کد خبر 260747
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۰

هنوز اگر در كوچه پس كوچه ها و محلات قدیمی شهر قدم بزنیم با طاقچه ها و حجره های در دیوارها رو به رو می شویم كه با پنجره های مشبكی آراسته شده است.

گروه فرهنگی مشرق - يكي از جنبه هاي مهم زندگي بشر موضوع مذهب و اعتقادات و باورها است كه سایر جنبه هاي زندگي انسان ها را تحت تاثير قرار مي‌دهد با توجه به نفوذ عميق باورها و اعتقادات شيعي در زندگي ايرانيان بخش قابل توجهي از هنر اين سرزمین تحت تاثير اين اعتقادات و در جهت اظهار عشق و ارادت به اهل بيت (ع) ايجاد شده و در قالب‌هاي مختلفي به ویژه هنر شیعی تجلي يافته است از اين نمونه مي توان به مکتب سقاخانه اشاره كرد و استفاده از عنصار هنر عاشورایی و شيعي در سقاخانه ها اشاره کرد.

آنچه بيش از همه در مکتب سقاخانه ظهور مي يابد اشاره به روايات مربوط به كربلا و شهادت امام حسين و ياران ايشان در روز عاشورا است در واقع مکتب سقاخانه اوج و تجلی عناصر هنر شیعی به ویژه قیام امام حسین (ع) در مشاهدات هنرمند شکل یافته و ادامه آن در آثار هنرمندان متعهد معاصر ایران شکل یافته است. 

این مقاله با تکیه بر عناصر محتوایی هنر شیعی نشان می‌دهد که چگونه باورها و آموزه‌های مذهب شیعه در هنر ، به‌خصوص عاشورا در مکتب سقاخانه ای متجلی شده است. برپايي نخستين دوسالانه تهران دوره‌اي جديد در هنر مدرن ايران بود. جنبش هنری نوگراي ايران با برگزاري اين نمايشگاه به رسميت شناخته شد. هنرمندان رجعت به منابع بصری و تزیینی ايرانی- اسلامی را مد نظر قرار دادند و شيوه جديدي در هنر ايران به وجود آوردند كه به مکتب سقاخانه‌اي معروف شد. که ریشه در اعتقادات مردم شیعه مذهب ایران دارد. 



در این مقاله تلاش شده است عناصر هنر عاشورایی در مکتب سقاخانه بررسی شود و در پایان پیشنهاد می‌شود برای شناخت عناصر بصری هنر عاشورایی یا هنرهای الهام گرفته از آن، هنرهای دینی ایران مورد بررسی قرار گیرد . به امید آنکه مقبول اهل نظر افتد.

***معرفی سقاخانه ها 

هنوز اگر در كوچه پس كوچه ها و محلات قدیمی شهر قدم بزنیم با طاقچه ها و حجره های در دیوارها رو به رو می شویم كه با پنجره های مشبكی آراسته شده است. درون این طاقچه ها شمایلی از حضرت علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به چشم می خورد كه با پارچه های سبز و پنجه ها تزئین شده اند. داخل پنجره های مشبک قسمتی دارند برای روشن كردن شمع. در جلوی پنجره ها و شیرهای آبی که برای رفع تشنگی قرار دارد. سقاخانه‌ها را غالبا در معابر عمومی می‌ساخته‌اند و قصد از ساختن آن در اختیار نهادن آب برای رفع عطش تشنگان و عابران بوده ‌است. اما علاوه بر آن، به اعتقاد شیعیان، آب این سقاخانه‌ها متبرک است سقاخانه مکاني مقدس است و در اصل نوعي عبادتگاه کوچک و سرپايي است، براي عابراني که فرصت رفتن به تکيه و امامزاده و زيارتگاه را ندارند. رهگذران کنار سقاخانه کمی درنگ مي‌کنند، پياله آبي مي‌نوشند، زير لب «سلام بر حسين لعنت بر يزيد» مي‌گويند، اگر نذري يا حاجتی داشته باشند، به نرده سقاخانه دخيلي مي‌بندند، براي تبرک شمعي روشن مي‌کنند و پس از خواندن ذکر و دعايي به راه خود ادامه می‌دهند.

