کد خبر 252181
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۰

هفته گذشته ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی از قیمت منطقی دلار در بازار سخن گفت و اظهار کرد که قیمت فعلی بازار- که در آن روز 2 هزار و 900 تومان بود- منظقی است. او همچنین افروده بود که قیمت دلار به کف خود رسیده است.

مشرق - هفته گذشته ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی از قیمت منطقی دلار در بازار سخن گفت و اظهار کرد که قیمت فعلی بازار- که در آن روز 2 هزار و 900 تومان بود- منظقی است. او همچنین افروده بود که قیمت دلار به کف خود رسیده است.

واکنش بازار به این سخنان، افزایش ارز که قیمت دلار بود. قیمت دلار به‌رغم خبرهای خوشی که از نیویورک می‌رسید، افزایش یافت و روی 3 هزار و 100 تومان ایستاد.

اثر افزایش دلار بر روی سکه طلا هم بی‌تاثیر نبود و قیمت آن هم افزایش یافت و بازار بر روی قیمت‌های قبل از سفر نیویورکی روحانی برگشت. البته تنها بازار نبود که به سخنان سیف واکنش نشان داد بلکه برخی از صاحبنظران اقتصادی هم از سخنان رئیس کل انتقاد کردند و در عین حال که موضعگیری سیف را نوعی دخالت در بازار می‌دانستند، اظهار می‌کردند که چرا سیف مانع ارزش ریال کشور شد!

سؤال این است که آیا موضعگیری سیف درست و بموقع بود؟ آیا اصلاً او باید سخن می‌گفت؟

فی‌الواقع درست است که رئیسان کل بانک مرکزی کمتر سخن می‌گویند و کمتر اظهارنظر می‌کنند.

می‌گویند معمولاً رئیسان کل بانک مرکزی سالی دو بار بیشتر نباید با مطبوعات و رسانه‌ها سخن بگویند زیرا هر حرفی که از دهان رئیس کل بیرون بیاید، بازتاب آن سریعاً بر بازار منعکس می‌شود و بازار را دچار نوعی «آشوب» می‌کند که بازگرداندن آن به حالت تعادل، هم زمان می‌برد و هم هزینه. اما در اصل این موضعگیری‌ها برای بازارهایی است که حالت تعادل دارند و کنش و واکنش اقتصادی و تجاری آنها بالانس قیمتی را پیدا کرده‌اند و یقیناً دور از عقل و عقلانیت است که بتوان این تعادل را که سال‌ها برای رسیدن به آن زحمت کشیده شده است، برهم زد.

اما آیا اوضاع اقتصاد ایران این گونه است؟ آیا اقتصاد ایران به حالت تعادل رسیده است؟ آیا کاهش قیمت ارز در هفته گذشته را می‌توان «افزایش ارزش پول ملی» تلقی کرد؟ آیا در کل ضرورت‌های اقتصاد ایران ایجاب می‌کند که در حال حاضر قیمت ارز کاهش یابد؟

اگر واقعیت‌های اقتصاد ایران را در نظر بگیریم و منطبق بر مسیر آن پیش رویم، به حقایق‌ تکان دهنده‌ای می‌رسیم. بخشی از این واقعیت‌ها که متاسفانه طی 8 سال گذشته در اقتصاد ایران رخ داده، سیر تحول، اقتصاد ایران را به سمتی برده که نمونه بارز آن را می‌توان در برخی از بخش‌های اقتصادی به وضوح دید و نیازی به تحلیل‌های راهبردی هم ندارد.

تورم بیش از 40 درصدی- که آمار غیررسمی بیشتر از این نشان می‌دهد-، رشد منفی اقتصاد که طی دو دهه گذشته سابقه نداشته است، منفی بودن تراز تجاری غیرنفتی ایران به بیش از 40 میلیارد دلار، نرخ بیکاری بالای 12 درصد- در بخش تحصیلکرده‌ها این آمار به بیش از40 درصد هم می‌رسد-، تعطیل بودن هزاران واحد تولیدی و کاهش تولید محصولات استراتژیک کشاورزی از قبیل گندم و علوفه که نیاز به واردات را نه دوچندان که صد چندان کرده از جمله واقعیت‌هایی هستند که اقتصاد ایران با آنها مواجه است.

 اگر در کنار این واقعیت، عدم فروش مناسب نفت و تحریم بانک مرکزی را هم اضافه کنیم، آیا حاصل آن چیزی جز کاهش ارزش پول ملی را نصیب اقتصاد کشور می‌کند؟ آیا با این اوصاف اداره اقتصاد گران‌تر نشده است؟ واقعیت آن است که اداره این اقتصاد آنقدر گران شده است که بنا بر یک پژوهش مرکز پژوهش‌های مجلس برای افزایش یک درصد رشد اقتصادی باید 5 برابر سال 84 هزینه کرد.

و اما در این حیص و بیص ناگهان خبرهای خوشحال کننده‌ای هم از تعامل در سیاست‌های خارجی می‌رسد که بدون شک دورنمای تیره و تار گذشته را روشنایی می‌بخشد ولی نمی‌تواند در کوتاه مدت اوضاع اقتصادی کشور را بهبود دهد و چالش‌های برشمرده را بردارد.

بدیهی است این اخبار نه بر فعالان بخش خصوصی که دستی بر تنور داغ تولید و تجارت دارند که فعالیت خود را بر روی دلار 3 هزار تومانی متمرکز کرده‌اند بلکه بر دلارهای خانگی که آمار غیررسمی آن 20 میلیارد دلار برآورد شده، تاثیر می‌گذارد و این دلارها را راهی بازار می‌کند که همین امر چالش جدیدی را برای تنظیم کنندگان سیاست‌های ارزی و اقتصادی باز می‌کند.

فقط یک لحظه آن هم برای یک لحظه فرض کنید که این دلارهای خانگی که برای حفظ قدرت خرید جمع‌آوری شده، قیمت بازار ارز را آنقدر پایین بیاورند که از آن طرف تقاضای انباشته شده برای خرید دلار را بالا ببرد به طوری که دولت نتواند آن را جوابگو باشد.

آیا در این صورت قیمت ارز نه 3 هزار و 100 تومان بلکه به بالاتر از 4 هزار تومان نخواهد رسید، آیا در آن موقع کسی نمی‌آید یقه بانک مرکزی را بچسبد که چرا در زمان کاهش ارزش دلار- که برخی‌ها دوست دارند آن را تقویت پول ملی هم بنامند- وارد نشدید و قیمت را تثبیت نکردید؟ آیا در آن زمان سیف را به محاکمه رسانه‌ای نمی‌کشانند؟
منبع: روزنامه ایران