تشدید تحریم‌ها عليه ايران، بیانگر روشن کردن فندک زیر توافقنامه ژنو است و مطمئنا باعث خراب کردن گام های اولیه در ژنو است.

گروه سياسي مشرق - ایران همچنان در انتظار صدای واحد از جانب ایالات متحده است. در شرایطی که در توافقنامه ژنو 3 به صراحت تاکید شده که طرف غربی در بازه زمانی شش ماه که البته قابل تمدید هم است حق تشدید تحریم های بیشتر علیه ایران را ندارد اما باز هم چهره هایی در کنگره و مجلس سنای ایالات متحده همچنان بر طبل تحریم ها می کوبند.
به نظر می رسد که پرونده ایران شکاف جدی را در میان حزب دموکرات هم ایجاد کرده است. اگر تا دیروز این جمهوری خواهان بودند که به دلیل حس رقابت با رئیس جمهور دموکرات تکیه داده بر کرسی قدرت در کاخ سفید با هرحرکت وی در نزدیکی به تهرانی که جورج بوش جمهوری خواه محور شرارت خوانده بود ف مخالفت می کردند اکنون استراتژی های اوباما در قبال ایران در میان دموکرات ها هم با مخالفت هایی روبه رو شده است .
برخی از گزارش ها حاکی از آن است که سناتور دمکرات استنی هویر قصد دارد به اریک کنتور جمهوریخواه محلق شود که قصد تصویب قطعنامه یا لایحه ای را دارد. به موجب این لایحه از سیاست کاخ سفید در جهت عقد توافق موقت با ایران انتقاد می شود، یا درخواست تصویب دور جدیدی از تحریم ها مطرح می شود یا اینکه برخی پارامتر های دائمی محدود کننده برای سیاست آمریکا در قبال توافق نهایی با ایران در نظر گرفته می شود که از جمله آنها می توان به مخالفت با هر گونه عملیات غنی سازی در ایران اشاره کرد.
اما در مقابل اینگونه تلاش های کنگره بری تصویب تحریم های جدیدی علیه ایران اوباما نگران است که این روند سبب شکست توافقاتی شود که در ژنو صورت گرفت. بر همین اساس هم شاهد بودیم که دو هفته پس از توافق هسته ای مقدماتی باراک اوباما، در اظهاراتی که بیش از هر چیز مخاطب اسرائیلی داشت، مدعی شد شانس توافق هسته ای نهایی با ایران 50 -50 یا کمتر است. او در حالی این اظهارات را مطرح کرد که می کوشد به هر نحو ممکن از تصویب تحریم های بیشتر در کنگره جلوگیری کند تا زمان برای پیشرفت دیپلماسی با ایران وجود داشته باشد.به همین بهانه به سراغ محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک رفته و از وی در خصوص فقدان صدای واحد در امریکا در قبال پرونده هسته ای ایران و تبعات این استراتژی پرسیدیم:

بر اساس توافقنامه ژنو 3 ایران و غرب هرکدام به دیگری به مدت 6 ماه برای عمل به تعهدات مندرج در برنامه اقدام مشترک وقت داده اند . با این همه ما از نخستین روزهای امضای این توافقنامه در ژنو شاهد تلاش های چهره های تندرو در کنگره و سنا امریکا برای تصویب تحریم های بیشتر بودیم. آیا چنین رفتارهایی به اصل تمایل به مذاکره طرفین صدمه نمی زند؟

همانطور که می دانید در داخل امریکا و کنگره بیش از 110 طرح و لایحه و مصوبه در رابطه با موضوع ایران مطرح کردند، یعنی شاهد این حجم از تلاش های مختلف از سوی نمایندگان هستیم که یا از طریق لابی ها و یا نوع جهت گیری و منافعی که احزاب سیاسی در امریکا دنبال تخریب مواجهه ایران و امریکا هستند .نکته مهم این است که بر طبق توافقنامه ژنو در مسائل مربوط به بیمه و در بحث موضوع بانکی، در چارچوب مکانیزم برگشت پول های بلوکه شده ایران و همچنین نوع تحریم هایی که در بخش انرژی یا پتروشیمی مطرح بود، تغییرات محدودی به وجود آمده است اما برطبق برخی از اخبار هنوز حتی در خصوص رفع تحریم های حمل و نقل نشانه ای قابل توجهی به چشم نمی خورد. مهم ترین موضوع آن است که در این شرایط طرف غربی قصد دارد پول ایران را به خود ما بفروشد و اگر مسائل در این سطح باشد و در همین حوزه باقی بماند طبیعتا نمی تواند مقدمه خوبی برای توافقنامه جامع باشد بلکه مقدمه بد و نرسیدن و تردید نسبت به توافقنامه جامعی خواهد شد که مدنظر است. از سوی دیگر اخباری مبنی بر تشدید تحریم در گنگره مطرح شده است که بیانگر روشن کردن فندک زیر همین توافقنامه ژنو است و مطمئنا باعث خراب کردن همین گام های اولیه در ژنو است.

چرا ما در قبال پرونده ایران تا این میزان شاهد شکاف میان کاخ سفید و نمایندگان کنگره و سنا هستیم. بعضا برخی نمایندگان دموکرات کنگره هم مخالف چنین توافقی با ایران بودند؟

البته امروزه سطح مخالفت با چگونگی نحوه تعامل تیم اوباما با توافقنامه ژنو در وضعیت خاصی قرار گرفته که تا حدودی با شرایط جریان های تندرو که پیش از توافق ژنو وجود داشته متفاوت است. در امریکا بخش بزرگی از جامعه سیاستمداران این کشور پیرامون نحوه تعامل در موضوع هسته ای نقطه نظرات خود را همزمان با توافق ژنو به طور مکتوب اعلام کردند که در این خصوص موضع گیری مادلن آلبرایت از اهمیت خاصی برخوردار بود. از سوی دیگر شاهد بودیم در بحث حوزه لابی یهود میان جریان آیپک و جریان جی استریت (G Street) تفاوت نظرهایی وجود داشت که در آن چارچوب مواضعی که جی استریت گرفت کاملا با مواضع آیپک متفاوت بود و آنها خواستار نوعی تعامل مشروط در این موضوع بودند، در حالیکه مواضع آیپک متمرکز بر تشدید سیاست های پیشین بود که می توان گفت نسخه نتانیاهو را دنبال می کردند.

امروزه شرایط و سطح مخالفتی که مشاهده می شده همزمان با تلاش مجددی شده که جریان حامی رژیم تلاویو دنبال می کند که سعی بر آن دارد تا وضعیت را به شکل دیگری منعکس کند. همچنین شاهد بودیم که میشل اوباما اظهاراتی داشته مبنی بر اینکه اوباما از طریق یک سیستم تحت فشار است و این کنایه خانم اوباما نیز قابل ارزیابی است. موضع گیری که اوباما اخیرا داشته نیز بیانگر آن است که با نگاهی که جان کری در این موضوع دنبال می کند تا حدودی همسو است ولی همزمان هم شاهد هستیم که چاک هگل نیز در طول سفر و تعاملات نظامی با برخی ازکشورهای عربی از ادبیات دیگری استفاده کرده که همسو با ادبیات جان کری نبود و شاید بتوان گفت که حتی در تیم اوباما نیز پلیس خوب و پلیس بد وجود دارد که این تردید را در تهران به وجود آورده که میزان استحکام مواضع تیم اوباما در چارچوب دولت امریکا تا چه اندازه متعهد و پایبند و با ثبات است. طبیعتا به میزانی که دولت امریکا در این خصوص رفتار سینوسی از خود نشان دهد طبیعی است که در تهران نیز میزان خوش بینی و بد بینی نسبت به چگونگی تعاملات در چارچوب توافقات ژنو هم تغییر پیدا کند و در این خصوص تعریف از خوش بینی و بدبینی از آینده منوط به صدای واحد و تغییر رفتار و همچنین رفتار جدید و با ثبات در امریکاست.

