اولین نشست تخصصی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در دوره جدید با موضوع بررسی تحلیلی سفر هیئت دیپلماتیک ایران به نیویورک برگزار شد.

به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، پس از تشکیل دولت یازدهم، مهم‌ترین اتفاق راهبردی در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشور، سفر هیئت دیپلماتیک ایران به اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک بوده است.

این سفر به دلایل متعدد از جمله حساسیت آن برای کشور، دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا و بالاخص گفت‌وگوی تلفنی رؤسای جمهور دو کشور، از حساسیت و اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. عطف به این اهمیت و حساسیت، اولین نشست تخصصی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست در دوره جدید فعالیت آن، در تاریخ 16/7/1392 به بررسی دست‌آوردها و چالش‌های این سفر اختصاص یافته است.

حاضران در جلسه عبارت بوده‌‌اند از: حسام‌الدین آشنا(سرپرست مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری)، محمد نهاوندیان(رئیس دفتر رئیس‌جمهور)، امیرحسین زمانی‌نیا، داوود هرمیداس باوند،  محمدحسن خانی، فؤاد ایزدی، اصغر افتخاری، محمدعلی فتح‌اللهی، جلال دهقانی فیروزآبادی، عباس عبدی، مهدی آهویی، الهه کولایی و محمد فاضلی.

در این نشست، بر اساس گزارشی از سفر هیئت دیپلماتیک ایران به نیویورک و فعالیت‌های انجام شده؛ دست‌آوردهای سفر و هم‌چنین نقدها درخصوص آن تشریح شده است. آن‌چه در ادامه آمده، خلاصه‌ای از مباحث مطرح شده در این جلسه است.

دست‌آوردهای سفر

به‌ طور کلی، حاضران در نشست معتقدند اصلی‌ترین دست‌آوردهای این سفر در محورهای زیر قابل بررسی است.

- اندیشه غیرقابل همکاری بودن ایران شکسته شده و تحرک از سوی غربی‌ها برای مشارکت در اقتصاد ایران آغاز شده است.

- تحریم زیرکانه یک‌ماه و نیم پیش کنگره علیه ایران به منظور محدود کردن باراک اوباما در رابطه با ایران، در دستور کار کنگره قرار نگرفت.

- تلاش برای چارچوب‌بندی رئیس‌جمهور ایران در قالبی که نشان دهد چیزی در ایران تغییر نکرده است شکست خورد.

- مقابله با پروژه ایران‌هراسی تقویت شده و زمینه‌سازی برای توسعه تعاملات با آمریکا صورت گرفته است.

- دکتر روحانی توانایی اجرای نمایش را از نتانیاهو گرفته و شاید اولین بار است که فرصتی فراهم شده تا از انزوای بین‌المللی اسرائیل استفاده شود.

 چالش‌ها و انتقادات

اصلی‌ترین نقدها بر کلیت فعالیت دیپلماتیک صورت گرفته، قبل، در حین و بعد از سفر به این شرح است:

- تکرار خواست برداشتن تحریم‌ها که سبب می‌شود ایران در موضع ضعف به هنگام مذاکره قرار گیرد.

- شرط گذاشتن‌های دکتر روحانی برای مذاکره با اوباما، منجر به عدم ملاقات شده و این خلاف منطق مذاکره است، زیرا آن‌چه باید پس از مذاکره به آن دست می‌یافته‌ایم به عنوان پیش‌شرط مذاکره طرح شده است.

- این احتمال وجود دارد که توجه زیاد به دست‌آوردهای سفر، غفلت از تفاوت سیاست‌های اعلامی و اعمالی آمریکا در قبال ایران صورت گیرد.

- مجمع عمومی کلاس درس نیست و متن تدوین شده برای قرائت در مجمع عموم، مثل متون درسی در پی تدریس به حاضران بوده است.

- بالا بردن انتظارات مردم از مذاکرات و شرطی شدن اقتصاد به تحریم‌ها و مذاکرات خطرناک است. در این صورت، تحریم‌ها شاه‌کلید حل مشکلات تصور شده و در صورت شکست مذاکرات، تهدیدهای جدی‌تری روبه‌روی نظام قرار می‌گیرد.

- اگر مذاکرات موفق نباشد ممکن است ده سال یا یک نسل مذاکره را به تعویق بیندازد.

- منتقدان معتقدند واگذار کردن پرونده هسته‌ای به وزارت امور خارجه، ممکن است باعث تقلیل‌گرایی در سیاست‌خارجی و فراموش شدن بقیه عرصه‌ها غیر از مسأله هسته‌ای و مذاکره با آمریکا شود. در ضمن، وزارت خارجه چالش اجماع‌سازی در عرصه مسأله هسته‌ای را حس نکرده و قابلیت ساخت چنین اجماعی را نیز ندارد.

- با پیشرفت به سوی بهبود روابط با آمریکا، با چالش ترس دیگر کشورها از بهبود رابطه و اتحاد آن‌ها علیه بهبود وضعیت مواجه هستیم.

راه‌حل‌های چالش‌های روابط ایران و آمریکا

برخی معتقدند باید ایران اقداماتی انجام دهد تا گروه در ایالات متحده که که در نهایت ایران هسته‌ای را پذیرفته‌اند و سیاست‌های آمریکا تاکنون را ناموفق می‌دانند و با توجه به اهمیت ایران خواهان بازبینی در سیاست آمریکا علیه ایران هستند، تقویت شوند.

- اصطلاح لابی ایرانی که دکتر روحانی به‌کار برده‌اند اصلاح شود. ما به «لابی ایرانی» احتیاج نداریم بلکه «لابی ایران» نیاز داریم. ضرورتی ندارد اعضای لابی ایران، حتماً ایرانی باشند.

- ظاهراً گزینه دیدار با طرفداران ضدجنگ در این سفر وجود نداشته است.

- یک رکن مهم لابی برای ایران شرکت‌های نفتی است. این شرکت‌ها را باید در ایجاد لابی ایران فعال کرد. لابی ارامنه خیلی قدرتمند است و ایران می‌تواند با توجه به مسائل منطقه‌ای از این لابی برای اهداف خود استفاده کند.

تحلیل دیپلماسی در ارتباط با تهدید نظامی

- در حوزه نظامی تهدید نظامی ایالات متحده آمریکا تشدید شده است. لذا شاید برخی که به سیاست دولت در مذاکره با آمریکا انتقاد دارند احتمالاً از منظر تشدید تهدید نظامی به کلیت مسأله می‌نگرند.

- با توجه به این‌که سیاست نظامی و دیپلماسی آمریکا در کنار هم فعالیت می‌کنند، ضرورت همگرایی در ساخت تصمیمات بر مبنای مشارکت بخش‌های سیاسی و دفاعی کشور احساس می‌شود. مناسب است سیاست خارجی و سیاست دفاعی باید در هم تنیده شوند.

ارتباط سیاست داخلی و دیپلماسی

مسأله اساسی در این بحث آن است که نسبت بین دیپلماسی و سیاست داخلی چیست. اصلی‌ترین ایده آن است که بدون هم‌صدایی و وحدت رویه در سیاست داخلی، حل مسائل سیاست خارجی ناممکن است. در تمام اظهارنظرها درباره دیپلماسی انجام گرفته، بحث موازنه قوای سیاسی در داخل نادیده گرفته می‌شود. از این منظر، مهم‌ترین انتقاد به رویکرد آقای روحانی آن است که ایشان در حوزه سیاست داخلی ضعف دارد و پشتیبان ندارد. نگاه ایشان آن است که مسأله سیاست داخلی را با سیاست خارجی حل کند. این کار غیرممکن است. تیم سیاست خارجی نمی‌تواند لجستیک سیاست داخلی را فراهم کند.

- هر تصمیمی که در داخل بازتابش این باشد که یک گروه پیروز شده و یک گروه شکست خورده، نتیجه‌اش عدم انسجام و وحدت در داخل است. بر این اساس، احتمال شکاف در حاکمیت بر سر مذاکرات وجود دارد. از آن‌جا که غربی‌ها و خارجی‌ها نگاه می‌کنند ببینند در داخل چه صدایی شنیده می‌شود، نرسیدن به این شکاف و حفظ وحدت بسیار مهم است.

درخصوص مذاکرات ژنو

درخصوص مذاکرات آتی در ژنو نیز برخی نکات مطرح شده است که بیشتر پیشنهادهای افراد حاضر در نشست درخصوص چگونگی نگاه به مذاکرات و پیشبرد آن است.

- برای به نتیجه رسیدن در مذاکرات باید نقشه راه را باید بر اساس پاسخ‌گویی به اهداف و راهبردهای آمریکا در مذاکرات تعریف کرد، یعنی در دو حوزه شفافیت و نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران به نحوی که اعتمادساز باشد و منافع ایران نیز تأمین شود، راهبرد مشخص تعریف شود.