كشورهاي عربي جنوب خليج‌فارس از اين توافقنامه استقبال محتاطانه‌اي كرده و در برخي موارد هم نارضايتي خود را از بهبود احتمالي رابطه ايران و غرب از جمله آمريكا ابراز كرده‌اند. حتي برخي كشورهاي عربي مانند عربستان و قطر و امارات در طول مذاكرات هسته‌اي سعي داشتند بر ميزان تبليغات ايران هراسي خود بيفزايند تا مانع از تفاهم ايران و غرب شوند.

به گزارش مشرق،  توافق هسته‌اي ايران و گروه 5+1كه به توافقنامه ژنو معروف شد، علاوه بر تاثيراتي كه بر رابطه ايران و غرب داشته است، بر ساير شئون سياست خارجي کشور از جمله رابطه ايران و اعراب تاثير گذاشته است.

بخصوص كه كشورهاي عربي جنوب خليج‌فارس از اين توافقنامه استقبال محتاطانه‌اي كرده و در برخي موارد هم نارضايتي خود را از بهبود احتمالي رابطه ايران و غرب از جمله آمريكا ابراز كرده‌اند. حتي برخي كشورهاي عربي مانند عربستان و قطر و امارات در طول مذاكرات هسته‌اي سعي داشتند بر ميزان تبليغات ايران هراسي خود بيفزايند تا مانع از تفاهم ايران و غرب شوند.

حتي دو هفته پيش كه نشست كشورهاي اوپك در وين برگزار شد، وزير نفت عربستان نتوانست ناراحتي خود را از بازگشت احتمالي ايران به بازار جهاني نفت پنهان كند. تحليل‌ها حاكي از اين بود كه کشورهای عربی جنوب خليج‌فارس بهبود رابطه ايران و غرب را به زيان خود ارزيابي كرده و به همين دليل هم به‌نحوی نارضایتی خود را نسبت به مذاكرات ژنو ابراز داشته‌اند. اما سوال اين است كه آيا بهبود رابطه ايران و غرب به زيان اعراب است؟

در این گزارش کارشناسان به بررسي دلايل تبليغ ايران‌هراسي از سوي كشورهاي عربي پرداختند.


كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس چون فكر مي‌كنند كه مشكلات ايران در حال حل شدن است،ايران يك قدرت تاثيرگذار است و قرار است در آن توليد ثروت و قدرت باشد و چون با غرب توافق كرده گويا با همه عالم توافق كرده است.طبيعي است كه در ارزيابي خود تجديد نظركنند



پس از توافق هسته‌اي بين ايران و گروه 5+1 اتفاق تازه‌اي كه در حوزه سياست خارجي ايران افتاد افزايش تحركات كشورهاي همسايه بود.اين تحركات كه در دو سطح تلاش براي برقراري ارتباط با ايران و فعال كردن ديپلماسي عمومي و ديگري تلاش براي اثرگذاري بر روند توافق ژنو بود، موجب شد پس از گذشت چند سال بار ديگر ايران در مركز توجهات ديپلماتيك كشورهاي منطقه قرار گيرد. تجربه‌اي كه ايران طي سال‌هاي گذشته در تغيير رفتار و ديپلماسي كشورهاي منطقه نسبت به خود شاهد بوده است به علاوه رويكرد نويني كه در ديپلماسي عمومي ايران در تعامل با كشورهاي جهان در پيش گرفته است و توافق ژنو همه و همه باعث شده است كه روابط ايران و كشورهاي همسايه بخصوص اعراب از اهميت ويژه‌اي برخوردار شود. در گفت‌وگو با محمد علي سبحاني سفير سابق ايران در لبنان و كارشناس مسائل منطقه به ابعاد روابط كنوني ايران و اعراب پرداخته‌ايم.

طي هشت سال گذشته سياست خارجي ما به سمتي رفت كه رابطه با كشورهاي همسايه دچار چالش‌هايي گاه جدي شد با توجه به اينكه اختلافات ايران و اعراب مسئله‌اي هميشگي بوده چه موضوعي باعث شد اين اختلافات جدي‌تر و نمايان‌تر شود در واقع اگر بخواهيد اين مسئله را ريشه‌يابي كنيد مهم‌ترين عامل را چه مي‌دانيد؟

در سياست خارجي عنصر اعتماد يكي از مهم‌ترين فاكتورهاست،به گونه‌اي كه اگر در نظام بين‌المللي كشوري دچار سوءاعتماد شودهرچه تلاش كند نمي‌تواند گفتمان مد‌نظر خود را در نظام بين‌الملل تبيين كند و به همين دليل به نتايج مطلوب و مد نظر نيز نخواهد رسيد. اتفاقي كه براي ايران طي هشت سال گذشته بود شكل‌گيري اين سوءاعتماد بود كه از موسسات بين‌المللي گرفته تا كشورهاي غربي و منطقه و مهم‌تر از همه كشورهاي همسايه را در برمي گرفت.

اهميت كشورهاي همسايه در اين رابطه چيست؟

اهميت كشورهاي همسايه به اين جهت است كه اگر رابطه كشوري با همسايگانش به هم بخورد دشمنان در چنين كشوري راحت‌تر نفوذ مي‌كنند و امنيت كشور راحت‌تر خدشه دار مي‌شود.حتي كشورهاي همسايه بر اقتصاد اثرگذار است،ضمن اينكه ما اگر بخواهيم فضاي مثبتي را در سياست خارجي ايجاد كنيم بايد از همسايگانمان شروع كنيم و از دايره سوءتفاهم‌ها خارج شويم.

چه فاكتورهايي باعث بهبود تصوير ايران در جهان شد؟

اتفاقي كه در ژنو افتاد و همچنين سفر رئيس‌جمهور به سازمان ملل دو اقدام مهمي بود كه باعث شد ايران گفتمان جديدي را براي دنيا تبيين كند ضمن اينكه به دنيا يادآوري كرديم انتخابات ايران از جنس ضد افراط گرايي بوده و ديپلماسي ايران تغيير كرده است.وقتي اين پيام منتقل شد،تصوير ايران در آيينه ذهن جهاني تغيير كرد و دنيا فهميد تغييرات جهت همكاري است و ايران حرف ديگري مي‌زند. اعلام آمادگي براي مذاكره با يك طرح جديد يكي ديگر از رفتارهايي بود كه گرچه در وهله اول از سوي كشورهاي غربي جدي گرفته نشد،اما با جديتي كه ايران نشان داد و پيام‌هايي كه در سطوح مردمي،حاكميتي و سياسي به دنيا مخابره شد رويكرد متفاوت ايران باور شد.

اين تغيير تصوير تاكنون چه دستاوردي داشته است؟

طرح ايران به ديپلماسي ايران شخصيت داد و باعث شد ديپلماسي ايران در وهله اول دو دستاورد داشته باشد يكي اينكه پرونده هسته‌اي ايران را از بن بست خارج كرد و ديگر اينكه بر تغيير فضاي ايران براي اينكه بتواند با كشورهاي منطقه گفت‌وگو داشته باشد اثر گذاشت.



با وجود فضايي كه شكل گرفته اما نوعي نگراني برسر بازگشت به شرايط پيشين و ادامه نيافتن چنين روندي وجود دارد،اينكه دكتر ظريف مي‌گويد چشم‌انداز ما اين است كه ايران به جايگاه پيشين خود كه قدرت اول منطقه بوده است برگردد، چه شد كه ما به اينجا رسيديم و روابط ما با كشورهاي همسايه بخصوص عربستان به عنوان كشوري كه در منطقه اثر گذار است به اين سمت رفت؟

