هورستل در بخش دیگری از نامه اش به حجت الاسلام روحانی آورده است: جناب رئیسجمهور، شما همواره با اعتقاد راسخ مبلغ و مروج آزادی بیان بودهاید، سیاستمداران ایرانی همواره در بسیاری موقعیتها بسیار خلاقانه عمل میکنند، حال چرا در این مورد تا این حد خشک و غیرمنعطف عمل کردهاید؟ این را به عنوان پیشنهادی متواضعانه از من بپذیرید، آیا خوب نخواهد بود که جشنواره «افق نو» را با یک تغییر نام ادامه دهیم و همچنان میهمانان را داشته باشیم که درباره اعتماد جهانی، برقراری صلح و آشتی و ثبات (در دنیا) با یکدیگر به گفتگو بنشینند؟
وی در ادامه افزوده است:در سالهای اخیر اسرائیل بارها ایران را تهدید به حمله کرده و حتی آشکارا دولتهای غربی را مرعوب ساخته است. چرا رهبران سیاست خارجی ایران با وجود اینکه همواره به دنبال توسعه صلح بودهاند، از این فرصت طلایی که رژیم صهیونیستی با فریادهای غیرقابل توجیه «جنگ، جنگ»اش خود را به انزوا کشانده، برای رساندن حقیقت به سرمنزل مقصود استفاده نمیکنند؟ آیا مجموعهای از جشنوارههای هدفمندی (از جنس افق نو) نمیتواند جریان را عوض کند؟در صورتی که اعضاء سیاست خارجی ایران حقیقتا به آنچه میهمانان ممکن است بگویند، علاقهمند هستند، اگر آنچه در کنفرانس ارائه میشود به نظر میرسد که چندان مطلوب و دلپذیر به نظر نمیرسد، پس چرا میهمانان جشنواره را در گروههای کوچکتر و تک تک براساس علایق دو طرفه دعوت نمیکنید تا بدینوسیله از هرگونه تبلیغات ناخواسته نیز جلوگیری شود؟در اینجا سوالات زیادی مطرح میشود، آیا واقعا افق نو به اندازه کافی تمایلات ضد صهیونیستی، تنفر از آمریکا و همپیمانان غربیشان در گروه «1+5» در بحث گفتگوهای هستهای وجود نداشت؟ در حالی که تمامی میهمانان غربی این کنفرانس با آگاهی تمام با سیاستهای مستبدانه دولتهایشان علیه جمهوری اسلامی ایران و غیره مخالفت میکنند.آیا بر رهبران ایران روشن نیست که همین مدعوین(کنفرانس افق نو)، هسته اصلی انتقادات و اعتراضات ضد جنگ، ضد استثمار و ضد فسادی هستند که در کشورهای غربی جریان دارد؟ برخی از آنها برای جلب نظر بخشی از جامعه خود، به اندازه کافی نفوذ دارند.آیا در صورتیکه ایران فرصتی را که برای نفوذ در کشورهای غربی در نتیجه تلاشهای خود طی 30 سال گذشته به دست آورده، از دست دهد، مقامات سیاست خارجه ایران مسئولیت آن را به عهده میگیرند؟
رئیس حزب «مرکز جدید» آلمان در بخش دیگری از نامه اش خطاب به حسن روحانی نوشته است: حقیقت تلخی که وجود دارد این است؛ ایران در قبال به دست آوردن تعهد تعداد کمی کشور، دوستیهایی را که طی گذشته با سخاوتمندیهای خود به دست آورده، به راحتی از دست میدهد. لطفا اجازه دهید که به برخی نکات اشاره کنم: به نظر میرسد مقامات رده بالای ایران در امور خارجه به نوعی، در زمینه استراتژی دیپلماسی عمومی مدرن و تاکتیکهای مربوط به آن، به خوبی آموزش ندیده باشند. حقیقت این است که کشورهای غربی در زمینه تبلیغات بسیار توانمندند، سرمایهگذاریها باعث نمیشود که آنها در روشهایشان، تربیت نیروهایشان و یا استراتژیهایشان تجدید نظر کنند. برخی از سفرای ایران در کشورهای غرب در انجام وظایف خود، قصور کرده و در این مسیر موارد مبهم و مشکوک زیادی به چشم میخورد: آنها برای جلب حمایت و دوستی برای کشورشان، تلاش صادقانه نمیکنند. برخی از فعالان طرفدار ایران که در این زمینه خوشنامترند، از رفتارهای سفارت مربوطه خود و همچنین وزارت امور خارجه ایران رنج میبرند. برخی از نیروهای مطبوعاتی ایران غیرحرفهای، بیانگیزه و بیطرف به نظر میرسند. فلسفههای مدرن همچون خدمت کردن در چینش ساختار کلی سفارتهای ایران در برخی از کشورهای غربی به چشم نمیخورد.
