خبرنگار اعزامی مشرق به ژنو – در حاشیه مذاکرات فشرده و محرمانه ایران و 1+5، گفتوگویی با حسن عابدینی کارشناس مسائل سیاسی و خبرنگار اعزامی به ژنو درباره بررسی شرایط دور جدید مذاکرات هستهای انجام دادیم. آقای عابدینی معتقد است افغانستان که در قرون 19 و 20 دو ابر قدرت بریتانیا و شوروی را سرنگون کرد، این بار آمریکا را در قرن 21 از ابرقدرتی به زیر بکشد و ایالات متحده با درک این موضوع و شرایط نامطلوب داخلی، آرام آرام به سمت تغییر سیاستهای خود در منطقه و پذیرش ایران به عنوان قدرتی منطقهای و تأثیرگذار پیش میرود.
مشرق: در ابتدا یک جمعبندی از ابتدای ژنو 1 تا کنون ارائه بفرمایید تا به سؤالات بپردازیم.
عابدینی: به نظر میرسد اتفاقی که در ژنو 3 افتاده است این است که بعد از ناهماهنگیها و اختلاف نظری که بین گروه 1+5 بود، در این مرحله توافق شده از طرف گروه 1+5 که مذاکرات برای اینکه از چندصدایی خارج بشود و به تک صدایی نزدیک شود، جمهوری اسلامی ایران با خانم کاترین اشتون به عنوان نماینده 1+5 گفتوگو کند که به نظرم این یک گام به پیش هست. نکته دوم این است که در جلسات دوجانبه، ایران توپ را در زمین طرف مقابل انداخت و گفت شما منجر به عدم توافق شدید به این دلیل که ابتدا بر سر یک پیش نویس به توافقهای اولیه رسیده بودند ولی متاسفانه فرانسویها زیر این میز زدند، چه اینکه درچارچوب یک تقسیم وظیفه در چارچوب پلیس بد و پلیس خوب این کار را کرده باشد یا به تنهایی و تحت تأثیر القائات رژیم صهیونیستی این کار را کرده باشد، در هر صورت این یک نقطه منفی در کارنامه 1+5 هست چرا که همگان به این مسأله اعتراف کردند که این 1+5 و بویژه فرانسویها بودند که مانع توافق شدند.
اما دو دور مذاکراتی که امروز صورت گرفته بین آقای ظریف و خانم کاترین اشتون نشان میدهد که یک گام به پیش هست و انتظار میرود که اگر به جمع بندی رسیدند، دیگر کشورهای عضو این گروه پایبند باشند.
مشرق: اتفاقی که افتاد و با وجودی در غرب تبلیغات بسیاری صورت میگرفت که خواهان مذاکره و توافق با ایران هستند، به نظر شما چه چیزی باعث شد در گام آخر این مذاکرات به نتیجه نرسد؟
عابدینی: چند دلیل میتوانیم برای این موضوع برشماریم. یک اینکه گروه 1+5 متشکل از شش کشور با ظرفیتهای متفاوت، مؤلفههای قدرت متفاوت و منافع ملی متفاوت است. بنابراین شنیدن یک صدای واحد از آنها در قبال یک موضوع بسیار سخت خواهد بود. نکته دوم اینکه ممکن هست این شش کشور بصورت کلان باهم دیگر وحدت نظر داشته باشند، اما حتما در جزئیات اختلافنظر دارند. سوم حضور تفکر و حضور معنوی رژیمهای خارج از این شش کشور نقش مؤثری دارد. بصورت مشخص ما شاهد دخالتها و اعمال نفوذ رژیم صهیونیستی بر دولت فرانسه هستیم که در این موضوع بصورت کامل مشاهده کردیم. نکته بعدی این است که در هر حال کشورهای غربی بویژه چهار کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان 10 سال تمام است که مدعی هستند ایران درصدد بدست آوردن سلاح هستهای است. 10 سال تمام است که فشار سیاسی، دیپلماتیک، تهدید نظامی و تحریمها را بر ضد جمهوری اسلامی اعمال کردند و الان باید به افکار عمومی خود پاسخ دهند که چرا چنین دروغ بزرگی را به افکار عمومی گفتند و آنها را فریب دادند.
بنابراین باز هم تلاش میکنند با صحنهسازی این مسیر را ادامه بدهند. نکته آخر این است که جمهوری اسلامی بر اساس قوانین بینالمللی و حقوق مصرح در ان پی تی، معتقد بر این است که ما از حق غنیسازی در خاک ایران که برای تمامی اعضای انپیتی به رسمیت شناخته شده پیروی میکنیم و این موضوعی غیرقابل گفتوگو است، البته ابعاد آن و میزان آن می تواند قابل گفتوگو باشد. بنابراین فکر میکنیم نمی خواهند روی این موضوع توافق کنند، چرا که برخی از این کشورها میدانند حضور یک کشور دیگر – بویژه اینکه جمهوری اسلامی ایران که نه فقط یک قدرت منطقهای است و در بسیاری از معادلات بینالمللی در قامت یک قدرت جهانی ظاهر شده – ممکن است منافع آنها را محدود و محدودتر کند. بنابراین ممکن است تلاش کنند تا در این مسیر اختلال ایجاد کنند.
