بیشتر انتقادات آقای رضاپور به حجت‌الاسلام عليرضا پناهیان، نه نهی از منکر بلکه امر به معروف است؛ یعنی کارهایی که به نظر ایشان بهتر بود آقای پناهیان آنها را در مؤسسه شهید آوینی انجام می‌داد چنانچه در آنجا سمتی می‌داشت لذا به نظر می‌رسد که جناب رضاپور، هیچ گوش شنوایی بهتر از حجت‌الاسلام پناهیان پیدا نکرده است تا برخی پیشنهادهاي فرهنگی خود را مطرح کند.

گروه فرهنگی مشرق - روز دوشنبه هجدهم شهریور یادداشتی از محمدرضا رضاپور منتشر شد با عنوان «جناب پناهیان! نیم نگاهی هم به مؤسسه شهید آوینی داشته باشید». اهمیت متن آقای رضاپور در این است که او خود به مدت چهار سال در این مؤسسه کار کرده و از مدیران ماهنامۀ سینما رسانه بوده است، مجله‌ای که از شهریور سال گذشته عملاً تعطیل شده است.

یادداشت جناب رضاپور ظاهراً خیرخواهانه است؛ اما به نتایجی سوء منجر می‌شود. او در این متن به سخنان حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در مراسم بزرگداشت شهید هادی باغبانی، اعتراضاتی کرده و عملکرد مؤسسه شهید آوینی را به حساب ایشان گذاشته است. در حالی که وی بایست مدیران این مؤسسه را مخاطب می‌ساخت و نه کسی که در آنجا سمت اجرایی ندارد و فقط گاهگاهی طرف مشورت قرار می‌گیرد.

***ایرادهای آقای رضاپور
ایرادهایی که رضاپور در یادداشت خود به حجت‌الاسلام پناهیان وارد دانسته‌اند در پنج مورد ذیل خلاصه می‌شود:
1. مؤسسه شهید آوینی و دفتر هنر و ادبیات دانشجویی تحت مدیریت آقای پناهیان اداره می‌شوند.
2. فیلم «گام‌های شیدایی» با حمایت ویژۀ آقای پناهیان با بودجه 980 میلیونی در همین مؤسسه ساخته شده است.
3. فیلم‌های سینمایی این مؤسسه بی‌کیفیت هستند و باید به جای آنها فیلم‌های مستند تولید شود.
4. چرا در مؤسسه فیلم‌های فاخر دفاع مقدس تولید نشده است.
5. مؤسسه در ساخت پروژه‌های سینمایی خود از همکاری تورج اصلانی استفاده کرده است که سابقه بدی در فیلمبرداری فیلم‌های معاند دارد.
 
 
***پاسخی به ایرادهای جناب رضاپور
در ذیل، پاسخ هر بند در فوق، به ترتیب خواهد آمد.
1. مهم‌ترین اشتباه فاحش رضاپور آن است که مؤسسه شهید آوینی را در مدیریت آقای پناهیان دانسته‌اند. در حالی که حجت‌الاسلام پناهیان فقط یکی از اعضای هیئت مدیرۀ آن مؤسسه هستند که گاهی در جلسات آن شرکت کرده و تنها در موارد محتوایی ابراز نظر می‌کنند. لذا خطای احتمالی مدیران این مؤسسه به جناب پناهیان دخلی ندارد.

اعضای دفتر هنر و ادبیات دانشجویی می‌دانند که آنجا تحت نظارت آقای پناهیان اداره می‌شود ولی در واقع این دفتر به نهاد رهبری در دانشگاه هنر تعلق دارد و تولید فیلم هیچگاه در مسئولیت آن نبوده است. این دفتر در مدت شش سال فعالیت، فقط به کار آموزشی و فرهنگی می‌پرداخت. خود شخص آقای پناهیان گاهگاهی درباره برخی فیلمنامه‌هایی که از داخل یا خارج دفتر به ایشان ارجاع می‌شد مشاوره می‌داد که آن نیز از اواسط سال گذشته به دلیل مشغلۀ فراوان جناب پناهیان، به کارهای پژوهشی و تدوین تقلیل یافته است. همچنین جلسات هفتگی هیئت محبین اهل بیت (دانش‌آموختگان داشنگاه هنر) نیز به همین دلیل، به جلسات گاهگاهی تبدیل شده است.



