بیماری فتنه 88 گذشت اما پادزهر آن در کالبد قویم جامعه دینی ایران باقی ماند، تهدید به فرصت تبدیل شد و تا مدتها جمهوری اسلامی را بیمه کرد، در فتنه 88 بار دیگر آشکار شد که ولایت فقیه ضامن مبارزه با خودکامگی نخبگان و اشراف و مدافع حقوق الهی مردم در برابر زیاده خواهی مستکبران داخلی و خارجی است.
در فتنه 88 به روشنی اثبات شد که دشمنان ولایت فقیه همان متنفران از مردم ولایت مدارند و امامتی را که رهبری قیامالناس برای عدالت است و رضایت عامه مردم را از قربانی منافع گروههای خاص نمیکنند مهمترین مانع منافع ویژه خود میدانند. فتنه 88 در حالی به زباله دان تاریخ سپرده شد که نظام اسلامی هم ظرفیتهای عظیم خود برای پرشورترین و وسیع ترین مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت را در انتخابات دهم ریاست جمهوری به نمایش گذاشت و هم اقتدار مردمیاش برای حفظ اصول و دفع انواع و اقسام تهدیدهای سیاسی و اجتماعی را آشکار کرد.
بررسی پشت پرده فتنه 88 و ابعاد حماسه 9 دی، روند انحلال دو حزب مشارکت و مجاهدین از مهمترین موضوعاتی است که پیرامون آنها با محمود عباسزاده مشگینی مدیرکل سیاسی وزارت کشور در دولت نهم و دهم به گفتوگو نشستیم؛ وی همچنین دبیری کمیسیون ماده 10 احزاب را نیز در همان زمان بر عهده داشته است، آنچه میخوانید مشروح این گفتوگو است:
چرا حماسه 9 دی اتفاق افتاد؟
عباسزاده مشکینی: 9دی را اگر نگویم مهمترین فراز تاریخی در نظام جمهوری اسلامی ایران است حتماً یکی از مهمترین فرازهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود، تبیین 9 دی بسیار به ملت ایران و مسئولان کشور کمک میکند تا در آینده تهدیدهایی مشابه یا حتی پیچیدهتر از این علیه کیان جمهوری اسلامی ایران شکل نگیرد و تکرار نشود.
*حق 9 دی در فضای سیاسی و فرهنگی کشور ادا نشده است
اعتقاد دارم در چند سال گذشته حق 9 دی در فضای سیاسی و فرهنگی و رسانه ای و تبلیغاتی کشور ادا نشده است؛ 9 دی به این دلیل مهم است که پایانی بر پیچیدهترین فتنه و تهدید علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و یکی از پیچیده ترین تهدیدها علیه تفکر نظام ولایی یا نظام سیاسی مبتنی بر مکتب اهل بیت در تاریخ اسلام بود، یکی از پیچیدهترین تهدیدها علیه تفکر نظام اسلامی به طور اعم و جمهوری اسلامی به طور اخص از پیچیدهترین توطئهها و فتنهها بود و 9 دی پایان این جریان به شمار میرود.
*هزینه فتنه 88 طی 8 ماه عمیقتر از جنگ 8 ساله بود
هزینهای که فتنه نرم سال 88 در 8 ماه به جمهوری اسلامی و ملت ایران در عرصه سیاسی و اقتصادی و بین المللی تحمیل کرد اگر بیشتر از خسارت ها و هزینه های 8 سال جنگ تحمیلی سخت نباشد قطعا کمتر از آن نیست، به نظرم جنایتی که عاملان تحمیل جنگ نرم 8 ماهه علیه جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی رقم زدند و حضرت آقا از آن به عنوان «جرم بزرگ» یاد کردند عمیقتر از جنایت کسانی است که جنگ سخت نابرابر 8 ساله را بر ملت ایران تحمیل کردند و میشود این مسئله را بصورت روشن اثبات کرد.
مهمترین دلیل شما برای این مقایسه چیست؟
عباسزاده مشگینی: البته اولا نتیجه هر دو جنگ براندازی بود و شکی در آن نیست و حتی تجزیه کشور، البته مفهوم این گزاره این نیست که هدف هر آن کس که در آن چند ماه به خیابان آمد ولو به قصد اعتراض، الزاما هدفش تجزیه کشور بود دقت کنید عرض می کنم «نتیجه»، ببینید مسئله کاملاً روشن است وقتی میگوییم نظام، مابه ازای این نظام در روی زمین یک ساختار حقوقی است که حدود وظایف و اختیارات نهادهای آن مشخص است وظایف و تکالیف و حقوق دولت، مردم و همه نهادها و نحوه ارتباط آنها و در این نظام طبق قانون اساسی همه امور بر اساس رای مردم از طریق انتخابات انجام میگیرد.
