکراسی های آینده نیز می توانند هم چنان به استبداد و دیکتاتوری وفادار بمانند.
 


در زمان انتخابات، خانواده مرسی وارد میدان شده و تمام تلاش خود را برای به کرسی نشاندن وی به کار بستند. از جمله همسر وی که سعی داشت خود را عامل به سبک زندگی اسلامی در تمام شقوق نشان دهد، از جمله حجاب کامل که در مدل ترکیه ای آن قبلا امتحان خود را پس داده بود. ساده زیستی از دیگر حربه هایی بود که از سوی خانواده وی بیان شد و به عنوان ابزار تبلیغاتی مدافعین وی و اخوان المسلمین قرار گرفت.
 


اما در هیچ جا این نکته ذکر نشد که این نامزد اخوانی به همراه خانواده، یک دوره طولانی ماموریت تبلیغ اسلام سلفی را در آمریکا از جانب اخوان المسلمین عربستان سعودی بر عهده داشته اند.
 


امروزه آن چه که مردم را بیش از هر چیز آزار می داد نه به صرف مشکلات اقتصادی، بلکه عزت و اقتدار از دست رفته در جهان اسلام بود که حاضر شدند به پرداخت هزینه سنگین انقلاب برای دومین بار مبادرت ورزند.
 


از سفارت اسرائیل تا دفتر حزب آزادی و عدالت
با نمایانده شدن چهره غرب گرای مرسی، مردم مصر در سال گرد انقلابشان به میدان التحریر بازگشته و تحت عنوان جنبش تمرد خواستارسرنگونی مرسی شدند. می توان اظهار داشت در نظر مردم مصر، در برهه کنونی عناوین احزاب با سابقه دیگر جایگاه خود را از دست داده است.
خدمت به نظام سلطه چه در سفارت اسرائیل و چه در دفتر حزب آزادی و عدالت یکسان است. دیکتاتوری، دیکتاتوری است و تفاوتی نمی کند که عامل آن یک اسلام گرا باشد یا یک فرد سکولار.
     
     
  
    
یک سال حاکمیت حزب قدرتمند 85 ساله اخوان المسلمین، با چشم پوشی از چهره های بیرونی و بازیگران صحنه، فرصت بسیار مناسبی بود برای محک زدن ایدئولوژی اخوانی ها که آیا توانایی مدیریت بحران و ایجاد هماهنگی لازم میان سیستم و دولت و ملت را دارند و یا این که تنها می توانند به عنوان یک منتقد پر سرو صدا در قلب اپوزیسیون به دولت حاکم ایراد بگیرند و اساساً جز این که در محیط بی نظمی ایجاد کنند، هیچ گونه کارکرد دیگری ندارند.

بلاتکلیفی اسلام گرایان و مشی مشخص سکولارها
مرسی به نمایندگی از اخوان المسلمین بر سر کار آمده بود، گروهی که یکی از دغدغه های اصلی شان مسئله فلسطین بوده و هست. اما وی هم نیم نگاهی به اسرائیل داشت و هم از معارضین سوریه حمایت می کرد و هم حافظ منافع عربستان سعودی در منطقه بود. در طرف مقابل رقیب وی، محمد البرادعی و تمام هم فکران سکولار وی،با یک هدف مشخص به میدان آمدند و از سال 2011 میلادی تا کنون موضع ضد اسلامی و سکولارمآبانه خود را تغیر نداده اند. به عبارتی حزب جبهه ملی علی رقم ایدئولوژی باطل و منحط، در اعلام مواضع خود صادقانه عمل نمود.
 


دادستانی مصر در پی تحولات اخیر این کشور و با سوءاستفاده از برهه کشتار گسترده ارتش علیه مردم و موافقان حکومت نوپای اخوان‌المسلمین به ریاست "محمد مرسی"، تحت فشارهای خارجی "محمد حسنی مبارک" دیکتاتور مخلوع این کشور را از زندان آزاد کرده و بر دامنه بحران این کشور افزود.

گذشته از آن که در آینده مصر چه اتفاقی خواهد افتاد، نکات درخور تاملی در حوادث آن می توان ذکر نمود:

دو عبرت مهم
  • الف) انقلاب مخملی درجهان اسلام
انقلاب مخملی یکی از مصادیق استفاده از قدرت نرم است. امریکایی ها در جنگ نرم و با پیاده سازی انقلاب های مخملین رنگی، تاکنون موفق به تغییر چند رژیم سیاسی در کشورهای چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان شده اند. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفاً با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، ارزش ها و الگوهای رفتاری تغییر داده شد و از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت زدایی گردید.
     


