ویژه نامه حسینیه مشرق- یکی از سؤالاتی که ممکن است به ذهن برخی متبادر شود، این است که آیا حضرت علی علیهالسلام درباره فضائل خود سخنی گفته است؟
پاسخ:
به برخی از مواردی که امام علی علیهالسلام نسبت به حقانیت و فضائل خود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله استناد و استشهاد کرده است، اشاره میشود.
1. استناد و استشهاد امام علی علیهالسلام به واقعه غدیر
امام علی علیهالسلام در ایام خلافت خود (سال 35 هجری) در «رحبه» (نام یکی از محلههای کوفه) به پا خواست و خطاب به جمعیتی که در آن روز جمع شده بودند فرمود:
«سوگند میدهم آن مسلمانی را که مطلبی از پیامبر -صلی الله علیه و آله- در روز غدیر خم شنیده، به پا خیزد و گواهی دهد، اما جز آن کسی که، با چشمانش پیامبر را دیده و با گوشهایش سخنان او را شنیده به پا نخیزد» (1).
پس از سخنان امام علی –علیهالسلام- سی نفر از اصحاب رسول الله به پا خاستند که 12 نفرشان از مجاهدان «بدر» بودند، همگی شهادت دادند که: پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: الست اولی بکم من انفسکم؟ در پاسخ گفتند: آری. آنگاه پیامبر فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.
نقل ماجرا از زبان احمد بن حنبل
احمد بن حنبل نقل کرده که علی (ع) صحابه را در رَحَبَه جمع نمود و آنان را سوگند داد هر آن چه که در غدیر خم از پیامبر اکرم (ص) شنیدهاند، بر خیزند و گواهی دهند. تعداد زیادی از صحابه بر خاسته و شهادت دادند که رسول اکرم (ص) در غدیر خم دست علی را گرفت و فرمود «أَتَعْلَمُونَ أَنِّى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آیا میدانید که ولایت من بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است؟ پاسخ دادند: بلی! آنگاه فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم ، علی مولای او است. (مسند احمد، ج 4 ، ص 370 )
هیثمی گفته است: راویات حدیث مورد اعتماد و ثقه هستند: «و رجاله رجال الصحیح». (مجمع الزوائد ج 9 ، ص 104)
البانی وهابی نیز گفته است: سند این روایت صحیح است و شرط صحیح بخاری را دارد: «و إسناده صحیح على شرط البخاری». (سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج4 ص331)
بیان امام علی به طلحه از زبان حاکم نیشابوری
بنا به نقل حاکم نیشابوری، علی (ع) در جنگ جمل، طلحه را فرا خواند و به او فرمود: تو را به خدا سوگند در غدیر خم از پیامبر اکرم (ص) شنیدی که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم، علی مولای او است؟
طلحه پاسخ داد بلی شنیدم! علی (ع) فرمود: فَلِمَ تُقَاتِلُنِی؟ پس چرا به جنگ با من آمدهای؟ پاسخ داد: فراموش کرده بودم؛ آنگاه طلحه از جنگ منصرف شد و رفت. (مستدرک ج 3 ص 419)
هنگام بیرون رفتن از میدان جنگ با تیری که مروان از سپاه مخالف امام علی (ع)، به سوی او پرتاب کرد؛ کشته شد. (تاریخ اسلام ذهبی، ج 3، ص 486)
2. سخن امام علیهالسلام درباره «منصوب بودن خود از طرف خدا»
پس از جریان «سقیفه بنی ساعده» امام علیهالسلام سئوال کردند که قریش و انصار در آنجا چه گفتند؟ در پاسخ سئوال امام گفتند: (2)
انصار: از ما امیری باشد و از شما (قریش) امیری.
امام فرمود: چرا در مقابل انصار دلیل و حجت نیاوردید که پیامبر فرموده: «به نیکو کار انصار نیکوئی شود و از بدکردارشان درگذرید».
به امیر المؤمنین گفتند: چگونه این سخن رسول خدا حجت و دلیل بر علیه انصار است؟ حضرت فرمود: اگر امارت در ایشان میبود (و لیاقت خلافت را داشتند) نیازی به سفارش پیامبر برای ایشان نبود که فرمود: به نیکوکار انصار نیکوئی کنید و از بدکردار درگذرید.
