کد خبر 252314
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۰
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:


این چه کار شرافتمندانه‌ای بود که طرفین مسئولیت آن را برعهده نمی‌گیرند؟!

گام اول اعتمادسازی میان حسن روحانی و باراک اوباما با شکست ناشی از دروغ‌پردازی مواجه شد.اوباما جمعه شب در حالی که دکتر روحانی در حال بازگشت از سفر نیویورک بود، در تماس تلفنی از وی عذرخواهی کرد. اما این عذرخواهی برای سوابق جنایت‌ها و خیانت‌های آمریکا در طول 6 دهه گذشته به ویژه دشمنی‌های سالیان اخیر علیه ملت ایران نبود؛ اوباما صرفا از ترافیک نیویورک عذرخواهی کرد! البته اوباما ولخرجی کرده و یک کلمه خداحافظ را هم به فارسی گفته است!اما نکته جالب در این میان آن است که طرفین تماس هیچ یک حاضر نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند و بر دوش دیگری می‌اندازند! بنابراین پیداست که این وسط یک طرف در همین اول کار اعتمادسازی و برداشتن دیوار بلند بی‌اعتمادی، دروغ گفته است. سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما در مصاحبه با سی‌ان‌ان، توپ را در زمین هیئت همراه روحانی انداخت و گفت: ما در اوایل هفته تمایل خود را به دیدار مختصر غیررسمی در زمان حضور باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل نشان دادیم.

در حالی که ما در قبال این مسئله موضعی باز داشتیم ایرانی‌ها نشان دادند که این مسئله برای آنها پیچیده است پس چنین دیداری صورت نگرفت. ولی امروز (جمعه به وقت آمریکا) در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس‌جمهور روحانی تمایل دارد در حالیکه می‌خواهد از نیویورک خارج شود از طریق تلفن با رئیس‌جمهور اوباما صحبت کند. ما هم توانستیم تماس بگیریم و در این دیدار گفت‌گویی سازنده انجام شد.
در مقابل محمدرضا صادق مشاور رسانه‌ای روحانی می‌گوید: روز گذشته (جمعه) که در حال ترک هتل به سمت فرودگاه بودیم، تماس‌هایی از کاخ سفید با ما برقرار شد و آخرین این تماس‌ها روی موبایل سفیر ما بود که آقای اوباما طی این تماس این امکان را پیدا کرد که با آقای روحانی تلفنی صحبت کند.

یادآور می‌شود پیش از این علاقه‌مندی‌هایی به ملاقات اوباما و روحانی به صورت تصادفی(!) بروز داده شده بود اما آنچه این ذوق‌زدگی را کور کرد، اصرار اوباما و بان‌کی مون به پذیرایی با شراب از مهمانان بود و سوال این است که اگر حضور بر سر میز و سفره شراب به لحاظ دینی حرمت دارد- که حتما دارد- آیا حرمت دست دادن با یک جنایتکار و رئیس رژیم شیطان بزرگ کمتر از حرمت میز شراب است.در هر حال اقدام نسنجیده روحانی در گفت‌وگوی تلفنی با باراک اوباما ضمن آن که دادن یک امتیاز بزرگ و غیرقابل توجیه به رژیم آمریکا بود و در واقع روحانی به تله آمریکا هل داده شد، در عین حال متضمن یک نتیجه بزرگ برای طرف ایرانی است و آن اینکه مجددا ثابت شد آمریکا- حتی در حد پذیرش مسئولیت تماس تلفنی- صداقت ندارد و دروغ می‌گوید. به عبارت دیگر اگر هیئت همراه روحانی راست می‌گویند که تماس از طرف کاخ سفید برقرار شده و حالا زیر اقدام خود می‌زنند در واقع با این کار در همین بدو امر گوشی را دست آقای روحانی داده‌اند که اوباما و دولتش کمترین صداقتی ندارند و قابل اعتماد نیستند و اگر خدای نکرده راست نگفته باشند که...

در هر صورت جای این سوال باقی است که اگر اتفاق مذکور امر شرافتمندانه‌ای بوده چرا هیچ یک از دو طرف حاضر نیست مسئولیت آن را به عهده بگیرد؟!این ماجرا بعد دیگری هم دارد و آن اینکه برخلاف تظاهر برخی محافل فعال در فتنه که مدعی‌اند مذاکره و تماس با آمریکا باعث اختلاف میان واشنگتن و تل‌آویو شده، خبرها حاکی از آن است که اوباما و نتانیاهو در این زمینه هماهنگ عمل می‌کنند. در این زمینه دو گزارش متفاوت منتشر شده، یکی مربوط به روزنامه یایمزآو اسرائیل که می‌نویسد آمریکا به دولت اسرائیل گزارش داده و آنها را در جریان تماس تلفنی اوباما با روحانی قرار داده است و دیگری گزارش رویتر است که به نقل از یک مقام ارشد آمریکا گزارش داده؛ کاخ سفید روز جمعه پیش از تماس تلفنی با حسن روحانی، نخست‌وزیر اسرائیل را از این موضوع مطلع کرده است.

