عید فطر آمد و نوید روزگار خوش دیگری را داد! نوبت اکران به دهلیز و هیس رسید. فیلم هایی که در جشنواره فجر تمجید شدند و سیمرغ هایی هم برای عوامل سازنده به همراه داشتند.

گروه فرهنگی مشرق - روزگاری بخت سینما چنان تیره بود که در سرسراهای نمایش شهر تنها نگهبانان رفت و آمد می کردند و پرده ها تار عنکبوت بسته بودند. سینما دارانی که هنوز غرورشان اجازه نداده بود سینما را به محل اجرای تئاترهای گل منگلی تبدیل کنند، چشم امیدشان به اکران های جشنواره فجر بود و آرزو می کردند چند فیلم خوب اکران شود تا حداقل پول آب و برق و مالیات سالن های نمایش در بیاید.

فجر آمد و رونقی به همراهش بود
"رسوایی" اخلاقی و پر آتش بود

نوروز به پرده رفت و غوغایی کرد
میلیاردی شد و فروش بالایی کرد


باری! سینما داران ز اکران رسوایی خشنود شدند و تا توانستد بلیت فروختند و چنان به آنها خوش گذشت که دلشان نمی آمد فیلم  را از پرده به زیر بکشند. هر چه بود روزگار خوش فروش دوباره به پایان رسید و باز هم خانواده محترم عنکبوت ها به ستاره سینما بدل شدند و تار تنیدند بر پرده نقره ای.

تا این که عید فطر آمد و نوید روزگار خوش دیگری را داد! نوبت اکران به دهلیز و هیس رسید. فیلم هایی که در جشنواره فجر تمجید شدند و سیمرغ هایی هم برای عوامل سازنده به همراه داشتند.

چو سیمرغ ها روی میز چیده شد
دو کار از همه بیشتر دیده شد

یکی "هیس" که افسانه ای "هیز" بود
دگر  فیلم بهروز که دهلیز بود

تم هر دو درباره جرم و زور
ز قَص و تجاوز، ز اعدام  و گور

شعیبی پس لنز دهلیز بود
به فیلم "آژانس" پور پرویز بود

و پوران که هیسش پر از داد بود
نمایش، نخست برج میلاد بود

کنون رزم بهروز و پوران شنو 
ز کل کل به اوقات اکران شنو

از آمار گیشه ز کل فروش
کف و جیغ و تشویق و داد و خروش

چو سیمرغ زر را درخشنده دید
به اکران عیدانه بستش امید

درخشنده  آن کس که همت گماشت
شهاب و مریلا و طناز داشت

بگفتا بدان مرد "دهلیز" ساز
بدان کارگردان؛ بدان سرفراز

که ای مرد ناشی! جوانک بدان
رقابت برایت گران است! گران

به عید ار تو اکران کنی کار خود
در این آش اکران تو گردی نخود

به یزدان هر دو جهانم قسم
حساب تو را سهمگین میرسم

تو را با شقاوت زنم بر زمین
دهانت همی {با 3تا نقطه چین}

همان دم که باشی تو مدهوش و خواب
رود "هیس" به اسکار و گلدن گلاب

یل مشهدی شیونی سر بداد
سپاهش نشان زن فربه داد

بگفتا به پوران! بدان شیر زن
ز اکران و گیشه دگر دم نزن

چو فردا برآید بلند آفتاب
به وقت شمارش به وقت حساب

تو بینی فروش من از تو سر است
ز "هیس" تو دهلیز من برتر است

نترسم ز شیون ز فریاد تو
غریوم شود آخرین یاد تو

من آنم که دهلیز بود پر ثمر
به سیمرغ بازیگری مفتخر

من آنم! سزوار اسکار و کن
"ویژوال افکت" های فیلمم خفن

هراسی ندارم از این کارزار
رقابت برایم بود خوش گوار

چو اکران عیدانه آید پدید
چنان آچمزت می‌کنم کس ندید

نبردی چنان پر خطر درگرفت
که تهران همه شور و شر برگرفت

به یکباره در هر رسانه که بود
گزارش، تصاویر و گفت و شنود

به مهر و به مشرق به ایسنا و فارس
روانه شدند و همی کارساز

رپرتاژ و تبلیغ فراوان شدی
چه ارزان و مفت و چه آسان شدی

درخشنده بی وقفه فریاد زد
فروشش ز میلیون به میلیارد زد

شدش شادمانی ز پیکار و جنگ
بزد چشم بهروز به تیر خدنگ

شعیبی که اقبال او بد رسید
نهایت فروشش به نهصد رسید

بگفتا به پوران که ای برترین
تو بردی ز دهلیز من آفرین

شکستم بدادی در این کارزار
فروش بلیتت فزون از هزار


بدین ترتیب "هیس دخترها فریاد نمی زنند" موفق شد در گیشه بیشتر از "دهلیز"  بفروشد و آن گونه که در خبرها آمده به احتمال قوی یکی از این دو فیلم گزینه اصلی برای اسکار امسال خواهند بود؛ البته به شرطی که مسئولان هوس نکنند فیلم خارجی زبان "گذشته" را به عنوان یک فیلم وطنی معرفی کنند.

مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.