قریش: ما درخت رسالت هستیم (پیامبر از قوم قریش بود)
امام علی علیهالسلام فرمود: قریش به درخت استدلال کردند، اما سیره آن (وجود مقدس خود امام «علیهالسلام») را تباه ساختند.
امام علی علیهالسلام در جای دیگر فرموده:
«نحن شجرة النبوة و محط الرساله.... یعنی: ما اهل بیت از شجره نبوت هستیم و از خاندانی هستیم که رسالت و پیغام الهی در آنجا فرود آمد و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بود...».
و در پاسخ قریش فرمود: «أین الذین زعموا انهم راسخون فی العلم دوننا...»
یعنی: کجایند کسانی که گمان میکنند آنان راسخان علم هستند، نه ما اهل بیت؟! ادعای آنان دروغ و ستم بر ماست، زیرا خداوند ما را برتری داده و ایشان را از فضائلی که ما داریم محروم ساخته، به وسیله ما هدایت و راهنمائی طلب میگردد و روشنائی از گمراهی به نور و روشنائی از ما خواسته میشود. مسلم و محقق است که ائمه دین از قریش هستند که از نسل هاشم باشند. (3)
3. لقب امیر المؤمنین
کافی است نگاهی به نامههای آن حضرت بیندازیم که در ابتدای برخی از آنها حضرت مینویسد: من عبدالله علی امیر المؤمنین.
4. شجاعت و دلاوری
امام علی علیهالسلام در نامه خود به معاویه مینویسد:
منم ابوالحسن (کنیه حضرت) کشنده جد تو (عتبة بن ربیعه پدر هند جگرخوار، مادر معاویه) و دائی تو (ولید بن عَتَبَه) و برادرت (حنظله بن ابی سفیان) که همه آنها را در جنگ بدر نابودشان ساختم و اکنون نیز آن شمشیر با من است و با همان دل دشمنم را ملاقات میکنم، و دین دیگری اختیار ننموده و پیغمبر جدیدی را برنگزیدهام...». (4)
«فانا ابو حسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخاً یوم بدر...»
5. استشهاد امام علی علیهالسلام به آیه تطهیر
پس از رحلت رسول اکرم -صلی الله علیه و آله- جناب ابوبکر و عمر نزد آن حضرت رفتند و از او خواستند که بیعت کند و حضرت نپذیرفت. پس از رفتن آنها امام به مسجد رفت و فرمود:
«خداوند لطفهائی به اهل بیت نموده، چون که در میان آنها رسول اکرم -صلی الله علیه و آله- را به پیامبری مبعوث نمود و اهل بیت کسانی هستند که خداوند آنها را از هر پلیدی و زشتی مبری ساخته و بدون عیب و پاکیزه هستند. فلان و فلان نزد من آمدند و مرا به بیعت فرا خواندند بیعت برای کسی را از من خواستند که وظیفه او آن است که با من بیعت کند. من پسر عموی رسول خدا هستم و پدر دو فرزندش و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا هستم، کسی نمیتواند جز من این ادعا را بنماید، مگر آن که دروغگو باشد و اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزارده و من وصی پیغمبر و همسر دختر او سرور زنان بهشت هستم».
در این حدیث شریف علاوه بر استشهاد امام به آیه تطهیر، حضرت خود را همسر فاطمه (س) و وصی پیامبر نیز معرفی نموده است.
6. استشهاد امام به آیه تطهیر در غصب فدک
حضرت خطاب به خلیفه اول فرمود: آیا کتاب خدا را میخوانی؟ گفت: آری. آنگاه حضرت فرمود: خبر ده مرا از آیه تطهیر، درباره چه کسانی نازل شده است؟ درباره ما نازل شده یا درباره غیر ما؟ وی پاسخ داد: درباره شما! (5)
************************************
پاورقیها:
1. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب نفیس رهبری امام علی در قرآن و سنت نامه 56.
2. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 66:160، و مطهری، مرتضی، نهج البلاغه :15.
3. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه108:337.
4. همان مدرک نامه 10:850 و نامه 28، ص903.
5. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم