درگذشت نلسون ماندلا رهبر جنبش ضد آپارتاید و نژادپرستی آفریقای جنوبی بهانهای شد تا با آقای دنی شکتر (Danny Schechter) نویسنده و مستندساز آمریکایی درباره برخی از ابعاد زندگی پر فراز و نشیب ماندلا از زندان و مبارزات انقلابی تا رسیدن به ریاست جمهوری آفریقای جنوبی، گفتوگو کنیم.مشرق
مشرق: آقای شکتر، نلسون ماندلا چند روز قبل در سن 95 سالگی درگذشت و تمامی رهبران ومقامات بلندپایه کشورهای جهان نیز در مراسم یادبود وی در آفریقای جنوبی شرکت کردند. با توجه به سالهای طولانی همراهی شما با نلسون ماندلا، مقدمهای درباره این شخصیت ضد استعماری بفرمایید.
شکتر: نلسون ماندلا توانسته بود در کشوری که به شدت دچار تفرقه بود، وحدت ایجاد کند و به جنبشهای آفریقای جنوبی یکپارچگی ببخشد. به سازش و صلح بسیار اعتقاد داشت؛ زبان اقلیت سفیدپوست را آموخته بود تا بتواند با آنها حرف بزند و احترام آنها را هم جلب کند. به همین شکل توانست حمایت اقشار مختلف جامعه را با خود همراه کند. زمانی که در زندان روبن آیلند آفریقای جنوبی بود حتی درباره اسلام هم مطالعه کرد، زیرا میخواست با دیدگاه مسلمانان آشنا شود.مشرق
مشرق: بعد از مرگ نلسون ماندلا میبینیم که دولتهای آمریکا و انگلیس بر خلاف سیاستهایشان در زمان حیاتش، به او احترام زیادی میگذارند. درحالی که خود این دو کشور منشأ استعمار در آفریقا و بسیاری از نقاط جهان بوده و هستند، به نظر شما علت احترام به ماندلا که اسطوره مبارزه با استعمار بود، چیست؟
دنی شکتر: اوباما اولین بار زمانی که دانشجو بود در جنبش ضد آپارتاید فعالیت خود را آغاز کرد، زیرا این جنبش از سراسر دنیا حمایت بسیاری را جلب کرده بود و با دولت وقت آمریکا یعنی دولت رونالد ریگان مخالف بود. اما مشکل اینجا بود که افرادی که از مبارزات سیاسی ماندلا دفاع میکردند، از مبارزات او برای رسیدن به حقوق اقتصادی حمایت نمیکردند؛ چون حقوق اقتصادی به معنای کنترل بر منابع طبیعی و معادن طلای کشور بود و کشورهای دیگر این را خط قرمز میدانستند. بنابراین حتی وقتی ماندلا در اولین انتخابات دموکراتیک و چندنژادی کشور به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد، همان قدرتهایی که بر اقتصاد آفریقای جنوبی مسلط بودند، همچنان روی کار باقی ماندند. به همین علیت ماندلا از نظر سیاسی موفقتر بود تا از نظر اقتصادی.مشرق
آخرین کتاب «دنی شکتر» درباره نلسون ماندلا که به تازگی چاپ شده است
مشرق: شما شخصاً با ماندلا دیدار داشتهاید. درباره شخصیت ماندلا برای ما توضیح دهید. کدام ویژگی شخصیتی او بیشتر برای شما جالب و قابل توجه بود؟
دنی شکتر: ماندلا تنها یک سیاست مدار نبود؛ یک وکیل هم بود. دائماً از همه چیز یادداشت برمیداشت و بسیار دقیق و هوشیار بود. نکته دیگر درباره او که من را شگفتزده میکرد، شوخطبعی و تواضع او بود. همیشه میگفت من عضوی از یک رهبری دستهجمعی هستم، با یک جنبش همکاری میکنم، برای خودم کار نمیکنم. البته رسانهها همیشه میخواستند او را به عنوان ستاره جمع معرفی کنند و حتی برخی از زیردستانش هم دوست داشتند او را یک ابرقهرمان بدانند. ماندلا یک نوع هاله در اطرافش داشت که همه را به خود جذب میکرد. من در برخی گردهماییها با او بودم. گاهی چیزی را میگفت که کاملاً عادی بود و قبلاً هم گفته بود؛ اما جمعیت یکباره به وجد میآمد. فقط حرفهایی نبود که میزد، بلکه شیوه بیان آنها و حتی طرز ایستادن او هم جمعیت را به طرف او جذب میکرد.مشرق
ماندلا علیرغم آنکه حمایت آمریکا و انگلیس را هم جلب کرد، اما به نمایندگی از مردم فلسطین سخن میگفت، درباره جنگ عراق علیه تونی بلر و جورج بوش صحبت میکرد. از معدود رئیسجمهورهای تحت حمایت غرب بود که عقاید خود را به صراحت بیان میکرد. همین باعث شد روابط آمریکا با او پیچیده شود؛ طرفداران اسرائیل نمیخواستند با او دیدار و یا صحبت کنند.
یکی دیگر از دلایلی که مردم به او احترام می گذاشتند ارزش قائل شدن او برای همه مردم بود. قبل از یکی از سخنرانیهایش و در حالی که همه مردم منتظر بودند، به آشپزخانه محل مراسم رفت و با همه آشپزها و مأمورین نظافت آنجا دست داد. تنها سیاست او نبود، بلکه خصوصیات شخصی او هم در محبوبیتش بسیار نقش داشت. یکی از اولین رهبران آفریقای جنوبی بود که گفت تنها یک دوره رئیسجمهور خواهد بود. هیچ وقت نمیخواست بالاتر از دیگران باشد. وقتی رئیسجمهور شد، همه انتظار داشتند هر روز کت و شلوار بپوشد و کراوات ببندد؛ اما نه، از نوعی پیراهن اندونزیایی خوشش میآمد و همان را هم به آفریقای جنوبی آورده بود، که به نام «پیراهنهای مدیبا» (نام قبیلهای نلسون ماندلا) مشهور شدند.مشرق
دنی شکتر در کنار نلسون ماندلا
مشرق: بهرغم همه تلاشهایی که ماندلا انجام داد، برخی معتقدند در سالهای آخر عمرش با دوران جوانی خود فاصله زیادی داشت؛ مثلاً، دریافت جایزه از ملکه انگلیس و یا حمایت از اسرائیل. نظر شما در این مورد چیست؟
دنی شکتر: اولاً، ماندلا همیشه طرفدار حقوق فلسطینان بود، اما میخواست بتواند با اسرائیل هم گفتگو کند، تا بتواند این رژیم را متقاعد کند. میخواست نقش میانجی را بازی کند و مردم را به هم نزدیک کند. البته هر کسی با گذر زمان تغییر میکند، ماندلا هم در طول زمان پختهتر شد. ضمناً وقتی همه از شما تعریف کنند، ممکن است خودتان هم تسلیم شوید. اگر چه همه او را ستایش میکردند؛ اما خودش میگفت من متعلق به مردم هستم.مشرق
از طرف دیگر توانست برخی افراد بزرگ مثل مارگارت تاچر را کاملاً متحول کند. تاچر اول او را تروریست میدانست، اما بعدها در پشت صحنه از ماندلا حمایت میکرد و حتی مبالغی را به او داده بود. توضیح خود ماندلا این بود که مارگارت تاچر مبارزه ما را نمیفهمید، به همین دلیل مجبور شدم او را آموزش دهم. اعتقاد داشت همه کس را میتوان آموزش داد و اصلاح کرد، شاید به جز جورج بوش و تونی بلر.
مشرق: لطفاً یکی از خاطرات خود با نلسون ماندلا را که همیشه در ذهنتان هست برایمان تعریف کنید.
دنی شکتر: با هم به نیویورک آمدیم و من هم گروه تلویزیونی خود را آورده بودم. مأموران مخفی و پلیس ما را به یک گوشه بردند و مشغول تأمین تدابیر امنیتی بودند و... ماندلا وارد مهمانی صبحانهای میشود که میزبان آن «دیوید راکفلر» رئیس بانک «چیس» منهتن و یکی از ثروتمندترین افراد آمریکا است. ماندلا وارد اتاق میشود و به سمت من میآید؛ همه میگویند چرا به سمت جلوی اتاق نمیرود. ماندلا پیش من میآید و میگوید: «من را یادت میآید؟» میگویم: «البته که یادم میآید.» بسیار آدم شوخطبعی بود و کارهایی میکرد که هیچکس نمیتوانست آنها را پیشبینی کند.مشرق
بعضی وقتها که با محافظانش جایی میرفت، از آنها فرار میکرد، تاکسی میگرفت و به وسط شهر میرفت. با مردم حرف میزد. معتقد بود وقتی رئیسجمهور میشوید مثل این است که زندانی شده باشید، همیشه در محاصره محافظان خود هستید، به شما میگویند برنامه چیست و باید چه کار کنید.مشرق
مشرق: اولین بار و آخرین باری که با ماندلا ملاقات کردید چه زمانی بود و در مجموع چندسال همراه ماندلا بودید؟مشرق
دنی شکتر: اولین بار سال 1990 بود که از زندان آزاد شد. مشغول یک مجموعه تلویزیونی به نام «آفریقا اکنون» بودیم و با ماندلا مصاحبه کردیم. در آن زمان به من اجازه برگشتن به آفریقای جنوبی را نمیدادند چون دولت قبل با مجموعه تلویزیونی ما مخالف بود و نمیخواست تحت هیچ شرایطی با ما همکاری کند. خبردار شدم که قرار است به زامبیا برود، چون دفتر جنبش او هم به دلیل تبعید در این کشور مستقر شده بود. آنجا با او مصاحبه کردم. سپس همراه او به نقاط دیگر آفریقا رفتم، به سوئد و انگلیس سفر کردیم. آخرین بار هم بین سالهای 2000 تا 2003 بود که در آفریقای جنوبی با او ملاقات کردم.مشرق
مشرق: واکنش شما به خبر مرگ نلسون ماندلا چه بود؟
دنی شکتر: یک دقیقه به آغاز برنامه رادیویی من مانده بود که خبر را به من دادند. باید بلافاصله میرفتم و یک ساعت برنامه رادیویی فیالبداهه درباره او اجرا میکردم. بلافاصله بعد از آن هم به دو برنامه تلویزیونی دعوت شدم. بنابراین وقت آن را پیدا نکردم که این خبر را «حس کنم» بلکه مجبور بودم درباره آن نقش بازی کنم. میدانستم که چهقدر مریض است، و اینکه فاصله چندانی با مرگ ندارد. با این حال، هیچ وقت برای چنین حادثهای آماده نیستید. من در واقع غصه میخورم، اما در خلوت. واکنش مردم آفریقای جنوبی را میبینید، غمگین نیستند، گریه نمیکنند، بلکه دارند دستآوردهای ماندلا را جشن میگیرند. من هم میخواهم همین واکنش را داشته باشم؛ البته اگر بتوانم.