کد خبر 256272
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۴

این مطلب به درد آدم بزرگ‌ها نمی‌خورد، می‌خواهیم به کودکان امروز بازی‌های دوران کودکی‌مان را یاد بدهیم که حالا حکم یک نوستالژی را برایمان دارند.

به گزارش مشرق به نقل از نامه، دوره زمانه عوض شده است؛ چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، آتاری و سگا جای خود را به تبلت و اسمارت فون و پلی استیشن و ایکس باکس داده‌اند و دیگر خبری از بازی‌های جمعی در کوچه و خیابان نیست. شاید توجه نکرده باشید اما چند سالی است که کودکان دل و دماغی برای گل‌کوچک و زو و قلعه و خر پلیس ندارند و اگر خیلی اجتماعی باشند در گیم نت سر کوچه خودشان با چند رایانه، بازی های گروهی و تیمی انجام می‌دهند. 

فاصله گرفتن از بازی‌های پر تحرک و مفرح با همسالان و سرک کشیدن در دنیای فناورانه بزرگترها نتایج بسیار مخربی روی کودکان  داشته و متاسفانه باعث شده تا آنها علاوه بر فرا گرفتن برخی موضوعات خاص زودتر از سنشان، هم افسرده و پرخاش‌گر شده و هم به دلیل نداشتن تحرک کافی، دچار اضافه وزن و مشکلاتی از این قبیل باشند. 

اجازه بدهید نگاهی داشته باشیم به بازی‌هایی که امروز شاید فقط یادشان در خاطر ما باقی مانده باشد و بچه‌های نسل جدید دیگر تمایلی نسبت به آنها نشان نمی‌دهند:

گردو، شکستم: این بازی در واقع مقدمه‌ای برای شروع بازی‌های دیگر است. برای تعیین سرگروه یا جای ایستادن هر گروه یا گروهی که باید بازی را شروع کند. دو نقطه را با فاصله‌ای انتخاب می‌کنند. دو نفر نمایندهٔ هر گروهروبه‌روی هم قرار می‌گیرند. یکی، در حالی که پای راست را در جلوی شست پای چپ گذاشته‌است، از یک طرف شروع می‌کند و می‌گوید: گردو! دومی با انجام همین کار می‌گوید: شکستم. هر کس هنگام انجام این کار، یعنی در "گردو" گفتن یا در "شکستم" گفتن، پایش روی پای دیگری برود، گردو را شکسته و برنده‌است و گروه او بازی را شروع می‌کند.

قایم باشک: منتظر می‌ماندیم تا شب بشود، بعد محوطه مشخصی از کوچه را در نظر می‌گرفتیم و یک نفر با شمارش عددها چشم روی هم می‌گذاشت تا بقیه در مدت زمان کوتاهی دور از چشم او پنهان بشوند. وقتی شمارش به پایان می‌رسید، باید به دنبال همه بچه‌ها می‌گشت و یکی یکی همه آنها را پیدا می‌کرد و سریع به محلی که چشم گذاشته بود باز می‌گشت و می گفت: سوک سوک! و اگر دیرتر از دیگران می رسید، مجبور بود باز هم چشم بگذارد. 

قلعه: این بازی را بیشتر در مدرسه‌ها انجام می‌دادیم. در قلعه ابتدا یارکشی می‌شود و سپس با شیر یا خط یکی از گروه‌ها به گرفتن یاران گروه دیگر می‌پردازد هر کسی که دستگیر می‌شود به کنج دیواری برده می‌شود که به آن قلعه گفته می‌شود. 

اگر در این حال یکی دیگر از اعضای گروه بتواند به قلعه نزدیک شده و دستش را به یکی از افراد دستگیر شده بزند آنها آزاد می‌شوند. بازی تا هنگامی که تمام افراد گروه دستگیر شوند ادامه می‌یابد و سپس دو گروه تعویض می‌شوند. بازی قلعه در مدارس ابتدایی پسرانه ایران بسیار رواج داشت.

در این بازی دو تیم جایی را به عنوان قلعه خود انتخواب کرده. یک گروه (سگ) می‌شود که دنبال گروهی دیگر به نام (بره) می‌دوند اگر دست گرگ‌ها به بره خورد، بره باید به قلعه سگ‌ها برود و برای آزادسازی بره زندانی بره دیگر باید از دست سگها فرار کند و دست خود را به بره زندانی بزند و بگوید آزاد! آنگاه بره آزاد می‌شود، بازی تا جایی ادامه دارد که تمام بره‌ها گرفته شوند.

زو: دو گروه می‌شدیم و به نوبت برای مهار تیم حریف تلاش می‌کردیم. یک تیم مسئول دستگیر کردن بودند و تیم دیگر باید به قلمرو آنها می‌رفت و با حبس نفس در سینه و گفتن مداوم کلمه زووووووووو! قبل از دستگیری یک نفر را با دست می‌زد و برمی‌گشت. برنده تیمی بود که در انتهای بازی یاران بیشتری از خود در زمین نگه داشته باشد.

