توجه حبیب چایچیان (حسان) به عالمانی دینی و الگو قرار دادن ایشان نکتهای است که پویایی و چالاکی شعرش را رقم زده است. در این مصاحبه دیدارهای حسان با علامه امینی و علامه عسگری و همچنین محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) از زبان فرزند ایشان نقل میگردد. مصاحبه ما با فرزند حسان به دلیل پاسداشت این شاعر در روز سهشنبه 5/9/92 ساعت 15 در سازمان رسانهای اوج میباشد.
* هم میگریاند و هم میخنداند
- جناب چایچیان! از پدرتان (استان حسان) برایمان بگویید.
من به عینه در مجالس میدیدم که نفوذ و اثر کلام ایشان چقدر است، در یک مجلس مشاهده میکردم که پدر، هم میگریاند و هم میخنداند، که این اثر کلامی قوی میخواهد تا آدم با یک جماعت هزار نفری این گونه ارتباط برقرار کند.
- مصداقی در ذهنتان هست؟
بله، مثلا به عید غدیرخم اشاره کنم که همهاش شادی است، ولی پس از عید غدیر تاسف است، یعنی انحرافی که پس از عید غدیر ایجاد شد و بازگو کردن این انحراف باعث شد که مردم بگریند و موارد دیگری که ایشان نقل میکردند.
* اثر اشعار پدر روی ما
- آقای چایچیان! وقتی شما در هیئتهای مذهبی مختلف اشعار پدر خود را میشنوید، چه احساسی به عنوان فرزند یک شاعر آئینی- انقلابی به شما دست میدهد؟
یکی اثر آن شعر که حداقل در من خیلی تاثیرگذار است چون من حداقل با این اشعار بزرگ شدم و دائم هم در مجالس و هم در خانه ایشان اشعار را میخواندند. در حقیقت ما مداحی داشتیم که هم در منزل و هم در بیرون از منزل برایمان میخواند! این است که برادران و خواهرهای ما اکثر اشعار پدر را حفظ هستیم به همین جهت هر موقع شعر ایشان از صدا و سیما و یا جاهای دیگر پخش میشود، سریعا متوجه میشویم که برای پدر هست یا خیر.
یکی دیگر آن اثری است که در گذشته (از بچگی) روی ما تاثیر داشته است و وقتی که این توسط مداحها و دستههای سینهزنی برای ما بازخوانی میشود اثرش مضاعف می شود و بالاخره دگرگونیای که در ما ایجاد میکند اثرش چند برابر است.
* شوخی علامه امینی با حسان بعد از شنیدن شعر تکراری!
- وقتی ما آثار استاد حسان را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که ایشان آثار قابل توجهی را خواندهاند و مطالعات گستردهای در حوزه دین داشتهاند. میخواستم از مطالعات ایشان هم برایمان سخن بگویید.
اصل قضیه این است که ایشان همیشه روی این مطلب دقت دارند، ارتباط ایشان با علامه امینی بود که شروع شعر آئینی ایشان تقریبا با ملاقاتهای مکرر با علامه امینی بود. وقتی که ایشان از نجف به تهران تشریف آوردند حداقل هفتهای یک بار پدرم محضر علامه میرفتند و علامه امینی هم خیلی مقید بودند که پدر حتما همیشه شعر تازهای داشته باشد. یعنی هر هفته که علامه سخنرانی داشتند، پدرم خدمت ایشان میرسید و مضامین را هم خود حضرت علامه امینی تعیین میکردند. شیوه سرودن پدرم هم مثل علامه است؛ یعنی اول روایت را گفتند و بعد دلیل آوردند و بعد شعر را ادامه دادند. علامه امنیی خیلی روی مطالبی که مورد نظر خودشان بود تاکید میکردند، حتی من یادم هست وقتی پدر برایم تعریف میکرد که من شعری نداشتم و از شعرهای قبلیام در محضر علامه خواندم، برای حضار جالب بود و پدر را تشویق کردند. بعد از اینکه مجلس تمام شد علامه یواشکی به پدر گفتند: که شعرتان را شنیدم و خیلی عالی بود، اما از این به بعد دیگر بیات به خورد ما نده! معلوم بود که ایشان نسبت به اشعار پدر حساسیت دارند و در ذهنشان هست که قبلا این اشعار توسط پدر خوانده شده است. حتی دست خط علامه امینی برای پدرم هست که ایشان را تشویق کرده بودند.
- به غیر از علامه امینی، استاد حسان دیگر با کدام یک از بزرگان همکلام میشدند؟
از علمای دیگری که پدر با ایشان مانوس بودند مرحوم علامه عسگری بودند که خیلی زیاد خدمت ایشان میرسیدیم. الان دانشکده اصول دین شده است و آن موقع یک کتابخانهای بود. اگر اشتباه نکنم تقریبا ایشان هر هفته سخنرانی داشتند. پدر قبل و بعد از سخنرانی ایشان شعر میخواندند.
* ارتباط صمیمانه شهریار با حسان
- از شعرا بیشتر پدر را با کدام یک از شاعران نزدیک میدانید؟
خدا رحمت کند مرحوم شهریار را! اواخر عمر ایشان بود و پدرم به تبریز رفته بود. شهریار از نظر بدنی ضعیف شده بودند. دانشگاه تبریز پدرم را دعوت کرده بود و خود دانشگاه تبریز به پدر توصیه میکردند چون حال شهریار خوب نیست در را باز نمیکند و به استراحت نیاز دارند. پدر به منزل شهریار میرود و از دور صدایی میآید که کیست؟ تا مرحوم شهریار در را باز کند، پدر چون میدانستند شهریار در را باز نمیکند پایش را لای در میگذارد و میگوید من حسان هستم. مرحوم شهریار در را کامل باز میکند و پدر را در آغوش میکشد. ساعتها با پدر صحبت کرده بودند و خود مرحوم شهریار با دست خط خودش، دو بیت را مینویسد و تقدیم ایشان میکند. شعرای مشهد هم از دوستان ایشان هستند.
- کدام یک از شاعران مشهد منظورتان هست؟
زیاد بودند، شعرای آئینی ای که آن جا حضور دارند؛ اگر اسم نبریم بهتر است چون ممکن است اسامی برخی از ایشان یادم نباشد.
- خود شما کدام یک از آثار ایشان را میپسندید؟
من با همه اشعار ایشان مانوس هستم. دیوان ایشان سه جلد است؛ فکر میکنم دیوان "ای اشکها بریزید" روحیه شاعرانه و جوان بودن در آن نهفته است.
شعرهای احساسی عاشقانه نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین زیاد است و بعد هم خلوتگه راز و پس از آن هم زمزمههای قلب من.
- اگر بخواهید یک بیت خوب از استاد حسان را به عنوان حسن ختام مصاحبه بخوانید، کدام شعر ایشان را قرائت میکنید؟
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده