وقتی قدم در فرودگاه دوحه می گذاری، چنان طراحی برایش در نظر گرفته شده که به یک باره خود را در معرض هجوم برندها و مارک ها می بینی.

گروه ورزشی مشرق، وقتی دور زدن ها بر فراز آسمان دوحه به پایان می رسد، هواپیما به آرامی روی باند فرودگاه به زمین می نشیند. شاید بتوان گفت، فرود به قدری راحت انجام می شود که کمتر کسی متوجه آن می شود. حالا باید کیفت را برداری به ساختمان ترانزیت بروی تا عازم سفری طولانی به شرق دور شوی؛ اما توقف چند ساعته در این فرودگاه، خود روایت مفصلی است که می توان چند خطی را بدان اختصاص داد.


دو اتومبیل شورلوت و بنتلی، تو را به خود دعوت می کنند. اینها پاداش دست به جیبی تو در سرزمین های بی آب و علف شیخ نشین است؛ البته اگر نصیبت شوند ...

* و ناگهان حمله مارک ها و برندها
اتوبوسی پای پله های هواپیما در انتظارت ایستاده تا تو را به سال ترانزیت برساند. فاصله طولانی تا سالن، مملو از هواپیماهایی است که یا مسافر پیاده می کنند یا در حال آماده شدن برای پرواز. همین نشان می دهد دوحه توانسته خود را به عنوان رقیب جدی دوبی در پروازهای هوایی طرح کند؛ موضوعی که شاهدان عینی نیز بدان اعتراف دارند. آنها معتقدند فرودگاه دوحه به مراتب مجهزتر از دوبی است و این هم یعنی پیشی گرفتن قطری ها بر رقیب اماراتی. البته این را می توان در کیفیت خطوط هوایی قطر نیز دید که این روزها خط هوایی امارات را پشت سر گذاشته و خود را مرکز توجهات قرار داده است.
سرانجام، با عبور از میان انبوهی از هواپیماها، اتوبوس می ایستد و باید پیاده شوی. هوا آنقدر گرم و نفس گیر است که فاصله چند متری را به زحمت طی می کنی. در که باز می شود، چنان خنکایی به صورتت می خورد که شاید تا چند لحظه قبل، آرزویی دست نیافتنی به نظر می رسید. سالن پر نور و سفید ترانزیت که با سنگ های تمیزی آراسته شده، نوید یک استراحت خوب را می دهد. این را می توان چند دقیقه بعد که وارد سالن اصلی می شوی، به شکل عجیبی درک کرد. ناگهان شاهد هجوم سپاهیان برند و مارک هایی هستی که تو را هدف گرفته اند.
وقتی از گیت عبور می کنی، به یک باره سالن عطرها مقابلت قرار گرفته که به شکل مارپیچ طراحی شده است. یک مشام ساده هم کافی است تا آدم را وسوسه کند برای دست به جیب شدن. سمت راست نیز مملو از برندهای مشهور جهان که تو را به خود می خوانند. وقتی از این ها خلاص شوی، دو اتومبیل شورولت و بنتلی، تو را به خود دعوت می کنند. اینها پاداش دست به جیبی تو در سرزمین های بی آب و علف شیخ نشین است؛ البته اگر نصیبت شوند. فری شاپ فرودگاه دوحه چنان طراحی شده که تو را برای دقایقی در خود اسیر می کند و گویی راه خلاصی از آن نیز وجود ندارد.

* مسافری در میان هجوم مصرف گرایی
در این فکرها هستی که می رسی به بخش خوردنی ها و نوشیدنی ها که از حلال و حرام را می توانی در آن پیدا کرد. توی مسافر که عادت به بقالی و دکان های کوچک داری، ناگهان به سالنی به غایت مدیریت شده و طراحی شده بر مبنای روانشناسی بر می خوری که تو را مجاب می کند دست به جیب شوی. در واقع، طراحان این فرودگاه که می دانستند حاضران در این سالن زمان چندانی ندارند، از همان قدم اول نبرد را شروع کرده اند. تو چنان در سیبل انواع و اقسام انتخاب هایی که به سختی بتوانی بر خودت مسلط شوی. این چنین، مصرف گرایی فرهنگ هجومی خود را آغاز می کند و تو را در محاصره قرار می دهد.
اینجاست که می توانی بطن و فحوای فرهنگ حاکم بر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس را در یابی. سربازان امروزی نظام سرمایه داری، چنین فرودگاهی را به مرکز خریدی تبدیل کرده اند که مسافر را چنان مستغرق در خود می کند که گاه دست تسلیم بالا می برد و خود را می سپارد به این ضیافت رنگ ها و بوها. وقتی این بخش تمام می شود، با سالن هایی مواجه می شوی که مسافران در آن منتظرند تا بلندگوها نام پروازشان را صدا بزند. در این بین، برخی گوشه ای نشسته و برخی روی زمین دراز کشیده اند. برخی نیز وارد اتاق سیگار شده و خود را در اختیار انبوه دودی سپرده اند که هر لحظه نیز بیشتر می شود.