این داستان در ممالک شرقی به گونه دیگری است. در این ممالک ارتش دارای اختیارات گسترده ای است. و به نوعی حافظ اصول دیکته شده غرب با پوشش امنیت ملی است. به عنوان مثال در ترکیه، تونس و مصر به محض آن که ارتش تشخیص بدهد امنیت ملی به خطر افتاده، سریعاً وارد عمل می شود.
     


در دول اروپای شرقی، مشروعیت بخشی به نظام توسط قواعد لیبرال دموکراسی صورت می پذیرد، اما در مدل شرقی، اجرای این مدل با دخالت ارتش به درگیری های خونین منجر می شود. زیرا که مردم انقلابی مشروعیت را از آنِ دولتی می دانند که یک مرجعیت مذهبی آن را تایید نماید. برای مردم مشرق زمین که عموماً قائل به نظم از نوع order هستند و نوع discipline آن را برنمی تابند؛ هیچ تحقیری بدتر از آن نیست که ارتش مامور ساماندهی و نظارت بر دموکراسی باشد.

  • ب) حضور ارتش با ادوات نظامی(تانک) در خیابان به محض ورود به آستانه بحران
حضور ارتش در صحنه انقلاب مردمی چه درسال 2011 میلادی و چه در چند روز اخیر، نشان از بی سامان بودن موقعیت خاورمیانه دارد. ارتش در این منطقه گارد ریل دموکراسی است و غرب به طور همه جانبه از آن حمایت می-کند، در عین حال لیبرال دموکراسی را به عنوان غایت ملل آزاده جهان معرفی می نماید.

این انقلابات نه برنامه مدونی از خود دارند و نه به یک ایدئولوژی مستحکم دسترسی دارند. به عبارت ساده تر دولت های انقلابی در نوعی برزخ به سر می برند.

اخوانی ها بدون یک جنگ داخلی تمام عیار و با تلفات انسانی بالا نخواهند توانست به قدرت بازگردند و اگر این وضعیت نیز باقی بماند چیزی جز خفت برای ایدئولوژی سلفی نخواهد داشت. در صورت بازگشت به قدرت نیز استراتژی هدایت سیستم را در اختیار ندارند.
امام خامنه ای در اجلاس بیداری اسلامی این مشکل را پیش بینی و با قید تاکید به ملت مصر این مسئله را گوشزد نموده و ضرورت مکتوب نمودن اصول انقلاب را به عنوان یکی از عوامل پیش گیری از بحران بیان فرمودند.
 


ملتی که امام دارد، تانک به خیابان نمی آورد؛ حتی در آستانه بحران
 کمتر کسی است که وقایع بعد از انتخابات سال 1388 را فراموش کرده باشد؛ زمانی که بازندگان انتخابات به نتایج اعتراض و دامنه آن را به خشن ترین شکل ممکن بر جامعه تحمیل کردند. حاصل آن هزینه های مادی و معنوی فراوان در سطح داخلی و خارجی برای کشور بوده است. اردوکشی های خیابانی به مدت یک سال با حمایت بی دریغ و آشکار دول غربی و عناصر فاسد داخلی تنها بخشی از حوادث تلخ آن دوران بود.
 

     
تاسف بار تر آن که نخبگان سیاسی نیز از آسیب فتنه در امان نبودند تا جایی که حتی ستون های نظام نیز از طوفان فتنه بارها لرزیدند و برخی شکستند. عملاً دو دسته گی و انشقاق میان پایه های جمهوریت کاملاً محسوس بود و آن زمان بود که رسانه های خبری بیگانه سخن از به شماره افتادن نفس های نظام اسلامی به میان آوردند. غافل از آن که این جمهوریت در بستر یک انقلاب جهانی تعریف می شود که رکن آن ولایت فقیه است.
 


امام امت در آن دوران، حدود یک سال، هیچ مطالبه ای نداشتند الا یک جمله، "این عمار". همین مطالبه سرآغاز فصل نوینی شد در جهت عملیاتی نمودن پروژه اقناعی در سطح گسترده و جذب حداکثری و به عبارتی باز پس گیری تلفات در حوزه جنگ نرم.
 


آنچه باعث شده است کشور در طول مدت سی چهار سال تمام مشکلات اعم از جنگ تحمیلی، فتنه ها، اشتباهات،کج روی ها و جهت گیری های انحرافی دولت های هر دوره را با موفقیت پشت سر بگذارد وجود رهبری حکیم و با درایت و زمان شناس بوده و به تعبیر زیارت جامعه کبیره وَ اَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطيعُونَ لِلّهِ / شهادت می دهم که محققا شما پیشوایان و امامان راهنما و راه دان و دارای عصمت و نزد خدا گرامی و مقرب هستید و اهل تقوی و صدق و حقیقت و برگزیدگان و مطیعان خدا الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ و نگهبانان فرمان او و کارکنان به اراده او هستید.