به گزارش گروه فرهنگی مشرق، از همان زمان که نخستین گلولهها در جبهه شلیک شد، ادبیات دفاع مقدس نیز شکل گرفت، این ادبیات رفته رفته جای خود را باز کرد و نخستین نویسندگان و صاحبانش همانهایی بودند که در جبهه نیز حضور داشتند. وصیتنامهها و خاطرهنوشتها دو گونه از ادبیات دفاع مقدس بودند که از همان ابتدا توسط خود خالقان حماسه دفاع مقدس متولد شدند، کسانی که در جنگ حضور داشتند، ابتدا با نگارش خاطرههای خود، این گونه ادبیات دفاع مقدس را به وجود آوردند و با گذر زمان نویسندههایی که با حضور در جبههها با فضای دفاع مقدس نیز آشنا شدهبودند، از تکنیکهای ادبی، بهره گرفته و از دل خاطرات جنگ داستانها و رمانها را پدید آوردند.
هر چه به تعداد سالهای جنگ افزوده میشد، ادبیات دفاع مقدس نیز شکل و شمایل واضحتری به خود میگرفت و گونههای دیگری از آن متولد میشدند، ادبیات در این سالها بیشتر نقش تهییجی و تشویقی داشت، به گونهای که نویسندگانش تلاش میکردند، از رشادتها و جانبازیها بنویسند و با روحیه دادن به جبهه و پشت جبههها نقش خود را ایفا کنند.
پس از پذیرش قطعنامه و پایان یافتن جنگ تصور بر این بود که ادبیات دفاع مقدس نیز متوقف خواهد شد، اما این گونه تازه متولد شده ادبیات در همان ژانرهای گذشته خود همچون وصیتنامه، خاطره، داستان و رمان اما با رویکردی متفاوت به حیات و بالندگی خود ادامه داد. نویسندگانی که تا دیروز وظیفه خود را روحیه بخشی و نگارش واقعیات از حماسهها و جانبازیها میدانستند، امروز وظیفه داشتند تا به زنده ماندن یاد و نام دفاع مقدس بپردازند، بنابراین رسالت آنان بیش از هر زمان دیگر حفظ دفاع مقدس بود.
اینجا بود که راویان دفاع مقدس دست به کار شدند و در ثبت و ضبط همه رخدادهای دفاع مقدس گامها برداشته شد، اما آیا به واقع همه آنچه که در طول 8 سال جنگ تحمیلی بر ایران و ایرانی گذشت، روایت شده بود؟ یا هنوز نیز با وجود ثبت و ضبط صدها و هزاران خاطره از دفاع مقدس خاطرات بسیاری در سینههای رزمندگان دیروز و راویان امروز باقی مانده که همچنان پنهان است؟
در دو دهه اخیر موج خاطرهنگاری و خاطرهنویسی در فضای ادبیات کشور جریانی را وجود آورد که منجر به خلق آثاری شد که بسیاری از آنها از حیث تاریخی در جایگاه استراتژیکی قرار گرفتند و آثاری چون «دا»، «پایی که جا ماند»، «نورالدین پسر ایران»، «کالکهای خاکی» و... که از مهمترین نمونههای موفق این گونه ادبی است، شکل گرفت.
با وجود انتشار این آثار باید از خود پرسید که آیا توانستهایم، در طول این سالهای گذشته از دفاع مقدس دین خود را ادا کنیم، آیا فرزندان ما در آینده پاسخ تمامی پرسشهای خود درباره دفاع مقدس را میتوانند با رجوع به این منابع پیدا کنند؟، اساساً امروز نیز آیا ضرورتی برای خاطره نوشتن از دفاع مقدس وجود دارد؟
برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ گلعلی بابایی رفتیم، وی متولد سال 1339 در روستای برار از توابع شهرستان چالوس و از جمله رزمندگان دفاع مقدس بود که پس از جنگ نیز رسالت خود را با نوشتن از جنگ ادامه داد، «غربت هور»، «از الوند تا قراویز»، «حکایت مردان مرد»، «نبردهای جنوب اهواز (کارنامه تاریخی، جغرافیایی، نظامی منطقه عملیاتی جنوب و جنوب غربی اهواز)»، «حکایت مردان مهر (بر اساس زندگی نامه سرداران شهید غلامعلی پیچک و مهدی خندان)» و «نقطه رهایی» ، «همپای صاعقه»، «کالکهای خاکی» و ... از جمله آثار منتشر شده وی هستند.
نهضت جمعآوری خاطرات باید اصولیتر و استانداردتر حرکت کند*آقای بابایی به نظر شما با توجه به خاطراتی که تاکنون از جنگ نوشته و منتشر شده است، هنوز جای کار در عرصه خاطرهنگاری وجود دارد؟
بله، به تعداد رزمندههایی که در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق حضور داشتهاند، میتوان دریچهای به ادبیات دفاع مقدس داشت، نگاه فرمانده، رزمنده عادی، تدارکاتچی، پشتیبانی و... هر یک به آن سالها در جای خود ارزشمند و حاوی خاطراتی است که امروز باید بیان شود، هر کدام از این افراد به نوبه خود میتوانند نقش مناسبی در بیان و روایت تاریخ سرنوشتساز دفاع مقدس داشته باشند، از همین رو باید تلاش بر این باشد که همه این نقشها را به نوعی تخلیه اطلاعاتی کنیم، بنابراین قبل از هر چیز باید نهضت جمعآوری خاطرات را به شکل اصولی و استاندارد اجرایی کرد و پس از آن از دل این خاطرات کتابها، مستندات، تولیدات سینمایی و ... تولید کرد.
اکنون در مراکز فرهنگی استانهای سراسر کشور مصاحبههای بسیاری که در طی سالیان انجام شده وجود دارد که به دلیل اینکه طبق یک استاندارد و اصول مشخص انجام نشده است، قابلیت استفاده ندارند و هیچ تأثیری نیز بر فرهنگ دفاع مقدس باقی نمیگذارند، بنابراین باید در یک کار سازمان یافته، نهادها و ارگانهای ذیربط همچون سوره مهر، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، مجمع ناشران دفاع مقدس و... را بسیج کرد تا با توجه به اینکه این نهادها دسترسی و شناخت کافی از منابعی که میتوان از آنها اطلاعاتی درباره جنگ را روایت کرد، در اختیار دارند، نهضت خاطرهنویسی ادبیات دفاع مقدس را رنگ و بویی دیگر بخشید.
از طرف دیگر بسیاری از رزمندگان، فرماندهان دفاع مقدس امروز هم بیان خوبی دارند و هم خاطرات بسیار گرانبهایی در اختیارشان است، برخی از این افراد خود به تالیف خاطرات خود پرداختهاند، که باید تلاش کنیم تعداد افراد بیشتری را تشویق به این امر کنیم، پس از آن در گام بعدی افرادی قرار دارند که خاطرات گرانبهایی در اختیار دارند، اما قدرت بیان خوبی ندارند، این افراد نیز باید شناسایی شوند تا خاطراتشان توسط نویسندگانی که از قدرت بیان و نگارش بالایی برخوردارند ثبت و ضبط شود.
نقش زنان در دفاع مقدس همچنان کمرنگ استبسیاری از موضوعات در خاطرهنویسی هنوز هم همچنان کمرنگ است، برای نمونه نقش زنان در دفاع مقدس با وجود چند اثر نوشته شده در این حوزه همچنان ناشتاخته مانده است، البته خیلیها تلاش کردند اما همچنان اندک است. باید این فرصتها را غنیمت شمرده و این نگرانی را داشته باشیم که هر چه زمان بگذرد، لطمات جبرانناپذیری به خاطرات وارد میآید. نباید اجازه دارد که مرور زمان وقت را بگیرد و ماه غفلت کنیم چرا که بسیار ی از رزمندگان یا دچار فراموشی میشوند و یا مرگ آنها را همچون در گرانبهایی از دستان ما میرباید.
*اساسا چه ضرورتی برای ثبت خاطرات دفاع مقدس است؟
در بیان ضرورت خاطرهنویسی ادبیات دفاع مقدس باید گفت، دفاع مقدس پیشینه فرهنگی ما است، وقتی ما این فرهنگ و تاریخ را ثبت نکنیم و تنها بگوییم روزی دفاعی انجام شد، راه به جایی نخواهیم برد، نسل نوجوان و جوان امروز و فردا پویا و جستوجوگر است که میخواهد خود به کشف حقایق و واقعیات بپردازد، زمانی که ما خاطرات رزمندگان را ثبت کنیم، نسل آینده نیز با واسطه با دفاع مقدس ارتباط برقرار میکند .
در همیشه تاریخ و در میان اقوام مختلف جهان یکی از افتخارات، افتخاراتی است که گذشتگان انجام دادند، دفاع مقدس نیز مهمترین اتفاق و افتخار امروز ماست که درگذشته انجام شده است، رزمندگان ما برای نخستین بار در طول تاریخ حماسهای را رقم زدند که حتی یک متر از کشورمان نیز به اشغال دشمن نماند، این در حالی است که در جنگهای گذشته تاریخ ایران همواره بخشهایی از این سرزمین جدا و در تصرف کشورهای دیگر ماند، ولی ما داستانهای هخامنشینان، مادها، ساسانیان، قاجار و ... را در کتابهای درسی داریم، پس چرا نباید این حماسه را برای تاریخ به ثبت برسانیم.