 گاهي کنار سقاخانه حجره هايي بوده که براي مردم دعا مي نوشتند.اين ها جزئي از عناصر بصری بود که هنرمندان خوش ذوق ايراني با استفاده از اين نمادها آثار بي نظيري را خلق مي کردند . حسین زنده رودي  در آثار خود از اعداد و حروف ابجد استفاده کرده است که از حجره هاي دعانويسي کنار سقاخانه ها الهام گرفته شده است. البته براي آن ها مفهوم اين حروف مهم نبود و فقط از این عناصر در آثارشان استفاده مي کردند. 



***معرفی مکتب سقاخانه 

 گروهي از برگزيدگان دوسالانه تهران با رويكرد به هنرهاي سنتي ايران، مكتبي به نام مكتب سقاخانه را پايه‌گذاري كردند. در سال ۱۳۴۱ عنوان مکتب سقاخانه را کریم امامی  بر این گروه نهاد. او می‌نویسد: «ظهور خط در نقاشی، در آغاز دهه ۱۳۴۰، تنی چند از بینندگان را به یاد حال و هوای سقاخانه انداخت. این واژه به‌کار رفت. و بعد، استفاده از آن تعمیم یافت و همه هنرمندانی -چه نقاش و چه مجسمه‌ساز- که در کار خود از فرم‌های سنتی هنر ایران به عنوان نقطه شروع و ماده خام استفاده می‌کردند .» (پاکباز، رویین، دایره المعارف هنر- ص ۳۰۷)

هرچند این نام برای تمام گروه جامع و کامل نباشد اما به گفته کریم امامی: «ولی در هر حال این نام به کار رفت، و کدام نام است که در آغاز جامع و کامل باشد و همه را راضی کند. هر نام در ابتدا صرفاً وسیله ایست برای یاد کردن و مشخص و ممتاز ساختن شخصی یا چیزی از اشخاص و چیزهای دیگر و در پایان می‌شود در برگیرنده همه صفات نیک و بد صاحب نام.» (امامی، کریم. سقاخانه بروشور نمایشگاه، موزه هنرهای معاصر.)
 
پیشتازترین فرد از این گروه در استفاده از خط حسین زنده‌رودی‌ بود: او کارش را با بازی با خطاطی شروع کرد. کارهای اولیه‌اش از سطح‌های ساده هندسی شکل می‌گرفت که از نوشته‌ها و نقش و نگارها و رنگ‌های درخشان پوشیده می‌شدند. روشی که بعدها در کار فرامرز پیلارام  ماندگار شد و او مدت‌ها با همین سطوح کار می‌کرد و بسیار خوش خط‌تر از حسین زنده‌رودی، جاهایی را از نوشته پر می‌کرد. اما زنده‌رودی همین جا نماند و پیش‌تر رفت. کم کم شکل‌های محدود کننده هندسی را که از طلسم‌های جدول کشی شده می‌آمدند رها کرد و به عنصر خطاطی روی آورد. خطاطی را اما نه در بعد خوشنویسانه که در حال و هوای کلی ترکیب‌بندی حروف منفرد و کلمات و جملات بی‌آنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند، دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاه‌مشق‌های قدیمی شد.( آغداشلو، آیدین. از خوشی‌ها و حسرت‌ها، ص ۱۰۳ و ۱۰۴) 

 مکتب سقاخانه را هشت هنرمند بزرگ صادق تبريزي ، منصور قندريز ، مسعود عرب شاهي ، پرويز تناولي ،حسين زنده رودي، فرامرز پيل آرام، ژازه طباطبايي  و ناصراويسي  دارد . هر مکتب از تغييراتي که در دل مکتب قبلي به وجود آمده ،ايجاد شده است. (گودرزی، مرتضی. جست و جوی هویت در نقاشی معاصر ایران. ص146)

پرویز تناولی يکي از مهم ترين بنيانگذاران اين جريان چنين نقل مي كند: « روزي، حدود سال 1340، من و حسين زنده رودي به حضرت شاه عبدالعظيم رفتيم و آنجا توجه مان به تعدادي تصوير چاپي مذهبي كه براي فروش عرضه شده بود، جلب شد. در آن وقت ما هر دو در جست و جوي انواعي از مواد و مصالح ايراني بوديم كه بتوانيم از آن ها درهنر خود استفاده كنيم و آن تصاوير را خريديم و به خانه برديم. از سادگي فرم آنها، از تكرار نقش ها در آن ها و از رنگ هاي چشمگير آنها، خوش مان آمد. نخستين طرح هايي كه زنده رودي با الهام از آن تصاوير كشيد در واقع نخستين كارهاي سقاخانه اي هستند .» (امامی، کریم. سقاخانه بروشور نمایشگاه، موزه هنرهای معاصر.)



