گرچه در اين ميان حرف هايي هم به گوش مي رسد كه واقعيت دارد و حقيقت پنهان را آشكار مي سازد؛ اما بگذاريد سوال كنيم كه آخرش چه؟

گروه ورزشی مشرق، فوتبال ايران روزهاي سخت و نفس گيري را پشت سر مي گذارد. پرونده فساد در بخش هاي مختلف، روي ميز مسئولان قرار دارد. هر روز خبرهاي تكان دهنده اي نيز دراين باره شنيده مي شود. در اين بين، تضادها و اختلافاتي هم وجود دارد كه بر تنش هاي موجود مي افزايد. البته در اين مطلب قصد نداريم وارد اين بحث شويم و تنها هدفمان از طرح اين چند جمله، اشاره به حساسيت شرايط فعلي بود.

* آخرش چه؟
به نظر مي رسد همه چيز به هم ريخته و جريان به گونه اي پيش مي رود كه شايد اصلا نتوان جمعش كرد. حرف و حديث بسيار است و هر كس هم اين وسط از دريچه نگاه خود و بنا بر سليقه شخصي اش تفسيراتي انجام مي دهد. همه اينها باعث شده وضعيتي اورژانسي پديد آيد و اوضاع بسيار حساس و درهم پيچيده شود. حال اين وسط و در حالي كه فوتبالمان چالش بزرگي را تجربه مي كند، مثل هميشه پيدا شده و مي شوند نفراتي كه به اسم دلسوز بودن نطق مي كنند؛ به خيال خودشان كه خدمتگزاري مي كنند و جانفشاني. روي سخن با امثال مايلي كهن و دايي است؛ نفراتي كه حرف هاي تكراريشان ديگر از مرز حوصله سر بردن نيز گذشته است.

گرچه در اين ميان حرف هايي هم به گوش مي رسد كه واقعيت دارد و حقيقت پنهان مانده را آشكار مي سازد؛ اما بگذاريد همين اول سوال كنيم كه آخرش چه؟ آري، آخرش چه مي شود؟ در اين سال ها اين همه صحبت اين شكلي شنيده ايم اما در عمل چه سودي داشته؟ دانستن اينكه فلانی كار چاقكن دارد و به اين وسيله ماليات هايش را مي پيچاند، به فوتبال چه ربطي دارد؟ به كنفرانس مطبوعاتي بعد از بازي چه ارتباطي دارد؟ يا اينكه فلان مربی در مصلّي تهران از اين و آن تيم گدايي مي كرده و ...  چه بر داشته هاي اين فوتبال مي افزايد؟ يكي از دوستان مي گفت، اگر قرار است پايان اين ماجرا مجددا به دادگاه ختم شود، ديگر چرا رسانه ايش كرديد؟ پاسخ دادن به اين سوال اما كار سختي نيست. آقاياني كه روزي صد بار به اين فوتبال لعنت مي فرستند و بر آن تف مي اندازند، از همه قسمتش منتفع شده اند. نمونه اش هم همين روي بورس بودن از طريق رسانه ها و انعكاس حرف هاي باري به هر جهتشان.


كي روش در بدترين شرايط و زماني كه لغو پياپي اردوهاي ملي مي رفت اعتبار و عملكردش را زير سوال ببرد، كنفرانس خبري مخصوص اين موضوع ترتيب داد و گلايه هايش را محترمانه مطرح كرد؛ حرف هاي اصلي را زد و رفت دنبال كارش ...

* یک درس ساده از کی روش و سوالی ساده تر از دایی
يكي مثل كي روش را در نظر بگيريد. از حيث كاري و اعتباري، از هر دو نفر كيلومترها جلوتر است؛ اما آيا به اندازه آنها فرياد مي زند و شهر را شلوغ مي كند؟ در بدترين شرايط و زماني كه لغو پياپي اردوهاي ملي مي رفت اعتبار و عملكردش را زير سوال ببرد، كنفرانس خبري مخصوص اين موضوع ترتيب داد و گلايه هايش را محترمانه مطرح كرد. حرف هاي اصلي را زد و رفت دنبال كارش. نيامد بعد از بازي چنين صحبت هايي مطرح كند. نيامد حرف هايي بزند كه جذاب است؛ اما به اصل موضوع و بحث ربطي ندارد. برخي مواقع خبرنگاران طي روزهاي متوالي كشتيارش مي شوند كه مصاحبه كند؛ اما نمي كند چون معتقد است حرف هاي بي مورد و سوالات حاشيه اي بعضي ها تمركزش را به هم مي زند و او را از هدف اصلي دور مي سازد. دوستان اما با وجود ادعاهاي بي پايانشان و بهترين بودن، حرف هاي بسياري براي گفتن دارند و عاشق و شيفته اين كارند.