پس انتخابات نه شوخی است نه شوخی بردار، انتخابات عنصری است که طبق قانون اساسی همه امور بر اساس آن انجام می شود موضوع قدرت که در طول تاریخ و در همه کشورها بهانه غالب برخوردها و تعارضها و حتی خونریزیها و جنایتهای تاریخ است در کشور ما از بعد انقلاب تکلیفش با انتخابات و رای مردم مشخص می شود و به تعبیری منطق رای در بحث قدرت جایگزین زبان وراثت و زور و اردوکشی و جنگ شده است از این روی در کشور ما چون انتخابات مهم است مکانیزم انتخابات و قانون انتخابات و سازو کار انتخابات نیز مهم و محترم است دقت کنید حال با این مقدمه شما بیایید یک مرتبهای مکانیزم را بردارید، پس تکلیف قدرت را چه چیزی تعیین کند؟ کی قانونا رییس جمهور است چه کسی نماینده مجلس یا نماینده خبرگان است؟ خوب طبیعی است در یک نظام سیاسی که طبق قانون اساسی اش همه امور متکی به رای مردم است چشم پوشی از انتخابات یعنی جنگ داخلی و جنگ داخلی یعنی تجزیه کشور ممکن است انها بگویند ما به نتیجه یک انتخابات معترض بودیم و با اصل انتخابات موافقیم.
*کاندیدایی که سهمش در انتخابات 40 میلیونی کمتر از نیممیلیون رأی است خواستار ابطال انتخابات میشود
اما خواسته آنها ابطال انتخابات بود و اعتراض ابزار آنها بود آن هم نه به استناد به قانون بلکه به دلیل اینکه خودشان رای نیاورده بودند کاندیدایی که سهمش در یک انتخابات چهل میلیونی کمتر از نیم میلیون رای است خواستار ابطال انتخابات است یا کسی که با رقیب پیروزش 12 میلیون رای اختلاف دارد اصرار دارد انتخابات باید ابطال شود وقتی می گویید چرا و به چه حسابی، منطق اش این است چون فکر می کرده رای می آورد حالا که رای نیاورده است باید انتخابات باطل شود.
شما در نامههایی که آن روزها به شورای محترم نوشتهاند دقت کنید مثلا نوشتهاند در مهر و موم کردن صندوقها برخی از ناظرین آنها نبودند و یا فرمانداری کارت برخی از ناظرین ستادهای آنها را بموقع تحویل نداده است و این نوع اعتراض ها و اشکالها، خوب فرض بفرمایید همه این ادعاها موبه مو درست است خوب در قانون انتخابات تکلیف و نحوه برخورد با هرگونه تخلف و تخطی از قانون و نحوه و مرجع رسیدگی مشخص شده، یک جایی جریمه است یک جایی از چند روز تا چند ماه حبس است و الی ماشاالله بدون استثنا تمام مواردی که در نامه موسوی به شورای محترم نگهبان به عنوان تخلف عنوان شده است از صفر تا صدش تکلیفش در قانون مشخص است انگار یکی بخواهد فرد دیگری را به اتهام شکستن چهار تا تخم مرغ اعدام کنند آن هم اتهام و نه جرم اثبات شده و یا در همان نامه به موارد حاشیه انتخابات مانند همزمانی افتتاح پروژهها با ایام تبلیغات انتخاباتی و استفاده رئیس دولت وقت از هواپیمای دولتی در سفرهای استانی در ایام تبلیغات و غیره که حتی به فرض صحت این ادعاها باید گفت غالب دولتهای بعد انقلاب به نوعی در سال انتخابات اقداماتی را صرفاً برای کسب رضایت عمومی کمابیش انجام دادهاند که در جای خود قابل بحث است.
ببینید برگزاری یک انتخابات و داشتن اعتراض و حتی کشیده شدن پای برخیها به رفتارهایی مانند تجمع در کشورها نایاب و نادر نیست و حتی برخی ها وجود این بگو مگوها در یک حدی را لازمه دموکراسی تلقی میکنند ولی مقدمات و متن برخی نامهها و تحرکات خارجی و داخلی قبل و حین و بعد از انتخابات مجموعه مواضعی که یک پازل را تکمیل میکنند هیچ شکی باقی نگذاشت که اتفاقات فراتر از یک اعتراض معمولی و فی الواقع یک فتنه پییچیده به قصد براندازی است، صحبت های آقای محسن کدیور را که در همان ایام در تورنتو کانادا در مجلسی که برای یادبود کشتههای فتنه 88 گذاشته بودند بگذارید در کنار گزاره های داخلی ، متن بیانیه ها و برخی شعارها و بعد تفسیر کنید.
*نهایت سادهانگاری است قضایای سال 88 را پروسه تصادفی تلقی کنیم
آقای کدیور در آن سخنرانی میگوید چه شد که این اتفاقات افتاد؟ به نظر می رسد پس از سی سال دمل چرکین تضادهای بنیادی در قانون اساسی کشور ما بالاخره پاره شد ...به لحاظ نظری مردم سالاری با فقیه سالاری متضادند...در انتخابات 22 خرداد امسال ایرانیان به شکل بی سابقه ای برای تغییر مسالمت آمیز وضع موجود به صندوقهای رای هجوم آوردند ..." بنابراین نهایت ساده انگاری است قضایای سال 88 را یک پروسه تصادفی تلقی کنیم و حالا که نظام با درایت و شجاعت متکی به بصیرت مردمی فتنه را خنثی و مدیریت کرده است و پروژه پیچیده جنگ نرم را با شکست مواجه کرده است و امروز بعد از چهار سال وقتش است که هر کسی هزینه رفتار خود را بپردازد و یا حداقل برآورد دقیق از هزینه رفتارهای خود داشته باشد که به ملت تحمیل کردند و بدانند که چقدر به ملت بدهکارند.
