کد خبر 26298
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۸

آن روزى که امثال ما پاى تلويزيون نشسته بوديم و ديديم اين جوان فرياد مى‏زند ، نه اسمى از او شنيده بوديم ونه خصوصيتى از او مى‏دانستيم اما همه‏ى وجود ما غرق تعظيم و تجليل از اين جوان آزاده شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ،  محمد شهسواري به تاريخ سوم اسفند  1334 در قريه شيخ آباد کهنوج به دنيا آمد . وي تا سال ششم نظام قديم ادامه تحصيل داد و به دليل فقدان مدرسه در کهنوج  از ادامه تحصيل باز ماند . او که در سه سالگي پدر خود را از دست داده بود ، از اين پس براي تأمين مخارج  خانواده به جزيره کيش رهسپار شد و  بعد از سه سال  به کهنوج بازگشت و در راهسازي بين کهنوج و جيرفت به کارگري مشغول  شد .

 با شروع جنگ تحميلي ، محمد به جبهه اعزام شد و براي اولين بار در عمليات بيت المقدس شرکت نمود . محمد شهسواري  به تاريخ 22/12/63  طي عمليات بدر ، در شرق رودخانه دجله به اسارت نيروهاي بعثي درآمد . در اين مقطع حساس و دردناک از زندگي دنيايي محمد بود که غيرت علوي او ، حماسه بي نظيري را در تاريخ ملت ايران به نام او ثبت کرد.

ساعاتي پس از اسارت به دست متجاوزين بعثي، هنگامي که محمد شهسواري را براي اعزام به عقبه ، به سمت خودروهاي عراقي مي بردند ، او با مشاهده ده ها خبرنگار دوربين به دست که اطرافش را گرفته بودند ، احساس کرد که رژيم صدام تدارک مفصلي را براي بهره برداري از «عدم الفتح» ايران در عمليات بدر ديده است. در اين جا بود که وي ناگهان چندين بار فرياد زد:« مرگ بر صدام ، ضد اسلام» . اين حرکت محمد شهسواري ، همان شب از تلويزيون هاي سراسر جهان پخش منتشر شد و روحي تازه در ميان مسلمانان آزاده اي که زير تبليغات سنگين صدام و متحدانش درباره  «عدم الفتح» ايران در عمليات بدر ، فزسوده شده بودند دميد.

 شهسواري در سال ?? به همراه ساير اسرا به کشور بازگشت و پس از بازگشت از سوي مسئولين مورد تفقد قرار گرفت و  از دست رياست جمهوري وقت مدال شجاعت دريافت کرد .

اين آزاده سرافراز ، باقي سال هاي عمر خود را به سرايداري يک مدرسه گذراند و سرانجام در بيستم مرداد ماه 1375 ، در حالي که عازم ماموريت محوله از سوي لشکر41ثارالله بود ، در مسير زاهدان به فيض شهادت نائل آمد.

رهبر معظم انقلاب به سال ??  در سفري که  به جيرفت داشتند درباره محمد شهسواري فرمود:

"يکى مثل شهيد محمد شهسوارى - آزاده‏ى سرافراز جيرفتى - به يک چهره‏ى ماندگار در کشور تبديل مى‏شود؛ نه به خاطر اين‏که وابسته‏ى به يک قشر برتر است؛ نه! او يک رعيت‏زاده و يک جوان برخاسته‏ى از قشرهاى پايين اجتماع است؛ اما آگاهى و شجاعت او، او را در چشم مردم ايران عزيز مى‏کند. آن روزى که ماها پاى تلويزيون نشسته بوديم و ديديم اين جوان در چنگ دژخيمان رژيم بعثى صدام و زير شلاق و تازيانه‏ى آنها فرياد مى‏زند: «مرگ بر صدام، ضد اسلام»، نمى‏دانستيم ايشان جيرفتى است؛ نه اسمى از او شنيده بوديم و نه خصوصيتى از او مى‏دانستيم؛ اما همه‏ى وجود ما غرق تعظيم و تجليل از اين جوان آزاده شد. بعد هم بحمداللَّه به ميان مردم و کشور ما برگشت؛ امروز هم به عنوان يک شهيد نامدار و نام‏آور در ميان ملت ما مشهور است."

محمد شهسواري ، ساعاتي پس از اسارت در عمليات بدر 

محمد شهسواري ، ساعاتي پس از اسارت در عمليات بدر

شهيد محمد شهسواري خبرنگاران و فيلمبرداران خارجي و هلهله نظاميان بعثي را مي نگرد 

شهيد محمد شهسواري خبرنگاران و فيلمبرداران خارجي و هلهله نظاميان بعثي را مي نگرد  

شهيد محمد شهسواري خبرنگاران و فيلمبرداران خارجي و هلهله نظاميان بعثي را مي نگرد  

شهيد محمد شهسواري به تصميم الهي خويش مي انديشد

شهيد محمد شهسواري خبرنگاران و فيلمبرداران خارجي و هلهله نظاميان بعثي را مي نگرد  

و ناگهان فرياد : «مرگ بر صدام ، ضد اسلام» در شرق دجله طنين انداز مي شود

و بار ديگر فرياد «مرگ بر صدام ، ضد اسلام»  

و فرياد «مرگ بر صدام ، ضد اسلام»  

شهيد محمد شهسواري ، ساعاتي پس از بازگشت به خاک ميهن اسلامي ، در کنار فرمانده اش «حاج قاسم سليماني»

 

شادي روحش صلوات