از علي دايي سوالي داريم؛ اويي كه اتفاقا بدجوري با عناوين و افتخارات جهاني اش درگير است و به آنها مي بالد؛ اويي كه بارها حضورش در فوتبال سطح اول دنيا را به رخ اين و آن كشيده و خود را تافته جدا بافته مي داند. سوال ما اين است كه آيا با توجه به رزومه و پيشينه مايلي كهن، نمي شد در كنفرانس خبري بعد از بازي چنين صحبت هايي را مطرح نكرد و تنها عنوان نمود همه چيز را از طريق مراجع قضايي پيگيري مي كند؟ در فوتبال آلمان هم مربيان چنين مي كردند آقاي دايي؟ پس فرق جنابعالي با آنهايي كه تمام آشناييشان با فضاهاي حرفه اي فوتبال به تماشاي بازي هاي خارجي از پاي تلويزيون يا خواندن اخبارش در روزنامه ها محدود مي شود، چيست؟

همكاري تعريف مي كرد يك بار يكي از طرفدارانتان به محض برخورد با جنابعالي از خوشحالي فرياد مي زند آقاي گل فوتبال آسيا، افتخار فوتبال ايران و....  همكارمان مي گفت در آن شلوغي برگشتيد و به طرف گفتيد آقاي گل آسيا نه عزيزم، آقاي گل دنيا! خب شما كه اينقدر روي اين عناوين حساسيت نشان مي دهيد، چرا در عمل رفتاري نمي كنيد كه فرقتان با ديگران مشخص شود؟ اينكه فردا و پس فرداي بازي با صبا، خبرنگاران در محل تمرين دوره تان كنند و حرف هاي جديدي در اين زمينه بزنيد، آيا تمركزتان را به هم نمي ريزد؟ آيا پرسپوليس و عملكردش را تحت تأثير قرار نمي دهد؟ در بوندس ليگا نيز چنين مي كردند؟ به مقر فيفا كه مي رويد هم از اين خبرهاست و همه عليه هم مصاحبه مي كنند و خط و نشان مي كشند؟ همان كي روش را مجدداً در نظر بگيريد؛ نمي گوييم همه چي تمام است و هيچ عيبي ندارد اما چه اشكالي دارد محسناتش را بارها و بارها تكرار كنيم؟


اويي كه بارها حضورش در فوتبال سطح اول دنيا را به رخ اين و آن كشيده و خود را تافته جدا بافته مي داند، در فوتبال آلمان هم مربيان چنين مي كردند آقاي دايي؟ فرق جنابعالي با آنهايي كه تمام آشناييشان با فضاهاي حرفه اي فوتبال به تماشاي بازي هاي خارجي از پاي تلويزيون يا خواندن اخبارش در روزنامه ها محدود مي شود، چيست؟

* برخورد کی روش با قلعه نویی و درسی دیگر
امير قلعه نوعي كنايه هايش را خطاب به وي با اين نمونه جملات آغاز كرد كه تيم ملي با استخوان بندي استقلال راهي جام جهاني شد و بعد با بكار بردن لفظ اجنبي پرست سعي كرد به نوعي وي را تحريك كند. قلعه نوعي يك بار هم كه به سيم آخر زد و عنوان كرد گل قوچان نژاد به كره جنوبي شانسي بود و در واقع تيم ملي اتفاقي و شانسي به جام جهاني رفت. واكنش كي روش به اين صحبت هاي تحريك آميز اما چه بود؟ آيا مثل جنابعالي مقابل ميكروفن ها ايستاد و خود را خالي كرد؟ نه، در مقابل تمام اين صحبت ها اظهار داشت: تلاش زياد، شانس مي آورد. اين تك جمله خود به اندازه ساعت ها مصاحبه برش و تاثير دارد. جناب آقاي دايي، آقاي گل فوتبال دنيا و افتخار فوتبال ايران! لطفا قبول كنيد كه شما هم جزئي از اين فوتبال هستيد و در برخي موارد با ديگران فرقي نداريد. جنابعالي در موقعيت هايي كه اتفاقات به ضررتان تمام شده باشد، چنان شلوغ كاري مي كنيد و شهر را به هم مي ريزيد كه حد ندارد؛ اما از آن سو در موارد مشابه، دم هم بر نمي آوريد و به كار خود مشغوليد.