به گفته كریم امامی در مرداد ماه  1356 در رابطه مکتب سقاخانه ، «واقع این است كه مكتب ها به خودی خود شاهكار خلق نمی كنند. شاهكارها را هنرمندان داخل یا خارج از مكاتب بر حسب توانایی های ذاتی خود پدید می آورند. مكتب ها تنها راه می گشایند و محیط را آماده می كنند. آثار ماندنی سقاخانه ای، در این میان، از دستاوردهای ماندنی دیگران نه كمتر است و نه بیشتر. آنچه مهم است روحیه ای است كه مكتب سقاخانه با خود آورد.( امامی، کریم. سقاخانه بروشور نمایشگاه، موزه هنرهای معاصر، تهران، ۱۳۵۶.

به اعتقاد آیدین آغداشلو  «مكتب سقاخانه به خاطر رسیدن به هدفی شكل گرفت كه می خواست شاهین ترازویی را كه به سوی مدرنیسم غربی سنگین شده بود، دوباره متعادل كند. پس حاصل تركیبی شد از عناصر و نقش مایه های هنر عامیانه ملی و هنر مذهبی از یك سو، و مدرنیسم آزاد و تزیینی و گاهی انتزاعی غربی از سویی دیگر مكتب سقاخانه كج هم رفت با سر هم كردن مقداری زلم زیمبو، نه توانستند به عمق مستور مانده یك سنت بصری قدیمی برسند و نه توانستند به حاصلی بیشتر از خرت و پرت های توریست پسند دست یابند اين شيوه نيز به تبع همتاي غربي خود در ايران پا گرفت. (آغداشلو، آیدین. ۱۳۷۸ از خوشی‌ها و حسرت‌ها)

در اواخر دهه سي، حسين زنده‌رودي در پاريس با آثاري از پيشگامان نقاشي نوين غرب كه از نوي خط چيني و ژاپني در آثار خود بهره مي‌گرفتند، آشنا مي‌شود. در واقع صورتك‌هاي آفريقايي و اشياء و لوازم سنتي ديگر كشورها مواد و مصالح نوآوري هنر در غرب شدند. زنده‌رودي و تناولي كه از ايتاليا به ايران بازگشته بودند، به فكر افتادند كه بين نقش مايه‌ها و اسباب و لوازم سنتي ايران و هنر روز تلفيق ايجاد كنند.نقاشي سقاخانه‌اي، تركيبي است از عوامل بصري نقاشي مدرن و نقش مايه‌هاي هنرهاي سنتي- مذهبي و هنرهاي باستاني ايران كه در هنرهاي سنتي تداوم داشته است. نقش و نگارهاي موجود روي علم‌ها و كتل‌ها وسايل آييني اجراي مراسم عاشورا در عزاي امام حسين (ع) و نقوش حك شده روي ضريح‌ها و درهاي اماكن مقدس در امامزاده‌ها و سقاخانه‌ها و مهرها و سنجاق‌ها و تكه‌ سفال‌هاي دوران باستان و نگاره‌هاي نمدها و ترمه‌ها و اشياي قديمي ماده اصلي كار نقاشان سقاخانه‌اي است. (امامی، کریم سقاخانه (بروشور نمایشگاه)، موزه هنرهای معاصر،) 

.نقاشي سقاخانه‌اي عمري كوتاه داشت و در اندك زماني به تكرار روي آورد و شور و حرارت اوليه خود را از دست داد و تابلوي نيم برجسته با اصالت دادن به تركيب مواد و ايجاد بافت‌هاي متنوع جانشين آن شد .نقوش نيمه برجسته به مرور تبديل به احجام سه‌بعدي شدند و پرداختي كاملاً انتزاعي يافتند. نقش، به حجم گرايش پيدا كرد و انواع مواد و مصالح كهن‌ و فرسوده مورد استفاده قرار گرفت. 

