الربيش در سال 2008 خود را به عنوان چهره اي جديد در عرصه توليد توجيهات ديني براي جنايت هاي انجام شده از سوي القاعده يا جنايت‌هايي كه براي انجام آن مشغول برنامه ريزي بودند، مطرح كرد.

گروه بین‌الملل مشرق - ابراهيم سليمان محمد الربيش، يكي از آن كساني بود كه در فوريه سال 2009، نامش در ليست 85 نفره افراد تحت تعقيب وزارت كشور عربستان سعودی قرار گرفت. تعقيب

ابراهيم در سال 1401 هجری در شهر بريده به دنيا آمد و در آن شهر رشد يافت. به گفته خانواده اش، وي در همان زادگاهش فراگيري دانش را آغاز كرد و بعد از آنكه تحصيلات دانشگاهي خود در رشته الهيات را به پايان رساند، راهي افغانستان شد تا به عنوان امدادرسان در اين كشور مشغول فعاليت شود. وي در اين كشور بازداشت شد و به گوانتانامو منتقل شد تا اينكه عربستان در سال 2006 میلادی او را به همراه شانزده نفر ديگر به كشور بازگرداند.

وي بعد از بازگشت تحت تاثير برنامه هاي كميته نصيحت كه زير نظر وزارت كشور عربستان فعاليت داشت، قرار گرفت و بعد از آن به زندگي طبيعي بازگشت، تصميم گرفت تا تحصيلات خود در مقطع كارشناسي ارشد را در دانشگاه القصيم ادامه دهد كه البته اين موضوع ريشه در تمايل شديدي داشت كه وي نسبت به ادامه تحصيل در دپارتمان الهيات احساس مي نمود. گفتني است وي قبل از اينكه به خاطر حضورش در افغانستان به بازداشت آمريكايي ها در آيد، مدرك كارشناسي خود را از دانشگاه محمد بن سعود دريافت كرده بود.

سپس وي اين مسير را ترك كرد و در آوريل 2009 میلادی راهي يمن شد تا به صف اعضاي سازمان القاعده در جزيره العرب (شاخه يمن) بپيوندد كه البته رهبري اش در آن برهه بر عهده ناصر الوحيشي از چهره هاي تحت تعقيب بود. مطرح شدن الربيش در پي يك نوار ضبط شده صوتي بود كه از طريق اينترنت پخش شد و در آن، چهره مذكور از طرح نافرجام ترور شاهزاده محمد بن نايف بن عبد العزيز، ولی عهد و معاون وقت وزير كشور عربستان در امور امنيتي (در تاريخ 27 آگوست 2009) خبر داد.



نام الربيش در نشريه "مطالعات تروريسم"

يك موسسه آمريكايي كه به پيگيري اطلاعات مربوط به تروريسم در سطح جهان مي پردازد، تاكيد كرد كه ابراهيم الربيش عربستاني، از سوي "سازمان القاعده در جزيره العرب" كه مقرش در خاك يمن مي باشد، به عنوان تئوريسيني جديد در عرصه مسائل ايدئولوژيك معرفي شده است. 

نشريه "مطالعات تروريسم" كه توسط موسسه جيمز فانديشن منتشر مي شد، به اين نكته اشاره داشت كه الربيش ماموريت جديد خود را با دعوت افراد به احياي مجدد عمليات ترور در عربستان آغاز نمود.

در ادامه گزارش نشريه مذكور آمده است: "الربيش يك نوار صوتي منتشر كرد كه عنوان صحبت هايش (چرا شاهزاده محمد بن نايف هدف ترور قرار گرفته است؟) بود. وي مي كوشيد تا تلاش صورت گرفته جهت ترور معاون وزير امور خارجه عربستان در امور امنيتي كه در سپتامبر گذشته روي داد، را توجيه كند. وي مدعي بود كه سازمان القاعده نياز به احياي سنت كشتار مشركين دارد آن هم به اين بهانه كه رسول مكرم اسلام بارها خواستار ترور دشمنان اسلام شده است".

در پيام صوتي الربيش آمده است كه شاهزاده محمد بن نايف مسئول به راه انداختن جنگ عليه مجاهدان است و اين كار را به سفارش و نيابت ايالات متحده انجام مي دهد.

اين تئوريسين جديد القاعده به طور خلاصه مي گويد كه ترور يك تاكتيك و راهكار مشروع است. وي در توجيه مشروعيت آن تصريح مي دارد كه اين تاكتيك از زمان ظهور اسلام مورد استفاده قرار مي گرفته است.

الربيش مي گويد: " ما به شدت نيازمند احياي اين سنت (ترور) جهت استفاده عليه دشمنان خدا هستيم؛ زيرا اين كار باعث ايجاد رعب و وحشت در صف دشمنان مي گردد و علاوه بر آن يك عامل مناسب است كه جيره خواران خان دشمن را به تصحيح مسيرشان وا دارد ؛ زيرا اين افراد با وجود آنكه برده مال و ثروت هستند ؛ ولي زندگي براي شان مهم تر از پول و حقوق است. ضمنا اين سنت باعث مي شود تا سربازاني كه از دشمنان دستور مي گيرند، پيش از آنكه حواس شان به اجراي دستورات باشد به احتمال ترور شدن فكر كنند.