تربیت نیروی متخصص مهمترین ضرورت خاطرهنویسی دفاع مقدس*به نظر شما مهمترین ضرورت امروز خاطرهنویسی دفاع مقدس چیست؟ و تا چه اندازه به این ضرورت واقف بودهایم؟
آموزش و تربیت افرادی از نخبگان در حوزه خاطرهنویسی ادبیات دفاع مقدس امروز مهمترین ضرورت است، آموزش این افراد برای بیرون کشاندن رازهای دفاع مقدس از سینه رزمندگان و محفوظ کردن این اطلاعات طبق استانداردهای موجود، باید هر چه سریعتر در دستور کار اجرایی نهادهای ذیربط قرار گیرد، چرا که اگر این رازها استخراج نشوند، آسیبهایی که ذکر شد،( مرگ و فراموشی) آنها را تهدید میکنند. لذا امروز مهمترین اقدام ثبت و ضبط این خاطرات برای فردا است که فردا بتوانیم با استفاده از این خاطرات تولیدات ادبی و هنری که ابزاری برای انتقال آنها هستند داشته باشیم.
اختصاص رشته خاطرهنویسی دفاع مقدس در دانشگاههامتولیان جمعآوری این خاطرات معمولاً کلاسهایی را تشکیل میدهند و با استفاده از افراد نخبه و باتجربهای که پیش از این در این زمینه زورآزمایی کردهاند، آموزشهای سطحی را برگزار میکنند، اما به شخصه چنین آموزشهایی را کافی نمیدانم، بلکه باید اینگونه مسائل باید در آموزش عالی ما جا باز کنند، ما حداقل باید یک شاخه از رشته ادبیات را به خاطرهنگاری و خاطرهنویسی ادبیات پایداری و دفاع مقدس اختصاص دهیم، روشهای خاطرهنویسی، روشهای خاطرهگیری و ... باید در مباحث درسی ما به صورت آکادمیک گنجانده شود تا دانشجویان پس از آموزش آکادمیک در آموزشهای کاربردی نیز زیر نظر خاطرهنویسان موفق دفاع مقدس قرار گیرند، اینچنین است که نهضت خاطرهنویسی به صورت پررنگ شکل خواهد گرفت.
*رشته ادبیات پایداری که طی سالهای اخیر راهاندازی شده است؟ به این مهم نیز میپردازد؟ یا باید رشته جداگانهای در نظر گرفت؟
ببینید، رشته ادبیات پایداری تنها در دانشگاه کرمان راهاندازی شده و خروجی آن نیز تا جاییکه مطلع هستم، اینگونه نیست، که توانایی این کار را داشته باشند، البته اکنون آثاری نیز منتشر شدهاند که خاطرات دیگر نوشت بوده، و موفق هم در جامعه بودهاند، اما ما نیاز به دیدهای علمیتری در حوزه خاطرهنگاری داریم.
تقریظهای رهبر انقلاب بر آثار دفاع مقدس تلنگر به جامعه است*آقای بابایی با توجه به اینکه جریان خاطرهنویسی دفاع مقدس چند سالی است شکل گرفته و تجربیاتی در این زمینه به دست آمده است، آیا استاندارد و ضوابط مشخصی برای خاطرهنویسی ادبیات دفاع مقدس وجود دارد؟ و این استانداردها تا چه اندازه رعایت میشود؟
بله وجود دارد، آثاری را که ناشران مطرح و برجسته منتشر میکنند، این استانداردها را رعایت میکنند، اما هستند آثاری که منتشر میشوند، ولی به دلیل اینکه فاقد استانداردهای لازم هستند، چندان مورد توجه جامعه نیز قرار نمیگیرند. ما مشاهده میکنیم که رهبر انقلاب نیز برخی از این کتابها را مورد توجه قرار دادهاند، و حتی چند خطی بر آن مرقوم کردهاند، که این تقریظ تلنگری بر جامعه و نشانگر اهمیت این عرصه است.
اما مخاطب نیر باهوش و آگاه است، آثاری منتشر میشوند که از کیفیت لازم برخوردار و در نتیجه مخاطب به آن اقبال نشان میدهد و در مقابل آثاری نیز منتشر میشوند که چندان از کیفیت برخوردار نیستند و مخاطب به آن بی اقبال است، از همین روست که نمیتوانیم بگوییم، خاطرهنویسی در کشور ما موفق بوده است یا خیر، چرا که هنوز همهگیر نشده است و جای کار بسیار دارد. فراگیر شدن استاندارد خاطرهنویسی در کشور نیازمند هنر، ابزار و آموزش است.