به نظرم منطق ماستمالی و کی بود کی بود من نبودم شکرانه متناسبی برای اختتام پرونده فتنه 88 نیست بویژه در شرایطی که برخی بدهکاران رسما خود را از بابت فتنه 88 طلبکار از نظام و ملت معرفی می کنند.
عملکرد رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی پیرامون 9 دی را چگونه ارزیابی میکنید؟
عباسزاده مشگینی: وقتی یک پدیده و حرکت ملی و خیز عمومی در 9 دی پایانی بر یک چنین فتنه ایست حتما باید درست دقیق تبیین شود و در تاریخ بماند.
بنده نمیدانم در حال حاضر چند درصد از پایاننامههای دانشگاهی در دانشکده های علوم انسانی در حوزه و دانشگاه به موضوع فتنه سال88 و 9 دی اختصاص دارد. اگر کم است متولیان آموزش عالی ما باید در دادگاه الهی پاسخگو باشند ، مگر کسانی که این جنگ نرم را طراحی کردند به تصریح و یا تلویح اقرار نکردند هدفشان براندازی نظام بوده است.
بنده نمیدانم چرا برخی میخواهند این واقعیت را انکار کنند در حالی که اسناد و مدارک این واقعیت روشن است ، محرمانه هم نیست.کالبد شناسی فتنه 88 و 9 دی از دیدگاه جامعه شناختی، امنیتی و سیاسی و مهمتر از همه از دیدگاه تاریخ سیاسی گنجینه معرفتی ارزشمندی است که به درد نسل های آتی نیز خواهد خورد.
اگر در عاشورای 61 هجری سر امام معصوم روی نیزه غفلت مردم رفت در عاشورای 9 دی به لطف الهی سر یزیدبن معاویهها بالای نیزه بصیرت و فهم مردم رفت؛ 9دی یک نسخه بروز عاشوراست آن گودالی که سر امام معصوم را بریدند گودال غفلت مردم بود و آن سنگهایی که بر سر بریده امام زدند تاثیر درهم های خزانه یزید بود ولی در عاشورای 9 دی نایب امام بر قله بصیرت عمومی تکیه داد و دلارهای آمریکایی کارگر نیفتاد وسر جریان نفاق و توطئه و توطئهگر، بدخواهان ملت ایران و اسلام وانقلاب به سنگ خورد.
حرکت حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) یک حرکت رسانهای و مکمل عاشورا بود و نمیشود اربعین را از عاشورا جدا کرد چرا که یک جریان و حرکت است، عاشورا تمام نمی شود و درسال 61 هجری متوقف نمی شود ، در واقع مفهوم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا همین است ماموریت حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) جاودانه کردن و جهانی کردن عاشورا بود انگارحضرت امام حسین (ع) عاشورا را خلق کرد که حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب (س) آن را حمل کنند.
اگر کار حضرت ابا عبدالله (ع) در خلق عاشورا یک استثنا است قطعا استراتژی رسانه ای امام زین العابدین (ع) و حضرت زینب (س) نیز یک شاهکار و استثنایی است؛ بنابرین اگر 9 دی را از جنس عاشورا می دانیم حتما باید مثل عاشورا برای تحلیل و تبیین آن استراتژی داشته باشیم و مثل عاشورا اجازه تحریفش را نیز ندهیم .
آیا رسالت کسانی که 9 دی را آفریدند و توده مردم آن حماسه را خلق کردند تمام شده است؟ خواص و دانشگاه چه تکلیفی دارند؟ آیا تکلیفشان در سال 88 تمام شد؟
عباسزاده مشگینی: به نظر من هر روز این تکلیف عمیقتر و وسیعتر میشود. از نظر نوع برخورد با انتخابات و اتفاقات سال 88 مردم ما به چهار دسته تقسیم میشوند، گروه اول که اکثریت و قاطبه مردم ایران را تشکیل می دهد به نظام انتخابات و ساز و کار آن به مجریان و نظارت شورای نگهبان اعتقاد و اتماد دارند وب عد از دادن رای دنبال کار خود می گیرند و منتظر اعلام نتیجه می مانند تا به منتخبان مردم دعا کنند، گروه دوم بخشی از گروه اول هستند که در قاموس فعالان سیاسی و خواص پیشرو هستند، از تریبون و رسانه بی بهره نیستند وکما بیش در کشور از مرجعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی برخوردارند و یا مسئولیت در عرصه رسانه و تبلیغات دارند.
گروه سوم کسانی هستند که اصالتا متعلق به گروه اول هستند نامزد مورد نظرشان رای لازم را نیاورده است و به صورت طبیعی کمی ناراحت هستند ولی تحت تاثیر تبلیغات رسانه های غربی و نامه ها و بیانیه های صادره از ستاد کاندیدای عصبانی و احساسی خود امر برایشان مشتبه شده و به نوعی حاضرند به زعم خود برای احقاق حق قانونی خود برای اعتراض به خیابانها نیز بیایند تجمع این گروه درشهر تهران و عمدتا بالای شهر است و دراستانها یا وجود ندارد ویا اگر هست بسیار ناچیز است.
گروه چهارم عده تقریبا قلیلی هستند که از همه چیز خبر دارند به فضای رسانه داخلی و خارحی دسترسی دارند و حتی غالبا خودشان رسانه دارند وزیر و معاون وزیر و نخست وزیر و وکیل شده اند حزب دارند و غیره، خودشان به سازوکار انتخابات در ایران آشنا هستند و میدانستند انتخابات سالم است اما با رمز تقلب معرکه گردان یک حرکتی شدند که به نظر من اتاق فرمان آن در آن سوی مرزها بود همانجایی که اتاق فرمان جنگ سخت علیه ما رقم خورد.
در 9 دی سه گروه اول با ایجاد یک وحدت خود جوش مبتنی بر معرفت بصورت یکپارچه در مقابل گروه قلیل اما پر سر و صدای چهارم قد علم کرد گروهی که رژیم صهیونیستی آنها را سربازان خود تلقی می کرد که به زعم شان در داخل ایران با نظام اسلامی می جنگیدند.
*9 دی نمایشگاه بصیرت مردم و تجلی پیوند امامت و وامت بود
اگرفتنه 88 شورش علیه جمهوریت نظام بود 9 دی جمهوریت علیه شورش بود به تعبیر دقیقتر خیزش اکثریت علیه شورش اقلیت، فی الواقع قیام عمومی برای نجات جمهوریت نظام، 9 دی نمایشگاه بصیرت مردم وتجلی پیوند امامت و امت بود و کمتر از 22 بهمن ارزش ندارد. رسانهها و اشخاصی که در آن عرصه حضور یافتند مصداق عمار و پردازشگر بصیرت شدند اتفاقا باید اکنون بیشتر در صحنه حضور داشته باشند ، حق 9 دی بود نهادهایی شکل بگیرد برای حفظ و نشر ماهیت وپیام 9 دی، کما اینکه برای حفظ و نشر آثار و ارزشهای جنگ سخت نهاد سازی شده است.
در حال حاضر برخی از جریان مقابل موضوع تدلیس را مطرح میکنند ایا این در واقع به معنای عقبنشینی آنهاست؟
از نظر حقوقی انتخابات یک روند کاملا قانونی است که شروع و پایان دارد و تکلیف هر مسئله را در هر مرحله قانون تعیین می کند و اتفاقا کلی مفاهیم حقوقی و عناوین مجرمانه و مجازات در قانون انتخابات وجود دارد لیکن عبارت "تدلیس" در کتاب قانون انتخابات ما وجود ندارد هر چند اگر روزی قانون انتخابات ما متکامل بشود و مصادیق تدلیس در قانون گنجانده شود به نظر بنده خیلی خوب است لیکن دوستان جناب آقای حجاریان بیشتر متضرر می شوند.
به طور مثال اینها معمولا آستانه چند انتخابات علایمی ارسال می کنند که از حمایت و دوپینگ رسانه های غربی بهره مند می شوند و ارای اقشار خوشبین به غرب را جلب می کنند که دقیقا مصداق" تدلیس" است ولی واقعیت این است که اصلاح طلبان تابحال به این اتهام تحت پیگرد نبوده اند دلیلش هم این است که تکلیف تدلیس در قانون انتخابات مشخص نشده است همینطور تاثیر تیپ و هیکل و چهره و ظاهر در جلب ارا نیز قطعا میتواند مصداق تدلیس باشد آیا می توان ارا یک کاندیدا را به دلیل خوش تیپ بودنش ابطال کرد؟
جناب آقای حجاریان قدیمها حرفهای عمیق تری میزد، به نظر بنده این موضع قطعا یک نوع عقب نشینی است البته ایشان در همان ماههای اول بعد فتنه به نادرست بودن ادعای تقلب و بازی خوردن هم جناحی های خود بطور روشن اعتراف کرده بود که از تلویزیون نیز پخش شد، به نظرم قبول اشتباه اولین حرکت برای تحقق اصلاح و اصلاحات است و دوستان اصلاح طلب می توانند خیلی شفاف اشتباهات خود را بپذیرند و نیاز به این همه صغری و کبری نیست بالاخره وقتی حق با تو نیست هر چه بیشتر تقلا بکنید بیشتر تضادهایتان اشکار می شود مردم فردا می پرسند اگر مشکل انتخابات تدلیس بوده پس چرا به بهانه تقلب کشور را بهم ریختید؟ یا اینکه آیا قانونا حکم تدلیس آن هم به زعم کاندیدای شکست خورده ونه حکم قاضی ابطال انتخابات است؟ بهم ریختن کشور است؟ این که منطق قاضی عسگر است، آقای حجاریان بهتر می داند تدلیس یک مفهوم حقوقی است و تشخیص آن با قاضی محکمه است و اثبات آن شرط و شروط دارد.
