دبیر کل حزبالله اعلام کرد سخنرانی خود را در دو بخش ایراد خواهد کرد: شهید اللقیس و مسائل داخلی لبنان.
شهدای ما پیش از شهادت معروف نبودند و تنها در سطح خانواده و دوستان معروف بوند. زمانی که شهدای ما شهید میشوند ملت تصاویر آنها را میبینند و متوجه میشوند که چه نقشی داشتهاند. اینکه چرا آنها را پیش از شهادت معرفی نمیکردیم به این دلیل بود که نقش آنها مهم بوده و در صورت معرفی جان آنها به خطر میافتاد. از این رو ممکن است بسیاری از اعضا و فرماندهان حزبالله زندگی اجتماعی معمولی نداشته باشند.
هنوز هم ما نمیتوانیم در خصوص دستاوردهای شهدای مقاومت چیزی بگوییم؛ نمیتوانیم بگوییم که حاج حسن اللقیس چه کرد و چه موفقیتهایی بدست آورد چرا که هنوز در میدان مقاومت هستیم.
ما امیدواریم روزی فرا رسد که بتوانیم درباره دستاوردها، موفقیتها و عملکرد شهدایمان به مردم توضیح دهیم. شهدای ما پاداش کارشان را از خداوند دریافت میکنند و خانواده شهدا بدانند که اجر و ثواب کارشان نزد خدا محفوظ است.
شهید اللقیس انسانی نوآور بود. جوانی خود را به مبارزه گذراند و دشمن هم به توان رزمندگان مقاومت اذعان کرده بود. شهید اللقیس یکی از متفکران مقاومت بود و خود رژیم صهیونیستی هم به جنگ متفکران مقاومت اذعان کرده بود.
ما در مقاومت همواره در حال آمادگی و پیشرفت هستیم. همه میدانید که او برادر و دوست من بود. او خواستار چنین پایان خوشی بود. او در دوره بین عاشورا و اربعین شهید شد. تمام نشانه هایی که تاکنون درباره شهادت اللقیس به دست آمده اتهامی که روز اول متوجه اسرائیل بود را تأیید میکند.
اگر طی چند روز گذشته پس از شهادت به رسانههای رژیم صهیونستی توجه کنید خواهید دید که آنها به صورت غیر مستقیم به نحوی مسؤولیت را به عهده گرفتهاند. اتهاماتی که به اسرائیل نسبت میدهیم سیاسی نیستند بلکه بر اساس مدارک وارد شدهاند.
نقش رسانهها در دوره بعد از ترور اللقیس قابل توجه است. بخشی سعی کسردند اتهامات واهی بزنند بخشی دیگر به دنبال ایجاد تفرقه بودند و میکوشیدند این ترور را به سنیها نسبت دهند و برخی دیگر به خصوص رسانههای اسرائیلی سعی کردند این اتهام را از خود دور سازند.
همه خواهران و برادران در مقاومت بدانند ما سالهاست در چنین شرایطی به سر میبریم و تا زمانی که سرنوشت این مقاومت تعیین نشود در چنین شرایطی خواهیم ماند. پیروزیهای حزبالله برای برخی گران تمام شد.
در سال 2000 پیروزی را ما از رزمندگان فلسطین، سوریه، لبنان و دیگر کشورها داریم و تا سال 2006 این پیروزیها ادامه یافت. ما شکست خفتباری را بارها به رژیم صهیونستی تحمیل کردیم. آنها هموار ه تهدید کردهاند که انتقامی سخت خواهند گرفت چرا که حزبالله تنها نیرویی بود که در برابر آنها ایستاد.
ما تمام پیروزیهای حزبالله را از آن خود نمیدانیم و نیروهای دیگری نیز سهیم بوند. ما بهای پایبندی به مقاومت را میپردازیم. ما طوری عملی کردیم که همواره در آمادگی کامل در باربر دشمن صهیونیست باشیم.
گروهی از زنان و مردان در مقاومت حزبالله شبانهروز تلاش و کوشش میکنند تا دربرابر دشمن صهیونیست بهتر عمل کنیم و شهید اللقیس یکی از آنها بود.
برخی گمان میکنند که حزبالله تمام توجهش به گروه 14 مارس است اما این گروه آخرین چیزی است که به آن توجه میکنیم.
دشمن صهیونیستی از اهمیت بالاتری برای ما برخوردار است. ترور شهید حسان اللقیس در واقع پاسخ دشمن است به پیروزیهای سابق مقاومت حزبالله آنها میخواستند از پیشرفتهای ما انتقام بگیرند. شهید مغنیه و سایر شهدا همگی به همین شکل به شهادت رسیدند. نبرد ما با دشمن ادامه دارد.
برخی از کشورها و مسؤلین آنها سالها تلاش کردهاند مقاومت و منطق آن شکست بخورد و هیچ پیروزی حاصل نشود. آنها با جنگ رسانهای خود تلاش میکردند انگیزه و روحیه مقاومت را نزد ملت و رزمندگان مقاومت بکاهند. آنها نمیخواهند که جوانان لبنان گرد حزبالله حلقه بزنند و رسانههای آنها با صرف هزینههای هنگفت تلاش دارند تا تأثیری منفی بر اراده ملت مقاومت گذارند.
هر روز میگویند که حزبالله 300 شهسد در سوریه داشته. آیا حزبالله دریایی از رزمنده دارد؟ آیا این خبرها صحت دارد. در سه هفته اخیر رسانههای مغرض به گونهای خبر دادند که گویی هزار شهید در این مدت دادهایم. حتی در سه روز گذشته اعلام کردند که حزبالله 500 شهید داشته اما من به ملت مقاومت میگویم به این دروغها توجه نکنید.
آنها میخواهند مقاومت را از نظر روحی و معنوی تضعیف کنند.
بسیاری از کشورهای عربی از دیرباز درصدد ضربه به مقاومت بودهاند و هرگز روزی بر روی کمک آنها حساب نکردهایم.
همانگونه که ما در نبردهای خود شهدایی را داشتهایم در طول مقاومت هم باید انتظار داشته باشیم که شهدایی را تقویم این مسیر کنیم. شهدای ما برای ما برای محقق ساختن ارزشهای ملت لبنان شهید میشوند و هرچه میکنیم همه در راه خداست و با کشتههای دیگران که برای فخرفروشی است متفاوت میباشد.
شهدای ما یا در حال مبارزه در سوریه به شهادت میرسند یا در اثر انفجار خودروهای بمبگذاری شده در لبنان به شهادت میرسند. خاواده آنها به مسیر خود اطمینان داشته و دارند.
میزان مشارکت ما در سوریه بسیار اندک است و به ان مرحله جدی نرسیدهایم. ما هنوز از کسی برای اعزام به سوریه دعوت نکردهایم. و من به شما میگویم که با توجه به اوضاع بینالمللی و منطقهای روزی نیز فرا نخواهد رسید که از کسی کمک بخواهیم.
درباره ترور اللقیس باید بگویم این یک رویداد گذرا بین ما و اسرائیل نیست و جنگ ما ادامه دارد.
برخی گمان میکنند که حزبالله مسؤولیتهای دیگری ندارد من در این مراسم به شما میگویم که خون شهدای ما به هدر نرفته و انتقام ما باقیست. زمانی فرا خواهد رسید که با شجاعت تمام در زمان و مکان مناسب حساب خود را با دشمن تصفیه خواهیم کرد. ما قصاص خون شهدای خود را خواهیم گرفت.
وی درباره مسائل سیاسی داخل لبنان گفت که طی چند روز گذشته برخی سخنان بسیار تندی را به زبان آوردهاند. ما میدانیم گاهی اشخاص ممکن است در شرایط روحی قرار داشته و چیزی بر زبان آورند که بر اساس آن لحظه تصمیم گرفتهاند . اما زمانی که مطالب مکتوب می شود اوضاع فرق دارد. از جمله اینکه برخی گفتند و نوشتند ما مواضع گروهی تندرو از شیعیان نزدیک به تهران را دنبال میکنیم. این اتهامات واهی و بیاساس است. به ما تهمت کشتن و حذف دیگران و دیگر اتهامات ناروای دیگر را نسبت دادهاند.
اینکه فتوایی صادر میکنند و خون شیعیان را مباح میدانند اعلام جنگی رسمی است و ما به دنبال جنگ با آنها نیستیم اما بازیچه دست کسی هم نیستیم. ما میخواهیم بدانیم این سخنان برچه اساسی بیان شده. اگر رسانهای هستند و حزبالله را تکفیری دانستند در همان حد رسانهای مسأله باقی باشد. اما بهتر است که احترام خود را نگه دارند و به گونهای صحبت کنند که همواره راه بازگشتی برای خود باقی گذارند.
اگر خواسته و اراده آنها بر این است که دولت آینده لبنان باید دولت برخاسته از مشارکت تمام گروههای سیاسی باشد میبایست به چنین سخنان حسابنشدهای پایان دهیم.
مسأله دیگر مربوط به تجاوزهای اخیری است که به ارتش لبنان صورت گرفته. شرایط شهر صیدا را همه خوب میدانیم. ما نمیخواهیم از خطری که در این شهر همه را تهدید میکند چیزی نگفته باشیم. مسائلی در لبنان در جریان است که از تلاش برای منفجر کردن سفارت ایران و یا انفجار خودروهای دیگر مهمتر است. باید به آنچه در لبنان میگذرد به دقت بنگریم. مسائل بزرگتری را بر ضد لبنان در دست تهیه دارند. اجازه ندهید موضوع ارتش هم مشمول اختلافات داخلی شود.
ارتش خط قرمز است و مهم. اگر تمام نهادهای لبنان از بین بروند و نهاد ارتش باقی بماند باز امید به بازگشت و ساختن لبنان وجود دارد لذا این نهاد باید از هر نوع تهدید در امان باشد.
به ملت لبنان پیشنهاد میکنم از ارتش حمایت کنیم و اجازه ندهیم به ارتش گزندی وارد شود و حتی اگر ملاحظاتی در باره عملکرد ارتش داشته باشیم باید با اعزام هیأتی نزد این نهاد باید مسائل را بازگو و مشکلات را حل کنیم. هنوز در صورت اختلاف بین گروهها و یا شهرها میتوان به ارتش امیدوارد بود.
ارتش در لبنان به مثابه نیروهای آتشنشان هستند و اگر به این آتشنشان هم رحم نشود سرنوشت لبنان فاجعهبار خواهد بود.
در کشور لبنان متأسفانه ما چیزی به نام بیطرفی نداریم هیچ کس حق ندارد از کسی یا گروهی جانبداری کند و اگر روزی گفته شود که فلان گروه بیطرف است فریبکاری بیش نیست.
ما خواستار تشکیل دولت مصلحت سیاسی هستیم. ولی باید کسی بیاید که بگوید که ما میخواهیم دولت وفاق ملی تشکیل دهیم. حتی عربستان، ایران و سوریه هم اجازه دخالت را در این امر ندارند. این است وظیفه ملی، این نشانه مردانگی است.
آیا در شرایط کنونی مسؤولان لبنان قادرند بدون سفارش کشوری اوضاع را اداره کنند؟ آیا حاضرید دولتی را در لبنان سر کار آوریم که سفارشی را از هیچ پایتختی یا کشوری قبول نمیکند. اگر چنین است استقلال ذاتی خود را به دست آوردهایم در غیر صورت شعار را کنار گذارید. از این رو روز انتخابات میتواند روز استقلال مجدد لبنان و روز پیروزی ملت و کشور تلقی شود.
ما در حزبالله با خلا سیاسی موافق نیستیم. ما میخواهیم در موعد موقت رئیسجمهور انتخاب شود.
نصرالله درباره سوریه گفت:
بیایید در این باره با منطق سخن میگوییم. شما میگویید که دخالت ما در سوریه اشتباه بود اما ما میگوییم شما اشتباه میکنید و ما بر حق هستیم. جنگ در سوریه علنی شده و ملیتهای مختلفی در آن شرکت دارند. دیدگاه تکفیری در سوریه محکوم است. کسی که تکفیری است به این معنا نیست که گروه خاصی را نمیپذیرد بلکه به غیر از خود کسی را نمیپذیرد.
من از سنیها صحبت نمیکنم بلکه راجب کسانی میگویم که دارای مکتب تکفیری هستند و دستشان در خون آلوده است. در اینترنتها شاهد فیلمهای زیادی درباره جنایات آنها هستیم.
این تندروهای تکفیری به همان اندازه که برای دیگران خطرناک هستند برای خود سنیها هم خطرناک هستند. بخش اعظم ارتش سوریه که قتلعام میشوند از طایفه سنی مذهب هستند بنابراین دشمنی تفکر تکفیری را از اینجا میتوان دید.
متأسفانه منطق نادرستی در لبنان حاکم شده که میگویند هر شکست و ناکامی در کشورمان دلیلش حضور حزبالله در سوریه است به مانند عدم تشکیل دولت یا بسته شدن مسیر فرودگاه. آیا قبل از عزیمت ما به سوریه دولت داشتیم، مسیرها باز بود، آیا گفتوگوی تمدنها داشتیم که هماکنون متوقف شده؟ آیا به ارتش ما حمله نمیشد؟
الان میگویند که در صورت بازگشت حزبالله همه چیز حل میشود. این سخنان بیمعنی هستند. میخواهم به همه اینها بگویم وقت و پولتان را هدر ندهید. نمیتوایند بر حزبالله تأثیر منفی گذارید. ما را تروریست خواندید و در فهرست تروریست قرار دادید ... اما در انگیزه ما تأثیری نگذاشتند.
ما در سوریه به خاطر حضور حزبالله نمیجنگیم. حضور ما در سوریه برای دفاع از محور مقاومت است. تصمیم ما نهایی، سرنوشتساز و قاطع است.
در خصوص ادعای هزار شهید نیز بگویم که مجبور به پاسخ به این اظهارات واهی نیستیم. تصاویر افراد زندهای را نشان داده و گفتند که شهید شدهاند.
شهدای ما ناموس ما هستند. کسی که به آنها توهین کند به ناموس ما توهین کرده. آنها را کنار گذارید و اگر حرفی دارید به ما بزنید. باید به احساسات خانواده شهدا احترام گذارید.
حضور ما در سوریه یک مسأله استراتژیک است. کشوری در منطقه وجود دارد که وقتی فهمید در سوریه پیروز نشده و تلاشهایش به ثمر نمیرسد در اندیشه آشوب سیاسی در لبنان افتاده است. اسم این کشور را نمیگویم زیرا همه آن را میشناسید. این خطری است که لبنان را تهدید میکند.
این بمبگذاریهای اخیر هم احتمالا ناشی از یأس همین کشور منطقهای است.
نصرالله در انتهای سخنان خود بار دیگر از شهدای لبنان و حزبالله تقدیر کرد.