مهمترین استاندارد یک کتاب خاطره مستند بودن آن است، نکتهای که در اکثر کتابهای خاطرهنوشت موفق رعایت شده است، برای نمونه کتاب «کالکهای خاکی» بیش از اینکه متن داشته باشد، پاورقی دارد، این پانویسها به این دلیل است که ما برای اینکه خاطرات رزمندگان را تکمیل کنیم، باید پژوهش داشته باشیم، اگر راوی در مورد یک حادثه یا واقعهای صحبت کرده باشد، وظیفه نویسنده و نگارنده این است که تحقیق و پژوهش کرده و نتیجه تحقیقات خود را به عنوان تکمله در پاورقی ذکر کند. بنابراین در خاطرهنویسی پژوهش و تحقیق نقش اول را دارد.
در سالهای اخیر با اصل دفاع مقدس فاصله گرفتهایم*به نظر شما در میان آثار منتشره در حوزه خاطرات دفاع مقدس چه ظرفیتی برای جهانی شدن این آثار وجود دارد و اساسا چه الزامی برای ترجمه و جهانی کردن این آثار وجود دارد؟
ببینید، اگر بخواهیم خاطرات ما جهانی شوند، باید قالبهای جهانی شدن را نیز حفظ کنیم، ابزار جهانی شدن این حقایق فیلم، رمان و تئاتر است،که متأسفانه ما در این حوزهها ضعف داریم، ما رماننویس، فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویش خوب در حوزه دفاع مقدس اندک داریم و در طول سالیان گذشته نیز به جای اینکه صعود داشته باشیم، رو به افول رفتهایم، برای نمونه فیلمهای سینمایی دهه 60 و 70 را اگر با فیلمهای کنونی حوزه دفاع مقدس مقایسه کنیم، خواهیم دید فیلمهایی آن سالها بیشتر پیام داشت، شناخت مکفیتری به مخاطب ارائه میکرد و ما در طی سالهای اخیر با اصل دفاع مقدس فاصله گرفتهایم، این باز میگرد به همان ضعف در فیلمنامه نویسی، وقتی ما ضعف در فیلمنامه نویسی، رماننویسی، ساخت فیلم و ... داشته باشیم، طبعاً این ضعف در حوزه نگاه جهانی و جهانی تولید کردن نیز تأثیر میگذارد.
اکنون تنها چند اثر داریم که در حوزه دفاع مقدس جهانی شدهاند، رمان «سفر به گرای 270 درجه » و خاطرات «دا» که توسط یک آمریکایی به نام پل اسپراکمن ترجمه شده و توانستند بخشی از جنگ ما را جهانی کنند، اما قدمهای دیگری بر نداشتیم.
*حضور آثار دفاع مقدس در نمایشگاههای مختلف جهان همچون فرانکفورت، پاریس، لندن و ... تا چه اندازه میتواند به جهانیسازی دفاع مقدس کمک کند؟
زمانی که خاطرات دفاع مقدس به گونهای نوشته شوند که برای مخاطب جهانی ملموس باشند، قابل عرضه جهانی هستند، البته ترجمه در این زمینه نقش اول را ایفا میکند، ما باید آثار را ترجمه شده عرضه کنیم، نه اینکه در نمایشگاههای فرانکفورت، پاریس و ... شرکت کنیم اما آثار را به فارسی عرضه کنیم، آنگاه است که میتوانیم بگوییم در عرصه جهانی حضور داشتهایم. بنابراین حضور در نمایشگاههای بینالمللی با زبان فارسی تأثیر چندانی در جهانی سازی دفاع مقدس بر جای نخواهد گذاشت.
*آقای بابایی به نظر شما ما در کدام یک از حوزههای خاطرهنویسی، رمان نویسی و تاریخ نگاری جنگ موفقتر بودهایم؟
نمیتوان به صورت دقیق گفت که در کدام حوزه موفقتر بودهایم، چرا که هر کدام برای خود جایگاه ویژه ای دارد، با این حال ما در حوزه خاطرهنگاری جنگ به دلیل اینکه راویان و وقایع متنوع بوده و جذابیتها افزایش پیدا کرد، توانستیم توفیقات زیادی را کسب کنیم. در حوزه تاریخ نگاری جنگ نیز کارهای بسیار خوبی توسط مراکز و موسسات ذیربط انجام شده است، اما در حوزه رمان هنوز نتوانستیم اثری تولید کنیم که موج آفرین و جریانساز باشد.
منبع: تسنیم