در حال حاضر برخی سعی دارند فتنه 88 را یک سوءتفاهم تلقی کنند، فتنه 88 فتنه بود یا سوءتفاهم؟
عباسزاده مشگینی: برای فتنه سال 88هم استدلال عقلی کافی وجود دارد و هم استدلال نقلی، فتنه مانند بیماری های خاص علایم و نشانه هایی دارد که در تعریف و تشخیص آن استفاده می شود این علایم و راه های غلبه بر آن در نهج البلاغه از قول امام عارفان امده است.
حق و باطل را با هم آمیختن، غبارآلود شدن فضا و غیره شرایطی را ایجاد می کند که تشخیص حق از باطل برای عموم به سهولت میسور نباشد بستر شکل گیری فتنه است.
مقام معظم رهبری در طول این چند سال بویژه 8 ماه اول بعد انتخابات خرداد 88 شاید چند ده بار این عبارت را بکار بردند و با اشاره به خسارتهای آن به عنوان «جرم بزرگ» یاد فرمودند. بنابراین همین کافی است که تجربه تلخ بعد انتخابات سال 88 به عنوان فتنه در تاریخ ثبت شود.
*کسانی که فتنه را سوءتفاهم میخوانند سخنگوی نظام نیستند/کشور قانون و قاضی دارد
ولی اگر برخی از اصلاح طلبان دارای نقش درآن قضایا اصرار دارند فتنه 88 را سوء تفاهم معرفی کنند باید عرض کنم که آنان سخنگوی نظام نیستند ولی چرا، اگر منظورشان سوء تفاهم خودشان است و می گویند که قصد براندازی و فتنه نداشتند و دروغ تقلب نیز برداشت سوء خودشان از جریان انتخابات بوده و حالا از عمل خود پشیمانند این مایه خرسندی است و قدمی برای اصلاح و اصلاحات ، اما اگر کسی جرمی مرتکب شده و هزینه ای تحمیل کرده است قانون و قاضی تصمیم می گیرد.
*فتنه از قبل قابل پیشبینی بود
پشت پرده فتنه سال 88 را چه بود؟ آیا این فتنه از قبل قابل پیشبینی بود؟
عباسزاده مشگینی: البته که قابل پیش بینی بود، سیاستمداری که نتواند آینده را پیشبینی کند به درد سیاست نمی خورد، دشمنی هایی که به خاطر ارتقاء قدرت ملی کشور و پیشرفت و توسعه جمهوری اسلامی ایران بعد از سال 84 در غرب متراکم شده بود و حسادتهایی که به خاطر موفقیتهای قوای مختلف بویژه دولت در بخشی از جریانات سیاسی شکل گرفته بود و احساس ناامیدی که همین جریانات از استمرار حرکت رو به جلو کشور نسبت به آینده باندی خود داشتند در کنار هم طراحی یک حرکتهای حساب شده علیه کشور را قابل پیش بینی می نمود و اینطور نبود که قابل پیشبینی نباشد چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 مجموعهای از این افرادی که برخی از آنها جزء متهمان فتنه 88 بودند موضوع کمیته صیانت از آراء را مطرح کردند در حالی که در قانون تکلیف مجری و ناظر انتخابات کاملا مشخص است.
*رفتو آمدهای متخصصین جنگ نرم به کشور نشانگر قابل پیشبینی بودن فتنه بود
انتخابات یک رقابت است و داور قانونی دارد لیکن یک تیم ماهها پیش از ورود به بازی، به داور بازی و توپ و میدان بی اعتمادی نشان داده و خود را در جایگاه داوری قرار می دهد و کمیته صیانت درست می کند خوب معلوم است که این تیم آماده می شود در صورت باخت بازی را به هم بزند آن هم در شرایطی که دشمن با کوله باری از تجربه جنگ نرم و انقلابهای رنگی و امکانات نامحدود سی سال در انتظار فرصت برای ضربه زدن است.
رفت و آمد متخصصین جنگ نرم به کشور از مبدا غرب و آمادگی های رسانه گسترده نشر اطلاعیه در سایت وزارت خارجه انگلیس مبنی بر خروج تبعه کشورهای اروپایی از ایران به دلیل پیش بینی نا آرامی در ایران بعد انتخابات و... فتنه 88 کاملا قابل پیش بینی می نمود و برای بنده که مثل روز روشن بود.
بنده آن برهه به نوعی در محوریت مدیریت سیاسی کشور بودم و مدیرکل سیاسی وزارت کشور بودم و کسانی که این قضایا را معرکهگردانی کردند پیش از آن غالبا تجربه مسئولیت و مدیریت سیاسی و اجرایی آن هم عمدتا در سطح کلان داشتند ،همین کسانی که تقاضای مجوز تجمع و راهپیمایی داشتند خودشان آییننامه اجرایی نحوه بررسی و تصمیم گیری در خصوص راهپیمایی و تجمع را درزمان مسئولیت خودشان در دولت در دهه شصت تصویب و با امضای خودشان ابلاغ کرده بودند. بنابراین دقیق تر از ما می دانستند که شرایط قانونی موضوع یک درخواست را دارند یا نه.
