هفته گذشته در اولین مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور دولت یازدهم علی اکبر عبدالرشیدی به عنوان مصاحبه گر رو بروی دکتر روحانی نشست و برای مخاطبانی که منتظر بودند دوباره حیدری را در کسوت مجری این گفتگو ببینند، این اتفاق عجیبی بود.
در همین زمینه روزنامه هفت صبح گفتگویی مفصل با حیدری ترتیب داد که در ادامه بخش هایی از آن تقدیم حضور مخاطبان خواهد شد:
* در مورد مصاحبه هشت ساله من با رئیس جمهور باید بگویم، من کارمند رسمی صدا و سیما هستم و همواره در تمامی مصاحبه ها و گفتگو ها به عنوان نماینده رسمی رسانه ملی حضور پیدا می کنم. بنده همیشه از طرف سازمان معرفی می شوم. مدیران ارشد سازمان بر اساس صلاحدید و مجموع شرایط، هرگاه صلاح دیده اند، بنده انجام وظیفه کرده ام.
* خبرنگار، نماینده مردم است. من همان مصاحبه کننده و مجری هستم که در همین دو سال اخیر و لااقل در برنامه «پایش»، تند ترین انتقاد ها را به عملکرد دولت داشته ام.
* اگر می بینید امروز خبرنگاران سوالات جسورانه از روحانی می پرسند به این دلیل است که فضا تغییر کرده. احمدی نژاد همین امسال، دو تا مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیون داشت با حضور همه خبرنگاران. چرا همین سوالات آنجا از رئیس جمهور سابق مطرح نشد و در حضور آقای روحانی مطرح شد؟ پاسخ روشن است. چون جو عوض شده و می شود جور دیگری حرف زد.
* قطعاً مصاحبه گر باید مغزش معیوب باشد که وارد مصاحبه ای شود که بداند وقتی مصاحبه تمام شد موقعیتش از قبل بدتر شده است. کدام آدم عاقلی چنین چیزی را می پذیرد؟
* اگر خاطرتان باشد سال گذشته زمانی که بازار ارز به شدت به هم ریخته بود و دچار مشکل شده بود، رئیس جمهور مصاحبه مطبوعاتی گذاشت. در آن مصاحبه که زنده از شبکه خبر پخش می شد آقای احمدی نژاد با عصبانیت برگشت رو به دوربین گفت من صراحتا به آقای ضرغامی هم گفتم این مجری شما (منظورش بنده بودم) چه حقی دارد بنشیند جلوی تلویزیون بگوید«آقای وزیر فلان تلفنت را جواب بده؟» چون شب قبلش من در برنامه «پایش» دقیقا خطاب به آقای بهمنی و وزیر صنعت، معدن و تجارت همین صحبت را کرده بودم. رئیس جمهور در آن مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی (که البته بنده حضور نداشتم) خیلی با ناراحتی خطاب به بنده گفت که چه کسی به تو حق نظارت داده؟ و تو چه حقی داری که بگویی بر کار دولت نظارت می کنی و ... می خواهم بگویم یک خبرنگار بیش از یک شخصیتی که وارد مصاحبه می شود علاقه مند به این است که وقتی مصاحبه تمام می شود نمره قابل قبول بگیرد.
* سال های 86-85 که احمدی نژاد محبوبیت زیادی بین مردم هر بار من سوال چالشی می کردم یک هجمه سنگینی در رسانه ها و حتی میان مردم علیه من در می گرفت.
* به اعتقاد راسخ من وقایع سال 88 هیچ ربطی به مناظرات نداشت. شاید به قول شما جرقه اش به مناظره ها بوده باشد اما می توانست شروعش با هر اتفاق دیگری هم باشد، هر چند آن وقایع بعد از اعلام نتایج رخ داد نه بعد از مناظرات. بعضی حرف ها باعث وقایع سال 88 شد، این ربطی به مناظره نداشت. می توانست در هر جایی گفته شود.
* عبارت «پایه میکروفن» یک اصطلاح مشهور در ادبیات عامیانه و غیر آکادمیک خبرنگاری و مربوط به دهه60 است که در مذمت منفعل بودن خبرنگار به کار می رفت، نظیر عبارت غیر حرفه ای و عوامانه ای مثل «خبر بیار» یا «نوار بیار». خوشبختانه ما سه دهه است که از آن فضاها عبور کرده ایم و من خودم را پایه میکروفون نمی دانم.