کد خبر 269236
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۳

ما به سفر رفتیم، به کربلا، آدم های زیادی با اسب و شمشیر در آن بیابان جلو ما را گرفتند. ما در صحرا خیمه زدیم یک خیمه کوچک داشتیم در آن من بودم و علی اصغر و رباب و سکینه.

 گروه فرهنگی مشرق - در تیرگی شب، نگهبان کاروان، یکی از شترها را بی سوار می یابد... آیا سوار، که دختر کوچکی بود، گریخته است؟ فرمانده نگهبان، خشمگین و بی قرار، به سوی تاریکی های دشت می تازد. یکی از بزرگترین نشانه‌های مظلومیت اهل بیت در میان مردم به ویژه شیعیانشان عدم شناخت درست آن‌هاست. شناختی که در بسیاری از موارد باعث ایجاد شبهاتی بزرگ در رابطه با این بزرگواران می‌شود. یکی از همین شبهات مساله‌ای است که در رابطه با حضرت رقیه(س) و مقام والای این بانوی بزرگوار مطرح می‌شود و در اصل قصد بر انکار وجود چنین فرزندی برای امام حسین(ع) است. موضوعی که تاکنون علمای بسیاری در رابطه با آن تحقیق کرده‌اند و با دلایل قاطع و محکم آن را رد کرده‌اند.

با همین دغدغه ما نیز به سراغ معرفی برخی از کتبی که در رابطه با ایشان نگاشته شده است آمده‌ایم، تا مخاطبان خود را _ که بدون شک همگی ارادت ویژه‌ای به این بانوی عظیم الشان دارند _ با منابعی که در رابطه با ایشان و اتفاقات پیش آمده برایشان وجود دارد، آشنا کنیم تا انشالله بتوانیم با شناختی کامل‌تر با شبهاتی که در رابطه با ایشان مطرح می‌شود، مقابله کنیم.

1. اسیر کوچک
«کاروان اسیران کربلا به سوی شام می رود...
در تیرگی شب، نگهبان کاروان، یکی از شترها را بی سوار می یابد... آیا سوار، که دختر کوچکی بود، گریخته است؟ فرمانده نگهبان، خشمگین و بی قرار، به سوی تاریکی های دشت می تازد...» انتشارات مدرسه با چاپ کتاب «اسیر کوچک» که محوریت اصلیش موضوع کودکان عاشورایی است، به دنبال انجام یکی از وظایف اصلی خود که ارائه محصولاتی ویژه کودکان است، رفته است. این کتاب در رابطه با دختر سه ساله امام حسین، حضرت رقیه (س) می باشد که توانسته سختیهای سفر و صبوری این بانوی کوچک را بسیار ساده و روان در قالب سروده از زبان و کلام ایشان بیان می‌کند.
این کتاب را خانم مریم صباغ زاده به رشته تحریر در آورده است و سروده‌های آن نیز با همت افشین علا سروده شده است.

2. بزرگترین دختر عالم
سیدمهدی شجاعی از آن دسته نویسنده‌هایی که تا به حال برای اهل بیت کتاب‌های بسیاری را نگاشته است و تقریبا می توان گفت که برای اکثر شهدای کربلا کتابی را به رشته تحریر در آورده است؛ «از دیار حبیب»، «پدر، عشق و پسر» و «سقای آب و ادب» تنها بخشی از این کتاب‌هاست و حالا هم به سراغ یکی دیگر از قهرمانان این حماسه بزرگ آمده است و قصه‌ی «بزرگ‌ترین دختر عالم» را برای مخاطبانش روایت کرده است.



«بزرگ‌ترین دختر عالم» داستان حضرت رقیه(س) که در آن نویسنده با روایت ادبی و نگاهی نو به قصه‌ی قهرمانی‌های دختر کوچک امام‌حسین(ع) پرداخته است. این کتاب 32 صفحه‌ای که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است، روایتی داستان‌گونه از ماجرای دختر کوچک امام حسین(ع) در روز عاشوراست و «شجاعی» در این داستان، با نثر ادبی این مصیبت را روایت می‌کند.

3. خورشيد خرابه شام
یکی دیگر از کتاب‌هایی که به سراغ یک تحقیق جامع و کامل درباره زندگي، مصايب، مكارم، معجزات و كرامات حضرت رقيه (س) رفته است، کتاب «خورشید خرابه شام» است که در آن هم اطلاعات گوناگونی در رابطه با با بخش های مختلف زندگی حضرت رقیه(س) را در اختیار مخاطبان خود قرار داده و هم در رابطه با کرامات و معجزات ایشان نمونه‌های مناسب و خوبی را مطرح کرده است. علاوه بر این در بخش دوم این کتاب گزيده‌اي از اشعار و مراثي شاعران در رثای حضرت رقيه (س) گردآوری شده است.


این کتاب با قلم آقای «على موحد ابطحى» نگاشته شده و انتشارات «حبل المتين» به زیر چاپ فرستادن آن را بر عهده گرفته است.

4. دختر خورشید
بعید است که کودکی در سرزمین ما باشد که از همان دوران کودکی با عزاداری اباعبدالله و مراسم‌هایی که برای ایشان در ماه محرم و دیگر ماه‌های سال برگزار می شود، آشنا نباشد. اما توجه به نوع نگاه کودکان به این مراسمات و آیین مذهبی، خود می تواند به عنوان سوژه‌ای ناب برای نگارش رمانی جذاب برای گروه سنی کودک و نوجوان باشد.


«دختر خورشید»؛ راوی سرگذشت دختر امام حسین علیه السلام؛ حضرت رقیه (س) و رنج ها و شهادت اوست که از ذهن و زبان پسرکی که شاهد عزاداری برای سالار شهیدان و یاران با وفایش در ایام محرم و عاشوراست؛ به صورت داستانی بیان می شود.