لذا عملا یک تجربه ملموس از شیوه عمل عاملان فتنه 88 اجبارا کسب کردم نحوه ارتبات کنشگرهای خارجی و داخلی بسیار دقیق و سریع بود، ارتباط نیرو های میدانی با نیروهای برنامهریز و هدایتگر پشت صحنه خیلی دقیق و سریع بود در حوزه رسانه رعایت ظرافت های حرفه ای و محتوای، وحدت فرماندهی و سازماندهی سریع امکانات و نیروها بسیار حساب شده بود انگار سالها این عملیات را با هم تمرین کرده بودند.
می خواهم بگویم که این نظم و هماهنگی شان کاملا نشان دهنده ماهیت پروژه ای فتنه بود.
*مکانیزم انتخابات یک کشور متزلزل شود گویی قانون اساسی آن متزلزل شده است
مشخصا عمدهترین خطر فتنه 88 چه بود؟
عباسزاده مشگینی: شکی نیست که هدف از جنگ نرم سال 88 براندازی و از هم گسیختن انسجام کشور بود علمای علم سیاست اعتقاد دارند نزدیکترین قانون به قانون اساسی هر کشور قانون انتخابات آن است. مکانیزم انتخابات یک کشور متزلزل شود انگار قانون اساسی آن متزلزل شده است.
در هر کشوری عمدهترین چالشها و آنچه انسجام کشور را مخدوش می کند اختلاف بر سر قدرت است کشورهایی که ثبات سیاسی دارند در مورد قدرت و و فرمول تعیین تکلیف قدرت به یک اجماع نظرملی رسیدند و آن را نهادینه کرده اند، در این کشورها تکلیف قدرت فقط با انتخابات مشخص می شود از این رو به ثبات و انسجام سیاسی رسیدند. وقتی مکانیزم انتخابات و تکلیف قدرت و چارچوبی که تکلیف قدرت را مشخص میکند متزلزل شود طبیعتا نظام سیاسی متزلزل خواهد شد. براندازی شاخ و دم ندارد.
35 سال در کشور ما تمرین دموکراسی و مردمسالاری بوده است به اینجا رسیده ایم که تکلیف قدرت عالمانه، آرام و با رفتار مدنی و با رأی و صندوق مشخص میشود بدیهی است قدرت ملی از کارخانه صندوق رأی بیرون میآید. وقتی اعتماد مردم به صندوق از بین برود و مکانیزم انتخابات کنار گذاشته شود و تکلیف انتخابات را به تعبیری اردوکشی در خیابان مشخص کند در آن صورت ثبات سیاسی کجا خواهد بود نظم و انضباط سیاسی کجاست؟ همه اینها از دست میرود.
*تدبیر مقام معظم رهبری و بصیرت مردم پیچیدهترین و خطرناکترین تهدید را از این ملت دفع کرد
بنده معتقدم موضع مقام معظم رهبری و تدبیر و شجاعت معظم له و بصیرت مردم در سال 88 مهمترین، پیچیدهترین و خطرناکترین تهدید را از سر این ملت ایران دفع کرد، ممکن است برخی تصور کنند مثلا اگرانتخابات ابطال می شد فردا انتخابات دیگری برگزار می شد و ماجرا جمع می شد سخت در اشتباهند چرا که با چنین فرضی قطعا کشور تا مرز فرو پاشی کشیده می شد و دیدهایم در کشورهایی که نظم و ساختار آنها از هم پاشیده شده به چه وضعی دچار شدهاند
انتخابات فرضی بعدی چرا، با کدام قانون؟ مجریاش کیست؟ ناظرش کیست؟ با کدام بودجه؟ و هزار سوال دیگر که هر کدام از این مسائل ظرفیت از هم پاشی یک کشور را دارند تازه به همه این مسائل جواب دادید انتخابات جدید برگذار کردید طرف بازنده دقیقا همین مسیر را انتخاب کرد و با اردوکشی خیابانی خواستار تجدید انتخابات شد تکلیف چیست؟
عمده ترین هزینه فتنه 88 در کدام حوزه است آیا ارزیابی کمی میشود ارائه داد؟
عباسزاده مشگینی: فتنه 88 یک پاتک جدی و بالقوه خانمان بر انداز بود اگر حریف نتیجه مطلوب می گرفت شاید ایران فعلی از نقشه جغرافیایی حذف می شد لیکن دشمن به مرادش نرسید، اما این جنگ نرم تمام حوزه های سیاست داخلی و خارجی کشور و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع را تحت تاثیرگذاشت که حتی اشاره به خلاصه آنها در یک مصاحبه اختصاصی نمی گنجد لذا در این فرصت فقط به چند مورد اساسی اشاره می کنم.
*فتنه 88 حداقل 10 سال پیشرفت کشور را با تأخیر مواجه کرد
قطعا کمی نمودن خسارت فتنه و برآورد پولی آن به این سادگی مقدور نیست اما می شود گفت که حداقل 10 سال پیشرفت و توسعه کشور را با تاخیر مواجه کرده است؛ در بعد بین الملل با توجه به پیشرفتهای کشور و کسب جایگاه های برتر در تولید علم و تقویت سرمایه اجتماعی نظام و پیشرفت های خارق العاده در بحث انرژی هسته ای و ظرفیت و جایگاه قدرتمند و تاثیر گزار در منطقه و افزایش هزینه ناسازگاری با ایران برای کشورهای غربی و ...روند نگاه ها و منافع و رویکرد بلوک غرب به سمت کنار آمدن با جمهوری اسلامی ایران و پذیرش کشور به عنوان یک بازیگر بین المللی در حرکت بود، اما فتنه 88 یک بار دیگر غرب را در لجاجت با ایران امیدوار کرد و به موضع دهه 60 برگرداند تمرکز روی موضوعاتی چون حقوق بشر و تحریمهای همه جانبه اقتصادی بخشی از اقدامات غرب در همین راستاست.
عقبگرد در مقوله توسعه سیاسی از هزینه های جبران ناپذیر فتنه است، انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به شهادت غالب صاحب نظران سیاسی خیزی اساسی و بلند در مسیر توسعه سیاسی بود مشارکت با نشاط مردم در فعالیت های انتخاباتی و رشد فرهنگی کم نظیر بود چون جامعه احساس می کرد در فرصت انتخابات اگاهی اش رشد می کند همه اینها ظرفیت بالای نظام را درچارچوب مهندسی دلسوزانه و حکیمانه رهبری به فعلیت رسیده بود به نمایش می گذاشت اما ظاهرا این فرصت با منافع برخی ها منافات دارد و باید به مناسبات قبلی برگردیم.
فعال شدن شکاف های سیاسی و اجتماعی ، اسیب پذیری انسجام اجتماعی و... ازجمله هزینه های فتنه است که به سادگی کمی نمی شود.
البته فتنه مانند جنگ سخت تحمیلی برکاتی نیز داشته است که بسیار ارزشمند است، ظهور و بروز قدرت نرم نظام و اثبات کار آمدی آن دستاوردی است که حتما باید پردازش شود، اثبات کار آمدی نظریه مترقی ولایت فقیه در مدیریت بحرانهای بنیان کن، نمایش چهره بی نقاب جریان نفاق و روشن شدن ماهیت اصلی گروهها و شخصیتها موارد فوق نیز فقط بخشی از برکات جنبی فتنه است که در صورت استفاده صحیح از آن امنیت کشور در مقابل تهدید نرم تضمین می شود کما اینکه تجربه جنگ سخت جمهوری اسلامی ایران را به یک قدرت نظامی با ظرفیت نرم افزاری و سخت افزاری بومی در منطقه و جهان تبدیل کرد.
نظر شما درباره برخی ادعاهای اخیر دو حزب منحله مشارکت و مجاهدین و برخی اظهارنظرهای آنها چیست؟ از لحاظ قانونی وضعیت این احزاب به چه شکلی است؟
عباسزاده مشگینی: ابتدا باید گفت انتظار آرمانی مردم مومن ایران از احزاب چیست یا کارکردی که بطور طبیعی از احزاب انتظار میرود چیست؟ نظم دادن به رقابتها، آموزش سیاسی عمومی، تربیت کادر کارآمد یعنی افراد متعهد و متخصص برای اداره کشور و چهارمین انتظار مطلوب از حزب که در فرمایش مقام معظم رهبری در کرمانشاه بر آن تأکید شد کانالکشی در بدنه اجتماعی یک جامعه برای هدایت فکر سالم است و این انتظار مطلوب از حزب سالم است و البته طبیعی است حزب با این مفهوم یک فرصت است.
آیا قانون اساسی حزب را اینطور خواسته است؟ در قانون احزاب کف انتظار برای تحزب تعریف شده است نه سقف انتظار تا از آن پایینتر نیایند و اگر از آن پایین آید آسیب است.
اصل 26 قانون اساسی میگوید فعالیت احزاب آزاد است مگر اینکه اصول آزادی، استقلال، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض کند. در قانون اساسی کف انتظار از فعالیت احزاب تعریف شده است ولی در فرمایشات مقام معظم رهبری در کرمانشاه سطح متعالی از کارکرد احزاب را نشان داده می شود.
اما طبق قانون اساسی کف کجاست؟ احزاب آزادند مگر اینکه اصول آزادی، استقلال پایههای هویتی نظام سیاسی است استقلال، آزادی، وحدت ملی آسیب نرساند. وحدت ملی مال مردم است وحدت ملی نباشد توسعه و آینده نیست. قانون احزاب در جمهوری اسلامی به گونهای تنظیم شده است که حداقل کف انتظار تأمین شود و احزاب از آن پایینتر نروند و سقوط نکنند.
در قانون احزاب ماده 16 یکسری رفتارهایی احصاء شده است که احزاب باید از آنها اجتناب کنند و اگر این کار را کردند کمیسیونی طبق قانون تشکیل شده که به احزاب تذکر و اخطار دهد، توقیف کند و تقاضای انحلال از دادگاه بکند اینها ازارهای نظارتی قانون است.
کمیسیون ماده 10 احزاب اختیار انحلال یک حزب را ندارد اختیار تقاضای انحلال از دادگاه را دارد و انحلال باید با حکم قاضی و قوه قضائیه باشد.