همزمان یک مقام ارشد دیگر دولت آمریکا به وب سایت اسرائیلی یدیعوت آحارونوت گفته آمریکا اطمینان می‌دهد که اقداماتش برای حل پرونده هسته‌ای ایران در راستای حفظ منافع مشترک با اسرائیل صورت می‌گیرد.یک هفته پیش نیز نیویورک تایمز و رویتر از قول سخنگوی کاخ سفید و مشاور امنیت ملی اوباما گزارش دادند دولت اوباما به نتانیاهو پیغام محرمانه داده مبنی بر اینکه مطمئن باشید در هر نوع مذاکره‌ای امتیازی به ایران نخواهیم داد و تحریم‌ها را لغو نخواهیم کرد. در واقع هیاهوی مقامات رژیم صهیونیستی در این زمینه نوعی تقسیم کار اعلام نشده میان آمریکا و اسرائیل و بازی در دو نقش پلیس خوب و پلیس بد است تا آمریکا بتواند به شکل گام به گام- که نهایت آن اعلام نمی‌شود- به تعلیق و توقف حوزه‌های مختلف برنامه هسته‌ای ایران اقدام کند.

شایان ذکر است هماهنگی مشابهی میان دولت و کنگره آمریکا برقرار است و اوباما با هماهنگی و فشار کنگره پروژه جدید را پیش می‌برد (این موضوع از سوی روزنامه یواس‌ای‌تودی تایید شده) و این در حالی است که ظاهرا آقای روحانی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را جا گذاشته است!و بالاخره توضیح این موضوع ضرورت دارد که برخی رسانه‌های فعال در فتنه و آشوب نیابتی سال 88 در اقدامی فریبکارانه منتقدان سازش و نرمش یکطرفه با آمریکا را متهم به همسویی با نتانیاهو و رژیم صهیونیستی می‌کنند! اما صرف نظر از هماهنگی آمریکا و اسرائیل در پروژه طلبکاری یکطرفه از ایران، جا دارد بپرسیم آیا همین نتانیاهوی مفلوک در سال 88 از شما فتنه‌گران حمایت نکرد و شما را سرمایه بزرگ اسرائیل نخواند و آیا شماها شعار دیکته شده سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی (نه غزه نه لبنان) را در روز قدس آن سال تکرار نکردید و آیا رئیس همین رژیم کودک‌کش (شیمون پرز) نگفت که جنبش سبز به نیابت از اسرائیل با جمهوری اسلامی می‌جنگد؟!در واقع باید گفت همین حمایت فتنه‌گران از اقدام دکتر روحانی در تماس تلفنی با اوباما- در حالی که رئیس‌جمهور فتنه‌گران را عوامل آمریکا و اسرائیل خوانده- خود سند متقنی بر خطا و دشمن پسند بودن اقدام اخیر روحانی و لطمه به مواضع خوب وی در سفر نیویورک بوده است.

خوش‌خیالی است که آمریکا تحریم‌ها را کاهش دهد

کارشناس موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک گفت شکاف عمیقی میان مواضع ایران و آمریکا وجود دارد و به همین دلیل خوش‌بینی اندکی نسبت به احتمال توافق وجود دارد.مارک فیتز پارک می‌گوید: بعید است ایران در مذاکرات با 1+5 پیشنهادی را بپذیرد که شامل محدود شدن برنامه هسته‌ای و حق غنی‌سازی این کشور باشد. البته اگر ایران این موضوع را بپذیرد و قبول کند که رآکتور اراک را نیز متوقف کند،‌این آغاز خوبی خواهد بود اما ایران می‌خواهد قابلیت هسته‌ای خود را حفظ کند و آمریکا مصمم است تا این توانمندی را از ایران بگیرد بنابراین پیدا کردن نقطه مشترک، مستلزم کوتاه آمدن است و من شک دارم که هیچ یک از دو وزیر خارجه آماده عقب‌نشینی از مواضع خود باشند.

