کد خبر 263384
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۳

غزل زیر، سروده اخیر شاعر معاصر، رضا خورشیدی‌فرد است که در اختیار حسینیه مشرق قرار گرفته است.

حسینیه مشرق - غزل زیر، سروده اخیر شاعر معاصر، "رضا خورشیدی‌فرد" است که در اختیار حسینیه مشرق قرار گرفته است. 

ولی مقابل خواهر نبود بهتر بود...

دقیقه‌های پر از التهاب دفتر بود
قلم میان دواتی ز خون شناور بود

به روی خاک، گلی بود از عطش سیراب
که هُرم گرم نفس‌هاش شعله‌پرور بود

مرور کرد تمام مسیر ذهنش را
که صفحه صفحه پر از خاطرات پرپر بود

چه چشم‌ها که ندیدند چشم‌های ترش
چه گوش‌ها که برای شنیدنش کر بود

ز خون او همه‌ی نیزه‌ها حنا بسته
لب تمامی شمشیرهای‌شان تر بود

در اوج کینه کسی داشت سمت او می‌رفت
و دست‌های پلیدش به دست خنجر بود

به روی تلّی از انبوه غصه‌های جهان
به جست‌وجوی برادر، نگاه خواهر بود

که با نگاه غریبانه‌اش گره می‌خورد
و ابتدای غم از این نگاه آخر بود

زمان، زمان قیامت، زمین... زمین لرزید
گمان کنم که همان روز، روز محشر بود

کسی شنیده شد از لابه‌لای هلهله‌ها
که نغمه‌های لبانش "غریب مادر" بود

کسی به دست، سری، آن‌طرف به سر، دستی
بس است روضه‌ی لب‌تشنه‌ای که... [بی‌سر بود]

اگر که کشته نمی‌شد که نه... خدا می‌خواست
ولی مقابل خواهر نبود بهتر بود

حدود ساعت سه شاعر از نفس افتاد
دقیقه‌های پر از التهاب دفتر بود