کد خبر 275155
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۶

هنوز چهار سال بیشتر از فجایع بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ نگذشته است که عوامل و عناصر دخیل آن، با تصور نسیان مردم، نه تنها خود را به فراموشی زده‌اند، بلکه گاه با قرائتی وارونه از این حوادث، در پی تبرئه‌ی عوامل فتنه هستند.

به گزارش مشرق به نقل از برهان، معروف است که «ایرانیان حافظه‌ی ‌تاریخی ضعیفی دارند.» البته به لحاظ علمی و جامعه‌شناختی، این تعبیر جای تأمل و تردید دارد؛ چرا که اگر منظور از حافظه‌ی تاریخی، همان هویت‌یابی و هویت‌جویی باشد، اطلاق این صفت برای مردم ایران که همواره برای احیای هویت دینی، ملی و تاریخی خود قیام کرده‌اند چندان روا و شایسته نیست. به هر حال، همین فهم ناقص از حافظه‌ی تاریخی ملت ایران موجب می‌شود در رفتارهای سیاسی، نوعی کتمان گذشته و تدلیس را شاهد باشیم. رویکرد امروز جریان اصلاحات نسبت به فتنه‌ی ۸۸ دقیقاً از این منظر قابل فهم و درک است.

هنوز چهار سال بیشتر از فجایع بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ نگذشته است که عوامل و عناصر دخیل آن، با تصور نسیان مردم، نه تنها خود را به فراموشی زده‌اند، بلکه گاه با قرائتی وارونه از این حوادث، در پی تبرئه‌ی عوامل فتنه هستند.

اکنون این سؤال مهم پیش می‌آید که چرا جریان اصلاح‌طلب و اصحاب فتنه‌ی ۸۸ توانسته‌اند از موضع انفعالی چهار سال گذشته بیرون آمده و در رویکرد تهاجمی و مطالبه‌گرانه، خواهان رفع حصر سران فتنه شوند و برای خلاصی زندانیان فتنه تقلا کنند؟ به نظر می‌رسد دو عامل مهم در این اتفاق دخیل یا مؤثر بوده است:

اولی رأفت نظام در برخورد با فتنه‌گران است. اینجا سخن بر سر اصل انتخاب رأفت اسلامی و یا مصلحت سیاسی در محاکمه‌ی سران و دیگر عوامل فتنه نیست، بلکه نکته در انتخاب راهکارها و تاکتیک‌های اعمال این رویه است. به نظر می‌رسد که اگر همه‌ی عوامل و عناصر آشکار و پنهان فتنه‌ی ۸۸ به صورت علنی و متناسب با جرم صورت‌گرفته، محاکمه‌ی حقوقی و قضایی می‌شدند و روشنگری کافی در مورد خسارت‌های وارد بر نظام صورت می‌گرفت، امروز کمتر کسی جرئت می‌کرد این گذشته‌ی مخدوش را نادیده گرفته و از رفع حصر سران فتنه و آزادی زندانیان سخن بگوید. یکی از دلایل اینکه جریان اصلاح‌طلب توانست برخی از نقش‌آفرینان و تأثیرگذاران فتنه‌ی ۸۸ را تا معرفی برای کابینه‌ی دولت یازدهم بالا بیاورد و برخی دیگر را در پست‌های مهم دیگر بنشاند نیز ریشه در عدم محاکمه‌ی علنی و روشن نشدن ابعاد گسترده‌ی پرونده‌ی سیاسی امنیتی این افراد دارد.

عامل دوم مؤثر در جرئت اصلاح‌طلبان برای تبرئه‌ی عاملان فتنه، انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته و پیروزی گزینه‌ی مطلوب اصلاح‌طلبان در آن است. نتیجه‌ی این انتخابات سکه¬ی دورویه‌ای بود که هم برای نظام جمهوری اسلامی فرصت جدیدی محسوب می‌شد و هم برای جریان اصلاحات و اهالی فتنه غنیمتی مغتنم.

انتخابات یازدهم و پیروزی گزینه‌ی منتسب به آقای هاشمی رفسنجانی، دروغ و اتهام بودن موضوع «تقلب» در انتخابات قبلی را آشکارتر کرد و بر بسیاری از سوءظن‌های چهار سال گذشته پایان بخشید. اما این اتفاق برای جریان اصلاح‌طلب هم فرصتی ایجاد کرد که علی‌رغم شعار اعتدال‌گرایی و میانه‌روی آقای روحانی، بر سر سفره‌ی غنیمت حاضر شوند و از دولت سهم‌خواهی کنند.

تحلیل‌گران واقع‌بین و واقع‌نگر جریان اصلاحات، به خوبی آگاه‌اند که نه روحانی اصلاح‌طلب است و نه رأی مردم در انتخابات یازدهم بوی تمایل مجدد مردم به جریان اصلاح‌طلب را دارد؛ اما از آنجایی که تحریف حقایق و قرائت جعلی از مطالبات مردم، عادت دیرین این جریان محسوب می‌شود، با تفسیر وارونه‌ی نتیجه‌ی انتخابات یازدهم، سعی می‌کنند ماجرای تلخ حوادث بعد از انتخابات ۸۸ را در حد یک سوءتفاهم تقلیل دهند و از حافظه‌ی ملت پاک کنند و دست به تبرئه‌ی جریان اصلاح‌طلب بزنند.

خسارت‌ها و هزینه‌های فتنه‌ی ۸۸

با وصف بالا، بازخوانی حوادث سال ۸۸ و خیانت‌های سران و عوامل فتنه، در آستانه‌ی ۹ دی، سالروز قیام مردمی علیه تحرکات فتنه، موضوعیت و اهمیتی جدید پیدا می‌کند.

شرح وقایع و توصیف و تشریح عواقب و پیامدهای فتنه و خسارت‌های واردشده بر نظام و کشور، فرصت دیگر و بحث مفصل‌تری می‌طلبد. در این یادداشت، صرف‌نظر از ذکر مصادیق و آمار و ارقام، برای تذکر، تنها به بخشی از مهم‌ترین محورها و سرفصل‌های خسارت‌های داخلی و خارجی این رویداد اشاره می‌گردد:

۱. خسارت‌های داخلی

در عرصه‌ی داخلی و در حوزه‌ی سیاسی، امنیتی و اقتصادی، بخشی از مهم‌ترین پیامدها و عواقب خسارت فتنه‌ی ۸۸ شامل موارد زیر می‌شود:

۱-۱. اتهام به نظام: اتهام خیانت به امانت و رأی مردم (تقلب در انتخابات)، اتهام جنایت و نقض حقوق شهروندان (قتل معترضین به نتایج انتخابات در جریان آشوب‌ها و...) و اتهام تجاوز و شکنجه (ماجرای ترانه موسوی، سپیده آقایی و...) نمونه‌هایی از اتهامات واردشده به نظام به حساب می‌آید.

۱-۲. تبدیل پیروزی به شکست: مشارکت ۸۵درصدی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و رأی بالای ۶۰ درصد شرکت‌کنندگان به رئیس‌جمهور منتخب، اتفاق بسیار مبارکی بود که می‌توانست آثار مثبت داخلی و بین‌المللی فراوانی داشته باشد. مقایسه‌‌ی این مشارکت با انتخابات دوم خرداد ۷۶ و مانوری که اصلاح‌طلبان بر این پیروزی دادند و استفاده‌ای که در سطح داخلی و بین‌المللی از آن کردند، می‌تواند روشنگر باشد. اما حوادث بعد از انتخابات دهم، طعم پیروزی را بر کام ملت تلخ کرد و به جای اینکه موجب انسجام ملی و کسب وجهه‌ی بین‌المللی برای نظام باشد، در عرصه‌ی داخلی، حداقل در مقطعی، موجب شکاف سیاسی داخلی، ریزش بخشی از نیروهای انقلاب و تبدیل مخالفان به معاندان شد و در عرصه‌ی بین‌المللی هم موجب عریان شدن خصومت‌ها علیه نظام گشت.

۱-۳. حرمت‌شکنی و هجمه به ارزش‌ها: یکی از نتایج تلخ حوادث بعد از انتخابات ۸۸ حرمت‌شکنی در وقایع عاشورای ۸۸ بود که حتی در تاریخ مذهب تشیع مشابه آن را سراغ نداریم. بی‌حرمتی به امام خمینی (پاره کردن عکس امام در جریان تجمع‌ها)، روزه‌خواری در ماه رمضان، شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و بالاخره هتاک شدن ادبیات ضدانقلاب علیه رهبر انقلاب اسلامی، به گونه‌ای که بعد از آن شاهد صدور نامه‌های اهانت‌آمیز و مقاله‌های هتاکانه خطاب به ایشان بودیم، تنها چند مصداق از این حرمت‌شکنی‌هاست.

۱-۴. تقابل دادن بخشی از مردم با نظام: سیزده میلیون رأی کاندیدای معترض، رأی در چارچوب نظام و در واقع رأی به اصل نظام بود، اما اصحاب فتنه این رأی را تفسیر وارونه کردند و سعی نمودند این بخش از مردم را به تقابل با نظام تشویق کنند و به خیابان‌ها بکشند.

