کد خبر 242537
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۷

کتاب «فتح خون» یک اثر فاخر است که عباراتش را می‌توان در گوشه و کنار فضای هیئتی و ادبی کشور دید؛ ویژگی اصلی آن پیوند عقل و احساس و همگامی ادبیات و تحلیل‌های تاریخی است.

به گزارش وبلاگستان مشرق، رضا کریمی در وبلاگ تفکر توحیدی نوشت: کتاب فتح خون کتاب شرح ادبی عرفانی و ناتمام ماجرای کربلا و به عبارت دیگر شرح بخش عاشورایی کتاب «موسوعه الکلمات الامام حسین (ع)» باشد.

متن نهایی پس از شهید آوینی منتشر شده است و حتی به نظر می‌رسد عنوان فتح خون از او نباشد! و عبارتی هم در کتاب نیست که معنای مورد نظر از فتح خون را توضیح دهد.

این کتاب را می‌توان در دسته بندی‌های مختلفی جای داد: تأویل عرفانی، مقتل امام حسین (ع)، نثر ادبی و تحلیل تاریخی همه برای آن قابل تعریفند؛ به نظرم شأن کتاب هم به عنوان اثری ادبی و هم اثری تحلیلی تاریخ و هم به مثابه یک روضه و یک مقتل قابل تأمل است؛ انصافاً باید گفت که کلمات نافذ و عبارات مؤثر سیدمرتضی آوینی در قلب خوانندگانش مستقر می‌شود.

گاهی سوالاتی از تاریخ مطرح می‌کند که نشان از ذهنی پرسشگر دارند؛ مثلاً از شخصیت‌های تاریخی و پرسش پاسخ‌های قابل تأمل صورت می‌گیرد: «عبدالله بن زبیر که بود؟». (ص12)

یا می‌خوانیم که: «مردانی چون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که در کوفه نیز مسلم را همراهی می‌کردند... اما چه شد که چون مسلم بن عقیل از مسجد بیرون آمد، هیچ کس با او نبود؟ خدا می‌داند؛ روایات در این باره گویایی ندارند». (ص28)

سوال مهم دیگری که ممکن است برای عده‌ای چندان مهم نبوده یا حتی آزارشان دهد این بود که امام بعد از گفت‌وگو با حر تصمیم به مراجعه گرفت، این سخن در بستری از تواریخ آمده است، اما به راستی آیا امام قصد مراجعت داشته‌اند؟ (ص50) پاسخی داده نمی‌شود و پرسش از تاریخ در جان پرسشگر سید باقی می‌ماند تا شاید عنایتی ببیند.

مسئله مهم این است که پاسخ عجولانه‌ای برای این پرسش‌ها جعل نمی‌شود و تنها پرسش به صورت جدی مطرح می‌شود.

گاهی قلم به اوج غنای  ادبی و معنایی می‌رسد: «زمین و آسمان در انتظارند؛ فرات تشنه است و بیابان از فرات تشنه‌تر و امام از هر دو تشنه‌تر؛ فرات تشنه مشک‌های اهل حرم است و بیابان تشنه خون امام و امام از هر دو تشنه‌تر است؛ اما نه آن تشنگی که با آب سیراب شود او سرچشمه تشنگی است». (ص69)

یا مثلاً: «یاران! اینجا حیرتکده عقل است ... و تا «خود» باقی است، این «حیرت» باقی است؛ پس کار را باید به «مِی» واگذاشت؛ آن مِی که تو را از «خویش» می‌رهاند و من و ما را در مسلخ او به قتل می‌رساند آه! ان الله شاء ان یراک قتیلا».

کتاب فتح خون یک اثر فاخر است که عباراتش را می‌توان در گوشه و کنار فضای هیئتی و ادبی کشور دید؛ ویژگی اصلی آن را می‌توان پیوند عقل و احساس و همگامی ادبیات و تحلیل‌های تاریخی دانست، ویژگی‌ای که در آثار مشابه مانند آثار سیدمهدی شجاعی کمتر یافت می‌شود؛ اینجاست که باید گفت این اثر در کارنامه سیدمرتضی آوینی یک متن منحصر به فرد است.