به گزارش مشرق به نقل از فارس، آوارگان سوری در اردوگاههای مختلف در کشورهای لبنان، ترکیه و اردن هر از چند گاهی به دلیل مشکلات فراوان به سوریه بر میگردند و در پی موفقیتهای پی در پی ارتش سوریه در مناطق درگیری از جمله مناطق مرزی با همسایگان، موج بازگشت آوارگان به میهنشان بیشتر شده است.
آنچه در ذیل میآید، بخشی از دردها و رنجهای کودکان در اردوگاههای کشور اردن است که از زبان برخی سوریهایی است که اردوگاهها را ترک کرده و به میهن خود بازگشتهاند.
بیماری و خستگی از جمله رنجهای کودکان سوری در مناطق دره اردن است و جنگ و بحران فعلی در سوریه باعث شده تا آنها از کودکیشان دور و پیش از موعد بزرگ شوند و دست به انجام کارهایی بزنند که متناسب با سن آنها نیست و در شرایطی قرار گیرند که حتی افراد بزرگسال هم تاب تحمل چنین شرایطی را ندارند. اکنون مشاهده دهها کودک سوری که در کارهای دشوار کشاورزی مثل چیدن میوه و جابه جایی جعبههای سنگین میوه مشغول به کار هستند، امری عادی است.
کودکان سوری بابت یک ساعت گوجه چیدن «یک دنیار» میگیرند
«علی المحمود» پدر کودکی بنام احمد است که 13 سال دارد، وی میگوید فرزندش اقدام به چیدن گوجه فرنگی در ازای دستمزد اندکی میکند که بیشتر از یک دینار در یک ساعت نیست. او میگوید: فرزندش برای چیدن گوجه فرنگی ساعتی یک دینار دریافت میکند و گرمای بالای هوا برایش مهم نیست، چون باید به معاش خانواده کمک کند.
او میگوید: برخی از برادرانم از بیماریهای پوستی رنج میبرند و ما در چادرهایی زندگی میکنیم که در آنها سادهترین امکانات زندگی موجود نیست.
المحود میگوید : در اردوگاههای اردن بچهها مشتاق دیدن محله، دوستان و مدرسههایشان هستند، دلشان برای آنها تنگ شده و از وضعیت آوارگی و کار در اردن خسته شدهاند. سئوال همیشگی آنها این است که کی بر میگردند».
دخترکان سوری در حسرت مدرسه
دختران سوری در اردن در کنار مدارس می نشینند و دانش آموزانی را که اول صبح به مدرسه میروند، با حسرت از دور نگاه میکنند، با حسرت نگاه میکنند که دانش آموزان چگونه به مدرسه میروند و درس میخوانند و چگونه با هم در مدرسه بازی میکنند و خوشحال هستند.
حسین الحسن: مجبور بودم برای لقمهای نان بچههایم را برای کار بفرستم
«حسین الحسن»، یکی از پدران آواره سوری بوده که شرایط در اردن او را مجبور کرده تا فرزندانش را جهت کسب درآمد در باغها به فعالیت وادارد. او در اینباره گفت: «ما پس از ویرانی کاشانهمان در سوریه، کوچ کردیم، چند روزی در دره اردن ماندیم و بعد از اینجا به شهر المفرق رفتیم، زیرا در آنجا فصل کشاورزی بود».
در پاسخ به این سوال که کوچ و جا به جایی در اردن تا چه زمانی ادامه داشت، او جوابی نداد، زیرا این امر همان طور که او میگفت به شرایط سوریه بستگی داشت. هیچ کس زندگی خود و کودکانش را در شرایط سخت آوارگی بهتر از مرگ نمیدانست.
آوارگان سوری درحالی در اردن مشغول به کار هستند که دولت اردن بارها تاکید کرد که آوارگان سوری چه بزرگسال باشند، چه کم سن و سال و کودک اجازه کار در اردن را ندارند، مگر اینکه مجوز کار داشته باشند. این درحالی است که قانون کار اردن مانند قوانین کار تمام کشورها، کار کردن کودکان را در هرجا که باشند، را منع کرده است.
«سالک» عامل وحشت در میان آوارگان سوری
«حسین الحسن» از بیماری نزدیک به 15 کودک آواره سوری برای ما سخن گفت که ناشی از گزش حشره «لیشمانیا» یا همان «سالک» خودمان در منطقه «غور الصافی» بود. این بیماری باعث شده تا چهره بسیاری از کودکان عوض شود، گویا که دچار سوختگی شدهاند و درمانی که روی آنها صورت میگیرد، برای مقابله با این بیماری کافی نیست.
او میگوید: خانوادههای آوارگان سوری پول ندارند تا کودکان خود را جهت درمان به بیمارستان «البشیر» اعزام کنند و این امر باعث عوارض زیادی بر روی کودکان شده است.
اسما الشهار: بغضی که گویای همه دردهاست
«اسما الشهار»، نمونهای از واقعیتهای مربوط به رنجهای کودکان سوری است، بدنش مملو از زخمهایی است که در زبان عامیانه «ثوالیل» یا «ثالول» نامیده میشود و باعث ایجاد تاولهایی قرمز رنگ در تمام قسمتهای بدنش شده است، او با وجود بیماری و سن کم اندکش به همراه پدر و مادرش در باغها کار میکرده است.
وقی از خواستهها و آرزوهایش سوال میکنیم، با بغض و صدای لرزان و در حالیکه پشت برادر کوچکش پنهان شده، فقط گریه میکرد، زیرا واقعیتهای مربوط به درد و رنجش بیتردید بیشتر از آن است که بر زبان آورده شود.