خر پلیس: در این بازی حاقل باید ۶ نفر از دوستان بودند تا بازی قابل انجام باشد. اول با گچ یک دایره بزرگ کشیده و سپس بازیکنان به دو گروه تقسیم شده و قرعه کشی می‌کنند. 

گروه بازنده به داخل دایره رفته و یک نفر به عنوان پلیس خرها و سایر افراد نیز دست خود را به دوش هم تیمیان خود گذاشته و یک حلقه را تشکیل می‌دهند. سپس بازی شروع شده و بازیکنان تیم بیرونی به دور دایره می‌چرخند و در انتظار یک فرصت مناسب که سوار یک خر در داخل دایره شوند و در این حین نیز پلیس خرها باید مراقب بوده و قبل از اینکه خرسواران سوار خرهای خود شوند باید پای آنها را یک ضربه بزند تا آنها بازی را ببازند و نوبت به گروه بعدی برسد و اما زمانی که خرسوار، سوار خر خود می‌شود دیگر نمی‌تواند پای او را بزند و زمانی که پایین می‌آید باید این کار را انجام دهد. 

و همچنین خر سوار اگر قهار بوده در فرصت مناسب از خر پایین پریده و از دایره خارج می‌شود و همچنین به هر میزان که خواسنه می‌تواند سوار خر شود و اگر خر خسته شده و به عبارتی بخوابد (خر خوابید! خر خوابید!) بازی از اول ادامه پیدا می‌کند.

عمو زنجیرباف: اگر تعدامان زیاد بود می‎توانستیم سراغ این بازی برویم. ابتدا دو نفر که تقریباً از لحاظ نیروی جسمانی و قد و وزن یکسان و قدری بزرگتر از بقیه باشند انتخاب می‌شوند. یکی به عنوان سرگروه و دیگری عمو زنجیرباف. 

این دو بازیکن به دو سر رشته و زنجیری که سایر بازیکنان با قلاب کردن دست‌های یکدیگر درست کرده‌اند پیوسته و دایره‌وار کمانی را تشکیل می‌دهند. ابتدا سرگروه، عمو زنجیرباف را مورد خطاب قرار داده و سؤال و جواب‌هایی را به صورت شعر رد و بدل می‌کنند. البته در اینجا بقیه بچه‌ها سرگروه را همراهی می‌کنند.

تا عمو زنجیرباف نام حیوانی را بر زبان آورد، سرگروه همراه با سایر بازیکنان، صدای حیوان مورد نظر را درآورده و به راه می‌افتند و از زیر دست‌های به هم داده عمو زنجیرباف و نفر دوم می‌گذرند، به جز همان نفر دوم که به صورت کت بسته، پشت به بچه‌ها قرار می‌گیرد. سرگروه دوباره شعر را شروع می‌کند و عمو زنجیرباف با نام حیوانی آن را تمام می‌کند و آنها از زیر دست به هم داده نفری که کت بسته پشت به بچه‌ها ایستاده و نفر سوم عبور می‌کنند. در نتیجه نفر سوم نیز دست‌هایش پیچ خورده و پشت به بچه‌ها قرار می‌گیرد. خلاصه این بازی را تا جایی انجام می‌دهند که همه بچه‌ها غیر از سرگروه و عمو زنجیرباف، کت بسته و پشت و رو شوند و یا به عبارتی زنجیر شوند! در اینجا سرگروه و عمو زنجیرباف گفتگو می‌کنند:

حال سرگروه از یک طرف و عمو زنجیرباف از طرف دیگر، با کشیدن بچه‌ها سعی می‌کنند که زنجیر را پاره کنند اما بچه‌ها با محکم گرفتن دست‌های یکدیگر مقاومت می‌کنند... تا اینکه بالاخره زنجیر از یک جایی پاره می‌شود. دو بازیکن که دست‌هایشان از یکدیگر باز شده جریمه می‌شوند و بایستی هر کاری که از سوی سایر بازیکنان به آنها محول می‌شود، انجام دهند.

هفت سنگ:  نام یک بازی سنتی ایرانی است. امکانات لازم برای این بازی، هفت عدد سنگ صاف و تخت و یک توپ هفت‌سنگ (شبیه توپ تنیس) است. بازیکنان در قالب دو تیم پنج یا شش نفره تقسیم می‌شوند. وقتی که سنگ‌ها چیده می‌شوند یکی از گروه‌ها به عنوان پرتاب‌کننده بازی را شروع می‌کند. شروع بازی به این ترتیب است که باید از فاصله نسبتاً دور توپ را به طرف سنگ‌ها بیندازند. 