از اين طريق است كه دشمنان حتي در داخل منازل شان و در بين خانواده هاي شان احساس ترس و وحشت دارند ؛ زيرا نمي دانند كه در چه لحظه شيرهاي غران به آنان يورش مي آورند. دشمنان مي دانند كه اين شيرهاي ژيان تمام توان خود را براي انتقام گرفتن از آنها به كار مي بندند حتي اگر اين موضوع به بهاي مرگ شان باشد كه همين امر نيز باعث رعب و وحشت بيشترشان مي گردد".

در ادامه پيام صوتي الربيش آمده است كه چرا محمد بن نايف هدف ترور قرار گرفت؟ خود در پاسخ چنين مي گويد: "بنده با شاهزاده محمد بن نايف ملاقات نكردم ؛ ولي شاهد اين بودم كه چگونه معاون وزير كشور عربستان سعودی در امور امنيتي، جنگ عليه جهاد و مجاهدان به راه انداخته است. رسانه ها نيز به اين موضوع پرداخته اند. محمد بن نايف در كنار نيروهاي خود از آمريكايي ها حمايت و پشتيباني مي كند تا به اين ترتيب مانع از آن شود كه دست مجاهدان به آنان برسد. او مي توانست در مقابل اين امر (حمله به آمريكايي ها) موضع تماشاچي را داشته باشد ؛ ولي به جاي اين كار، از آنها دفاع كرد".

نشريه مذكور در شماره 36 خود كه به تاريخ 25 نوامبر سال 2009 میلادی منتشر شد، به اين نكته اشاره داشت كه الربيش در سال 1980 میلادی در بريده واقع در منطقه القصيم به دنيا آمد و در آنجا تحصيلات عمومي را فرا گرفت و پس از آن وارد دانشگاه " محمد بن سعود " شد و در آنجا موفق به اخذ گواهي كارشناسي در رشته الهيات گرديد. وي پس از آن به افغانستان رفت و در آنجا به دست نيروهاي آمريكايي بازداشت شد.

او پس از بازداشت به زندان نيروي دريايي آمريكا در خليج گوانتانامو افتاد و پنج سال را در آنجا گذراند. الربيش به همراه شماري از زندانيان عربستاني گوانتانامو در دسامبر سال 2006 آزاد و به وطن باز گردانده شدند. وي در آنجا تحت آموزش برنامه اي ويژه قرار گرفت كه مربوط به آماده كردن افراد آزادشده براي بازگشت به زندگي عادي بود. وي بعد از بازگشت تصميم گرفت تا وقت خود را براي كسب درجه كارشناسي ارشد صرف كند ؛ ولي ناگهان از نظرها پنهان شد و دستگاه هاي امنيتي عربستان نيز مجبور شدند تا نام او را در ليست 85 نفره از افراد تحت تعقيب قرار دهند.

بعد از آنكه نيروهاي امنيتي عربستان سعودی با حملات مستقيم و پيشگيرانه و درگيري هاي خونيني كه در برهه زماني ميان سال هاي 2003 تا 2006 انجام دادند، موفق به نابودي اين سازمان در عربستان شدند، الربيش همسر و سه فرزندش را رها كرد تا به آن تعداد اعضاي باقي مانده از اين سازمان كه يمن را به عنوان پناهگاهي امن براي خود يافته بودند، بپيوندد. وي در آپريل سال 2008 میلادی به همراه يازده عربستاني ديگر كه از زندان گوانتانامو آزاد شده بودند، به شاخه يمني القاعده پيوست.

نشريه مطالعات تروريسم مي نويسد كه ربيش بلافاصله بعد از پيوستن به شاخه يمني القاعده، توان خود را در تصدي منصب جديد به عنوان تئوريسين ايدئولوگ به اثبات رساند و كتابي را منتشر نمود كه در آن از شيخ سليمان عوده به خاطر محكوم كردن حملات يازده سپتامبر و توصيف اسامه بن لادن، رهبر القاعده به عنوان قاتل انسان هاي بي گناه به شدت انتقاد كرد.

در نوامبر سال 2009 میلادی بود كه الربيش پيام صوتي جديدي را منتشر كرد كه عنوان آن چنين بود: "پرده فرو افتاد"

وي در اين پيام صوتي از دانشگاه علوم و فناوري ملك عبدالله به بهانه اينكه مبادرت به اختلاط دختر و پسر كرده است، انتقاد نمود. وي در مقاله اي كه در شماره آخر مجله "صدي الملاحم" (پژواك حماسه ها) منتشر شد، در مورد رافضي ها هشدار داد. رافضي نامي است كه تندروها به شيعيان اطلاق مي كنند، شيعياني كه در همه جا با اهل سنت مي جنگند.

نشريه "مطالعات تروريسم" مي گويد كه ظهور الربيش در مقام مفتي القاعده دليلي بر توان اين سازمان در گزينش رهبران جديد است تا به اين ترتيب، روند مبارزه عليه كفار و منافقان را ادامه دهد.