آوارگان سوری در کشورهای عراق، لبنان، ترکیه و اردن با شرایط بسیار سختی مواجه هستند که با آغاز فصل سرما و نبود مکان مناسب و وسایل زندگی، شرایط بر آنها سختتر میشود. به همین دلیل بازگشت آنها به سوریه بیشتر شده است.
آنچه در ذیل میآید، بخشی از دردها و رنجهای کودکان در اردوگاههای کشور اردن است که از زبان برخی سوریهایی است که اردوگاهها را ترک کرده و به میهن خود بازگشتهاند.
بیماری و خستگی از جمله رنجهای کودکان سوری در مناطق دره اردن است و جنگ و بحران فعلی در سوریه باعث شده تا آنها از کودکیشان دور و پیش از موعد بزرگ شوند و دست به انجام کارهایی بزنند که متناسب با سن آنها نیست و در شرایطی قرار گیرند که حتی افراد بزرگسال هم تاب تحمل چنین شرایطی را ندارند. اکنون مشاهده دهها کودک سوری که در کارهای دشوار کشاورزی مثل چیدن میوه و جابه جایی جعبههای سنگین میوه مشغول به کار هستند، امری عادی است.
کودکان سوری بابت یک ساعت گوجه چیدن «یک دنیار» میگیرند
«علی المحمود» پدر کودکی بنام احمد است که 13 سال دارد، وی میگوید فرزندش اقدام به چیدن گوجه فرنگی در ازای دستمزد اندکی میکند که بیشتر از یک دینار در یک ساعت نیست. او میگوید: فرزندش برای چیدن گوجه فرنگی ساعتی یک دینار دریافت میکند و گرمای بالای هوا برایش مهم نیست، چون باید به معاش خانواده کمک کند.
او میگوید: برخی از برادرانم از بیماریهای پوستی رنج میبرند و ما در چادرهایی زندگی میکنیم که در آنها سادهترین امکانات زندگی موجود نیست.
المحود میگوید : در اردوگاههای اردن بچهها مشتاق دیدن محله، دوستان و مدرسههایشان هستند، دلشان برای آنها تنگ شده و از وضعیت آوارگی و کار در اردن خسته شدهاند. سئوال همیشگی آنها این است که کی بر میگردند».
دخترکان سوری در حسرت مدرسه
دختران سوری در اردن در کنار مدارس می نشینند و دانش آموزانی را که اول صبح به مدرسه میروند، با حسرت از دور نگاه میکنند، با حسرت نگاه میکنند که دانش آموزان چگونه به مدرسه میروند و درس میخوانند و چگونه با هم در مدرسه بازی میکنند و خوشحال هستند.
حسین الحسن: مجبور بودم برای لقمهای نان بچههایم را برای کار بفرستم
«حسین الحسن»، یکی از پدران آواره سوری بوده که شرایط در اردن او را مجبور کرده تا فرزندانش را جهت کسب درآمد در باغها به فعالیت وادارد. او در اینباره گفت: «ما پس از ویرانی کاشانهمان در سوریه، کوچ کردیم، چند روزی در دره اردن ماندیم و بعد از اینجا به شهر المفرق رفتیم، زیرا در آنجا فصل کشاورزی بود».
در پاسخ به این سوال که کوچ و جا به جایی در اردن تا چه زمانی ادامه داشت، او جوابی نداد، زیرا این امر همان طور که او میگفت به شرایط سوریه بستگی داشت. هیچ کس زندگی خود و کودکانش را در شرایط سخت آوارگی بهتر از مرگ نمیدانست.
آوارگان سوری درحالی در اردن مشغول به کار هستند که دولت اردن بارها تاکید کرد که آوارگان سوری چه بزرگسال باشند، چه کم سن و سال و کودک اجازه کار در اردن را ندارند، مگر اینکه مجوز کار داشته باشند. این درحالی است که قانون کار اردن مانند قوانین کار تمام کشورها، کار کردن کودکان را در هرجا که باشند، را منع کرده است.
«سالک» عامل وحشت در میان آوارگان سوری
«حسین الحسن» از بیماری نزدیک به 15 کودک آواره سوری برای ما سخن گفت که ناشی از گزش حشره «لیشمانیا» یا همان «سالک» خودمان در منطقه «غور الصافی» بود. این بیماری باعث شده تا چهره بسیاری از کودکان عوض شود، گویا که دچار سوختگی شدهاند و درمانی که روی آنها صورت میگیرد، برای مقابله با این بیماری کافی نیست.
او میگوید: خانوادههای آوارگان سوری پول ندارند تا کودکان خود را جهت درمان به بیمارستان «البشیر» اعزام کنند و این امر باعث عوارض زیادی بر روی کودکان شده است.
اسما الشهار: بغضی که گویای همه دردهاست
«اسما الشهار»، نمونهای از واقعیتهای مربوط به رنجهای کودکان سوری است، بدنش مملو از زخمهایی است که در زبان عامیانه «ثوالیل» یا «ثالول» نامیده میشود و باعث ایجاد تاولهایی قرمز رنگ در تمام قسمتهای بدنش شده است، او با وجود بیماری و سن کم اندکش به همراه پدر و مادرش در باغها کار میکرده است.
وقی از خواستهها و آرزوهایش سوال میکنیم، با بغض و صدای لرزان و در حالیکه پشت برادر کوچکش پنهان شده، فقط گریه میکرد، زیرا واقعیتهای مربوط به درد و رنجش بیتردید بیشتر از آن است که بر زبان آورده شود.
آوارگان سوری در کشورهای عراق، لبنان، ترکیه و اردن با شرایط بسیار سختی مواجه هستند که با آغاز فصل سرما و نبود مکان مناسب و وسایل زندگی، شرایط بر آنها سختتر میشود. به همین دلیل بازگشت آنها به سوریه بیشتر شده است.