همانطور که در موضع گیری مقامات جمهوری اسلامی ایران هم شاهد بودیم ایران انتظار صدای واحد از امریکا دارد که در طول سفر رئیس جمهور حسن روحانی به نیویورک هم به این موضوع اشاره شد. باید دید که صدای واحد در امریکا تا چه اندازه می تواند محکم و جدی باشد که حداقل در مقابل آن تعهداتی که در توافقنامه ژنو بود را رعایت می کنند و یا بر اساس تفسیرهای یکجانبه گرایانه از توافقنامه سعی می کنند شرایط را به گونه دیگری دنبال کنند.

کاخ سفید می گوید تصویب تحریم های جدید توسط کنگره می تواند بین واشنگتن و شرکایش شکاف ایجاد کند، در حالی که اعضای کلیدی کنگره این اقدام را «سیاست تضمین» موفقیت توافقات با ایران می دانند. به نظر شما تا چه اندازه این احتمال وجود دارد که در نهایت کنگره اوباما را به امضای این تحریم ها وادار کند؟

اوباما در برداشت های خود در گذشته سیاست بای پارتیزان (دو حزبی ) را دنبال می کرد و سعی می کرد منافع ملی را در بسیاری از ابعاد یعنی در حوزه داخلی و خارجی مورد توجه قرار دهد . بر همین اساس نوع چیدمان دولت اول اوباما شکل گرفت و شاهد حضور رابرت گیتس در کابینه گذشته یعنی جمهور خواهان و سپس در کابینه دموکرات ها بودیم. اما از تابستان اخیر پس از اتفاقاتی که میان کنگره و دولت امریکا پیرامون بحث بودجه مطرح شد و مسائلی که پیرامون ورشکستگی دولت یا بحث طرح پیشنهادی بهداشتی اوباما، اختلافات جمهوری خواهان و مجموعه دموکرات ها پیرامون نحوه تعامل تا اندازه ای تغییر پیدا کرد، بنابراین می توان گفت استانداردهای دوران اول دوره اوباما را در دور دوم شاهد نیستیم، بدین معنا که استانداردهای جدید بوجود میآید . اوباما با توجه به مقاومتی که از خود در بخش های مختلف نشان داد، عملا ثبات کرد که جرات مخالفت با اکثریت کنگره را دارد . حال باید دید که آیا در موضوع ایران هم رئیس جمهور امریکا می تواند سیاست مستقلی را دنبال کند یا خیر که این امر بستگی تصمیم ها در طول چند ماه آینده است. اقای جان کری در تلاش است تا طی روزهای آتی نمایندگان گنگره را توجیه نماید و روز سه شنبه آتی بهتر می توان قضاوت کرد.

دولت اوباما می گوید، تصویب تحریم های جدید می تواند توافق ۲۳ نوامبر با ایران را نابود کند و گفت وگوها در مورد توافق دائمی را که قرار است در شش ماه آینده انجام شود، از مسیر خود خارج سازد. با توجه به این اختلاف نظر اوباما وکنگره به نظر شما تا چه اندازه چنین روندی بر توافق ایران و غرب تاثیرگذار خواهد بود؟

این مواضع جدید نیست و در گذشته هم شاهد بودیم که شورای امنیت امریکا پیرامون موضوع تشدید تحریم ها مخالفت خود را با کنگره نشان داد. اینکه امروزه شاهد موضع گیری جدیدی از سوی کاخ سفید هستیم قابل توجه نیست، چراکه بالاخره این انتظار می رود که دولت امریکا برای امضای خود احترام قائل باشد. حال جدای از این بحث در امریکا میزان مخالفت با این موضوع تا حدودی معمول شده است بدین معنا که امکان دارد اوباما نسبت به این موضوع مخالفت خود را ظاهر و صریح کند. نکته دیگری که باید به آن دقت کرد این است که در طول روزهای اخیر اگر مواضع وندی شرمن و یا اوباما را ملاحظه کنید می بینید که برای اولین بار است که مقامات امریکا خارج از موضوع توافق یعنی پس از توافقنامه ژنو به صراحت مساله پذیرش غنی سازی محدود را اعلام می کنند و این مساله نکته جدیدی است که در مواضع دولت امریکا و تیم اوباما شاهد هستیم. به نظر می رسد که رئیس جمهور امریکا در مقابل فشارهای کنگره مقاومت می کند و در این خصوص باید از مواضع سینوسی که ممکن است خرج داخلی برای امریکا داشته باشد پرهیز کند چرا که ممکن است که این موضوعات سبب سوء تفاهم های جدی علاوه بر بی اعتمادی گذشته برای تهران افزوده شود. واقعا تا چه اندازه امریکا می تواند قابل اعتماد باشد و مقصر اصلی بازگشت به شرایط گذشته کیست فکر می کنم پاسخ باز هم رژیم صهیونیستی و لابی آیپک و چهره های وابسته در امریکا است.