 القاعده در هنگام آغاز حملات خرابكارانه خود در عربستان سعودي (در سال 2003) از عيسي بن سعد العوشان به عنوان تئوريسين و مفتي سازمان استفاده مي كرد؛ ولي نيروهاي امنيتي عربستان موفق شدند وي را در 21 جولاي 2004 در شهر رياض به قتل برسانند و عبدالله الرشود جانشين وي شد؛ ولي ابو مصعب الزرقاوي، رهبر پيشين القاعده در عراق ناگهان در 23 ژوئن 2005 خبر كشته شدن او را داد. فارس شويل الزهراني كه با عنوان ابوجندل الأزدي شناخته مي شد، جانشين الرشود گرديد؛ ولي نيروهاي امنيتي عربستان موفق شدند او را در آگوست 2004 بازداشت كنند.

عبدالله الرشود


ابو مصعب الزرقاوي


فارس شويل الزهراني

الربيش در سال 2008 خود را به عنوان چهره اي جديد در عرصه توليد توجيهات ديني براي جنايت هاي انجام شده از سوي القاعده يا جنايت هايي كه براي انجام آن مشغول برنامه ريزي بودند، مطرح كرد.

سخنراني الربيش براي اعضاي القاعده كه عربستان سعودي آنها را در سال 2012 از زندان آزاد كرد.

وي در پيامي صوتي تحت عنوان «به من لطف كرد و مرا از زندان آزاد كرد» كه توسط باشگاه هاي اينترنتي تحت اختيار سازمان القاعده منتشر شد، الربيش به برخي از بازداشت شده ها و خانواده هاي آنها به خاطر آزادي از زندان هاي عربستان تبريك گفت كه يكي از آنها سعيد بن زعير بود كه در مارس 2012 و بنا به حكم صادره از سوي دادگاه تخصصي كيفري رياض از زندان آزاد شده بود.

الربيش در ادامه از افراد آزاد شده خواست تا به صف به اصطلاح مجاهدان بپيوندند و خطاب به تمامي آزادشدگان گفت: "اگر در راه خدا زندان را تحمل كرديد، پس كاري كنيد كه حضورتان در خارج از زندان نيز براي رضاي خدا باشد".

الربيش در ادامه وزارت كشور عربستان سعودی را مورد هجمه قرار داد و تاكيد كرد كه رفتار اين وزارتخانه با مردم مانند رفتار برده دار با برده اش است. اين وزارتخانه هر كسي را كه بخواهد و هر وقت كه بخواهد و هر مدت كه بخواهد، به زندان مي اندازد و پس از آن او را آزاد مي كند و بعد هم بر سرش منت مي گذارد.

وي در ادامه وزارت كشور را به چالش کشاند و اعلام كرد ليست افراد بازداشت شده، تاريخ محبوس شدن هر كدام از آنها، اتهام و حكم صادر شده عليه اين افراد را منتشر خواهد كرد.

الربيش در ادامه خواستار آزادي زندانيان شد و با خاطرنشان ساختن اين مطلب كه زندان هاي عربستان آكنده از افراد مذكور است، تاكيد كرد: "آزادي آنان مسئوليتي بر گردن هر مسلمان است".

چهره مذكور در ادامه با اشاره به موضوع زناني كه در زندان هاي عربستان سعودي محبوس هستند، گفت: "اين افراد تنها به اين اتهام كه مظنون به رابطه با تروريسم هستند و افكار افراط گرايانه دارند، به زندان افتاده اند كه البته تعداد آنها به هفت نفر مي رسد".

الربيش در ادامه به آثاري پرداخت كه زندان بر زندگي بازداشت شدگان (البته بعد از آزادي) مي گذارد و از داستان فرار شصت و اندي از اشخاص كه در زندان سازمان امنيت سياسي در حضرموت محبوس بودند، ياد كرد و گفت: «اين افراد در ژوئن 2011 موفق به فرار شدند و به صف مجاهدان پيوستند. اين افراد يك گروهان با استعدادها و توان فراوان در زمينه هاي مختلف بودند.»

در ادامه پيام صوتي خود، الربيش برخي علماي دين و رهبران جنبش اصلاح سياسي از احزاب مخالف دولت كه پيش از اين به خاطر درخواست مقابله با فساد در دستگاه هاي حكومتي و اجراي اصلاحات سياسي بازداشت شده بودند، مورد انتقاد قرار داد و آنها را به فراموش كردن خواسته ها و مطالبات شان متهم كرد. وي در ادامه افزود: "اينها به خاطر مقابله با فساد زنداني شدند ؛ ولي وقتي آزاد شدند كه فساد افزايش يافته بود. حكم اين جماعت مانند كسي است كه رشته خود را پنبه مي كند و آنچه را كه ساخته است، ويران مي نمايد و بر عليه خودش قيام مي كند. اين افراد به جاي اين كه رو به روي ظالم بايستند، در مقابل مظلوم صف آرايي مي كنند".