وی افزود: یک توضیح ممکن برای کاستیهای موجود وجود دارد که چندان در آرام نمودن خواننده مؤثر نیست؛ مقامات عالی ایران در وزارتخانه مربوطه از نفوذشان برای حمایت از دیگر اعضاء همجناح، همشهری و دوستانشان سوء استفاده مینمایند. به نظر من بخشی از مشکلات موجود به این خاطر است که وزارت خارجه ایران با استفاده از نیروی غیر زبده به خود صدمه وارد کرده است. با وجود همه رویدادهای ناگواری که در گذشته در بخش امورخارجه به وجود آمد، مقامات توانمند بخش فرهنگ تمام تلاش خود را در بهبود مشکلات انجام دادند، ولی مشخص است که آنها برش لازم را نداشتهاند.چگونه ممکن است که ایران و دیگر کشورهای مورد خشم دولتهای غربی، اثبات کردهاند که قادر به سرمایهگذاری بر استراتژیهای مفید نیستند، در حالیکه آژانسهای کشورهای غرب، مصرانه، برای تخریب کشورهای دیگر از بنیان، به عنوان بخشی از استراتژیهای مستبدانه خود، میلیاردها دلار سرمایهگذاری میکنند. آیا ممکن است که متواضعانه پیشنهاد کنم که در حوزه وزارت فرهنگ ایران سرمایهگذاری لازم شود و به طور هدفمندی، رویکردی نظاممند برای نزدیکی به دوستان اثبات شده و همپیمانانتان در کشورهای غربی اتخاذ شود. این تنها تلاش کوچکی در برابر تلاش عظیم آژانسهای غربی است. چرا از دشمنان یاد نمیگیرید؟ چرا از ارتش ایران یاد نمیگیرید؟ آیا میتوانم خاضعانه اضافه کنم، که این جنگ مدرن، یک کارایی بالا، هوشمندانه و صلحطلبانه لازم دارد، ما اینجا (در غرب) مدت زیادی است که منتظر نشانههای خروج ایران از تاریکی هستیم. یک کنفرانس کوچک نمیتواند موج عظیمی برای یک شروع جدید باشد ولی آیا حتی این جریان کوچک نمیتواند نجات یابد؟آیا میتوانم متواضعانه اضافه کنم: آنهایی که با تعطیلی کنفرانس افق نو مخالفند، تندروها نیستند، این تنها تبلیغات آمریکاست، آنچنانکه میتوانید در مقالهای که لینک آن را در پایان گذاشتهام، ببینید که آمده است: طرفداران کنفرانس افق نو بسیار مدرن، هوشیار بوده و امروزه حامیان تاثیرگذار ارزشهای ایرانی هستند.آن ارزشها همان دلیلی است که من را همچنان در طرفداری از ایران فعال نگاه داشت، این همان چیزی است که امروزه به شدت مورد درخواست حزبهای سیاسی آلمان جدید است.
کریستوفر هورستل در پایان نامهاش خطاب به حسن روحانی تصریح کرده است: زمانیکه مذاکرهکنندگان ایرانی پای میز مذاکره نشستند، موفقیت آنها در این مذاکرات به شدت تحت تاثیر نواقصی که ذکر کردم، کاهش یافت.ولی اکنون زمانی است که کوتاهی و تأخیر در اصلاحات ممکن است هزینههای زیادی را به ایران تحمیل کند به خصوص با حذف کنفرانس «افق نو» و هرگونه فعالیت دیگر ایران در میان عموم مردم غرب.
*فارس