ترکیه به چهار دریای مهم سیاه(در شمال) مرمره و اژه(در شمال غرب و غرب) و مدیترانه (در جنوب) از دو قاره آسیا و اروپا راه دارد و همین امر موقعیت ویژه ای را برای این کشور ایجاد کرده است. ترکیه دارای دو همسایه اروپایی و شش همسایه آسیایی است. این کشور از شمال شرق با کشورهای مشترک المنافع، از شرق با ایران، از جنوب با عراق و سوریه و از غرب با یونان و بلغارستان مرز مشترک دارد.
دریای مرمره دریای داخلی مهمی در شمال غربی ترکیه است که از سمت شمال به وسیله تنگه بسفر به دریای سیاه و از طریق تنگه داردانل به دریای اژه متصل می گردد؛ این دو تنگه دریای سیاه را به آب های آزاد متصل می کنند.
ترکیه ۸۱ استان دارد و شهرهای مرکز استان(به جز سه استان) با خود استان هم ناماند. استانبول، ازمیر، آدانا، بورسا، ارزروم، قونیه، آنتالیا، اورفا، وان از شهرهای مهم ترکیه هستند.
پایتخت این کشور در شهر آنکارا قرار دارد.
از بنادر مهم ترکیه می توان استانبول و تکیرداغ در قسمت اروپایی و زنگولداق، سینوپ و طرابوزان در بخش آسیایی را نام برد. مرسین، آلانیا، انطاکیه، ازمیر و آنتالیا از دیگر بنادر ترکیه هستند.
اقتصاد این کشور ترکیبی از صنایع بومی و مدرن است.
ترکیه حدود ۷۲ میلیون نفر (برآورد سال ۱۳۸۷) جمعیت دارد؛ از این تعداد تقریبا 75 درصد مردم سنی و ۱۵ تا ۲۵ درصد علوی می باشند.
با وجود اینکه بنیان حکومت ترکیه بر پایه قواعد لائیک است ولی بسیاری از مردم دین اسلام را برگزیده اند.
حدود ۷۵ درصد مردم ترک و ۲۰ درصد نیز کرد می باشند. اکراد اغلب در جنوب شرقی ساکن هستند امّا در طول زمان با مهاجرت به نواحی دیگر به ویژه استانبول و آنکارا جمعیت قابل توجهی را تشکیل دادهاند.
قدرت و اعتبار جهانی امپراتوری عثمانی در قرن 14 و 15 بر کسی پوشیده نیست.
زمانی که تحت لوای خلافت اسلامی و به بهانه گسترش دین اسلام به سایر دول از شرق گرفته تا غرب لشکر کشی نموده و مهمترین نقاط جهان را به قلمرو خود ضمیمه نمود.
در قرون 17 و 18 به دلیل ضعف در سه عرصه استراتژیک:
1. سیستمی، شامل:
· حاکمیت سلطانیسم
· فساد اداری
· نفوذ عوامل یهودی و مسیحی در دستگاه اداری؛
2. ملی، شامل:
· عدم سازماندهی اقوام و طوایف گوناگون
3. دولتی، شامل:
· حکمای نالایق و بی تدبیر و خود کامه
از شکوه سابق این امپراتوری جز نامی بر جای نمانده بود. مرد بیمار اروپا لقبی است که در این دوره به خاطر عقب ماندگی از کاروان پیشرفت علوم انسان محور، از دنیای شیء گشته غرب به عثمانی اطلاق می گردید.
در واکنش به این ضعف ها، اصلاحاتی طی چند مرحله در سه سطح مذکور صورت گرفت. اولین مرحله در زمان سلطان سلیم(1789- 1807 میلادی) انجام شد که گفته می شود قوه محرکه آن انقلاب کبیر فرانسه بوده است.
بنابر آنچه که در تاریخ موجود است؛ تلاش دوم در دوره حکمرانی سلطان عبدالمجید تحت عنوان تنظیمات یا تجدید ساختار انجام شده است. اما این تکاپوی جدید بیش از آنکه شبیه به اصلاح باشد شروع فسادی بنیادی در درون سیستم سست و آسیب پذیر عثمانی بود که به سرعت تمام بخش های جامعه را فرا گرفته و از لایه نخبگان حاکم به درون بافت اجتماعی نفوذ کرد تا جایی که نسل های بعدی ترکان عثمانی را به مثابه ملعبه دست صهیونیسم در منطقه خاورمیانه درآورد.