نقش قدرت در تبديل جغرافيا و سياست به يك ژئوپوليتيك و ساختار و منفعت منطقه‌اي و بين‌المللي خيلي مهم است درست است كه ايران كشوري مستقل است و چارچوب منطقه‌اي خاصي دارد و هدفش نيز تامين منافع اين چارچوب است اما يك موقعيت منطقه‌اي ممتاز دارد كه معاني مختلفي دارد.ما بايد بتوانيم از اين فرصت‌هاي منطقه‌اي براي منافع ملي مان استفاده كنيم.اما متاسفانه در اين هشت سال اين منافع نقض شده است.مثلا در حالي‌كه ذخيره ارزي عربستان بالاي هزارميليارد دلار است،كه اين مقدار بسيار فريبنده و قدرت زا و تاثيرگذار است اما مجموع درآمد ارزي ايران طي هشت سال گذشته 830‌ميليارد دلار بوده است در حالي‌كه قبل از 88 بودجه ما با حدود 25‌‌ميليارد دلار به اضافه درآمد ساير بخش‌ها بسته مي‌شد و اين يعني در اين هشت سال مي‌توانستيم 200 ميليارد دلار هزينه كنيم و اقتصاد كشور را به همان سطح رشد پنج شش درصد برسانيم.اشتباهي كه بين سال‌هاي 52 تا 56 رخ داد، احمدي‌نژاد نيز مرتكب شد كه باعث شد اقتصاد كشور وارداتي شود. نامه پنجاه استاد دانشگاه به احمدي‌نژاد در همين راستا بود.اگر منطقي عمل كرده بوديم حد اقل 500 ميليارد دلار در صندوق ذخيره ارزي داشتيم كه باعث مي‌شد امروزاعتماد به نفس ما در مديريت و قدرت اقتصادي كه باعث قدرت ملي مي‌شود با الان خيلي متفاوت باشد.

در واقع ضعف اقتصادي ايران را دليل ناكامي روابط ايران با همسايگان مي‌دانيد و...

وقتي عربستان خودش را در نقطه‌اي مي‌بيند كه مي‌رود در رابطه با ايران رايزني مي‌كند،ما كه قرار بوده در سال 1404 قدرت اول منطقه باشيم و كارشناسان جهت رسيدن به آن كار كردند اگر قدرت اول منطقه شده بوديم كه همه كشورها به سمت ما مي‌آمدند.با توجه به جغرافياي قابل سرمايه‌گذاري، منابع اقتصادي بي‌نظير،نيروي انساني بي‌نظير در منطقه،سطح توسعه و دموكراسي به لحاظ ساختار كه قابل مقايسه با كشورهاي منطقه نيست.قدرت اول منطقه شدن خيالي نبود اما امروز بايد تجديد نظر كنيم با توجه به رشد اقتصادي كشور كه منفي شش است و درآمد ارزي پايين. اگر امروز رابطه با اين كشورها سخت است فقط به ادبيات تند به كار رفته و نداشتن هنر و تكنيك رابطه برنمي گردد.اما مهم‌تر از اينها اين است كه نه تنها درجا زده‌ايم بلكه در اقتصاد عقبگرد داشته‌ايم.سياست خارجي استمرار سياست داخلي است،هيچ سياست خارجي موفق نيست مگر اينكه براي تامين منافع تعريف شده در داخل باشد و اين در دولت گذشته گم شده بود.امروز بايد خيلي كار كنيم تا شاهد باشيم كه رقباي ما طمع نكنند براي اينكه بخواهند ما را كنار بزنند تا از امكانات و ظرفيت‌هايي كه متعلق به ماست خودشان استفاده كنند.با اين رويكرد نمي‌خواهيم ديپلماسي ضعيف يا تحولات منطقه را ناديده بگيريم چون قرائت‌هاي متفاوتي وجود دارد. ولي از اين‌ها مهم‌تر اين است كه ما نتوانسته‌ايم از ظرفيت‌ها و قدرت مالي مان جوري استفاده كنيم كه امروز افراد به شما جوري نگاه نكنند كه شما كه مشكل داريد پولتان بلاك است و...

در داخل نيز همين‌طور وقتي در داخل از وحدت ملي برخوردار باشيد كشورهاي ديگر به شما به گونه ديگري نگاه مي‌كنند.



پس با اين اوصاف چرا برخي از كشورهاي عربي منطقه بعد از توافق ژنو بين ايران و گروه 5+1 نگران هستند و به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه گويا تمايلي به پيشرفت توافق مذاكرات ندارند؟

چون فكر مي‌كنند كه مشكلات ايران در حال حل شدن است، ايران يك قدرت تاثيرگذار است و قرار است در آن توليد ثروت و قدرت باشد و چون با غرب توافق كرده گويا با همه عالم توافق كرده است.طبيعي است كه در ارزيابي خود تجديد نظركنند.ما اگر بتوانيم به مسائل داخلي و جراحت‌هايي كه جامعه از آن رنج مي‌برد رسيدگي كنيم.اين باعث مي‌شود رئيس‌جمهوري و تيم مذاكره كننده احساس كند مورد حمايت همه گروه‌ها هستند.

با توجه به تاثيري كه متقابلا سياست خارجي بر سياست داخلي مي‌گذارد به نظر شما دولت براي بهبود سياست خارجي بايد روي رابطه با غرب تمركز كند يا رابطه با كشورهاي عربي خصوصا عربستان را محور قرار دهد تا بتواند از طريق وفاق در منطقه به اهداف خود در جهان دست يابد؟

ما به روابط متوازن يا متعادل اعتقاد داريم.هيچ كدام از اينها در رديف نوبت قرار نمي‌گيرند.سيستم و وزارت خارجه ظرفيت‌هاي زيادي دارد كه همزمان مي‌تواند از اين ظرفيت‌ها استفاده كند. مثلا آقاي هاشمي اعلام آمادگي كرده برود با عربستان صحبت كند،اختلافات را كاهش دهد چه اشكالي دارد ؟همه بايد تاييد كنند و كمك كنند و گوشه‌اي از كار را بگيرند.اصلا لازم نيست بگوييم اولويت با چه كشوري است ؟اولويت باهمه است.ما كه از عربستان و كشورهاي ديگر توقع اضافي نداريم ما مي‌گوييم به تفاوت‌هاي شما احترام مي‌گذاريم شما نيز به تفاوت‌هايتان با ما احترام بگذاريد در عين اينكه ما اشتراكات زيادي داريم. سر مشتركات حرف بزنيم و همپوشاني كنيم و اختلافاتمان را نيز حل كنيم.(ما در پايان دولت هشتم با هيچ كدام از اين كشورها مشكل نداشتيم اين به معناي نداشتن اختلاف منافع نبود يا اينكه بر سر عراق مشكل نداشتيم.) لزومي ندارد موضوعي را كنار بگذاريم و به موضوعي ديگر بپردازيم. در موضوع هسته‌اي شرايط جديدي را در حال تجربه هستيم اين مدل خواهد شد براي اينكه با مذاكره بتوانيم مسائل را حل كنيم هر مذاكره‌اي هم بده بستان دارد.ما بايد چارچوب‌هايي كه به اصول و منافع ملي و حاكميت ملي‌مان ضربه نزند انعطاف نشان دهيم.



چقدر مي‌توانيم از عربستان براي حل مسئله با ساير كشورها استفاده كنيم؟ اساس چالش با عربستان چيست؟

الان كه اختلافات زياد است،وزارت خارجه اكنون در حال مذاكرات مقدماتي براي سفر به عربستان است كه رابطه با عربستان را بهبود بخشد.ممكن است در حالي‌كه اختلافات با ساير كشورهاي منطقه كمتر است از آنها شروع كنيم به هرحال اين كشورها با هم يك كلوني دارند كه باعث مي‌شود در نتيجه اثر بخش باشد.ما بايد كاري كنيم كه تصميمات اين كشورها مبني بر عدم همكاري با ايران منتفي شود.گرچه فاصله ما با اين كشورها آنقدر هم نيست هرچند تا به حال آنطور كه نياز بوده با آنها بر سر مسائل مشترك صحبت نكرده‌ايم.كشورهاي همسايه به همديگر نياز متقابل دارند.معتقدم در سياست دوست و دشمن دائمي نداريم و همه چيز در سايه استفاده از منافع مشترك و بده‌بستان قابل حل است.سياست خارجي ما به تك تك اين كشورها توجه دارد چرا كه منافع و اشتراكات ما با هركدام متفاوت است ضمن اينكه گاه اختلافات بعضي از اين كشورها با عربستان نيز وجود دارد.ما نگاه صفر و صدي نداريم.

نگاه آنها نيز به ما همين گونه است يا آنها با ما بر سر قدرت اول منطقه شدن رقابت دارند؟

همه كشورها نقاط رقابت و اختلاف دارند چه بسا اشتراكات بيشتر از اختلافات باشد.در جاهاي اختلاف به‌دنبال تامين منافع بيشتر هستند و در جاهايي كه رقابت دارند به‌دنبال كنار زدن رقيب هستند.مثلا در نفت ديديم كه در اجلاس اوپك عربستان و ايران خيلي محترمانه و دقيق نشان دادند رقابت دارند،اگر لازم باشد خيلي محكم رفتار مي‌كنند.نفت در قدرت ملي ما تاثير دارد وبه همين دليل طرفين كوتاه نمي‌آيند.

اما به نظر مي‌رسد آنها حرف‌هاي متفاوتي در رابطه با ايران مي‌زنند و اينكه صدايي كه وجود دارد صداي دوستي با ايران نيست.

ما قدرت ساده و كوچكي نيستيم كه اگرعربستان حرفي بزند متاثر شويم.سياست گاه بايدها و نبايدهايي دارد وقتي ما به اين نتيجه رسيده‌ايم كه از راه گفت‌وگو و مذاكره مي‌توانيم مشكلات‌مان را حل كنيم، اين راه هزينه‌هايي دارد.اگر ما بتوانيم به طرف مقابل اين را بفهمانيم كه اگر اين راه را برويم در نهايت به دوستي و حفظ منافع دوجانبه مي‌رسد. در جاهايي هم كه منافع مشترك وجود دارد گفت‌وگو مي‌كنيم و كار ديپلماسي انجام مي‌دهيم.

بهترين راهكاررا براي اينكه بتوانيم به اهداف‌مان در رابطه با عربستان برسيم چه مي‌دانيد؟

ما با بهبود روابط مان در منطقه مي‌توانيم از مزيت‌هاي نسبي خودمان در منطقه و جهان استفاده كنيم ضمن اينكه مي‌توانيم از ظرفيت‌هاي بين‌المللي در بخش‌هاي مختلف صنعت و تكنولوژي استفاده كنيم.معتقدم نبايد خيلي روي عربستان تمركز كنيم يا اينكه عجله داشته باشيم ما روابط‌مان با ساير كشورهاي منطقه را داريم درست مي‌كنيم ولي ادبيات آمادگي براي همكاري را بايد استند باي داشته باشيم اگر رابطه ما عربستان شش ماه ديگر هم تنش داشته باشد چيزي نمي‌شود ما بايد در منطقه وضعيت‌مان را بهبود بدهيم به مرور بسياري از مسائل حل مي‌شود و عربستان هم به اين نتيجه خواهد رسيد كه رابطه با ايران برايش منفعت دارد.ضمن اينكه در عربستان گرايشي مبني بر اينكه با ايران رابطه داشته باشند وجود دارد و اينها بيشتر گروه‌هاي روشنفكري مايل به مدرنيسم و دموكراسي هستند كه مخالف تندروي و سلفي‌گري در عربستان هستند بايد سعي كنيم با اينها ارتباط بيشتري داشته باشيم.طرح گفتمان اعتدال و ضد افراط‌گرايي برآنها نيز اثر گذار خواهد بود.احساس دشمني را بايد از بين ببريم و احساس ضرورت همكاري را بايد ايجاد كنيم.

تهران امروز