زماني كه سايپا تحت هدايتتان قهرمان ليگ ششم شد، چرا در حد يك جمله هم كه شده به اشتباه مرگبار داوري عليه استقلال اهواز مدعي و تاثير آن سوت بر قهرمانيتان اشاره نكرديد؟ در دربي چرا تكل مهلك صادقيان روي پاي نكونام تغييري در چهره تان ايجاد نكرد؛ اما چند دقيقه بعد تكل قاضي، اسپند روي آتشتان كرد؟ اين رفتارهاي متناقض آيا سنخيتي با ادعاها و افتخاراتتان دارد؟ شما كه سوپر حرفه اي هستيد چرا؟ مايلي كهن به زعم جنابعالي حرف اضافه زده، از طريق وكيل و مراجع قانوني جوابش را بدهيد. نطق هاي آتشين علي دايي به چه كار فوتبالمان مي آيد؟ اينكه آن بگويد پرسپوليسي نيستي و جنابعالي هم در مقابل حرف هاي مشابهي بزني، چه ربطي به اين فوتبال دارد؟ به خدا همه چيز بر اكثر علاقمندان و هواداران فوتبال ايران عيان است و نياز به بازگويي ندارد؛ آن هم در كنفرانس خبري بعد از يك بازي ليگ برتري.

همين چند روز قبل بود كه در يكي از شبكه هاي اجتماعي تكه روزنامه بريده شده و اسكن شده از سال هاي بازيگريتان از نظر مخاطبان مي گذشت. مصاحبه اي از علي دايي كه عنوان داشته بود بعد از بازگشت از فوتبال اروپا، پيراهن استقلال را به تن خواهد كرد تا جواب دندان شكني به بعضي ها داده باشد. آري، همه اينها را مي دانيم. از جزئيات كارها و تحركات مايلي كهن نيز با خبريم. هم پيشتر به اندازه كافي گفته شده و هم در عصر تكنولوژي و اينترنت ديگر چيزي پنهان نمي ماند. ديگر بس است، گوشمان پر شده از اين نوع حرف و حدیث ها.


حرفي داريد، برويد به مراجع قضايي بزنيد. حرف زدن در رسانه ها و شلوغ كاري هاي اين چنيني چه سودي داشته كه همچنان طرفدارش هستيد؟

* مایلی کهن و نقدی که باید از خود شروع شود
يكي مثل مايلي كهن مي آيد و در كنفرانس مطبوعاتي بعد از بازي تيمش اظهار مي دارد يك بدنساز كه به آقايان (بخوانيد علي دايي) نزديك است رد پايش در تباني ها و فساد داوري به چشم مي خورد. او در حالي اين جملات را به زبان مي راند كه آرام و قرار ندارد و خبرنگاران متوجه لرزش بدن و صدايش هستند. اما اين همه بيقراري به واقع چه علتي دارد؟ نمي شود در كمال آرامش به فدراسيون مراجعه كرد و اينها را  به سمع آنهايي رساند كه مطلع شدنشان به درد بخور است؟ مگر از سر وظيفه و دلسوزي چنين افشاگري هايي صورت نمي گيرد؟ پس چرا به اين شكل؟ آيا جز اين است كه مي خواهيد تمام نگاه ها را به سمت خود برگردانيم؟ از زبان همين محمد مايلي كهن بارها شنيده ايم كه يكي همچون عادل فردوسي پور تريبون ملي را محل عرض اندام شخصي كرده و از آن استفاده اختصاصي مي كند؛ اما بايد پرسيد خودتان چه مي كنيد؟ فردوسي پور عضوي از خانواده صدا و سيماست، در كارش استاد است و بيشتر از خيلي هاي ديگر حق ايراد نطق دارد؛ اما شما چه؟ اول عيب خودتان را ببينيد.

حرفي داريد، برويد به مراجع قضايي بزنيد. مگر نمي گوييد از اين فوتبال خيري نديده ايد؟ خودتان را دور كنيد از آن و دورش را خط بكشيد. برويد دنبال پاكسازي. برويد آنقدر پشتكار به خرج دهيد تا امثال قلعه نوعي و دايي كه به اعتقاد شما مافیا هستند و ناپاك، پاي ميز محاكمه كشانده شوند. حرف زدن در رسانه ها و شلوغ كاري هاي اين چنيني چه سودي داشته كه همچنان طرفدارش هستيد؟ جمله تاريخي تان هيچگاه از يادمان نمي رود كه خطاب به رضازاده عنوان داشتيد؛ تختي باش يا سكوت كن. براي ملت خوب نسخه مي پيچيد، خب چرا از اين نسخه ها استفاده اي نمي كنيد؟ يا مثل فركي ها، جلالي ها و ... باش كه در گوشه اي از ايران بدون حرف و حديث كارشان را با جديت دنبال مي كنند يا همان مايلي كهن شو كه سال هاست وعده اش را به مردم مي دهي. الان بهترين موقع است براي افشاگري. فدراسيون ديگر مثل قبل نمي تواند ماست مالي كند و زير ذره بين رسانه هاست. آنچه از علي دايي مي دانيد را برويد آنجا مطرح كنيد. فوتبال با جنجال در رسانه ها پاك نمي شود.

حامد فرضعلی بیک (تحلیلگر هفته نامه دنیای ورزش)