"مک گی" وکیل خانواده لوینسون اعلام کرد قصد داشت از سازمان مرکزي جاسوسي آمريکا (CIA) شکایت کند اما سيا با پرداخت دو میلیون و 250 هزار دلار به خانواده لوینسون، آنها را از شکایت منصرف کرد.

گروه بین الملل مشرق "رابرت لوینسون" از مأموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) است که بنابر ادعای مقامات آمریکایی و خانواده لوینسون در اسفند ۱۳۸۵، هنگامی که در پوشش کارمند بازنشسته بخش مبارزه با جرائم سازمان یافته پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی)، مشغول جاسوسي در ایران بوده، ناپدید شده است.

مقامات پلیس فدرال آمریکا مدعی شدند که لوینسون احتمالاً از سوی یک گروه ربوده شده و در منطقه مرزی بین ایران با افغانستان و پاکستان نگهداری می‌شود. ادعايي که هيچ گاه از سوي هيچ منبعي تأييد نشد.

همسر و پسر وی هم برای یافتن لوينسون به ایران سفر کردند اما تلاش‌ها برای یافتن وی بی‌ثمر بود زيرا وي در خاک ايران حضور ندارد. در دسامبر ۲۰۱۳ ميلادي، آسوشیتدپرس گزارش داد که لوینسون، در یک پروژه و مأموریت تأيیدنشده، برای سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) جاسوسی می‌کرده‌ است.


"داوود صلاح‌الدین" مدعي است "رابرت لوینسون" شش سال پیش توسط مأموران ايراني در جزیره کیش دستگیر شد و او آخرین کسی است که لوینسون را دیده است! صلاح‌الدین می‌گوید که مأموران، او و لوینسون را بازداشت کردند اما صلاح‌الدین که شاهدي براي اين ادعا ندارد، به گفته خودش، پس از یک روز آزاد شد. به ادعاي صلاح‌الدین، لوینسون در این دیدار قصد داشته او را به عنوان خبر‌رسان استخدام کند که مأموران از راه رسید‌ه‌اند!

داود صلاح‌الدین مدعی است که شاهد دستگیری لوینسون در جزیره کیش بوده است!

تنها اثري كه از این عامل سیا پيدا شده، يک فيلم كوتاه ويدئويي از او بود كه دو سال پيش او را با لباس زنداني و زنجير به دست و گردن، به نمايش گذاشته بود. در آن فيلم، او كاغذي را به دوربين نشان مي‌داد كه روي آن نوشته شده بود: "آيا شما مي‌دانيد گوانتانامو كجاست؟" انتشار اين فيلم، اين گمان را تقويت کرد که وي پس از فرار از ايران، در دام گروه‌هاي نزديک به القاعده و طالبان در پاکستان يا افغانستان افتاده باشد.

"دیوید مک‌گی وکیل خانواده «رابرت لوینسون» است که معتقد است اف‌بی‌آی درباره پرونده موکلش تا کنون بی‌توجهی و کم‌کاری کرده است و پیشنهادهای متعدد همکاری و کمک از طرف دوستان و همکاران "رابرت لوینسون" برای یافتن او را رد کرده است.

همسر و فرزند رابرت لوینسون در سفارت سوئیس در تهران

مک‌گی با ارائه اسنادی به کمیته اطلاعات سنای آمریکا به‌طور مستند ثابت می‌کند که لوینسون برای سیا کار می‌کرده است. اما این کمیته در نهایت و در نتیجه تحقیقات خود اعلام می‌کند که مدرکی دال بر مجرم بودن سیا و تأیید مأموریت لوینسون از جانب سیا وجود ندارد اما در همین حال، سازمان سیا دو تن از مقامات خود را برای عذرخواهی رسمی به دیدار با همسر و وکیل "رابرت لوینسون" می‌فرستند. در این دیدار وکیل خانواده لوینسون اعلام می‌کند که قصد دارد از سیا شکایت کند اما سازمان سیا با پرداخت مبلغ دو میلیون و 250 هزار دلار، آنها را از شکایت منصرف می‌کند.

با بالا گرفتن بحث‌ها درباره پرونده مأمور ناپدیدشده سازمان سیا و فشارهای داخلی به اوباما برای یافتن وی، با دیوید مک گی وکیل خانواده لوینسون گفت‌وگو کردیم تا از نزدیک‌ترین فرد به پرونده افسر سابق اف‌بی‌آی و مأمور سیا، در جریان قرار بگیریم.

مشرق: به عنوان وکیل و سخنگوی آقای لوینسون، لطفاً او را برای مخاطبان مشرق معرفی کنید.

دیوید مک‌گی: اول درباره شخصیت او توضیح می‌دهم و بعد درباره فعالیت‌هایش. آقای لوینسون از نظر شخصیتی یکی از بهترین افرادی است که من می‌شناسم؛ بسیار اخلاقی و خانواده‌دوست است. اکثر سال‌های عمرش را مأمور اجرای قانون بود. به اخلاقیات بسیار پایبند بود و همیشه سعی داشت عدالت را در پرونده‌ها اجرا کند. زمانی که اف‌بی‌آی را ترک کرد، درآمد بسیار خوبی داشت: به عنوان سهامدار خصوصی برای کمپانی‌های بزرگ و افراد ثروتمند کار می‌کرد اما از این کار رضایت نداشت؛ بنابراین با "سازمان مرکزي جاسوسي آمريکا (CIA)" آغاز به همکاری کرد، چون فکر می‌کرد تخصصش در جرائم سازمان‌دهی‌شده و پول‌شویی به کارش می‌آید و می‌تواند با مجرمان برخورد کند. از همین طریق هم بود که به ایران رفت.

مشرق: خانوده لوینسون زمانی که در ایران بود چگونه با او ارتباط داشتند و آخرین خبری که از او دارند چیست؟

دیوید مک‌گی: خانواده‌اش مستقیماً با او در ارتباط نبودند، بلکه با افرادی در ارتباط بودند که با او تماس داشتند یا می‌دانستند کجاست. وقتی دستگیری یک فرد تا این اندازه علنی می‌شود، با اطرافیان او تماس‌های مختلفی گرفته می‌شود که درجه اعتبارشان متفاوت است: از "کاملاً بی‌اعتبار" یعنی افرادی که حتی باور نمی‌کنید از او خبر داشته باشند، تا تماس‌های "کاملاً معتبر" که مدرک است. در این سال‌ها، گزارش‌های معتبر از افرادی داشته‌ایم که می‌گویند آقای لوینسون در زندان‌های ایران است. بنابراین ما معتقدیم که دست‌کم برای مدتی طولانی در زندان‌های ایران بوده است.

مشرق: با توجه به اينکه وي در ايران حضور نداشته و هيچ اثري هم از وي يافت نشده است چطور اطمینان دارید این اطلاعات درباره زندانی‌شدن او در ایران صحت دارد؟

دیوید مک‌گی: این فرد 65 سال دارد و دچار بیماری دیابت نیز هست و بيمارستان هم رفته است. اطلاعات دیگر را نمی‌توانم بدهم، چون منبع آن‌ها آشکار می‌شود و خطرناک است! اما همین اندازه بگویم که نظام اداری ایران هم مثل آمریکا راه نفوذ دارد؛ افرادی هستند که اطلاعات را افشا می‌کنند. اگر به دقت گوش دهید، این صحبت‌ها را می‌شنوید. ما هم گفت‌وگوهای افرادی را زیر نظر گرفته‌ایم که با آقای لوینسون در تماس بوده‌اند!


مشرق: آیا می‌دانید مأموریت لوینسون در ایران چه بوده؟ و چرا فردی به این سن و سال باید در پرخطرترين مأموریت جاسوسي آمریکا در ایران به کار گرفته شود؟

دیوید مک‌گی: نمی‌توانم به شما بگویم چرا سیا او را به ایران فرستاده است. نمی‌دانیم به دنبال چه هدفی بوده‌اند و چرا این ریسک را به آقای لوینسون محول کرده‌اند. همچنین نمی‌توانم بگویم که خود او از این ریسک خبر داشته است. خود او هم ترسیده بود اما دولت کشورش از او خواست این کار را بکند و او هم پذیرفت.

اما این‌که در ایران چه مأموریتی داشت. آقای لوینسون در دو چیز تخصص داشت: "پول‌شویی" و "جرائم سازمان‌دهی‌شده در روسیه". او يک عملیات پول‌شویی را کشف کرده بود که مجرمان سازمان‌دهی‌شده در آن دست داشتند و برای افرادی پول‌شویی می‌کردند که در واقع درآمدهای نفتی خارجی این کشور را به سرقت می‌بردند. مجرمان روسی در پول‌شویی از طریق غرب مهارت دارند.

آقای لوینسون این عملیات را کشف کرده و به مقامات بالا گزارش داده بود. به دنبال منبع این عملیات می‌گشت و در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده بود که فردی که در جزیره کیش با او قرار ملاقات گذاشته بود، می‌توانست اطلاعاتی در این زمینه به او بدهد. مأموریت او هم در ایران همین بود. می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و بگویم آقای لوینسون برای آسیب زدن به مردم ایران وارد این کشور نشده بود! آقای لوینسون برای تحقیق در این خصوص به ایران آمده بود.

مشرق: این عملیات پول‌شویی چه اهمیتی برای آمریکا داشت؟

دیوید مک‌گی: باید از خودشان بپرسید. من نمی‌دانم اما این را می‌دانم که مبلغ زیادی در میان بوده: میلیاردها دلار. دلایل زیادی وجود دارد که تحقیق کنید چرا برخی افراد میلیاردها دلار پول شسته‌شده را وارد نظام بانک‌داری یا اقتصادی می‌کنند.

مشرق: برخي گزارش‌ها مدعی هستند که آقای لوینسون مستقیماً برای سیا کار نمی‌کرده، بلکه برای فردی درون این آژانس کار می‌کرده است، چون نام او در لیست حقوقی سیا نیست. آیا این احتمال وجود دارد که عملیات او بنا به نظر شخصی یک فرد انجام شده باشد؟

دیوید مک‌گی: سیا بخش‌ها و دپارتمان‌های مختلفی دارد. یکی از این بخش‌ها "بخش اطلاعات" است. اعضای این بخش وظیفه دارند برگه‌ها و عکس‌ها و مشابه آن‌ها را آنالیز کنند؛ شواهد و مدارک را برای آن‌ها می‌آورند، خود آن‌ها نباید مأمور اعزام کنند. بخش دیگری به نام بخش عملیات‌ها وجود دارد که وظیفه اعزام نیرو به مکان‌های مختلف را به عهده دارد. با این حال، در بخش اطلاعات حوزه ویژه‌ای به نام «پول‌های غیرقانونی» وجود دارد که اعضای این حوزه در زمینه پول‌شویی بین‌المللی فعالیت می‌کنند. حوزه تخصص آقای لوینسون هم همین بود. او را استخدام کردند و بر اساس هر قرارداد به او حقوق می‌دادند. حقوق او را "یک گروه خاص" پرداخت می‌کرد. البته کار این گروه از نظر سیا غیر قانونی است؛ اجازه نداشته‌اند از آقای لوینسون به این شکل استفاده کنند؛ اما به خاطر ارزش این اطلاعات و تجارب فراوان آقای لوینسون در آمریکای مرکزی و جنوبی، این کار را کردند. این گروه "یک بخش کامل از سیا" بود و همه اعضایش، افسرهای سیا بودند که او را کنترل می‌کردند و بر اساس قراردادی که بسته بودند حقوق به او می‌دادند.

گفته می‌شود که رؤسای سیا از این موضوع اطلاعی نداشته‌اند و من هم همین‌گونه فکر می‌کنم. چون این افراد باهوش‌تر از آن هستند که چنین عملیات اشتباهی را برنامه‌ریزی کنند. بخش عملیات‌ها هم اطلاعی نداشته است. می‌توانید بررسی کرد که موضوع چه اندازه فراتر از بخش پول‌های غیر قانونی بوده؛ اما افرادی که معتقدند موضوع از بخش پول‌های غیر قانونی فراتر بوده، هیچ‌کدام نمی‌گویند که آن را با رؤسای خود در میان گذاشته‌اند. در آن زمان "مایکل هیدن" رئیس و "استیون کپس" معاون رئیس سیا بودند. من شخصاً مطمئن هستم که این دو از موضوع خبر نداشته‌اند اما در رده‌های پایین‌تر این احتمال وجود دارد که افرادی می‌دانسته‌اند چه اتفاقی دارد می‌افتد.

مشرق: دولت آمریکا می‌گوید آقای لوینسون در استخدام سیا نبوده، بلکه پیمانکار بوده است. معنای این حرف چیست؟

دیوید مک‌گی: صرفاً نوع پرداخت حقوق او را نشان می‌دهد. نکته مهم اینجاست که سیا به او پول می‌داد تا عملیات برایش انجام دهد. مهم نیست که چگونه به او پول می‌دادند؛ بار قانونی او همچنان به گردن "سیا" است. اصطلاحی که خود آن‌ها استفاده می‌کنند «عامل» است؛ می‌گویند "عامل" سیا بوده و از این آژانس پول می‌گرفته است.

مشرق: در همان سال‌هایی که از سرنوشت لوینسون خبری در دست نبود، دولت آمریکا پرونده‌های دیگری نظیر "سارا شورد" و "رکسانا صابری" را به‌شدت پیگیری می‌کرد. برای پس گرفتن این مأموران اطلاعاتی خود به ایران فشار می‌آرود، پیشنهاد مبادله می‌داد. چرا در مورد لوینسون این اتفاق نیفتاد؟ چرا انکار می‌شد که او مأمور اطلاعاتی است؟

دیوید مک‌گی: در این‌باره هم نمی‌توانم اطلاعات کامل به شما بدهم! اما این اتفاقی است که در ابتدا افتاده است: افرادی که او را به ایران فرستاده‌اند، قانون را زیر پا گذاشته‌اند و وقتی مأموران از آن‌ها درباره سرنوشت آقای لوینسون سؤال پرسیدند، حقیقت را نگفتند. در آمریکا دروغ‌گفتن به مأموران قانونی که در حال تحقیق هستند، جرم است. بخش اعمال قانون وزارت دادگستری آمریکا در حال حاضر مشغول تحقیقات جنایی درباره اقدام این افراد است. این اشخاص اجازه نداشتند کاری را انجام دهند که مرتکب شده‌اند و به همین خاطر از کار خود اخراج هم شده‌اند. سه نفری که بیشترین مسؤولیت را در این‌باره داشتند، اخراج شده‌اند. هفت نفر دیگر هم به خاطر کاری که انجام داده‌اند، جریمه شده‌اند. تحقیقات جنایی بیشتر هم در این‌باره ادامه دارد که آیا افراد دیگری هم در این ماجرا دست داشته‌اند یا نه.

اعتراف به اینکه با آقای لوینسون ارتباط داشته‌اند و او یکی از عامل‌های‌شان بوده، به این معناست که اولاً، اخراج می‌شوند، و ثانياً ممکن است با حکم جنایی مجازات شوند، و ثالثاً مسؤول هر آسیبی هستند که به آقای لوینسون وارد شود. این افراد آقای لوینسون را بخوبی می‌شناختند و می‌توانستند انتخاب کنند که آیا بايد جان دوست خود را نجات دهند یا اينکه واقعیت را انکار کنند. آن‌ها تصمیم گرفتند دروغ بگویند، نه اینکه جان دوست خود را نجات دهند و به همین دلیل آن‌ها را نخواهیم بخشید.

مشرق: چرا برخی افراد در سیا باید شغل و زندگی خود را برای عملیاتی به خطر بیندازند که حتی رؤسای‌شان هم اطلاعی از آن ندارند؟

دیوید مک‌گی: آقای لوینسون نمی‌دانست که رؤسای سیا نمی‌دانند. دستوراتش را از بخش پول‌های غیر قانونی می‌گرفت. نمی‌دانست که عملیات غیر مجاز است. برای افرادی کار می‌کرد که به او دستور می‌دادند و بیش از آن هم چیزی نمی‌دانست اما افرادی که به او دستور می‌دادند چرا این کار را کردند؟ چون درون سیا ارزش زیادی دارد که در جمع‌آوری اطلاعات بهترین باشید. فضای سيا، بسیار رقابتی است و هیچ‌کس در جمع‌آوری اطلاعات بهتر از آقای لوینسون نبود. در کاری که انجام می‌داد بسیار ماهر بود. اطلاعاتی که از آمریکای جنوبی جمع‌آوری کرده بود، فوق‌العاده بود. اعضای سیا هم می‌خواستند بهترین اطلاعات را جمع‌آوری کنند و حاضر بودند برای این کار ریسک کنند. مطمئناً عملیات را بخوبی بررسی نکرده بودند؛ در غیر این صورت دست به این عملیات نمی‌زدند اما تحت تأثیر هیجان رقابت درون سیا، این کار را کردند تا رؤسای‌شان آن‌ها را ستایش کنند. ایمیل‌ها همگی حاوی این پیام است که «کارت عالی بود!» بنابراین از اطلاعاتی که آقای لوینسون برای‌شان ارسال می‌کرد بسیار هیجان‌زده شده بودند و نمی‌خواستند آن را متوقف کنند. انسان‌ها گاهی احساساتی می‌شوند و به نظر من آن‌ها هم به دلیل هیجان کار و تقدیرهایی که از رؤسای‌شان دریافت می‌کردند، احساساتی شده بودند.

