به گزارش مشرق، محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی به تکریم مقام مرحوم علی اکبر پرورش پرداخت: در آستانه رحلت پيامبر اعظم(ص) و امام حسن مجتبي(ع) صبح امروز استاد سيد اكبر پرورش دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلي پيوست. او پس از چند ماه بيماري جانكاه كارنامه يك عمر خدمت صادقانه به امام، انقلاب و رهبري را به محضر باريتعالي برد.او حقيقتاً يكي از مصاديق پاك انسان هاي پرورش يافته در مكتب اهل بيت (ع) واز پيشكسوتان انقلاب در عصر ما بود.
هنوز از داغ از دست رفتن حبيب مردم و رهبري مرحوم حاج حبيب الله عسكر اولادي فارغ نشده بوديم كه غم رحلت جانسوز عارف سالك و يار ديرين امام و رهبري در خطه اصفهان قلوب دوستداران انقلاب را محزون كرد.
انقلابيون روزهاي آغازين نهضت امام خميني (ره) يكي پس از ديگري چهره در نقاب خاك ميكشند در حالي كه زبان حال دوستداران آنها در نسل دوم و سوم اين است.
خوش خرامان ميروي، اي جان جان، بي من مرو
اي حيات دوستان، در بوستان بي من مرو
اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
اين جهان بي من مباش و آن جهان بي من مرو
كوچ نابهنگام آنان به سراي باقي، اين پيام را در گوش جان همه عاشقان امام و انقلاب زمزمه ميكند.
اي عاشقان ، اي عاشقان ، هنگام كوچ است از جهان
در گوش جانم ميرسد طبل رحيل از آسمان
استاد سيد اكبر پرورش يكي از ستارگان درخشان آسمان ادب، اخلاق، سياستورزي، ولايتپذيري و انقلابيگري جامعه ما بود كه پس از يك دوره بيماري جانكاه جان به جهان آفرين سپرد.
او يك عالم پارسا، يك عارف سياستمدار و يك پاسدار صديق حريم ولايت بود و اين كمترين بيش از ده سال خوشه چين خرمن علم و ادب و آداب انقلابي او در تحريريه رسالت و شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي بودم.
او شجاع،پاك بين ، پاك دست و پرهيزكار بود و به همين دليل نمادي از يك نسل فرهنگي فرهيخته، مبارز و مجاهد نيز بود.
اگر بخواهيم فهرستي از كمالات و فضايل استاد سيداكبر پرورش را يادآوري كنيم بي اغراق واژگاني چون « سادگي» ، « ساده زيستي» ، « دوري از تجمل» ، « فهم عميق عرفاني» ، « طبع لطيف» ، « ذوق ادبي» ، و «شوخ طبعي» چون لشكري از واژگان در ذهن آدم رژه ميروند.
او شجاعانه از دهه چهل به عنوان سربازي فداكار براي نهضت اسلامي امام خميني (ره) لباس رزم پوشيد و بانطقي سحرانگيز انبوه شاگردانش را در مدرسه و دانشگاه ، خيابان و بازار بر سر سفره معارف الهي انقلاب و عشق به ولايت نشاند. او تا آخرين لحظات حيات افتخارآفرينش وفادار به انقلاب و ولايت بود.
هنوز فريادهاي آگاهي بخش و روشنگر استاد پرورش در تظاهرات چند ده هزار نفري اجتماعات عظيم مردم اصفهان در سال 57 بويژه تاسوعا و عاشوراي حسيني در مسجد جامع و ميدان امام ( ره ) اصفهان در گوش مردم اصفهان است. او براي « حدوث» انقلاب چيزي كم نگذاشت و پس از پيروزي در راه « بقاي» انقلاب هم قصور و تقصيري نداشت. مردم انقلابي و رشيد اصفهان او را به عنوان نماينده خود در مجلس خبرگان قانون اساسي برگزيدند تا در كنار شهيد مظلوم بهشتي و ديگر ياران وفادار امام ، انقلاب را از خطر ليبراليسيم برهاند. او اتحاد و تلاشهاي جبهه كفر، نفاق و الحاد را عليه شكلگيري يك قانون اساسي اسلامي به شكست رساند.
حضور او در حزب جمهوري اسلامي و نيز پس از آن در حزب مؤتلقه اسلامي گواه حركت انقلابي درست او در بستر حوادث و فراز و نشيبهاي انقلاب بود.
او چونان مالك اشتر علي (ع) در روزهاي خوفناك نخوابيد و در ساعات وحشت و اضطراب بيمناك نبود و در مبارزه با دشمنان دين و انقلاب لحظه اي به خود ترديد راه نمي داد و همواره مي فرمود: « ببينيد براي انقلاب چه كرده ايد هرگز به ذهنتان خطور نكند كه انقلاب براي ما چه كرده است»
استاد پرورش يك معلم معارف الهي و يك مفسر قرآن بود. اطلاعات وسيع او از معارف اسلامي مورد تاييد علما و فقها و اهل معنا بود و آنان اهليت او را در ورود و نشر معارف الهي تاييد ميكردند شهيد مطهري در كتابهاي خود از او به نيكي ياد ميكند.
آنان كه توفيق حضور در پاي درس اخلاق و معارف او را قبل و بعد از انقلاب پيدا كرده بودند امروز هر كدام در كشور منشاء خدمات بزرگي هستند .
شوخ طبعي او مانع از آن بود كه انسان كشف كند چقدر در شناخت اسلام و معارف الهي عميق است. آنان كه به اين كشف نائل ميشدند به رندان اين عرصه به گونهاي راز آلود مي گفتند:
اي عاشقان ، اي عاشقان، آن كس كه بيند روي او
شوريده گردد، عقل او، آشفته گردد خوي او
اسناد تاريخ انقلاب گواهي ميدهد او تنها يك مبارز عرصه فرهنگ ، سياست و اجتماع نبود. مرحوم پرورش در شكل گيري گروه سياسي – نظامي توحيدي صف ، موثر و مرتبط بود. او با يك شبكه انقلابي در ارتش شاه خائن وصل بود. شهيد يوسف كلاهدوز شهيد تيمسار اقارب پرست، شهيد نامجو و .... از جمله اعضاي اين شبكه بودند و مسئوليت اين شبكه در اصفهان با استاد پرورش بود.
مرحوم استاد پرورش در كشف خط انحراف در انقلاب تيزبيني عجيبي داشت. او قبل از انقلاب هم با باند مهدي هاشمي زاويه داشت و پس از انقلاب هم همواره در اين مورد روشنگري فرمود.
سه دوره نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي نشان داد او معتمد مردم است و كارنامه روشن او در اين سه دوره ميتواند درسآموز خيلي از افرادي باشد كه اكنون بر كرسي نمايندگي مجلس تكيه زدهاند و دغدغه انجام وظايف اسلامي و انقلابي را دارند.
او در روزگاران تصدي وزارت آموزش و پرورش منشاء خدمات بزرگي بود.
استاد پرورش از آغاز تأسيس روزنامه رسالت فروتنانه حضور يافت و در بنيانگذاري اين جريان فرهنگي جزء موسسين بود. «رسالت» افتخار دارد بيش از ده سال وي سر دبير اين رسانه ولايي بود. هنوزگرمي سخن او در تحريريه و نيز هيئت امناي رسالت و آثار وجودي او در سطر سطر رسالت حس ميشود.
ارتباط روحي استاد پرورش با خيل شاگردانش هيچ گاه قطع نميشود.
ما در تحريريه رسالت ، انبوه اعضاي حزب مؤتلقه اسلامي و ديگر علاقمندان به وي همواره زبان حال مان اين است كه:
آن كيست اي خدا، كزين دام خامشان
ما را همي كشد به سوي خود كشان كشان
اي آن كه ميكشي تو گريبان جان ما
از جمع سركشان به سوي جمع سرخوشان
بگرفته گوش ما و بشوريده هوش ما
ساقي باهشاني و آرام بيهشان
خدايش بيامرزد و در اعلي عليين با اولياي خود محشور گرداند.
مرحوم پرورش در شكل گيري گروه سياسي – نظامي توحيدي صف ، موثر و مرتبط بود. او با يك شبكه انقلابي در ارتش شاه خائن وصل بود. شهيد يوسف كلاهدوز شهيد تيمسار اقارب پرست، شهيد نامجو و .... از جمله اعضاي اين شبكه بودند و مسئوليت اين شبكه در اصفهان با استاد پرورش بود.