کد خبر 252731
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۸

"تنها باید هشیار بود و آگاهی‌بخشی کرد. نوع موافقت‌ها و مخالفت‌ها و اعتراضات هم باید متناسب با این هشیاری‌ها و ابهامات باشد. نه آنچنان موضع بگیریم که شادی و پایکوبی ناموجه را تداعی کند و نه موضعی بگیریم کانه دیگر کار انقلاب تمام شده".

مشرق- به کرات تماس‌هایی از سوی جراید و خبرگزاری‌های مختلف برای اظهارنظر در مورد سفر آقای روحانی، به ویژه گفتگوی تلفنی با اوباما و واکنش‌‌های بعدی داشته‌ام، اما بنا به دلایل و مصالح زیر تاکنون از این کار اجتناب ورزیده‌ام:

1. تمایل به پاسخ تلگرافی و کوتاه دارند.

2. با توجه به وجه هیجانی غالب، هرکدام می‌خواهند مواضع خود را از زبان حقیر بشنوند.

3. به رغم موجه بودن مواضع علنی رئیس‌جمهور، از پشت پرده این مواضع و به طور خاص سؤالات مربوط به گفتگوی تلفنی با اوباما بی‌اطلاعم. بر پایه چه توافق و یا بده بستانی این گفتگو صورت گرفته است و یا دورنمای چه بده بستانی معلوم شده است، قرار است حسب بازی جمع جبری غیرصفر چه بدهیم و چه بگیریم؟ آیا عدول از حق قانونی هسته‌‌ای خود به قیمت از بین رفتن تحریم‌ها دادن است یا گرفتن؟ آیا عدول از مواضع ذاتی انقلاب اسلامی دادن است یا گرفتن؟ و آیا این دادن و این گرفتن بازی برد برد است یا باخت برد؟

4. تأیید ضمنی مقام معظم رهبری یا تایید منتسب و رسمی به ایشان از سوی رئیس‌جمهور و بنا به منافع و مصالح ملی.

اما پیش خود گفتم اگر قرار بود موضعی بگیری، چه می‌گفتی؟ مواضع خودم را در دفترچه خاطراتم نوشتم. متعاقباً حسب رسالت تاریخی روشنفکری بر آن شدم تا این برگ از دفترچه را زودتر عیان کنم، شاید به گونه‌ای، چه در کنش و چه در واکنش اثر بخش باشد. توضیح آنکه این نوشته تنها بیان یک سری احتمالات است و به هیچ وجه حاوی داوری و موضعی قاطع و قطعی نیست، تنها یک هشدار و بیدارباش، به ویژه نسبت به دشمن شناخته شده و امتحان پس داده است و لاغیر.

به عنوان مهم‌ترین نکته، نسبت و فرق رابطه، مذاکره و گفتگو، دو به دو و در جمع چیست؟ آیا گفت‌وگو پیش شرط مذاکره و مذاکره پیش شرط رابطه است و یا گفت‌وگو و مذاکره ترجمانی از رابطه است؟ و یا این سؤال پاسخ عام و همیشگی ندارد و باید پاسخ خود را در زمینه تاریخی و گفتمانی خود دریافت کند؟ فراموش نکنیم که یک زمانی نفس نامه‌نگاری متقابل یا شکل نوین آن ارتباط تلفنی یک تابو و نشانه‌ای از رابطه و یا شاید نوعی سازش و مصالحه به معنای رایجش بود.

شاهد مثال بنده واکنش امام(ره) در برابر نامه کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود اما ممکن است گفته شود، نه ارتباط تلفنی و نه مذاکره، هیچکدام بیانگر رابطه نیستد. پس کماکان ما قائل به برقراری رابطه با آمریکا نیستیم و همانند امام راحل(ره) معتقدیم تا مادامی که این رابطه مبتنی بر رابطه گرگ و میش است، نباید از برقراری رابطه دم زد اما اگر مذاکره و ارتباط تلفنی و این گونه تماس‌ها نمایی از رابطه باشند، ظاهراً ما شرط امام را فراموش کرده‌ایم، چون این رابطه تعدیل که نشده، تشدید هم شده است.