مشرق: دیدگاه خانواده لوینسون درباره این پرونده چیست؟ آیا دولت ایران را مقصر می‌دانند؟

دیوید مک‌گی: نه. رابرت لوینسون عامل اطلاعاتی آمریکا بود که در ایران مشغول عملیات بود. دولت ایران حق کامل داشت که او را دستگیر کند. دولت آمریکا درباره فعالیت‌های او در ایران به دولت این کشور دروغ گفته است. به نظر من دولت ایران هم حقیقت را نگفته؛ اما می‌توانم بفهمم چرا؛ چون آمریکایی‌ها به آن‌ها دروغ گفته بودند. دولت آمریکا به خانواده آقای لوینسون توضیح داده بود که گفتن حقیقت درباره او خطرناک است. من هم این را می‌فهمم؛ اما بعد از شش سال و نیم، خانواده او دیگر از دروغ گفتن خسته شده‌اند. ما ایران را مقصر نمی‌دانیم. کار آن‌ها در چارچوب قانون بوده است. فقط می‌خواهیم با آقای لوینسون صحبت کنیم، او را ببینیم، و دوست داریم به خانه برگردد. تنها تقاضای هم‌دردی داریم، نه چیز بیش‌تری.

مشرق: با توجه به این‌که دولت و مردم ایران از نهادهای اطلاعاتی آمریکا دل خوشی ندارند و شاهد ترور دانشمندان خود با حمایت دولت آمریکا و اجرای آن از سوی اسرائیل بوده‌اند، نمی‌توان از آن‌ها خواست یک مأمور سیا را که در کشورشان عملیات می‌کرده، آزاد کنند. انتظار خانواده لوینسون از دولت و به ویژه مردم ایران چیست؟

دیوید مک‌گی: انتظار هم‌دردی. با مردی که سن بالایی دارد، دچار دیابت است، می‌دانیم که در ایران هم به بیمارستان برده شده است. هفت فرزند دارد که به او نیاز دارند. همسری دارد که به او نیاز دارد. دوستان مسلمانم به من گفته‌اند که در قرآن هم بر هم‌دردی تأکید شده است. ما درخواست داریم که هم‌دردی کنند و این فرد را به خانه‌اش برگردانند. انتظار ما این است. من می‌دانم که سنت دنیای اطلاعات وقتی از کشور دیگری عامل اطلاعاتی دستگیر می‌کنند این است که معامله انجام می‌شود. پیشنهاد می‌دهم که مقامات ایران بنشینند و فکر کنند که می‌خواهند چه کسی یا چیزی را از آمریکا پس بگیرند و دو طرف به یک معامله برسند. اگر هم نمی‌خواهند با دولت آمریکا معامله کنند و ترجیح می‌دهند با من معامله کنند، من صددرصد آماده هستم. اگر می‌خواهند با دولت آمریکا معامله کنند، باز هم خوب است. مطمئن هستم می‌دانند با چه کسی در دولت صحبت کنند، اما اگر هم به کمک نیاز داشتند، من آماده هستم تا آن‌ها را به افرادی معرفی کنم که بتوانند با آن‌ها معامله کنند. آماده هستیم با آن‌ها حرف بزنیم، آماده هستیم با آن‌ها در ازای آقای لوینسون چیزی به آن‌ها بدهیم. می‌خواهیم این همسر و پدر و دوست را به خانه‌اش برگردانیم.

مشرق: دلیل من برای مصاحبه با شما هم این بود که ببینیم آیا راهی هست که سرنوشت آقای لوینسون مشخص شود. چرا که ایران نیز تا کنون اعلام کرده است آقای لوینسون در ایران نیست و از سرنوشت او هم اطلاعی ندارند. اما برای من به عنوان یک ایرانی بسیار سخت است که ببینم هم‌وطنانم در ایران و کشورهای دیگر ترور می‌شوند؛ اما وقتی یکی از عوامل آمریکایی را در حین ارتکاب جرم دستگیر می‌کنیم، صحبت از تبادل و معامله به میان می‌آید.