مکتب سقاخانه ای ها نشان دادند كه با استفاده از مصالح آشنای دم دست، خیلی آسان تر می توان به این مكتب رسید . مكتب سقاخانه با تقليد از فرم‌هاي سنتي گذشته و تلفيق آن با تجربه‌هاي هنر مدرن كوشيد كه براي نقاشي معاصر ايران زبان بصري تازه‌اي تدارك ببيند. اين مكتب نتوانست بين سنت و هويت و مدرنيسم و پست‌مدرنيسم به مثابه ارتباطي منطقي، كه منجر به تحول بيان در هنر نقاشي شود، عمل كند، و چون آغازش عجولانه و انفعالي و سفارش بود، به همان سرعت كه طلوع كرد، افول كرد و با این حال نتوانست به جرياني مداوم و مستمر و كارساز در هنر معاصر ايران تبديل شود. 



***عناصربصری به کار رفته در سقاخانه ها

عناصر بصری به کار رفته در سقاخانه برای مردم ایران نماد عاشورا است. آب در آن نماد زندگی، جریان و حیات است و شمع نماد نور و روشنایی و قداست. رنگ سبز نماد پاكی و شمایل ها نماد مردان خدا و شجاعت. پنجه نماد دستان بریده یا قداست عدد 5 و یا پنج تن آل عبا. اما هیچ كس فكر نمی كرد كه شاید روزی این عناصر بصری، دخیل باشد در جنبشی كه كریم امامی به آن مكتب سقاخانه گفت. البته در اولین جنبش مدرن هنر ایران تنها سقاخانه دخیل نبود بلكه استفاده از دیگر عناصر بصری و فرم های سنتی ایرانی چون كلید، قفل، نگین انگشتری، مهر، اعداد، تصاویر نگارگری ایرانی، كاسه ها، الواح شمایل ها و ضریح های اماكن متبركه نیز رایج بود. مكتب قهوه خانه و پرده های عاشورایی نیز  مورد توجه قرار گرفت. و در واقع تداعی کننده هنر عاشورایی می‌باشد.

جنبش سقاخانه در آغاز به نوعي هنر عاشورایی و شیعی توجه داشت ولي کم کم پايه اي وسيع تر يافت و همه کساني را که در کار خود از نقش هاي تزييني سنتي و از جمله خط فارسي بهره مي بردند در بر گرفت. برای مسلمانان شیعه سقاخانه مکانی نمادین است به یادآورنده حماسه قیام  امام حسین، سقاخانه‌ها هر یک شکل و هیاتی خاص دارند و با یکدیگر متفاوت اند اما در همه آنها عناصر و اشیایی پی در پی تکرار می‌شوند.

 در سقاخانه همه چیز به‌رغم ظاهر ساده و بی پیرایه آن معنایی خاص دارد: پنجره‌های مشبک آهنی، شمع‌های روشن و خاموش، آب، پارچه‌های رنگین، پنجه مسی، شمایل‌های گوناگون با رنگ‌های درخشان، گنبدهای بزرگ و کوچک بر روی منبع آب، همه آکنده از معنای سمبلیک اند.. خطوط نوشته شده بر روی دیواره‌های سقاخانه و مخازن آب و جاهای دیگر آن بیشتر آیات قرآنی و اشعار و عباراتی در مدح امام حسین و یاران آن امام خصوصاً ابوالفضل العباس است. شبکه فلزی نمادی است از ضرایح پیشوایان بزرگان شیعیان. قبه‌های روی مخزن آب نیز بقعه حرم امام حسین (ع) را تداعی می‌کند. بدین گونه سقاخانه‌ها و حتی حسینیه‌ها و تکیه‌ها، در عین سادگی مجموعه‌ای غنی از نهاد و تصویرند.