رادیو فرانسه نیز با ادعای این که برنامه اتمی ایران در 10 سال گذشته پیچیده شده و حل نگرانی‌های موجود درباره آن ظرف 6 ماه عملا ناممکن است، گفت: روحانی در ترسیم فرصت سه تا شش ماهه برای حل برنامه اتمی ایران یا خودش را به ناآگاهی می‌زند یا این که خیلی به این مسئله خوش‌بینانه نگاه می‌کند.تحلیلگر این رادیو گفت: «من تصور نمی‌کنم روند نزدیکی دو کشور و سرعت رفع اختلافات در حدی باشد که با نشستن وزرای خارجه دو کشور در این فرصت کوتاه نتیجه‌ای حاصل شود.اگر انتظار داشته باشیم که اوباما برای برداشتن تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال می‌شود کنگره را هم در طول سه ماه آینده به خط کند تا تحریم‌ها را لغو کنند، باز این نوعی خامی و خوش‌خیالی خواهد بود.»

رضا تقی‌زاده گفت: با وجود حسن‌نیت و آغوش بازی که دولت روحانی باز کرده اوباما در برخورد با کنگره قادر به کاهش سریع فشارهای مالی و اقتصادی نیست.اما بی‌بی‌سی از زاویه دیگری به دور جدید مذاکرات پرداخت و گفت: کاترین اشتون پس از مذاکره با هیئت ایرانی گفت در بسته پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است، این بسته‌ای است که در آلماتی 2 به ایران تسلیم شد و محتوای آن خیلی چشمگیر نبود به دلیل اینکه تنها برداشتن طلا از فهرست تحریم‌ها، تحویل قطعات هواپیما و قطعات یدکی از این دست را شامل می‌شد، در حالی که انتظار ایران تخفیف تحریم‌ها بود.

بانک مرکزی بنگاه تجاری آقای رئیس نیست!


اظهارات غیرمترقبه رئیس بانک مرکزی در مخالفت با کاهش قیمت دلار با شگفتی و اعتراض اقتصاددانان مواجه شده است.دکتر غلامحسین خورشیدی دراین‌باره به «فردا» گفت: آقای سیف (رئیس بانک مرکزی) یک مدیر بانکی است! حقیقتا من یک مقداری تعجب کردم چرا ایشان چنین صحبتی می‌کنند. شاید ایشان به بانک مرکزی مانند یک بانک تجاری نگاه می‌کنند چون سابقه مدیریتی ایشان در بانک‌داری تجاری بوده است. ایشان باید تفکر خود را تغییر دهند. توجه کنید که بانک مرکزی به تعبیر معمول یک بانک نیست ما در تعریف آکادمیک نیز بانک مرکزی را بانک بانک‌ها یا به تعبیری بانک کنترل‌کننده سیاست‌های پولی می‌دانیم و به عبارتی دیگر بانکی است، فرابانکی. حال اگر بخواهید یک تفکر بانکی معمولی را در بانک مرکزی حاکم کنید قطعا با مشکلات متعددی روبرو خواهیم شد.

وی افزود: بانک مرکزی را باید به عنوان نهادی نگاه کرد که از سر منافع اجتماعی و منافع بین‌المللی ایران باید وظایف خود را انجام دهد اگر با این دید به بانک مرکزی نگاه کنیم ریاست محترم بانک مرکزی در زمینه جلوگیری از کاهش نرخ ارز حرف منطقی نزده‌اند. نرخ ارز هر چقدر در کشور ما کاهش پیدا کند اعتبار سیاسی و اقتصادی ما را در سطح جهانی افزایش می‌دهد حتی اگر منافعی هم از افزایش نرخ ارز عاید کشور شود این منافع خیلی کم ارزش‌تر از منافعی است که باعث می‌شود حیثیت سیاسی و اقتصادی کشورمان در جهان با افزایش نرخ ارز ابعادش کم اهمیت شود چون اندازه نرخ برابری ریال با ارزهای بین‌المللی شاخصی است برای سنجش اعتبار سیاسی و اقتصادی کشور در سطح بین‌المللی حال با چنین شرایطی رئیس کل بانک مرکزی که باید حافظ این اعتبار در سطح جهانی باشد خلاف این عمل می‌کند و من به عنوان یک اقتصاددان نمی‌توانم این عملکرد آقای سیف را توجیه کنم.

همچنین دکتر محمدابراهیم یاوری استاد دانشگاه شهید بهشتی در نامه‌ای انتقادی نوشت: بزرگواران اقتصاددان، اقتصاد خوانده و غیراقتصادی که دست بر قضا و به دست سرنوشت از زمره ژنرال‌های دولت تدبیر و امید شده‌اید! دقت داشته باشید که کوچکترین حرف و اعلام موضع شما چه از نوع سنجیده و چه از نوع نسنجیده آن می‌تواند اقتصاد کشور را دچار نوسانات سهمگینی کند.وی می‌نویسد: شما که بیشتر از بنده و بسیاری از همکاران بنده، معتقد به اقتصاد آزاد و باز گذاشتن دست عوامل اقتصادی بازار هستید؛ پس دلیل مداخله‌های بجا و نابجا در مورد نرخ ارز برای چه منظور صورت می‌گیرد؟اینکه به محض اینکه اقتصاد داخلی ما شاهد افزایش ارزش پول ملی می‌شود و کاهش نرخ دلار نوید اصلاح قیمت‌ها را می‌دهد، چرا بعضی از این ژنرال‌ها به مذاق‌شان خوش نمی‌آید و بلافاصله وارد میدان می‌شوند و با ارائه تئوری‌های من درآوردی نوید افزایش مجدد قیمت‌های غیرواقعی ارز را می‌دهند؟

یاوری نوشت: اگر خدای ناکرده منافع شخصی، حزبی و یا گروهی ایجاب می‌کند که در پی افزایش نرخ ارز باشید بهانه دیگری دست و پا کنید چون شرط لازم جهش صادراتی، اصلاح ساختارهای نابود شده تولید است؛ تولیدی که گل سرسبد آن خودروهای غیراستاندارد می‌باشد و تا روزی که صنعت و تولید ما صنایع خودروسازی را با همه پشتیبانی‌های منطقی و غیرمنطقی تحمل می‌کند و از بابت حفظ غیرعقلایی این صنعت ده‌ها هزار بیمار را روانه گورستان و ده‌ها هزار انسان سالم را روانه بیمارستان می‌کند نشان می‌دهد که هیچ هدف جدی برای این اصلاح وجود ندارد و قطعا به دنبال جهش صادراتی بودن در حد قصه و داستان باقی خواهد ماند.

شما اقتصاددانید یا حزب باد؟!


یک اقتصاددان شبه اصلاح‌طلب که از منتقدان اصلی کاهش ارزش پول ملی در دو سال اخیر بود و آن را عامل «له شدن اقشار کم‌درآمد کشور» می‌دانست، اکنون به حامی اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره لزوم عدم کاهش قیمت دلار تبدیل شده است!حسین راغفر در دوره دولت احمدی‌نژاد از منتقدان همیشگی سیاست‌های اقتصادی آن دولت محسوب می‌شد و محاسبه‌های انفرادی او درباره افزایش شدید افراد زیر خط فقر در هشت سال اخیر بارها به تیتر اول رسانه‌های مخالف دولت تبدیل می‌شد.به گزارش مشرق، از سال 1390 هم که بازار ارز به هم ریخت و ارزش پول ملی کشور روز به روز افت کرد، راغفر از جمله اقتصاددانانی بود که با روند افزایش قیمت دلار به شدت مخالفت می‌کرد. به عنوان مثال می‌توان به گفتگوی او با روزنامه شرق در 17 شهریور 1390 اشاره کرد که او افزایش قیمت دلار را عامل «له شدن کم‌درآمدها» خوانده و نسبت به کاهش ارزش پول ملی هشدار داده بود.

 این چهره اصلاح‌طلب در آن گفتگو به صراحت اظهار داشته بود که «افزایش نرخ ارز باعث افزایش شدید قیمت کالاها در داخل می‌شود که نه تنها سبب کاهش رفاه اجتماعی، گسترش فقر و افزایش نابرابری‌ها می‌شود، بلکه قدرت تولیدکنندگان برای بازارهای داخلی را نیز در مقابل کالاهای خارجی به شدت متزلزل می‌کند. نتیجه آن، افزایش تعطیلی واحدهای تولیدی در داخل و گسترش رکود می‌شود... افزایش نرخ ارز اگر تاثیر مثبتی داشته باشد، در نظم کنونی کشور ما، قطعا به نفع طبقات خاصی از منتفعان کنونی است و بدون تردید به زیان طبقات کم‌‌درآمد است.»اما گویا دیدگاه این اقتصاددانان نسبت به نوسانات نرخ ارز با تغییر دولت، تغییر کرده چرا که او این روزها دیگر مخالف کاهش ارزش پول ملی نیست و اتفاقا از افزایش قیمت دلار، حمایت هم می‌کند.

در حالی که در روزهای اخیر شاهد موج انتقادات نسبت به اظهارات رئیس کل بانک مرکزی در مخالفت با کاهش قیمت دلار بودیم، راغفر به حمایت از این اظهارات پرداخته است. به گزارش روزنامه آفتاب یزد راغفر گفته است: «در حال حاضر قیمت دلار باید حول و حوش 3100-2800 باشد و این که رئیس کل بانک مرکزی گفته نباید دلار بیش از این پایین برود کاملا درست است.» اگر استدلال سال 90 آقای راغفر درست بوده باشد، پس کاهش قیمت دلار باید به نفع اقشار کم‌درآمد باشد، بنابراین چرا ایشان به زیان این اقشار، موضع می‌گیرند؟ شاید تناقض اظهارات آقای راغفر درباره نرخ ارز را باید به پای تغییر دولت گذاشت.