در جامعه یکسری نهادهای نظارتی هم وجود دارد. نیروی انتظامی، نهادهای امنیتی اطلاعاتی، مردم، دادستانی و...که به رفتار افراد و نهادها نظارت دارد و همچنین به رفتار رسانهها، افراد و جریانات نظارت دارد و اینها هرجا احساس کنند از قانون تخطی شده است خود برخورد نمیکنند بلکه به نهادهای قانونی گزارش میدهند و در مورد احزاب به کمیسیون ماده 10 احزاب گزارش میکنند که فلان حزب در فلان جا رفتاری داشت یا بیانیهای صادر کرد یا دعوت و جلسهای داشت و یا ارتباطاتی داشت که این رفتار مغایر بند فلان قانون است و اطلاعات خود را گزارش میدهد که کمیسیون بررسی کند.
کمیسیون ماده 10 احزاب که ناظر بر رفتار احزاب است خوشبختانه در قانون فراقوهای است هم از مجلس هم از قوه قضائیه و هم از دولت در آن حضور دارند که دولت نیز کمترین نماینده را دارد ، پروندهها را بررسی میکند. احساس کنند تخطی از قانون صورت گرفته متناسب با عمق تخلف برخورد میکنند خیلی از تخلفها قابل گذشت است و این کمیسیون خیلی سعه صدر نشان میداد که فوقش به تذکر یا در نهایت به اخطار ختم میشد.
از 250 حزب چهار پنج مورد بیشتر توقیف نبود که 2 درصد میشود بالاخره وقتی کمیسیون احساس میکند در دورانی که بنده در کمسیون مسئولیت داشتم سعی شد کاملا واقع بینانه عمل شود کمترین مجوز تاسیس حزب داده شد چون بنا نبود برای اینکه ژست توسعه سیاسی بدهیم هر کس از راه رسید برایش پروانه بدهیم واقعا به متقاضیانی که ظرفیت قانونی فعالیت سیاسی داشتند پروانه می دادیم آن هم مطلقا بدون توجه به گرایش سیاسی متقاضیان کار چند حزب نیز به دلیل وصول گزارش تخلف از طرف نهادهای نظارتی به اعمال قانون تا حد درخواست انحلال کشید، برخی از احزابی که برخورد شد ظاهرا در اردوگاه اصولگرایی بودند برخی ها در اردوگاه اصلاح طلبی، کمسیون بنایش این بود با تخلفات بیین و رفتار افراط گرایانه حزبی برخورد کند جالب است مواردی که برخورد شد در طیف افراط هر دو جناح بود بالاخره به نظرم کمسیون نیز با اتخاذ مشی جدی بودن در مقلبله با رفتارهای غیر قانونی رادیکال به بالا آمدن گفتمان اعتدال کمک کرد لیکن در مورد برخورد با احزابی که نسبتش به اصلاح طلبان می رسید خیلی بزرگنمایی شد.
*مجاهدین و مشارکت با حکم قطعی دادگاه منحل شدهاند
انحلال این دو حزب به چه شکلی صورت گرفت؟ درحال حاضر وضعیت این دو حزب و فعالین آنها به چه شکلی است؟
عباسزاده مشگینی: این دو حزب با حکم قطعی دادگاه منحل شدهاند و رای هم ابلاغ شده است وبه نظرم فرصت تجدید نظر خواهی هم گذشته است و امر مختومه تلقی میشود که حکم حقوقی آن مشخص است منظورم اصل اعتبار امر مختومه است.
بنده آن زمان چند بار مصاحبه کردم و گفتم ما از انحلال و مرگ هیچ حزبی خوشحال نمیشویم امیدوارم احزابی که این اتهامات در مورد آنها مطرح است اسناد و مدارک ببرند و از خود دفاع نمایند و تبرئه شوند و منحل نشوند. اما نهایتا فصل الخطاب قانون است و احکام صادره از محاکم قضائی در دعاوی مبنای فیصله است .
اینکه آیا اعضای حزبی که منحل شده میتواند مجددا حزب تشکیل دهد یا نه قانون فعلی در این مورد سکوت کرده است؛ زمانی که ما آنجا بودیم پیشنویسی که ناظر بر رفع ضعفهای قانون فعلی بود به مجلس ارسال شد قانون فعلی درباره نحوه فعالیت احزاب منحل شده کاملا سکوت کرده است اما فلسفه حقوق و عقل هم یک چیزهایی را بدیهی می نمایاند که البته اگرقانون شود ترجیح دارد. امیدوارم در قانون جدید تکلیف همه مشخص شود و همه چیز شفاف شود آنچه که مربوط به حقوق مردم و نظام و احزاب است شفاف شود.
اگر اعضای حزب منحله مجددا تقاضای مجوز کنند باید ببینیم اعضای فعلی کمیسیون بر چه مداری تصمیم میگیرند هرچند قانونا هر کسی متقاضی ثبت و دریافت مجوز حزب باشد دبیرخانه کمیسیون از مراجع قضایی، امنیتی و انتظامی در مورد سوابق متقاضیان استعلام میکند و در کمیسیون متناسب با پاسخ این استعلامها تصمیم گرفته میشود.