دیوید مک‌گی: من با برخی افراد صحبت کرده‌ام و به من گفته‌اند که در کشور شما هم گروه‌های مختلفی فعالیت‌های اطلاعاتی را به عهده دارند و با سنت‌های نهادهای اطلاعاتی بین‌المللی آشنا هستند. نکته دیگر این‌که باید تأکید کنم، آقای لوینسون برای ترور کسی به ایران نیامده بود. بلکه کاری که می‌خواست انجام دهد، به نفع مردم ایران بود. اگر واقعاً پول‌های آن‌ها به سرقت می‌رود و توسط گروه‌های مجرم روسی پول‌شویی می‌شود، که من معتقدم این‌گونه است، مردم ایران باید از چنین تحقیقاتی استقبال کنند. می‌دانم و می‌پذیرم که حضور او در ایران خلاف قانون بوده؛ اما حضور او برای آسیب رساندن به مردم ایران نبوده است.

مشرق: بعد از آن‌که اخیراً رابطه آقای لوینسون با سیا مشخص شد، می‌بینیم بسیاری از رسانه‌های عمومی در آمریکا می‌کوشند تا ایران را در این‌باره مقصر معرفی و از این پرونده نه تنها برای آزادی آقای لوینسون، بلکه برای خراب کردن تصویر ایران در دنیا استفاده کنند. به نظر شما این پرونده به یک ابزار سیاسی علیه ایران تبدیل نشده است؟

دیوید مک‌گی: قبلاً این‌گونه بوده است. ما با رسانه‌ها صحبت و تأکید کرده‌ایم که در این مسئله دولت ایران را مقصر نمی‌دانیم. فکر نمی‌کنیم رسانه‌ها اخیراً این کار را تکرار کرده باشند. البته رسانه‌های زیادی در آمریکا فعال هستند و من شاید همه آن‌ها را بررسی نکرده باشم، اما آن‌هایی که با آن‌ها صحبت کرده و اطلاعات در اختیارشان گذاشته‌ام، بعد از آن دیگر ایران را مقصر معرفی نکرده‌اند. قبلاً که دولت به آن‌ها دروغ می‌گفت، این‌گونه اظهارات را داشته‌اند؛ اما من با آن‌ها صحبت کرده‌ام و می‌دانم که متوجه شده‌اند که خطایی از طرف ایران صورت نگرفته است. انتقاد ما به دولت ایران نیست، به دولت آمریکاست. این عملیات بسیار اشتباه و غیر حرفه‌ای بود، و نباید آن را انجام می‌دادند. همچنین به تهران انتقاد داریم، چون چند سال به خانواده آقای لوینسون دروغ گفته‌اند و این ما را بسیار نگران کرده است!

یک نکته دیگر را هم می‌خواهم اضافه کنم: اخیراً تحرکاتي شکل گرفته تا مردم ایران و آمریکا را به هم نزدیک‌تر کند. این پرونده می‌تواند قدم خوبی در این راه باشد. آمریکایی‌ها دارند این پرونده را به دقت دنبال می‌کنند. به نظرم الآن می‌دانند که اشتباه را دولت ایران انجام نداده، بلکه دولت آمریکا مرتکب شده است. اما قدردان هم‌دردی از جانب ایران و برگرداندن این فرد به خانه‌اش هم خواهند بود. بنابراین می‌توانید به هر دو ملت کمک کنید و تنش‌های بین دو طرف را کاهش دهید؛ تنش‌هایی که شما هم درباره آن‌ها صحبت کردید و من هم درک می‌کنم. اما می‌توان این تنش‌ها را کم کرد. دو دولت اکنون آماده هستند تا تنش‌ها را کاهش دهند.

مشرق: بسیاری از مردم ایران متن این مصاحبه را خواهند خواند. اگر می‌خواهید مستقیماً به مردم ایران چیزی بگویید، می‌توانید از این فرصت استفاده کنید.

دیوید مک‌گی: از آن‌ها می‌خواهم از این فرصت استفاده کنند تا با مردی مسن و بیمار هم‌دردی کنند. از این فرصت استفاده کنند تا با این هم‌دردی دو ملت را به هم نزدیک‌تر کنند. از آن‌ها می‌خواهم توجه داشته باشند که نگه داشتن این فرد در کشورشان دیگر هیچ ارزشی ندارد. لطفاً توجه داشته باشید که ما دولت ایران را مقصر نمی‌دانیم. اگر روزنامه‌های آمریکایی را بخوانید خواهید دید که انتقاد ما به دولت آمریکا و کاری است که انجام داده است. این فرصتی است که امیدوارم از دست ندهند. کاری است که مطمئن هستم مردم آمریکا تحسین خواهند کرد و خانواده رابرت لوینسون هم به نوبه خود از دولت ایران تقدیر خواهند کرد.