2. در بهمن 1387 حجت‌الاسلام پناهیان در ایام زیارت اربعین بر اساس یک ماجرای واقعی، ایدۀ فیلمنامه‌ای به نام «غریبه‌ای در کاروان» را برای اعضای دفتر هنر و ادبیات مطرح کردند. یکی از دوستان، طرح آن را نوشت و آقای پناهیان آن متن را همراه با توضیحاتی به آقای حمید بهمنی ارائه کردند. اما فیلمنامه‌ای که جناب بهمنی به کمک آقای مهدی سجاده‌چی نوشت مورد اعتراض شدید جناب پناهیان واقع شد. آقای بهمنی به دلیل ضیق وقت، باعجله مشغول به کار شد تا فیلم را به جشنواره سی‌ام فجر برساند که البته نرسید. یک سال بعد در بهمن 1391 وقتی فیلم به نمایش درآمد نگارنده خود یکی از کسانی بودم که از ساخت این فیلم تأسف فراوان خوردم. یکی از تأسفات اینجانب آن بود که ای کاش برای نگارش این طرح، وقت صرف می‌شد. به این ترتیب اشتباهاتی که در ساخت فیلم گام‌های شیدایی رخ داده به جناب پناهیان دخلی ندارد و ایشان نه‌تنها از این فیلم حمایت خاصی نکرده‌اند بلکه با ساخت چنان فیلمنامه‌ای نیز مخالف بوده‌اند. به عبارتی می‌توان گفت: آش نخورده و دهان سوخته.

3. ظاهراً دو مؤسسۀ شهید آوینی و روایت فتح، تحت نظارت نیروی مقاومت بسیج اداره می‌شوند. روایت فتح به تولید مستند می‌پردازد و مؤسسه شهید آوینی به فیلم‌های داستانی. لذا از قضاوت ناصحیح آقای رضاپور است که عدم ساخت فیلم‌های مستند در مؤسسه آوینی را از ضعف عملکرد حجت‌الاسلام پناهیان قلمداد کرده است.

4. آیا حقیقتاً شخص جناب پناهیان باید توضیح بدهند که چرا فیلم‌های فاخر در موضوع دفاع مقدس در مؤسسه شهید آوینی ساخته نمی‌شود؟! این ایراد واقعاً به آقای پناهیان چه ربطی دارد؟! در صورتی که ایشان ده‌ها مشغلۀ کاری دارند و علی‌رغم نپذیرفتن بسیاری از مسئولیت‌ها باز هم مجبورند به قدر پنج نفر کار کنند و از حق خانواده خویش بگذرند؛ بهتر است کسانی که ‌کاهلی می‌کنند و قصور می‌ورزند پاسخ دهند که چرا جناب پناهیان باید بار ایشان را بکشد، شهر به شهر سفر کند و اکثر روزهای خود را دور از خانه باشد.


5. واضح است که انتخاب عوامل فیلم‌های مؤسسه شهید آوینی به حجت‌الاسلام پناهیان دخلی ندارد. مضافاً که در صلاحیت جناب رضاپور نیست تا حکم کند برخی سینماگران که سابقه‌ای سوء از کار در فیلم‌های مسئله‌دار داشته‌اند به طور دائم از فعالیت در سینما محروم شوند یا نه. این مقوله، در وظایف وزارت ارشاد و قوه قضائیه است. اگر این مسئولان کسی همچون جناب تورج اصلانی را مبرّی بدانند بر او حرجی نخواهد بود و نباید از قانون پیش افتاد. به این ترتیب می‌توان فرض کرد که اگر مصطفی عقّاد برای انتخاب آنتونی کویین با شما مشورت می‌کرد قاعدتاً او را منع می‌کردید که او فلان و بهمان فیلم را بازی کرده است. لکن حضور کویین جلوه‌ای دیگر به فیلم محمد رسول‌الله(ص) داده است، جلوه‌ای که در نسخۀ عربی فیلم مشاهده نمی‌شود.
 
و اما بعد...
لکن چیزهای دیگری نیز هست که لازم است متعرض ‌شوم.

1) آقای محمدرضا رضاپور به مدت چهار سال در مؤسسه شهید آوینی کار می‌کرده و از اواخر سال گذشته از آنجا مستعفی شده است. لذا دلخوری ها و ناراحتی های ایشان از  این مؤسسه که شاید برخی نیز درست باشد به حجت الاسلام پناهیان دخلی ندارد. چنانکه بعید است که اقای پناهیان حتی جناب رضاپور را بشناسند.

2) بیشتر انتقادات آقای رضاپور به حجت‌الاسلام پناهیان، نه نهی از منکر بلکه امر به معروف است؛ یعنی کارهایی که به نظر ایشان بهتر بود آقای پناهیان آنها را در مؤسسه شهید آوینی انجام می‌داد چنانچه در آنجا سِمتی می‌داشت. بنابراین به نظر می‌رسد که اولاً جناب رضاپور، هیچ گوش شنوایی بهتر از حجت‌الاسلام پناهیان پیدا نکرده است تا برخی پیشنهادات فرهنگی خود را مطرح کند. و ثانیاً که ایشان بایست مدیران اجرایی مؤسسه را مخاطب قرار می‌داد. لذا واضح است که خطای احتمالی مدیران این مؤسسه به حجت‌الاسلام پناهیان که در آنجا همچون یک مشاور است دخلی ندارد. چه اینکه ممکن است مدیران مؤسسه خود را به اجرای پیشنهادات ایشان ملزم ندانند، مانند نگارش فیلمنامه و کارگردانیِ طرح «غریبه‌ای در کاروان».

3) از قضا مدیران مؤسسه شهید آوینی چندان شهرتی ندارند و اگر به آنها انتقاد می‌شد چندان مورد توجه واقع نمی‌گشت. اما اکنون با انتشار این مطلب، برخی از معاندان و مخالفان کینه‌های فروخوردۀ خود از حجت‌الاسلام پناهیان و مدیران سینمایی را بیرون ریخته‌اند که گوئیا ایشان تخلفات مالی داشته یا بودجه مؤسسه شهید آوینی در این سال‌ها به جیب ایشان می‌رفته است! حتی برخی سایت‌های سینمایی مبحث دلارهای نفتی را نیز به میان کشیده‌اند؛ چیزی که بعید است حتی از مخیّلۀ جناب رضاپور گذشته باشد.

4) حجت‌الاسلام پناهیان گرچه عضو هیئت مدیره مؤسسه شهید آوینی است ولی نباید بپنداریم که تمام تصمیمات مهم مؤسسه با اجازه و مشورت ایشان اتخاذ می‌شود. نمونۀ این مورد، ساخت فیلم «گام‌های شیدایی» است که گرچه بر اساس طرحی از جناب پناهیان بوده ولی فیلمنامه‌ای که از طرف مؤسسه نوشته‌اند مورد اعتراض شدید ایشان واقع شده است. ثانیاً آقای حمید بهمنی کارگردان این فیلم، در سال 1391 به حکم اکثریت هیئت مدیره به ریاست مؤسسه آوینی انتخاب شد که به نظر می‌رسد این انتخاب نیز بر خلاف نظر جناب پناهیان بوده است. زیرا ایشان با ساخت فیلم «گام‌های شیدایی» توسط آقای بهمنی مخالف بوده‌اند تا چه برسد به مدیریت آن مؤسسه. علی القاعده اگر آقای پناهیان بخواهند از خود دفاع کنند باید انتقاداتشان از موسسه آوینی را علن نمایند که طبیعتاً چنین کاری نخواهند کرد و البته از سیرۀ اخلاقی ایشان نیز به دور است.

5) ظاهراً حجت‌الاسلام پناهیان در شرایط کنونی مشورت دادن به مدیران مؤسسه شهید آوینی را بهتر از ترک آن می‌دانند. حتی اگر تمام انتقادات جناب رضاپور از این مؤسسه درست باشد باز هم در صلاحیت ایشان نیست که بخواهند درباره مشاوره‌های آقای پناهیان به این مؤسسه نظر بدهند.

تاریخ اسلام در این خصوص برای ما درس‌آموز است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) گرچه به خلیفه دوم در فتح ایران مشورت می‌داد لکن کسی اشتباهات خلیفه را به حضرت مولا(ع) منتسب نکرد. در زمانۀ ما نیز رهبر معظم انقلاب بارها در آشکار و پنهان به مدیران صدا و سیما رهنمود داده و می‌دهند؛ اما آیا مدیران این سازمان تمام رهنمودهای رهبر را دقیقاً اجرا می‌کنند یا می‌خواهند اجرا کنند؟ لذا نباید همچون محمد نوری‌زاد عوامانه ایرادهای صداوسیما را به حساب رهبر معظم بگذاریم. خصوصاً که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع دانشجویان فرمودند اینکه سازمان صداوسیما زیر نظر رهبری است انتقاد از آن را ممنوع نمی‌کند.

6) اگر فیلم‌های نسبتاً خوبی چون فرشتگان قصاب/ سهیل سلیمی (1391) در مؤسسه شهید آوینی تولید شده است از مشورت‌های جناب پناهیان بوده است که اختصاصاً برای فیلمنامۀ آن وقت صرف کردند. این یکی از مواردی است که در متن جناب رضاپور مفقود است. زیرا می‌دانم که ایشان از تحسین کنندگان این فیلم است.

7) به نظر اینجانب نقد جناب رضاپور می‌بایست به عملکرد دکتر مجید شاه‌حسینی در دوران مدیریتشان بر بنیاد فارابی (86 تا 88) برمی‌گشت که فیلم‌های فاجعه‌باری چون بیداری (1390) با تصمیم مستقیم وی، تصویب و ساخته شد. اعتراضاتی که به فیلم «بیداری» در جشنواره سی‌ام فیلم فجر شد بسیار بیشتر از «گام‌های شیدایی» بود، خصوصاً که فرد درس‌خوانده و باسابقه‌ای همچون فرزاد مؤتمن کارگردانی آن را برعهده داشت.

8) آقای رضاپور با نگارش این متن، به سهو یا عمد چهرۀ یک روحانی دین‌شناسِ مجاهد که در عرصۀ دین و فرهنگ به طرز عجیبی خدمت می‌کند را مخدوش کرده و اینچنین به دست معاندان بهانه داده است. در وضع کنونی حتی اگر ایشان بخواهند شایعات شکل گرفته را جبران کنند شاید عملاً ممکن نباشد. لذا خطای ایشان می‌تواند عبرت و مَثلی برای دیگران شود، کسانی که بدون اطلاع کافی قلم می‌زنند و احکام نادرست صادر می‌کنند.


پیش‌بینی جناب پناهیان دربارۀ اتفاقات سوریه
در خاتمه لازم است یک نمونه از برنامه‌های بی‌نظیر آقای پناهیان را در دفتر هنر و ادبیات دانشجویی متذکر شوم. در پاییز 1388 ایشان جمعی از دانشجویان و دانش‌آموختگان هنر را به سوریه و لبنان بردند که بنده نیز در آن سفر حضور داشتم. ایشان در طی سفر، علاوه بر طرح مسائل علمی و هنری و همچنین مباحثه با بچه‌ها، از ورزیدگی بدنی ایشان نیز غافل نبود و ورزش صبحگاهی یک ساعتۀ ما عملاً ترک نمی‌شد. با تأکید خاص ایشان، طی یک سفر 6 ساعته، از دمشق در جنوب غربی به شمال شرقی سوریه رفتیم و مزار عمار یاسر و اویس قرن را در محل وقوع جنگ صفین (شهر رقّه) زیارت کردیم و یک شب در آنجا ماندیم. یادم هست که همان ایام به ما می‌فرمودند که این منطقه به این آرامی نخواهد ماند و مرکز حوادث بزرگی در عالم خواهد شد. ایشان به ما توصیه می‌کردند که این مناطق را به خوبی تماشا کنیم و خود را برای کارهای مهم در آینده مهیا نماییم.

یکی از محصولات این سفر، فیلمنامۀ «سرباز امریکایی» بود که قصه‌اش در عراق و سوریه و لبنان می‌گذرد، ولی از آن وقت تاکنون در مسیر مؤسسه شهید آوینی به سیمافیلم در حال رفت و آمد بوده، هنوز به مرحله ساخت نرسیده است. یکی از اغراض این فیلمنامه نشان دادن جنایات امریکایی‌ها در عراق است و اشار‌اتی نیز به مردم مظلوم سوریه دارد که سال‌ها در خط مقدم مقاومت بوده و هستند. خلاصه اینکه جناب پناهیان اگر با دلار‌های نفتی ارتباط داشت همین یک فیلمنامه را از میان ده‌ها طرح و ایدۀ ناب دیگری که داشتند به ثمر می‌رساند.
می‌خواستم بگویم که ما از آقای پناهیان همینگونه درایت‌های کم‌نظیر را انتظار می‌بریم که البته موارد بسیاری تاکنون از ایشان دیده‌ایم. حتی کسانی که حضوراً منبر ایشان را درک نکرده‌اند سخنان ایشان را به نحوی شنیده‌اند، سخنانی که به طرزی عجیب در دل اثر می‌کند و نشان از صدق گوینده دارد. بنابراین نباید قدر و منزلت ایشان را در حدّ یک مسئول اجرایی تنزّل بدهیم.



سخنان ایشان در مراسم یادبود شهید باغبانی درباره اوضاع کنونی سوریه که بهانۀ انتقادات جناب رضاپور واقع شده، از قضا توأم با عمل بوده است. ایشان چهار سال قبل، عده‌ای از هنرمندان جوان را به آن مناطق بردند و دربارۀ حوادث امروز و لزوم آماده شدن برای ایام آینده هشدار می‌دادند. اما اینکه ما قاصران نتوانسته‌ایم آنچنان که بایسته و شایسته است رهنمود‌های ایشان را به کار بندیم مسئلۀ دیگری است. و اتفاقاً این از زمرۀ همان چیزهایی است که ایشان باید از ما مطالبه کند و نه ما از ایشان.
امیر اهوارکی
 


مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.