همچنین یهود نقش به سزایی در کودتا علیه سلطان عبدالحمید داشت که این امر از طریق نفوذ در محفل های فراماسونری و گروهی موسوم به نام "ترک های جوان" صورت گرفت و مردم آن زمان این کودتا را بیشتر یهودی می دانستند تا ترکی.
سفیر انگلیس در ترکیه در اوت ۱۹۱۰میلادی به وزیر خارجه دولت خود اطلاع داد که: «به نظر می رسد تشکیلات داخلی کمیته اتحاد و ترقی آمیزهای از همسویی یهودیان و ترکان باشد ... اینک یهودیان از موضع قدرت در دستگاه اداری دولت مسلط شده اند و با تشویق خط مشی قوم گرایی ترکی، قصد دارند بیش از بیش بر مراکز نفوذ خود بیافزایند».
در حقیقت داستان زوال و نابودی عثمانی بنا بر استراتژی طراحی شده یهود از همین جا شروع می شود؛ کمیته اتحاد و ترقی "cup" که به وسیله جنبش ترکان جوان شکل گرفته بود؛ با حمایت عناصر طرفدار مدرنیسم در سال 1912 میلادی قدرت را به دست گرفت. این کمیته تا پایان دوره حکمرانی خود در سال 1918 میلادی برنامه سکولاریزاسیون را در بعد فرهنگی با تاکید بر مدارس و قوه قضائیه با سرعت دنبال نمود و در مراحل بعدی در قالب گسترش مراکز فسادی همچون مشروب فروشی ها و قمار خانه ها در ملاءعام ظاهر شد.
همزمان با این دست اصلاحات، سیاست نژادپرستانه ای با عنوان "پان تورانیسم" با جدیت توسط این گروه دنبال شد.
استحاله فرهنگ غنی اسلامی و نابودی زبان عربی در ملل تابع عثمانی به نام ناسیونالیسم ترکی اما در واقع با اهداف نژادپرستانه نیز بخش دیگری از اصلاحات یهودی بود که این امپراتوری کهن را در سراشیبی سقوط قرار داد.
از آنجایی که همواره قوم یهود بنا به اقتضای منافعشان رنگ عوض میکنند و بدین گونه بقای خود را تضمین می نمایند، در جنگ جهانی اول در کنار متفقین، علیه عثمانیها موضع گرفتند اما برای آن که شیره وجود این امپراتوری تا قطره آخر کشیده شود؛ حتی بعد از جنگ جهانی اول نیز سیاست های خبیثانه خود را در قالب جمهوری جدید آتاترک دنبال نمودند.
طی قرارداد "سایکس پیکو" که میان دو کشور انگلستان و فرانسه و با موافقت روسیه جهت تقسیم کشورهای خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول بسته شد؛ امپراتوری عثمانی به عنوان بازنده جنگ قلمرو خود در آفریقا و حجاز، سوریه، عراق را از دست داد. در این میان کمال مصطفی آتاترک مانند یک ناجی در میدان سیاست و نظامی گری ظاهر گشت.
در پایان جنگ جهانی اول آتاترک هنگام هجوم متحدین رهبری جنگ استقلال ترکیه و مدتی بعد قیام علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را برعهده گرفت و پس از آن بود که ترکیه مدرن با نظام جمهوری به وسیله ملی گرایان و گروهای مبارز علیه اشغال در سال 1923 شکل گرفت.
دایره المعارف یهود از آتاترک به عنوان یک یهودی اصیل نام برده و در این باره می نویسد: «یک اعلامیه ای که بطور مشترک از سوی بسیاری از یهودیان سالونیک منتشر شده بود اذعان داشت که کمال آتاترک دارای ریشه های دونمه ای است (opcit,Judaica,P:151).» (واژه دونمه در فرهنگ عثمانی به کسانی گفته می شودکه سابقاً یهودی بوده و برای حفظ ظاهر و نه از روی خلوص ایمان به دین اسلام گرویدند. این عده از قرن 18 در جامعه عثمانی ظاهر شدند و به دونمه یعنی گروندگان به اسلام یا مرتدان از دین یهود توسط مسلمانان مشهور شدند.).
از همین رو برخی از پژوهشگران، آتاترک را یک یهودی الاصل و فرزند نامشروع یک صرب دانسته و بر این باور بودند که او هیچ تشابهی به پدر خود "علیرضا افندی" نداشته است.
از جمله اقدامات ناخوشایند آتاترک که باعث شد حکومت های پس از او برای کنار زدن اسلام نیازی به علقه های پان ترکیسم و ژست های ناسیونالیستی نداشته باشند مقابله با روحانیون مبارز، کشف حجاب و همچنین اجباری کردن لباس اروپایی بود.
قتل عام هزار تن از اکراد و علویان ترکیه در درسیم(یکی از شهرهای شیعه نشین و کردنشین) در سال 1936 به فرمان آتاترک صورت گرفت. همچنین او در طول زندگی خود عامل قتل عام ده ها هزار تن از اکراد ایرانی نژاد و سرکوب هزارتن از علویان ترکیه شد و سرکوب عشایر را نیز به کارنامه خود اضافه نمود.
به جهت پیشینه گفته شده، ترکیه فعلی برای غرب و مغز متفکر آن یعنی صهیونیزم اهمیت فوق العاده ای دارد؛ طوری که هیچ کدام از کشورهای عربی که به نوعی انبار سلاح ایالات متحده و یا متحد درجه یک غرب هستند نمی توانند جایگزین این کشور استراتژیک باشند.
نخست وزیر فعلی این کشور که به عنوان بیست و هفتمین نخست وزیر در 14 مارس 2003 انتخاب شد. "رجب طیب اردوغان", رهبر حزب عدالت و توسعه می باشد.
"اردوغان" همچون اسلاف حاکم پیشین خود رابطه بسیار خوبی با یهودیان ترکیه و به خصوص یهودیان ضد صهیونیسم دارد.
در نگاه اول این تمایل آقای نخست وزیر درخور تمجید و ستایش است؛ اما با مطالعه ای موشکافانه تر در مراودات ایشان متوجه می شویم که یکی از دوستان هم کلاسی ایشان در زمان تحصیل در دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشکده مرمره به نام "رافائل سعدی" یک یهودی صهیونیست بوده است و رابطه این دو دوست و هم کلاسی تا کنون ادامه دارد.
این فرد یهودی متولد ترکیه است و در حال حاضر در اسرائیل به نویسندگی و روزنامه نگاری مشغول می باشد.
به نقل از سایت های ترکی- اسرائیلی وی فراتر از یک خبرنگار ساده بوده و رابطه دوستانه ای با سران رژیم صهیونیستی دارد.
با توجه به گرایش نخست وزیر و اشخاصی که ایشان برای همنشینی و مراوده و احیاناً مشاوره انتخاب کرده اند.
زنان ترکیه
از آنجایی که حجاب به عنوان پرچم و نماد اسلام است؛ رعایت آن از طرف بانوان ترکیه اهمیت فراوانی دارد. هر از چند گاهی مقابله بانوان این کشور با قانون بی حجابی در رسانه های جهان خبر ساز می شود و این درحالی است که دولت ترکیه تاکنون اقدام قابل توجهی در برابر آن صورت نداده است.
در کنار این اتفاقات اقداماتی از سوی دولت ترکیه صورت میگیرد که اگرچه در وهله اول عجیب به نظر میرسد اما با کمی دقت ادامه سیاست های آنکارا در آن ها قابل مشاهده است.
به عنوان مثال می توان به افتتاح دیسکویی در شهر استانبول اشاره کرد که تمام کارکنان آن محجبه بوده و در جشن افتتاح این دیسکوی به ظاهر اسلامی دعای افتتاح نیز خوانده شده و تعدادی از زنان محجبه حاضر در این دیسکو به رقص پرداخته اند و پس از آن نیز "یونا رازی" خواننده مشهور و محجبه مالزی تعدادی از ترانه های خود را اجرا نموده است و البته حضور مردان در این دیسکو مانعی ندارد!