«جواد نعیمی» نویسنده این کتاب، داستان خود را این‌گونه آغاز کرده است: «شب چادر سیاه خود را بر سر تا سر شهر شام گسترده بود و گویی شب بلند نیمه محرم سال شصت و یک هجری میلی برای رسیدن به فردا نداشت... رقیه دختر سه ساله حسین‌بن‌علی است. او مدام سراغ برادرانش اکبر و اصغر، عمویش عباس و پدرش را می‌گیرد... من خود او را دیده‌ام. کودک بسیار با عاطفه‌ای است و دلبستگی عجیبی به پدرش دارد و لحظه‌ای از یاد او غافل نمی‌شود.»

5. یاران كوچك حسین (ع)
عاشورا حماسه و حادثه‌ای است که قهرمانان بسیاری را به تاریخ معرفی کرده است. قهرمانی که شاید سن و سال چندانی نداشتند ولی هرکدام سرمنشا درس‌های بزرگی برای مردم اعصار مختلف بوده و هستند.


معرفی این قهرمانان کوچک به عنوان محور اصلی کتاب «یاران كوچك حسین (ع)» انتخاب شده است و در کنار معرفی كودكان و نوجوانان از فرزندان امام حسين (ع)، كودكان و نوجوانان از فرزندان امام حسن (ع)، كودكي خردسال از امام سجاد (ع)، كودكان و نوجوانان از فرزندان حضرت زينب (ع)، كودكان و نوجوانان مسلم بن عقيل، كودكان فرزندان اصحاب امام حسين (ع) به ذکر برخی از کرامات آن‌ها نیز پرداخته است تا این قهرمانان حقیقی را هم از دریچه تاریخ مورد بررسی قرار دهد و هم با نگاهی به روایات و کرامات مربوط به این بزرگواران جایگاه حقیقی آن‌ها را بیش از پیش برای مخاطبان خود نمایش دهند. «احمد موسوى وادقانى» این کتاب را  با همت انتشارات «قديانى» به زیر چاپ فرستاده است.

6. من عمه هستم، تو بابا
شهدای کربلا از بزرگ تا کوچ همگی نشانه‌ای از مظلومیت سیدالشهدا(ع) هستند اما به گواه تاریخ دو تن از این شهدا بیشتر از بقیه نماد مظلومیت امام حسین(ع) در حوادث روز عاشورا و بعد از آن هستند، یکی طفل شش ماهه ایشان که در اوج مظلومیت با لب‌هایی تشنه به شهادت رسید و دیگری حضرت رقیه(س) که در کنار سر پدرش در خرابه‌های شام، به شهادت رسید.
محسن ربابی در کتاب «من عمه هستم، تو بابا» به درددل‌هاي میان حضرت رقيه(س) با برادر تازه متولد شده‌اش، حضرت علي‌اصغر(ع) پرداخته است.



نویسنده در این اثر به خوبی توانسته با الهام از عشق و علاقه‌ای که میان امام حسين (ع) و حضرت زينب (س) وجود دارد، رابطه این دو کودک را بهم تشبیه کند. همین ایده باعث شده که بتواند در قالب داستانی روان و پرکشش به شرح ارتباط كوتاه ‌مدت رقيه(س) با برادر کوچکترش علي‌اصغر(ع)، از زمان تولدش تا به شهادت رسیدن علي‌اصغر(ع) در روز عاشورا و سپس شرح حوادث به وقوع پیوسته برای اسرای کربلا بپردازد. 

7. قاصدک کربلا : حضرت رقیه علیها السلام قاصدکی در دشت کربلا
پرداختن به زندگی شهدای کوچکی که در حماسه عاشورا حضور داشتند، محوریت کتاب «قهرمانان کوچک کربلا» است. کتابی که با نثری ادبى ـ داستانى به سراغ توصیف و معرفی قهرمان کوچک اما در عین حال مهم و پر اثر قیام عاشورا رفته است.

بدون شک یکی از مهمترین این قهرمانان حضرت رقیه(س) است که در کتاب «قاصدک کربلا» به شرح ماجراهای مربوط به ایشان پرداخته شده است. قاصدکی که از زاویه دید سوم شخص به سراغ احساسات وجود دختری کوچک رفته است که همراه با هر نسیم که در واقع هر کدام به منزله یکی از فصول کتاب هستند، مخاطب خود را در سیر داستان از به درک واصل شدن معاویه تا به شهادت رسیدن قهرمان اصلی داستان یعنی حضرت رقیه(س) همراهی می کند و  داستان خود را روایت می‌کند.



یکی از بارزترین ویژگی‌های این کتاب خلق تصاویری ملموس از حادثه‌ای عظیم توسط نویسنده برای مخاطب نوجوان کتاب است که به جرات می توان آن را یکی از بی‌نظیرترین نمونه‌های این عرصه دانست.  
در بخشی از ای کتاب می‌خوانیم:
دخترک گفت: «ما به سفر رفتیم، به کربلا، آدم های زیادی با اسب و شمشیر در آن بیابان جلو ما را گرفتند. ما در صحرا خیمه زدیم یک خیمه کوچک داشتیم در آن من بودم و علی اصغر و رباب و سکینه.»
دنیای کودکانه رقیه(سلام‌الله علیها) آرزوی شاهزادگی را داشت. رقیه (سلام‌الله علیها) در خرابه‌های شام وقتی سر بریده پدر را دید کمی با آن سخن گفت. به او گفت: «پدر مگر نگفتی برای من قصری زیبا در شام می سازی قصری بزرگتر از عالم…»