کتیبه‌های سقاخانه با نوشته‌های رنگین و نقوش تزیینی، پرچم‌های رنگین که بر آن شعارهای مذهبی  شیعیان نوشته شده، قبه‌های کوچک بر فراز دسته پرچم‌ها، علم‌ها، که سمبلی است از علم امام حسین (ع)که حضرت عباس در روز عاشورا به دست داشت و در مراسم عزاداری محرم به طور سمبلیک مبدل به علم فلزی بزرگ می‌شود که روی آن عناصر تزیینی خاصی همچون پر طاووس، مجسمه‌های کوچک فلزی پرندگان مختلف و پره‌های فلزی نسبتا بلند که به هنگام حرکت علم به پیش و پس نوسان می‌کند، تعبیه شده، ماکت‌های نمادین ظروف مشبک فلزی همگن عناصر مختلف این مجموعه مذهبی-مردمی را تشکیل می‌دهند.( کریم. سقاخانه -بروشور نمایشگاه، موزه هنرهای معاصر، تهران،)

 عناصر مورد استفاده هنرمندان در هنر عاشورایی مکتب سقاخانه از دیرباز مورد استفاده مردم جامعه شیعی مذهب که همواره ارادتمند امام حسین(ع) و  قیام کربلا بوده‌ است بدون اینکه مردم یا هنرمندان با جنبه‌های بصری و زیباشناختی آن توجه خاصی مبذول نموده باشند. در این میان خط، هم به عنوان عنصری مستقل که در این اماکن پیوسته وجود داشته و هم به صورت حکاکی‌هایی، بر روی ظروف و نگین‌های انگشتری، مورد توجه هنرمندان قرار گرفت. آنان همان طور که ساخت و ساز و ترکیب‌بندی مجددی بر روی همه اشیاء و تصاویر مذکور انجام دادند با نگاه مجدد خلاقانه بر خط نیز، آن را تعریف جدیدی نموده و طراحی مجدد، ترکیب‌بندی و ساخت‌وساز نوینی بدان بخشیدند و بدین ترتیب نگاه بصری تازه‌ای به خط، در قلب سقاخانه متولد شد و خط کوفی این بار، پس از تحویل و تحولاتی هزار و چهارصد ساله، به سوی زبان و بیان جدیدی حرکت نمود. 

 نقاشان مکتب سقاخانه بر این اعتقاد بودند که استفاده از عناصر تزیینی گذشته امکان بیان احساس شان را دارد و می توانند آنها را به خدمت نیاز درونی خود بگمارند بی آنکه آنها را صرفا بخاطر خود آنها روی پرده آورده باشند. از آن گذشته همین نقش ها، و عناصر تزیینی که هر کدام پرداخته و پدیده دورانی از دوره های هنری پیشین ایران بودند نقاشی آنها را به گذشته پیوند می دادند. 

کریم امامی درباره حسین زنده رودی و دیگر نقاشان این سبک در رابطه با استفاده از اعتقادات و باورهای دینی شیعی در مکتب سقاخانه می نویسد: یکی از کارهای اولیه او را در همان اوان ،درخانه دوستی دیدم. طرح ساده جسد بی سر و بی دست  شهیدی بود از شهدای کربلا که روی آن را با اعداد و کلمات ،با قلم ریز ،طلسم وار پر کرده بود. کار دیگری هم در سالهای بعد در خانه دوست دیگری ،از زنده رودی دیدم که به آغاز راه سقاخانه مربوط می شود. یک حکاکی بزرگ روی لینولئوم که رویدادهای صحرای کربلارا به سبک پرده های قهوه خانه قدم به قدم دنبال می کند.

زنده رودی باتاثیر گرفتن از عناصر و نقاشی قهوه خانه ای از واقعه کربلا٬ اندامهای بی سر کتل وار را به نمایش می گذاشت. زمینه این ترکیب ها با انبوهی از خطوط ریز٬ اعداد٬ حروف٬ کلمات و حتی نقش سپر و شمشیر پر می شد. بیشتر نقاشی ها در چند پرده و پلان روی هم کشیده می شدند ولی ارتباط این پلانها قوی و هشیارانه بود. (امامی، کریم. ۱۳۵۶سقاخانه بروشور نمایشگاه،)

در واقع علاوه بر استفاده از خط و عناصر خوشنویسی، استفاده از نشانه‌های مذهبی و عناصر نهفته در فرهنگ شیعه که مشهورترین آنها نمادهای عاشورا بود وجه مشترکی میان سقاخانه‌ای‌ها می‌باشد. حتی استفاده از زیبایی شناسی این فرهنگ همچون استفاده از رنگ‌های سنتی قدیمی، چنانکه با دیدن بسیاری از کارهای آنها تماشاگر حسینیه، تکیه و عزاداری‌های ماه محرم در ذهنش متصور می‌شود. بکارگیری عناصر بصری چون پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و جام چهل کلید و...  هر کدام نشانگر مفاهیم شیعی بودند و ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را هنرشیعی پدید می‌آورد.
 


 
*** نتیجه گیری

جنبش سقاخانه علی رغم انحلال زود هنگام آن يک ويژگي مهم که داشت ، دين مدار کردن واقعه هاي هنري و نشان دادن عناصر شیعی به ویژه قیام کربلا بود. در حال حاضر ما بايد به سمت هنري برويم که جامعه را به هنر دين مداري سوق دهيم تا هنری که صرفا تاثيرگذار  باشد. متاسفانه گاهي در آثار برخي از هنرمندان دين گريزي مشاهده مي شود؛ با ایجاد مکتب سقاخانه و یاد آوری جلوه های بصری هنر عاشورایی که بر گرفته از از اعتقادات مردم کشورمان که عمدتا شیعه هستند تجلی‌گاه اساسی بسیاری از عناصر هنری عاشورایی در سقاخانه و اماکن مذهبی است.

هنرمندان  این مکتب با عشق به زوایای مذهب شیعه و نگاهی گسترده به فرهنگ جهان به فکر افتادند که مکتبی ملی- اسلامی بر پایه اعتقادات شیعی ایرانیان تأسیس نمایند و حتی شاید بدون تمهیدی اولیه و به صورتی طبیعی به سوی تأسیس مکتب سقاخانه کشانده شدند رویکرد اینان به اشیاء و عناصر بصری محیط اطراف زندگی مردم که در سقاخانه و زیارتگاه‌ها و اماکن مذهبی وجود داشت، باعث شد که از این اشیاء در فضای معاصر تعریف مجددی به‌ عمل آید و در سامان‌دهی تازه و بدیعی، به ‌مکتبی جدید و قابل قبول و سرشار از نوآوری تبدیل شود. هنرمندان  این مکتب که در سال‌های دهه سی خورشیدی و پس از آن به دنبال شیوه‌ای موثر برای پاسخ به ایرانیزه کردن هنر مدرن بودند جست و جویی را آغاز نمودند تا عناصر و ابزاری از منابع مذهبی و شیعی را بیابند که بتوان با استفاده از این ابزار و عناصر فرم ایرانی بسازند تا بتوان رنگ و بوی ایرانی- اسلامی را در کارهایشان احساس کرد. از همین رو اینان زمینه‌ای مناسب داشتند تا از عناصر هنر عاشورایی را که ریشه در فرهنگ شیعی مردم داشت الهام گرفته و در آثارشان به کار گیرند.

***********************

منابع 

1.    آغداشلو، آیدین. ۱۳۷۸  از خوشی‌ها و حسرت‌ها، نشر آتیه، تهران
2.    اسلامپور، پرویز. ۱۳۵۲ هیچ! (مصاحبه با تناولی)، هنر و معماری، سال پنج، شماره ۲، تهران
3.    افلاكي- علي- مقاله مكتب سقاخانه- نشريه هنر و مردم- شماره 9
4.    امامی، کریم. ۱۳۵۶سقاخانه (بروشور نمایشگاه)، موزه هنرهای معاصر، تهران
5.    امامی، کریم، ۱۳۴۴در رثاء قندریز، نگین، شماره ۱۰، تهران
6.    امامی. کریم. ۱۳۴۵ مقدمه بروشور (نمایشگاه آثار قندریز)، نگارخانه بورگز، تهران
7.    اویسی،۱۳۵۶ نقاشی با شناسنامه ایرانی، رستاخیز، شماره ۷۳۲، تهران
8.    پاکباز، رویین،۱۳۸۵ دایره المعارف هنر، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران  
9.    زكي محمدحسن- تاريخ هنر نقاشي ايران ترجمه ابوالقاسم سحاب- انتشارات سحاب كتاب
10.  گودرزی، مرتضی. ۱۳۸۰جست و جوی هویت در نقاشی معاصر ایران. انتشارات علمی و فرهنگی، تهران



ارسالی از خبرنگار افتخاری مشرق: معصومه شمسینی

مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.