به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، لیلى جهانآرا، فرزند عبداللّه در سال 1317 ه. ش، در تهران به دنیا آمد. عبداللّه جهانآرا، فرزند تقى، کارمند وزارت دارائى بود و هفت سال نیز، ریاست ضرابخانه را عهدهدار بوده است.
مادر لیلى، خانم ناهید شاهرخ، فرزند داراب، متولد بلژیک و کارمند بازنشسته موزه ایران باستان بود است.
لیلى در مدرسه فرانسوى زبان رازى تهران و در پاریس همکلاسى فرح دیبا(پهلوى) بود. وى لیسانس ادبیات زبان فرانسه را از تهران و فوق لیسانس کتابدارى از دانشگاه رانگرز نیوجرسى(آمریکا) گرفت. مدرک MLS در کتابدارى آمریکا، توسط اداره آموزش MA تعیین و فوق لیسانس کتابدارى او نیز به تأیید شوراى عالى فرهنگ رسیده است. لیلى جهانآرا در سال 1342 به منظور دفاع از «تز» و پایان نامه تحصیلى خود، مدتى را در آمریکا گذراند.
لیلى امیرارجمند در دوران قدرت فرح دیبا(پهلوى) صمیمىترین دوست او بود و به این مناسبت به مشاغل متعدد و مهمى دست یافت و آخرین سمت وى عضو هیئت امناء و مدیر عامل کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان بود.
اسناد موجود بیانگیر ارتباطات مرموز وی با افسران اطلاعاتی بلوک شرق است این ارتباطات، که بر اساس اطلاعات فنی و انسانی اداره کل هشتم ساواک (ضد جاسوسی) تا روابط جنسی امتداد داشت، به اطلاع محمد رضا پهلوی رسید و ساواک خواستار بهره گیری از او به عنوان منبع خود شد. بر خلاف انتظار، محمدرضا پهلوی با این بهره گیری موافقت نکرد و از سال 1352 کنترل ساواک بر روی او قطع شد. روشن است که این ارتباط مرموز از سوی یکی از نزدیکترین عناصر وابسته به دربار پهلوی، نمیتواند طبیعی جلوه کند و قاعدتاً باید آن را به عملیات سرویسهای جاسوسی غرب (سیا یا MI-6 یا موساد) منتسب ساخت و ظاهراً به همین دلیل نیز محمدرضا پهلوی مانع دخالت ساواک در این ماجرا شد.
برای ما روشن نیست که لیلی جهان آرا فعالیت خود را در رابطه با سرویسهای اطلاعاتی غرب چگونه و از چه زمانی آغاز کرده، ولی این ظن را قوی می دانیم که او محتملاً به همراه فرح دیبا- از دوران تحصیل در فرانسه چنین کارکردی داشته است.
با توجه به ارزیابی بسیار مثبت «آژانس اطلاعات مرکزی» آمریکا(سیا) از فرح دیبا و جایگاهی که این سرویس برای فرح پس از فوت شاه بازی کرده بود، این احتمال را جدی می دانیم که ارتباط فوق با سرویس اطلاعاتی آمریکا بوده است.
*تغییر مذهب
لیلى امیرارجمند در اروپا تغییر مذهب داده و به آئین مسیحیت (کاتولیک) گرویده بود. جالب آن که، در اسناد لانه جاسوسى نیز در مورد فرح چنین آورده شده است:
«ذوق و سلیقهاش کاتولیک و گاهى اسپارت مآبانه است.»
این اقدام لیلى ارجمند در اسلام، ارتداد تلقى مىشود. ارتداد یعنى بازگشتن از راهى که از آن آمده است و بر اساس احکام اسلام، لیلى ارجمند مرتد بوده ولى در زمان استخدام مذهب خود را اسلام آورده است!» البته این نوع دروغگویى در دوره پهلوى مرسوم بوده است. در نامههایى که فرزند لیلى براى او مىنویسد، به او مىگوید : «که امروز به کلیسا رفتم.»
لیلى امیرارجمند مسلمان نبوده و شواهد امر حاکى است که وى تغییر مذهب داده بود.
در دوره پهلوى فساد و هرزگى به شکلهاى مختلف تبلیغ و اشاعه مىشد، به طورى که بسیارى از نخبگان و مسئولین کشور و خانوادههاى آنها در منجلاب فساد گرفتار بودند و بسیارى از آنها اقدامات خود را پنهان نمىکردند یکى از آن افراد که با دربار و فرح پهلوى نیز دوستى دیرینهاى داشت، خانم امیرارجمند بود. خانم لیلى امیرارجمند، هیچ اعتقادى به آداب مذهب و قانون و عرف اجتماع در مورد روابط زن و مرد نداشت و هر گاه به او اعتراض مىشد که شما شوهر دارید و این رفتار براى یک زن شوهردار، خلاف شرع، عرف و اخلاق اجتماعى است، او پاسخ مىداد : «شوهرم با طرز فکر من موافق است!»
لیلى آشکارا با دیپلماتهاى اروپاى شرقى و شوروى سابق (بیشتر وابستههاى مطبوعاتى و اطلاعاتى) در محل کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان ملاقات کرده و یا در میهمانىهاى آنها در منازل و سفارتها شرکت مىکرد. کتاب معماران عصر پهلوى درباره این نحوه عمل لیلى امیرارجمند مىآورد : «شرکت در ضیافتهاى سالانه اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى و سیاه مست شدن و نوشیدن ودکا و شراب و خوردن خاویار تا حد افراط و در حال مستى سخن گفتن، از عادات مورد علاقه شدید این گونه افراد بود». زنانى که در اطراف فرح و در حلقه یاران و محارم او قرار داشتند، مخصوصا زنان شوهردار بودند، اما به هیچ وجه از شوهران خود پنهان نمىکردند که داراى رفیق هستند... از مشهورترین این زنان مىتوان به لیلى ارجمند و لیلى دفترى اشاره کرد.
*انحراف جنسى لیلى
این گونه ارتباطات حتى پس از خروج از ایران نیز، ادامه یافت به عنوان نمونه در زمانى که در کشور باهاما بودهاند دختر راکفلر شخصى را به نام «رابرت آرمائور» براى انجام کارهاى محمدرضا پهلوى معرفى کرده بود. شخص مذکور یک معاون داشت به نام «مارک موریس» که از مأمورین برجسته «سیا» بود. روزى بر سر رابطه جنسى او با خانم امیرارجمند، بین الى آنتورنادیس و لیلى مشاجره لفظى شدیدى اتفاق افتاد، از ارتباط جنسى آن مأمورین و الى آنتورنادیس با لیلى تمام کارکنان هتل مطلع بودند.
هنگامى که درباره وضعیت خانم ارجمند به فرح پهلوى اعتراض مىشود وى مىگوید: «هر کس اختیار خودش را دارد و به شما مربوط نیست.»
این وضعیت تا آن جا ادامه یافت که دولت باهاما، عذر همه آنها را خواست و اعلام کرد که از نظر سیاسى و اجتماعى حضور شاه و همراهان براى کشور باهاما زیانآور است.
بسیار شگفتآور است که در کشور باهاما که در «کنار دریا» آزاد هستند. همراهان فرح، به گونهاى رفتار کردهاند که دولت باهاما نیز از نظر اجتماعى قادر به تحمل اقدامات آنها در کشورشان نیستند.