با توجه به انجام ناقص احکام شرعی با اغماض فراوان می توان گفت که جامعه ترکیه در ظاهر یک جامعه دینی است اما در حوزه عملکرد عمومی، حضور دین در عرصه اجتماعی و سیاسی مخدوش است.
در عرصه مسائل داخلی نیز وضع به همین گونه است علاوه بر مثال ذکر شده می توان به حجم محصولات فرهنگی غیر اخلاقی این کشور اشاره نمود که با یک کشور غیر دینی مثل ایالات متحده رقابت می کند.
این کشور نمود یک کشور دینی است که اصل مسلم دینی(امر به معروف و نهی از منکر) در آن از طرف مردم پیگیری نمی شود. نتیجه آن که آسیب جدی و مستقیم این مسئله در ابتدای امر بانوان و در مرحله بعد نهاد خانواده را هدف قرار خواهد داد.
بانوی اول و دوم
خانم اردوغان و خانم گل به عنوان اولین بانوانی که در سطح عالی ترین مقامات زن در کشور ترکیه با حجاب کامل در مجامع سیاسی داخلی و خارجی حضور مییابند، تاثیرات قابل ملاحظه ای از لایه های سیاسی راس حکومت گرفته تا فرهنگ عمومی میان مردم از خود بر جای می گذارند.
البته از آن جایی که این تاثیرات در چهارچوب اهداف تعیین شده از سوی همسران ایشان در جایگاه نخست وزیر و رئیس جمهور اعمال می شود و در مقیاس وسیع تر این حضور و نفوذ با سیاست های کلان ترکیه لائیک هماهنگی کامل دارد این فعالیت ها باعث اعتلای جایگاه زن مسلمان ترک نشده و حجاب و سبک زندگی این دو زن شاخص تنها در حد یک روبنای عوام فریبانه است.
خانم اردوغان در عرصه سیاست داخلی به عنوان چهره تلطیف شده حاکمیت سعی در ایجاد رابطه حسنه میان مردم و سیستم حاکم را دارد.
فعالیت وی در عرصه سیاست خارجی نیز با قدرت دنبال شده و در این عرصه نیز در کسوت یک بانوی با احساس به همراه دختر کوچک خانواده حضور می یابد.
در حوزه ملاقات های بین المللی با سایر بانوان اول، وی تاثیر قابل ملاحظه ای بر روند مذاکرات میان رؤسای کشورها از خود بر جای می گذارد.
"سميه اردوغان" دختر کوچک خانواده، در ظاهر مسئوليت مترجمي زبان انگليسي را براي پدرش اردوغان که به هیچ زبانی به غیر از ترکی تسلط ندارد، برعهده دارد. به این ترتیب در کمتر اجلاس و نشست داخلی و بین المللی است که وی به همراه پدر و یا مادر و یا هر دو حضور نداشته باشد.
رسانه های ترکیه وی را تاثیر گذارترین فرد بر نخست وزیر بعد از امینه اردوغان می دانند و گمان می رود در انتخابات آینده پارلمان به شکل فعال حضور یابد، حتی به نقل از برخی سایت های خبری، وی سودای جانشینی پدر را در سر می پروراند.
همچنین پسر بزرگ خانواده، "نجم الدین بلال اردوغان" در نشست های اقتصادی و تجاری در کنار خانواده حضور فعال دارد.
مادر نخست وزیر، خانم "تنزیل اردوغان" نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، بطوری که مرگ وی، به طور گسترده در رسانه های منطقه منعکس شده است.
همسر نخست وزیر ترکیه
"امینه اردوغان" اغلب مراقب تمام دیدارها و عملکردهای نخست وزیر بوده و تاثیرات قابل توجهی بر وی دارد.
همچنین او به ملاقات همسرش با زنان دیگر حساسیت داشته و به طور کلی می شود گفت کنترل خانواده در دستان امینه است.
نقش اساسی در تصویب قانون محدود کننده روابط نامشروع در این کشور را نیز امینه اردوغان داشت.
البته زمانی که اتحادیه اروپا نسبت به این مصوبه واکنش نشان می دهد، حزب عدالت و توسعه که رهبری آن بر عهده نخست وزیر است، عقب نشینی می کند.
"امینه اردوغان" ناظر و مشاور همسر مسئولان و وزرای کابینه نیز هست .
ادامه دارد.....