کد خبر 262211
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۹

اشعار شب ششم محرم

اشعار شهادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام

***

درست لحظه ی آخر در این محل افتاد

و قطره قطره ی اهلاً من العسل افتاد

میان عرصه ی میدان عجیب غوغا شد

مفاصل تن قاسم یکی یکی وا شد

چقدر خون چکد از ریش ریش پیروهنت

شکست گوشه ی ابرو... شکسته شد دهنت

خمیدگی تنت کار نیزه ی خصم است

اگر چه درد کمر بین ما دگر رسم است

و ناگهان ز قفا تیغ آهنین خوردی

ز نصفه های کمر خم شدی... زمین خوردی

ز تارهای گلویت مرا صدا زده ای

چقدر در وسط صحنه دست و پا زده ای

بگو بگو که عزیزم تـنت گسسته چرا

درون حنجره ات استخوان شکسته چرا؟

چرا تمام تـنت را چنین به هم زده ای

مگر محله ی قصاب ها قدم زده ای؟

چقدر میوه ی سبزم... رسیده ای قاسم

گمان کنم که کمی قد کشیده ای قاسم

عدو تمام تو را بند بند کرده گلم

و نعل اسب تو را قد بلند کرده گلم

شاعر:نیما نجاری