گروهی که توپ را پرتاب می‌کند باید سعی کند که کمترین مقدار سنگ را بیندازد چون در این صورت راحت‌تر می‌تواند بازی را تمام کند. وظیفه گروه دوم هم این است که نگذارد تیم پرتاب‌کننده سنگ‌های ریخته شده را دوباره روی هم بچیند و باید با توپ به آنها بزند. هر کدام از بازیکنان تیم مهاجم که توپ به او برخورد کند از جریان بازی کنار می‌رود. و به این ترتیب اگر هیچ کدام باقی نمانند بازی به نفع تیم مدافع و اگر سنگ‌ها روی هم چیده بشوند بازی به نفع تیم مهاجم تمام می‌شود.

یه قل دو قل: یک قل دو قل با استفاده از تعدادی سنگریزه انجام می‌شود. نوع بازی به دو شکل است:

۱- شخص تعدادی سنگریزه را به زمین می‌ریزد و یک سنگریزه را در دست نگه می‌دارد. آنگاه سنگریزه‌ای که در دست است را به هوا می‌اندازد و در همان موقع باید یک سنگریزه از زمین بردارد و بعد از آن سنگریزه‌ای که در هوا بود را با همان دست بگیرد. در خلال این عمل می‌گوید یه قل. همین طور باید تمام سنگریزه‌ها را از روی زمین جمع کند. سپس دوباره سنگها را بر زمین می‌ریزد و به همان ترتیب قبل عمل می‌کند با این تفاوت که سنگ‌ها را جفت جفت باید از روی زمین جمع کند و بگوید دوقل. و به همین شکل الی آخر. این بازی یک نفره هم قابل انجام است.

۲- شخص تعدای سنگریزه را در کف دو دست نگه می‌دارد. به یکباره همه آنها را به بالا می‌اندازد و سعی می‌کند با پشت دست آنها را بگیرد. سنگهایی را که در پشت دست افتاده‌اند را دوباره به بالا می‌اندازد و با کف دست می‌گیرد. اگر تعداد سنگها زوج بود نصف آنها جوجه آن فرد خواهند شد. بقیه سنگهایی که در زمین افتاده‌اند همانند بازی یه قل دوقل از زمین جمع می‌شوند با این تفاوت که اگر به صورت زوج جمع شوند نصف آن جوجه محسوب می‌شود. دوباره همین عمل با سنگهایی که جوجه نشده‌اند ادامه می‌یابد. نهایتاً کسی که جوجه بیشتری داشته باشد برنده‌است.

در هر مرحله که سنگی از هوا به زمین بیفتد نوبت به نفر بعدی خواهد رسید.

پانتومیم: این بازی با تعداد نفراتی بیش از چهار نفر قابل انجام است. بدین صورت که پس از یارکشی نفرات به دو تیم تقسیم می‌شوند. یکی از تیمها طراح معما و دیگری حدس زننده و بازیگر پانتومیم می‌باشد. از تیم ۱ یک نفر داوطلب ِاجرا شده و موضوع پانتومیم که می‌تواند مشتمل بر چند کلمه باشد، در گوش وی توسط یکی از اعضای تیم ۲ نجوا می‌شود.

نکته اینکه نفرات تیم ۲ قبلاً طی مشورت با هم بر سر موضوع پانتومیم به توافق رسیده‌اند. نفر داوطلب تیم ۱ با زبان ایما و ادا و اشاره (زبان ناشنوایان) یا حرکاتی که نشانگر موضوع باشند، سعی در رساندن مطلب به هم تیمی‌های خود می‌نماید. 

آنقدر که ایشان موفق به گفتن آن کلمه یا جمله گردند. از زیباییهای این بازی طرح موضوعات مفهومی و انتزاعی است که وجود خارجی و فیزیکی نداشته و فرد داوطلب با هنر به کارگیری ادا و اشارات سعی در فهماندن آن و بیان آن توسط هم تیمی‌های خود می‌نماید. هر چه تعداد افراد بیشتر باشد، انجام بازی لذت بیشتری بدست خواهد داد.

وسطی:  دو تیم می شدیم و در یک فضای نسبتا بزرگ بازی را آغاز می کردیم. به قید قرعه یا شیر و خط یکی از گروه‌ها در وسط محوطه بازی می‌ماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهٔ بازی روانه می‌شوند. شروع بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز می‌شود. گروه کناری سعی بر این دادر که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها بشوند. و تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با ایثار و گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب می‌شود، او را به بازی برگردانند.

در قسمت بعدی این گزارش به معرفی بازی های جایگزین برای نوستالژی های قدیمی دهه پنجاه و شصت می پردازیم. بازی هایی که وارداتی بوده و شاید هیجان بسیار زیادی داشته باشند، اما در آنها از شعر های کودکانه و دوستی و مهر صفا خبری نیست. 


مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.