۱-۵. خسارت‌های اقتصادی: آشوب و شورش‌های خیابانی چندماهه، که با آتش‌ زدن اموال عمومی و دولتی، تخریب بانک‌ها و سازمان‌های دولتی و... همراه بود، از لحاظ اقتصادی هزینه‌های میلیاردی به دنبال داشت؛ اما خسارت اقتصادی اصلی در سطح کلان بود که با ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در کشور، سرمایه‌گذاری خارجی را به خطر انداخت، در تعاملات اقتصادی کشور با دنیای خارج به ویژه کشورهای غربی خلل ایجاد کرد و از همه مهم‌تر اینکه در تشدید تحریم‌های دشمن علیه نظام اثر مستقیم داشت.

۱-۶. نقض حقوق مردم: ناامنی محیط کسب‌وکار مردم تهران و برخی از شهرها طی چند ماه تداوم فتنه، خسارت به مغازه‌ها و اموال مردم، ایجاد نگرانی و ترس در میان مردم و مهم‌تر از همه جان باختن چندین نفر (اعم از شهدای راه فتنه یا جان‌باختگان از میان معترضین)، یکی دیگر از نتایج بسیار تلخ فتنه به شمار می‌آید که امنیت مالی و جانی مردم را نشانه گرفته بود.

۲. خسارت‌های بین‌المللی

اما شاید گسترده‌ترین پیامدها و خسارت‌های فتنه‌ی ۸۸ در عرصه‌ی بین‌المللی بود. ایجاد نگرانی در حامیان و وفاداران به انقلاب اسلامی در سراسر جهان، افزایش تحرکات ضدایرانی کشورهای منطقه (نشست الجنادریه عربستان با حضور عناصر فتنه و تکرار ادعای امارات در مورد جزایر سه‌گانه)، تشدید بدبینی سازمان‌های بین‌المللی مثل کمیسیون حقوق بشر و... به ایران و کمک به بهانه‌گیری‌های آن‌ها، آسیب دیدن حیثیت و اعتبار بین‌المللی نظام و جری شدن ضدانقلاب خارج‌نشین در تحرکات ضدایرانی و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، تغییر رفتار آمریکا و غرب در قبال ایران و در نتیجه، تشدید فشارها و تحریم‌های علیه ایران، چند نمونه از این پیامدهاست.

ناگفته پیداست که پرونده‌ی هسته‌ای ایران تنها یک بهانه است. فتنه‌ی ۸۸ این بهانه را تقویت کرد. اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، در واکنش به حوادث انتخابات ۸۸ گفت: «من درباره‌ی وقایع ایران نمی‌توانم سکوت کنم و عمیقاً نگران خشونت‌ها هستم و هیچ راهی برای تأیید صحت انتخابات ایران وجود ندارد. جهان بدون در نظر گرفتن نتیجه‌ی انتخابات، نظاره‌گر وقایع ایران است و از مشارکت مردمی الهام گرفته است. ما دپیلماسی سرسختانه‌ای را در قبال ایران دنبال خواهیم کرد.»

در نتیجه، بعد از وقایع ۸۸، تحریم‌های ضدایرانی افزایش بی‌سابقه‌ای یافت. تأثیر فتنه‌ی ۸۸ بر تشدید فشار علیه ایران چیزی نیست که از نگاه تحلیل‌گران اصلاح‌طلب هم دور مانده باشد. عباس عبدی با اعتراف به این مسئله می‌گوید: «حوادث سال ۸۸ پروسه‌ای بود که کم‌کم شکل گرفت و همه در آن بازی، به یکدیگر پاس‌کاری می‌کردند تا در ‌‌نهایت، یک بازی مشمئزکننده‌ای شکل گرفت.

نتیجه هم چیزی شد که در صحبت‌های مقام رهبری وجود داشت؛ یعنی هتک حیثیت از نظام بود و وضعیت ایران به دلیل همین اتفاقات در صحنه‌ی بین‌الملل به نسبت تضعیف شد. درست است که تحریم‌‌ها به دلیل مسائل هسته‌ای بود، اما اوضاع ۸۸ فضا را برای تشدید تحریم‌ها مستعد کرد.»

سخن آخر اینکه پیامدها و نتایج زیان‌بار فتنه‌ی ۸۸ چیزی نیست که به آسانی از حافظه‌ی ملت ایران پاک شود و اکنون رسالت جریان‌های دلسوز نظام است که با روشنگری به‌موقع، در برابر تفسیر وارونه‌ی این وقایع بازدارندگی ایجاد کرده و مانع شوند که نظام و انقلاب به دست عاملان فتنه بیفتد؛ چرا که آن‌ها از همان نامحرمانی محسوب می‌گردند که امام راحل در موردشان هشدار داده بودند.