آمریکا با عمق و گستره تحریم‌های ظالمانه و ناروای خود در مقایسه با زمان امام گرگ‌تر شده است، هرچند که ما بحمدالله میش‌تر نشده‌ایم و از قوت نسبی مواجهه با گرگ مورد نظر بهره‌مند‌تریم اما اگر شاخص‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد رابطه فوق تلطیف شده بفرمایند تا ما هم آگاه شویم. در این صورت، برقراری رابطه نه تنها یک نرمش نیست که عین موضع‌گیری از سر اصول است و در هیچ سطحی هیچ مانع و رادعی نباید داشته باشد اما خود بهتر می‌‌دانید که این حالت در شرایط فعلی پنداری بیش نیست، چون اگر واقعیت داشت، این همه بحث از نرمش و تغییر تاکتیک معنا و مفهوم نداشت.

ممکن است بر اساس این فرمایش مقام معظم رهبری «آمریکایی‌ها مرتب و پی در پی پیغام می‌دهند که ما در پیشنهاد مذاکرۀ منطقی صادقیم، یعنی صادقانه از شما می‌خواهیم که مذاکره کنید و مذاکرۀ منطقی بکنیم، یعنی مذاکرۀ تحمیلی نباشد. من در جواب می‌گویم: ما بارها به شما گفته‌‌ایم که در پی سلاح هسته‌ای نیستیم. شما می‌گویید باور نمی‌کنیم، ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟ وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما می‌زنید- که خلاف آن بارها ثابت شده است- از شما قبول کنیم، برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکایی‌ها، یک تاکتیک آمریکایی و برای فریب دادن افکار عمومی است 1/1/92»، گفته شود که ایشان شرط مذاکره مستقیم- چه پیش شرط رابطه فرض شود و چه ترجمانی از رابطه تفسیر شود-  را پذیرش آمریکا نسبت به عدم ساخت سلاح هسته‌ای و اهداف صلح‌جویانه ما از انرژی هسته‌ای می‌دانند. دراین صورت، چه این مذاکره، رابطه تفسیر بشود و چه نشود با موضع امام، حداقل در بستر زمانی و مکانی‌اش اگر نگوییم گفتمانی امام، مغایرت دارد.

عمق انزجار امام از مواضع استکباری و صهیونیستی آمریکا به حدی بود که هیچ‌گونه تماس و ارتباط مستقیم را بر نمی‌تابیدند اما ممکن است گفته شود، با فرض تفاوت مذاکره با برقراری رابطه، شرایط بار دیگر جام زهری شده و برای حفظ ارزش‌های برتر مجبور به این مذاکره هستیم. حتی ممکن است گفته شود این مذاکره نیز مقدمه‌ای برای برقراری رابطه با آمریکا و احتمالاً با امید محو شدن تدریجی رابطه گرگ و میشی شناخته شده است و به عبارتی شرایط، جام زهری مضاعف (جام زهر مذاکره و جام زهر برقراری رابطه بدون پیش شرط فقدان رابطه گرگ و میشی) است. اشکال ندارد، لکن لطف کنید و این جام زهر را شهد شیرین عسل به مردم معرفی نکنید و نخورانید. به وظیفه و پیمان و سوگند خود وفادار باشید و مردم را مورد وثوق و اعتماد قرار داده و با آنان روراست و صادق باشید.

حتی ممکن است گفته شود حسب عبارت فوق، عده‌ای گونه‌ای تفاوت بین مواضع رهبری با امام در خصوص رابطه با آمریکا می‌بینند، که البته بنده به دلیل برخی قرائن در آن تردید دارم، مع الوصف، آن هم بلااشکال است، مشروط بر آنکه این تفاوت موضع نیز شفاف و آشکار بیان شود، اینکه ظاهراً از نظر ایشان مذاکره با آمریکا یا بیانگر رابطه نیست، یا اگر هم باشد، انجام یا برقراری آن مشروط به عدم رابطه گرگ و میش نیست، به صرف اینکه آمریکایی‌ها بپذیرند ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم، کفایت می‌کند. احتمالاً این گام اول برای مذاکره و متعاقباً روابط بعدی باشد. این تفاوت موضع نیز بلااشکال است، مشروط به اینکه ما از مواضع گفتمانی و ذاتی خود، به ویژه در سطح جهانی و بین‌المللی خود عدول نکنیم، اما اگر این گام اول به منزله عدول از این مواضع باشد چه؟

به هر حال، جای این سؤال جدی باقی است که آیا می‌توان با آمریکا رابطه برقرار کرد و همزمان از جنبش‌های مختلف و ضد آمریکایی جهانی دفاع کرد؟ می‌توان با آمریکا رابطه برقرار کرد و کماکان بر مواضع ضد صهیونیستی و کمک به حزب‌الله لبنان و جنبش‌های مقاومت پای فشرد؟ شاید مانعه الجمع نباشد، بستگی به توافق‌های پشت پرده و توان و باور ما دارد و اگر قرار است خدای ناکرده با انقلاب اسلامی خداحافظی کنیم، بفرمایید تا یک خداحافظی جانانه نیز نثار منافع و مصالح ملی و سلامی نثار وابستگی‌ها و خفت‌ها و تحقیرهای ملی گذشته بکنیم.

شاید عده‌ای باشند که از بخشش همیشگی مردم شریف ایران تعبیر و تفسیر غلط می‌کنند. درست است که ملت شریف ایران در بخشش ید طولایی دارد، یک دهه تجاوز و کُشت و کشتار عراق را فراموش کرد و توانست با فرهنگ و تمدن دیرینه خود بر فعل و انفعالات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این کشور اثر گذار باشد، شاید عده‌ای بر این پندار باشند که این ملت این آمادگی را هم دارد که آمریکا را هم به دلیل چندین دهه تعدی و ظلم و استثمار و وابستگی و استبداد، حداقل از کودتای 28 مرداد تا کنون را ببخشد، اشکال ندارد، اما در قبال این بخشش قرار است چه به دست بیاورد؟ آیا توان اثرگذاری بر آمریکا را دارد؟ آیا از فشارهای آمریکا در عرصۀ اثرگذاری بیرونی و انقلابی خود خواهد کاست؟ آیا می‌خواهد خود را از تحریم‌های ناروا، برای کسب انرژی برای اقدامات بزرگ رهایی بخشد؟ آیا جای این نگرانی نیست که به نام بخشش ملت بزرگوار ایران، ارزش ها و مبانی و اصول انقلابی را هم ببخشند و یا به ثمن بخس معامله کنند؟

حال که قرار است ببخشیم همه را ببخشیم، از تجاوزگر اصلی، یعنی آمریکا گرفته تا ارزش‌ها و اصول خود، و احتمالاً باید در آینده شاهد جشن و پایکوبی به خاطر این همه بخشش هم باشیم اما از منظر یک آمریکایی ببینیم در صورت رخداد بدترین شکل احتمال فوق و بخشش مذکور به نام مردم و جشن و پایکوبی محتمل، چه اتفاقی در مجموع رخ داده است، نظامی وابسته در ایران ایجاد کردیم، با قیامی مردمی در 28 مرداد مقابله کردیم، تا آنجا که توانستیم سد راه پیروزی انقلاب اسلامی این مردم شدیم، کودتاهای نظامی پی در پی راه انداختیم، جنگ تمام عیاری را تحمیل کردیم، بهانه‌ها و ‌سد‌های مختلف بر سر راه پیشرفت کشور ایجاد کردیم، تحریم‌های اقتصادی خانمان سوز و ضد انسانی تصویب و اجرا کردیم، اما به نام ملت بزرگوار و از سوی مقامات شما با مهربانی و بخشش روبرو شدیم، دست دوستی به سویمان دراز شد و با جشن و پایکوبی به استقبال‌مان آمدند.

درود بر شما ملت شریف و مسئولان قدرشناستان باد. درود بر نمایندگان واقعی شما در عرصه‌های داخلی و خارجی. بار دیگر ثابت کردید که ملتی مهربان و بخشنده‌اید. سلام و درود آمریکایی‌ها نثار شما باد.

اما اینها همه در حد گمان است و نباید نسبت به هرکدام از احتمالات فوق موضعی قطعی داشت. تنها باید هشیار بود و آگاهی‌بخشی کرد. نوع موافقت‌ها و مخالفت‌ها و اعتراضات هم باید متناسب با این هشیاری‌ها و ابهامات باشد. نه آنچنان موضع بگیریم که شادی و پایکوبی ناموجه را تداعی کند و نه موضعی بگیریم کانه دیگر کار انقلاب تمام شده و فردی خاص را متهم به سازش و فروختن آرمان‌های انقلاب به ارزانی هر چه تمام کنیم.

بدون تردید حق اعتراض برای اقشار مختلف محفوظ است. مجریان قانونی نیز مجاز به برخورد در چارچوب قانون هستند. حتی معترضان این اختیار را هم دارند که خارج از محدوده قانونی اختیارات خود واکنش غیر متعارف نشان دهند، در این صورت باید آماده تاوان قانونی آن هم باشند، لکن توصیه این برادر کوچک این است که با توجه به ابهامات و اما و اگر‌های فراوان تنها به اعتراضات قانونی و آرام که بیانگر نوعی آگاهی بخشی باشد، بسنده کنند که به طور قطع نتیجه بخش‌تر خواهد بود.

* عماد افروغ/ تسنیم