سربازان امروز نظام سرمایه داری، چنین فرودگاهی را به مرکز خریدی تبدیل کرده اند که مسافر را چنان مستغرق در خود می کند که گاه دست تسلیم بالا می برد و خود را می سپارد به این ضیافت رنگ ها و بوها، حتی در کتابخانه اش ...

* وقتی همه هستند!
به خودت که می آیی، فکر می کنی در صحن علنی سازمان ملل متحد نشسته ای. از هر ملتی می توان کسی را دید. سیاه هایی که موهای خود را بافته اند و سبک بال در گوشه ای دراز کشیده اند. شرقی هایی که دوربین دور گردن انداخته و با صدای بلند می خندند. کمی چشم برگردانی، اروپایی ها را می توانی ببینی که کتاب در دست، به دور از هیاهوی فرودگاه، در حال و هوای خود هستند. عرب ها نیز که همیشه شاخصند؛ البته با صدایشان که گویا زمزمه عادیشان نیز فریادی سهمگین است. فرودگاه دوحه، این روزها مانند نمونه ای آزمایشگاهی از ملل و فرهنگ های مختلف است که کنار هم زیستن را برای دقایقی تجربه می کنند.
در هجوم این همه زرق و برق و نور، اتفاق های عجیبی نیز می افتد که تو را به فکر فرو می برد که آیا این سرزمین بیابانی می تواند میزبانی برای برگزاری جام جهانی باشد یا اینکه اگر این اتفاقات در ایران می افتاد، صدها هزار بار به خودمان ایراد نمی گرفتیم که ما جهان سومیم و الخ! واقعیت این است چنان هجوم سرمایه داری به تو یورش می آورد که فراموش می کنی در این فروگاه که تمام کارکنانش مردمانی از جنوب شرق آسیا و افریقا هستند، چه ایرادهایی وجود دارد. فرودگاهی که بایستی میزبان جام جهانی باشد، ایرادهایی دارد که شاید به دور از منطق باشد.


صف های طویل در فرودگاه دوحه کار را به جایی می رساند که برخی در همین صف ها چرتی می زدند؛ اما مسئولان فرودگاه ترجیح می دادند فقط با یک نیرو و یک گیت، مسافران را عازم کنند.

* دوحه و مشکلاتی ابتدایی
وقتی تبلتت را باز می کنی تا دقایقی را با اینترنت فرودگاه دوحه بگذرانی، متوجه می شوی که با وجود رایگان بودن، امکان برقراری ارتباط وجود ندارد! این موضوع نه فقط برای یک بار که در برگشت نیز تکرار می شود تا بدانی اساس این فرودگاه بزرگ منطقه، فاقد یک ارتباط اینترنتی ساده است. همین نیز با اعتراض مسافرانی همراه است که عادت به حیات غیر مجازی ندارند؛ اما کارکنان فرودگاه با لبخندی، تو را همراهی می کنند. واقعا برای یک لحظه تصور کن که در فرودگاه امام خمینی ایستاده ای و این اتفاق برایت روی دهد. چه واکنشی نشان می دهی؟
اما وقتی کمی موضوع عجیب تر می شود که صف های طولانی سوار شدن به هواپیما را می بینی. اتفاقی که اگرچه به ظاهر طبیعی است؛ اما این پرسش را در ذهنت می آورد که در صورت برگزاری جام جهانی در این کشور، چه اتفاقی خواهد افتاد. این صف ها که عموما طویل بود، کار را به جایی می رساند که برخی در همین صف ها چرتی می زدند؛ اما مسئولان فرودگاه ترجیح می دادند فقط با یک نیرو و یک گیت، مسافران را عازم کنند. این هم از مواردی بود در فرودگاهی با چنین مدعا، عجیب بود که البته اگر در کشور خودمان روی می داد، صدای همه در می آمد که ... بگذریم؛ غریبه پرستی و خود کم بینی در خونمان است.

* خداحافظی با بیابان و رسیدن به شرق دور
نگاهت را که می چرخانی، همه جا کارکنانی از افریقا و شرق آسیا می بینی. همه جا را چشم بادامی هایی پر کرده اند که با زبان انگلیسی خاصشان، تو را به سمت هدفت راهنمایی می کنند. گاهی با خودت فکر می کنی که شاید اینجا فرودگاهی در شرق آسیاست. در این فکرهایی که بلندگو نام پروازت را می گوید. دیگر باید بلند شوی و آماده پروازی نزدیک به 10 ساعت شوی تا برسی به جاکارتا، پر جمعیت ترین کشور مسلمان جهان.


نمایی از پنجره هواپیما به سوی اقیانوس و آب های آزاد ...
ادامه دارد ...