مشرق: آمریکاییها و به ویژه انگلیسیها از ژنو 2 تا ژنو 3 برای به موفقیت رسیدن مذاکرات بسیار تمایل نشان دادند، آقای ویلیام هیگ اظهارنظرهای بسیار مثبتی داشتند. فکر میکنید که این تمایل آمریکا و انگلیس برای به نتیجه رسیدن مذاکرات چیست؟
عابدینی: دو تحلیل میتواند در این زمینه وجود داشته باشد. یک تقسیم کار در چارچوب پلیس بد و پلیس خوب هست که در این مقطع ایالات متحده و بریتانیا نقش پلیس خوب را ایفا کنند و فرانسه به عنوان پلیس بد باشد.
اما تحلیل دوم که امیدوار هستیم این باشد، این است که آمریکا و بریتانیا به این واقعیت رسیده باشند که بیش از این نمیتوانند فشار بر جمهوری اسلامی بیاورند. چرا که نه تهدید نظامی و نه تحریم اقتصادی نتوانسته است مانع پیشرفت ایران در برنامه هستهای شود. بطوریکه 10 سال پیش ایران 10 الی 15 سانتریفیوژ داشت و طی این 10 سال ایران نزدیک به 19 هزار سانتریفیوژ براساس گزارش اخیر آژانس دارد. ما امیدواریم که قدرتهای بزرگ آرام آرام به واقعبینی و خردگرایی برسند. گرچه پیشینه 60 ساله اینها چنین موضوعی را اثبات نمی کنه و هنوز این اعتماد وجود ندارد. اما درهرحال اگر این اتفاق بیافتد، نشان میدهد که قدرتهای بزرگ با توجه به درسهای عبرتی که در افغانستان، عراق، سوریه و سایر موضوعات منطقهای گرفتند به این نتیجه رسیدند که راهحل بحرانهای غیرضروری، همکاری بیشتر برای حل آنهاست نه فشار بیشتر چرا که فشارها تاکنون جواب نداده و بیشترین هزینه را مالیاتدهندگان انگلیسی و آمریکایی و سایر کشورهای غربی دادهاند که سیاستمدارانشان بحرانهای غیرضروری را ایجاد کردند.
مشرق: یکی از کارشناسان آمریکایی میگفت که این تحریمها بوده که غربیها را پای مذاکرات کشانده است و تحریمهای اعمال شده برای خود آنها نیز گران تمام شده است و شرکتهای تجاری آنها فرصتهای سرمایهگذاری را از دست دادهاند. فکر نمیکنید این تحریمها باعث شده باشد خودشان به میز مذاکره برگردند؟
عابدینی: چند نکته در این زمینه وجود دارد. قرن 19 بریتانیا از ابر قدرتی به زیر افتاد بخاطر دخالتی که در افغانستان کرد. قرن 20 اتحاد جماهیر شوروی از ابر قدرتی افتاد بخاطر عملیاتی که در افغانستان کرد. و به نظر میرسد که در این قرن، قرنی هست هست که به نظر میرسد آمریکا از ابرقدرتی بیافتد بخاطر عملیات نظامی که در افغانستان کرد. دلیلش هم کاملا روشن است؛ اشتباه محاسباتی قدرتهای بزرگ میتواند خسارات بزرگی وارد کند.
ما شاهد هستیم سیاستهای آمریکا آرام آرام در حال دگرگونی است. نزدیک به 6 تریلیون دلار در افغانستان و عراق هزینه کردند و هیچ دستاوردی برای آنها نداشت و بدنبال خارج کردن نیروهایشان از این دو کشور هستند که از عراق خارج کردند و در افغانستان نیز تلاش میکنند خارج کنند.
نکته بعدی این است که همه کارشناسان غربی به این نتیجه رسیدند که سیاست اقتصاد سرمایهسالار با مشکل ماهوی جدی مواجه است. آقای فوکویوما که نویسنده کتاب "پایان تاریخ" است به صراحت اعلام کرده که در این نظریه اشتباه کرده است و این نظریه نیاز به اصلاح دارد. این بدین معناست که اگر پایان تاریخی هم باشد، این پایان تاریخ به معنای حاکمیت بلانازع لیبرال دموکراسی بر دنیا نخواهد بود، بلکه اندیشه سومی وجود خواهد داشت که حتما با منافع غربیها همخوان نیست.
نکته سوم این است که درست است تحریمهای اقتصادی توانسته مشکلاتی را برای مردم ایران بوجود بیاورد، اما این موضوع سبب عدم دستیابی ایران به فناوریهای نوین نشده است و این نشان میدهد که هدف آنها که در ظاهر ادعا میکنند که اما قصد جلوگیری از دستیابی ایران به فناوریهای نوین هستهای هستیم، با شکست مواجه شده است. بنابراین امیدوار هستیم قرن 21 قرن خردگرایی و نوواقعگرایی برای سیاستمداران آمریکایی باشد که اگر چنین باشد، به نفع خود ایالات متحده نیز خواهد بود که طی سی و چند سال گذشته، هدف بیهودهای را دنبال کردهاند.