آیا دلیل اصلی وضع تحریم ها به گفته دیوید کهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا تغییر در سیاست ایران نبوده است؟ حال که به این توافق دست پیدا کرده اند وضع دوباره تحریم ها با چه هدفی است؟

خزانه داری امریکا در گذشته واکنش هایی برای کاهش تحریم به صورت موردی از خود نشان داد ولی گویا برخی کشورهای اروپایی با ان مخالفت کردند این موضع در امریکا به درستی درک نشد. از طرف دیگر بحث هایی در رسانه ها هم مطرح شده و آن موضوع احتمال تغییر شیفت از مساله هسته ای به موضوعات دیگری همچون حقوق بشر است، بدین معنا که ممکن است جریان هایی در داخل امریکا به دنبال بهانه سازی جدید باشند. به نظر می رسد نگاه جامع نسبت به رفع تحریم ها از سوی امریکا هنوز زود است. می توان گفت در بحث هسته ای پس از توافق ژنو شاهد ترک برداشتن آرام تحریم ها هستیم اما هنوز این موضوع هم به طور کامل در همه زمینه ها ملموس و مشخص نشده است. امید این است که با حفظ خطوط قرمز تحریم ها بر علیه مردم ایران کاسته و رفع شود و مسئولین بر اساس نگاه نظام تهدیدات را مدیریت کنند.

مشاوران کنگره اعلام کرده اند که محتمل ترین راهی که تحریم های جدید در سال جاری میلادی علیه ایران تصویب شود، افزودن متممی به لایحه بودجه سالانه پنتاگون است که هم اکنون تحت بررسی است. این متمم شامل چه مواردی است یا در چه موضوعاتی خلاصه می شود؟

فکر کنم در بودجه سال قبل هم این موضوع انجام شد. البته متممی که مطرح می شود نشان می دهد که میزان رویکرد امریکا تا نهایی شدن توافقات چگونه است.از سوی دیگر امروزه جدا از مواضع سیاسی شاهد مواضع اقتصادی جدید در امریکا نیز هستیم. همانطور که می دانید برخی از مقامات اعلام کردند که تعدادی از شرکت های مهم اقتصادی در امریکا خواهان تعامل جدیدی در حوزه انرژی با ایران هستند که بحث شرکت در این راستا است. درگذشته جریان های اقتصادی در امریکا و (در دهه گذشته) بیش از صد شرکت امریکایی در این خصوص فعالیت های چشمگیری از خود نشان دادند و ضد تحریم علیه ایران مواضعی را اتخاذ کردند. همچنین با توجه به شرایط اقتصادی امریکا و سیاست هایی که مطرح می شود شاهد این تفاوت نظر هستیم .در حوزه هوایی شرکت بویینگ یا در بحث مسائلی همچون انرژی و یا حتی نحوه همکاری ها در چارچوب بیمه بازنشستگی در امریکا و یا نحوه تعاملات اقتصادی به صورت بسیار محدود مطرح بوده، اما شایعاتی وجود داشته مبنی بر بازگشت کمپانی هایی همچون شورلت که خواهان وارد شدن به تعاملات اقتصادی با ایران است. در گذشته هم شاهد بودیم که امریکایی ها قانون داماتو را مطرح کردند که در همان زمان هم در چارچوب تحریم و جلوگیری از سرمایه گذاری در ایران بود، اما در زمانی که کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند وارد تعامل با ایران شوند و مخالفت های اقتصادی هم دنبال آنها مطرح شد نتوانست نوک تیز تحریم ها جدی بر بدنه اقتصادی جمهوری اسلامی اثرگذار باشد.


**ديپلماسي ايراني