کد خبر 264360
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۹

رئیس فرهنگستان علوم در همایش فلسفه و شناخت طبیعت گفت: اینکه ما شهر پاکیزه، رفاه و آسایش، نظام و زندگی راحت می‌خواهیم، شرایط و برنامه نیاز دارد، آنچه که در غرب تحقق پیدا کرده خیلی علیه السلام نیست.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در همایش بزرگداشت روز جهانی فلسفه که نخستین روز آن با موضوع «فلسفه و شناخت طبیعت» در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، اظهار داشت: بسیار خوب است که مؤسسه حکمت و فلسفه موضوع فلسفه و شناخت طبیعت را انتخاب کرده است؛ آیا منظور از شناخت طبیعت، طبیعیات به معنایی است که متقدمان می‌گفتند یا بابی بود از باب فلسفه نمی‌دانم؟

وی گفت: یک فلسفه طبیعی داریم که هگل در آن وارد شده اما ما به آن توجه نکرده‌ایم، چرا که مشکلی از مشکلات ما را حل نمی‌کند. به اعتقاد بنده بهتر است بگوییم «فلسفه و طبیعت» البته احتمالاً مراد مسئولان مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، علوم طبیعی است که می‌خواهند ارتباطی میان فلسفه و علوم طبیعت را بیان کنند و اینکه فلسفه چه ارتباطی با سایر علوم دارد.

رئیس فرهنگستان علوم تصریح کرد: فلسفه و طبیعت با فلسفه و علم طبیعت تفاوت دارد، بنابر این ما نمی‌توانیم از نسبت فلسفه و فیزیک به معنای جدید لفظ برسیم.

وی عنوان کرد: اینکه طبیعت در فلسفه چگونه تلقی می‌شود نظری صرف نیست. ما می‌گوییم طبیعت مرده است؛ مگر هر روز نمی‌خوانیم طبیعت بی‌جان! قضیه به همین جا ختم نمی‌شود که بگوییم طبیعت بی‌جان، خیر بلکه باید دید ارتباط ما با طبیعت چیست؟ ما در آن تصرف می‌کنیم که اگر تعریف متروک ارسطو بر فلسفه خود، در فلسفه دکارت نبود، فیزیک جدید نیز مشکلی نداشت. اما یک نسبتی میان تفکر و آنچه در عالم پیش می‌آید وجود دارد که این نسبت با تعلیم برقرار نمی‌شود.

داوری اردکانی ادامه داد: بنابر این لازم نبود گالیله فلسفه دکارت را بیاموزد، چنانچه نیوتن قبل از دکارت وجود دارد اما به جای اینکه نیوتن به دکارت آموزش دهد، دکارت به نیوتن آموزش داد.

* اندیشه یونانی در طبیعت تصرف نمی‌کند

وی گفت: برای یونانی‌ها طبیعت زنده است و در طبیعت زنده، تصرف و تملک نمی‌کنیم بنابر این علم تصرف کننده و علم مسخر کننده بر مبنای اندیشه‌های سقراط، افلاطون، ارسطو و ملاصدرا میسر نبود.

رئیس فرهنگستان علوم تصریح کرد: فلسفه‌ای در دوره جدید به وجود می‌آید که طبیعت مرده را در برابر بشر قرار داد و ما چنین تقابلی را در سقراط می‌بینیم و این بنا را افلاطون گذاشته است، از این رو نباید اندیشید که افلاطون در پیش‌آمد عالم جدید بی‌تأثیر بوده است؛ اصلا اگر  یونانیت و فلسفه یونان نبود نمی‌دانیم تاریخ چه سیری پیدا می‌کرد و به کجا می‌رفت.

وی با تأکید بر اینکه فلسفه ابن‌سینا با دکارت تفاوت مبنایی دارد، گفت: ما بسیار راحت غزالی را با دکارت مقایسه می‌کنیم در حالی که مقصد شک غزالی با شک دکارت و آثار و نتایج آن متفاوت است و اگر قیاس می‌کنیم باید تمامیت قضیه را در نظر گرفت.

* سیاست جدید، ضد اخلاق نیست

داوری اردکانی عنوان کرد: ما همیشه دوست داریم که یک جامعه اخلاقی همراه با صلح، درست و پاکیزه داشته باشیم. که این از فطرت ما نشأت می‌گیرد؛ مقامی که اخلاق در جامعه یونانی دارد در جامعه جدید ندارد نه اینکه اخلاق از میان رفته باشد و یا اینکه مردم، دیگر اخلاق را دوست نداشته باشند نه! چیزی در هوای تنفسی ما وجود داشته که اکنون وجود ندارد و ما به طور ارادی نخواسته‌ایم که از آن دور شویم.

وی ادامه داد: مدینه ارسطو، مدینه اخلاق است و بی‌‌جهت نیست که علمای ما کتاب اخلاق را کتاب سیاست تلقی کرده‌اند. بنابر این باید گفت سیاست جدید، ضد اخلاق نیست و اخلاق را نفی نمی‌کند بلکه قانون خاص خودش را دارد و از اصول خود پیروی و تبعیت می‌کند.

رئیس فرهنگستان علوم اظهار داشت: ممکن است فردی در زندگی خصوصی خود، فردی اخلاق‌مدار باشد و این عالم جدید، مصیبتی است که شخص در خانه، زاهد و اخلاقی است اما وقتی بیرون از منزل می‌آید روابط دیگری بر او حاکم است. بنابر این نباید رفتار او را معطوف به تجدد کنیم، او تجدد‌زده است و عالم متجدد سالم‌تر است.

* نظر داوری اردکانی درباره طرح زوج‌و‌فرد

وی با بیان اینکه ما با طبیعت قهر کرده‌ایم اما آن را منبع نیرو می‌دانیم، تصریح کرد: ما باید نیرو را از طبیعت استخراج کرده و به کارگیریم و ارتباطی با عالم برقرار کنیم، تکنولوژی جدیدی از این نیرو به وجود می‌آید وقتی به جهان توسعه یافته می‌رویم، بشر، طبیعت را استخدام و به خدمت خود در می‌آورد اما چون با آن هماهنگی دارد وقتی وارد شهر آسمان‌خراش‌ها با 20 میلیون جمعیت می‌شود وضعیت اضطرار را مشاهده نمی‌کند! تردد ماشین‌ها زوج و فرد نیستند، پس چه می‌شود که می‌گویند تهران فقط یک روز هوای سالم داشته است؟!

داوری اردکانی خاطر نشان کرد: ما به تبع غرب و عالم جدید، طبیعت را مرده می‌دانیم اما در استخدام طبیعت، مقلد و ناتوان هستیم، هماهنگی در کار و تکنولوژی نمی‌بینیم چرا که ما سازنده تکنولوژی نیستیم درست است که ما ابوریحان بیرونی، ابن‌هیثم‌ها داشته‌ایم اما نیوتن نداشته‌ایم، چرا که فیزیک نیوتن، کمال فیزیک ابن‌هیثم نیست بلکه فیزیک دیگری است.

وی ادامه داد: وقتی این ناهماهنگی وجود دارد قهراً آثار و نتایج مطلوب به دست نمی‌آید؛ اقتصاد و تکنولوژی بی‌سامان است ما قطعاتی را که از جاهای ارگانیک گرفته‌ایم نمی‌دانیم باید در کجا قرار دهیم و فکر نمی‌کنیم هر یک از آنها جایی برای خویش دارد. در این صورت و با این تلقی، همه چیز ناهماهنگ است و چیزهای مختلف در جای حقیقی خود قرار نمی‌گیرد و کسی در این زمینه مقصر نیست.

وی افزود: حکومت، دولت، بازرگان و ... کسی مقصر نیست، بلکه ما چیزی را پراکنده از غرب گرفته‌ایم و اینجا و آنجا قرار می‌دهیم که ارتباطی با هم ندارند و نمی‌توان نتیجه‌ای از آن گرفت.

* غرب با وجود ظاهر خوب اما چندان علیه السلام نیست

رئیس فرهنگستان علوم گفت: اگر تمام تکنولوژی روز را می‌خواهیم قاعده‌، شرایط و امکان‌هایی دارد و نمی‌توان گفت من این را با فکر خودم می‌خواهم، فکر شما محترم اما عالم جدید قانونی دارد که از آن پیروی می‌کند، حال اگر دچار ضعف و فرتوتی شده است، نباید کسی فکر کند که فردا از بین خواهد رفت و اگر فکر کنیم این تجدد از بین خواهد رفت، باید بیاندیشیم که چه چیزی می‌تواند جایگزین مناسبی برای آن باشد؟

وی خاطر نشان کرد: اینکه ما شهر پاکیزه، رفاه و آسایش، نظام و زندگی راحت می‌خواهیم، شرایط و برنامه نیاز دارد، آنچه که در غرب تحقق پیدا کرده خیلی علیه السلام نیست. من دست کسی را می‌بوسم که بتواند طرحی ارائه دهد که تلقی ما نسبت به طبیعت را تغییر دهد و این تلقی، اقتضاء یک نوع، شیوه زندگی است.

وی ادامه داد: اگر می‌خواهیم محیط زیست از سلامت نسبی برخوردار باشد و غالباً در وضع اضطرار نباشیم باید هماهنگی به وجود آید که پدیدآوردن این هماهنگی کاری بس مشکل است که با بخشنامه محقق نخواهد شد ما به یک تعادل نیاز داریم تا همه چیز در جای خویش قرار گیرد.