ایشان در ذیل بحث سکورلاریسم و دفاع از مفهومی که در این زمینه ارائه میدهد، با تقسیمبندی جامع و مانعی باورهای انسانی را به بارورهای انفسی (subjective) و باورهای آفاقی (objective) تقسیم میکند.
باور انفسی به زعم ایشان (باوری است که قابل ارزیابی نیست، نه ارزیابی منطقی و نه ارزیابی معرفت شناختی، دلیل این عدم قابلیت ارزیابی این است که این باورها به ذوق و سلیقه مربوط است) اما از سوی دیگر، باورهای آفاقی درباره عالم واقع ادعایی را مطرح میکنند؛ این باورها در درون خودشان به دو دسته فرعیتر قابل تقسیماند: باورهای آفاقی که بالفعل قدرت تشخیص صدق و کذبشان در اختیار ما نیست و باورهایی که بالفعل قابل تحقیقاند، مثل این که بگوییم فلان قارچ سمی است.
پرسش اصلی این جاست که اگر باورهای یاد شده بخواهند به ساحت زندگی عمومی راه پیدا کنند و مبنای تصمیمگیریهای زندگی جمعی ما شوند، چه باید کرد؟
از نظر ایشان، باورهای آفاقیِ قابل تحقیق بدون هیچ مشکلی میتوانند در قوانین و مقررات جمعی راه یابند و نیازمند هیچ دلیل و معیار دیگری غیر از دلایل علمی نیستند؛ در این امور به رأی عمومی مراجعه نمیشود، بلکه برای مثال، حاکمیت میتواند کارخانهای را که قارچ سمی تولید میکند، تعطیل کند. یا در رابطه با اینکه یک گوی پس از رها شدن از فاصلهای معین و با شرایط معین با چه سرعتی به زمین برخورد میکند، نظر مردم خواسته نمیشود، چراکه متخصصین این امور به راحتی میتوانند در این زمینه بررسی و نتیجهگیری نمایند.
اما دو دسته دیگر ـ یعنی باورهای انفسی و باورهای آفاقی که بالفعل قابل تحقیق نیستند ـ تنها وقتی میتوانند در زندگی جمعی راه یابند که (همه کسانی که این زندگی جمعی، زندگی جمعی آنهاست، به این راهیابی رأی مثبت داده باشند) این الزام از آن روست که در این موارد، ترجیح یک طرف بر دیگری، ترجیح بلا مرجّح عملی است که یکی از مصادیق بیعدالتی است.[i]
در نظامهای حکومتی موجود در سرتاسر دنیا به طور معمول از «نظر مردم» برای تعیین خطمشیها و استراتژیها کلان بهرهگیری میشود و نه برای انتخاب تاکتیکها و تکنیکها. اگرچه به طور غیرمستقیم نظر مردم در مورد تعیین استراتژی بر روی تاکتیکها نیز اثرگذار خواهد بود.
در این زمینه لازم است که به کلان بودن سطح استراتژی و خرد بودن سطح تاکتیک توجه ویژه شود. لذا برخی از پژوهشگران این عبارت حضرت علی (ع) را در این حوزه میدانند؛ «به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد سوگند! اگر حضور حاضران نبود و ياران به واسطه ياري، حجت را بر من تمام نميكردند و اگر خداوند از دانايان و عالمان پيمان نستانده بود كه بر سيري ستمگر و گرسنگي ستمديده تاب و قرار نداشته باشند، افسار شتر خلافت را پشت كوهانش ميافكندم كه دنياي شما نزد من از آب بيني بز بیارزشتر است»[ii]
به هیچ عنوان در تاریخ حکومت حضرت (ع) دیده نمیشود که برای برقراری عدالت یا برخورد با مفسدان از رأی و نظر مردم پرسیده باشد و یا به نظر مردم اعتقاد داشته باشند. لذا در این زمینه به نظر کارشناسی خود و تکلیف شرعی عمل مینمودند.
رئیس جمهور محترم چندی پیش و بعد از بازگشتشان از سفر نیویورک گفتند که «از دو دستگاه مهم نظرسنجی خواستهام نظر مردم را بگیرند که با حرکت دولت در سفر به آمریکا و مذاکره موافق هستند و آنهایی که مخالف هستند چند درصد هستند؟»
نه تنها رابطه با آمریکا، بلکه هر موضوع قابل صدق و کذب و قابل تحقیقی چه در حوزه علوم انسانی و چه در حوزه علوم طبیعی بایستی با بررسی کارشناسی و تحقیق علمی به منصه ظهور برسد و پیگیری کردن مسائل علمی در سطح عوام چه در دولت باشد و چه در جای دیگر کاری اشتباه است.
همانگونه که اگر صدا و سیما موضوعات علمی و فنی هستهای را در قالب مصاحبه از اقشار پایین جامعه بپرسد و از این طریق بخواهد حقانیت این بحثها را اثبات کند کار اشتباهی کرده است، به رأی گذاشتن رابطه با آمریکا، فارغ از خوب یا بد بودن اصل رابطه با این کشور، کاری ناپسند و از دولتی که ادعای رابطه تنگاتنگ با کارشناسان را دارد بعید است.
لذا به نظر میآید که بحث نظرسنجی مطرح شده در این زمینه بیش از آنکه جنبه علمی و کارشناسی داشته باشد، بعد تبلیغاتی دارد.
محمود بابایی
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران
[i] - برگرفته از کتاب «بازخوانی نسبت سکولاریسم و حکومت دینی نوشته محمد تقی سبحانی»
[ii] - خطبه 3 نهج البلاغه