به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد در نشست "همایش ملی حکیم تهران" (بزرگداشت آقاعلی مدرس زنوزی) که با موضوع جریانشناسی حوزه حکمی تهران در مدرسه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد، با قدردانی از مؤسسات و مراکزی که در برگزاری این همایش شرکت کردهاند، گفت: ما آمادهایم تا شعبهای از مجمع عالی حکمت اسلامی را در تهران و در جایی مانند مدرسه علمیه امام رضا(ع) دایر کنیم.
وی با بیان اینکه «مدرسه علمیه رضاییه (امام رضا(ع)) جزو دو مدرسه علمیه قدیمی تهران است» گفت: این مدرسه به همراه مدرسه علمیه "حکیم هشام" از 100 سال قبل از "قجرها" در تهران که در آن روز"قصبه" بود افتتاح شده بودند.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران با بیان اینکه «متأسفانه امروز مدرسه حکیم هشام متروکه شده است» افزود: ما باید در عرصه احیای "حوزه حکمت تهران" تلاش کنیم زیرا در سالهای گذشته این حوزه در حال افول بوده و هست.
رشاد با اشاره به جریان فقهی شیعه و ظهور شخصیت بزرگی مانند شیخ طایفه که به دلیل عظمت شخصیت علمی وی کسی، جرأت نقد آراء وی را نداشت، افزود: با این وجود فردی چون "شیخ سرائر" به نقد وی همت گمارد و در این زمینه شیوه فقهی جدیدی را بنیاد نهاد.
وی با تاکید بر واژه "مکتب تهران" با این استدلال که به هر حال در تهران دوره حکمی وجود داشته است، اظهار کرد: از زمان ملاصدرا تا عصر ما به نوعی میتوان گفت متأسفانه به دلیل عظمت شخصیت ملاصدرا کسی آنچنان به خود جرأت گذر از وی را نداده است که البته در این زمینه کسانی چون آیتالله فیاضی رئیس مجمع عالی حکمت اسلامی اخیرا تلاشهایی را در این زمینه به انجام رساندهاند.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: متأسفانه در حال حاضر در تهران جلساتی برای لعن شهید مطهری به جرم اینکه وی حکیم بوده است برقرار میشود.
رشاد ادامه داد: در حال حاضر صدای گامهای "اخباریگری" در جامعه ما به گوش میرسد به نوعی که انگار در کشور یک نوع برگشت قهقرایی رخ خواهد داد که این جای نگرانی دارد.
وی با بیان اینکه "حکمت تهران" باید احیا شود، افزود: ما که از "قجرها" کمتر نیستیم زیرا چندی پیش در ملاقاتی که با آیتالله جوادی آملی داشتم ایشان به اهمیت حوزه تهران تاکید کرده و گفتند که "باید کاری کنیم که حوزه تهران به عهد قجر برگردد تا شکوه آن برگردد".
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران ادامه داد: این حقیقت تلخی است که ما در دوره نظام جمهوری اسلامی چنین آرزویی داریم ولی حقیقت است زیرا در زمان قجرها شاهزادهها هم حکمت میخواندند.
رشاد گفت: اینجا پایتخت جمهوری اسلامی ایران است، این چه وضعی است که ما داریم و همانطور که حضار میبینند ما حیاط مدرسه علمیه امام رضا(ع) را شبستان کردهایم این در حالی است که در زمان قجرها مدارس علمیه عظیمی ساخته شد.
وی با بیان اینکه «حکمت سنگرگاه دفاع از دین است» افزود: اگر به برخی از نظریات حکمی انتقاد داریم نباید تمام آن را رد کنیم، زیرا حکمت پشتوانه ما است و تفاوت ما با "اشعریت" و جوهر نگاه ما به مباحث دینی، حکمت و نگاه حکمی ما است.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران با بیان اینکه «مصلحت تشیع نیز وجود حکمت است» گفت: بسیاری از مبادی حکمت در نهجالبلاغه نهفته است.
رشاد با بیان اینکه «احیای حکمت به راهاندازی درس و بحث در این عرصه است» گفت: فقه و اصول پشتوانه حکمت و حکمت پشتوانه آنها است.
وی افزود: ما باید برای مواجهه با تهاجمات فلسفه غربی و دیگر تهاجمات فکری و شبهاتی که تمام زندگی ما را فراگرفتهاند به همان زبان پاسخ بگوییم.
همچنین یک پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه در این نشست با بیان اینکه «مملکتی در عالم وجود ندارد که انتقال سینه به سینه سنت فلسفی در آن وجود داشته باشد» افزود: خواهش من این است که مدرسهای جهت احیای حکمت در تهران دایر شود.
منوچهر صدوقی سها اظهار کرد: در این اواخر واژه "مکتب تهران" را میشنویم که باید گفت این اطلاق، مطلقا درست نیست و همان حوزه تهران بگوییم کافی است زیرا در این حوزه مکتب واحدی وجود ندارد.
وی افزود: به طور مثال امروزه بحث تفکیک در کشور ما مطرح است حال خارج از بحث صحبت از این مکتب فقط به این نکته میخواهم اشاره کنم که به این تفکر میتوان عنوان مکتب داد و گفت "مکتب تفکیک" زیرا عدهای با فکری واحد و در جغرافیایی واحد یک حرف میزنند که چنین چیزی با چنین مشخصاتی در حوزه تهران رخ نداده است.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه با بیان اینکه «حوزه تهران جامع مکاتب مختلف بوده است» ادامه داد: میگویند که برای تشکیل این حوزه، حوزه اصفهان به تهران منتقل شد در حالی که مطلقا اینگونه نیست بلکه تنها برخی از حکما از اصفهان به تهران آمدهاند و اینگونه نبود که آن حوزه سقوط کند.
صدوقی از آخوند ملا زنونی، آقارضی لاریجانی و جمع دیگری از علما به عنوان برخی از ارکان عرفان و حکمت حوزه اصفهان یاد کرد که به جهت تشکیل حوزه تهران به این شهر آمدند و از ولایات مختلف دیگری نیز به این حوزه روی آوردند.
وی گفت: دربرخی از قولها میگویند که چهار حکیم یعنی آقایان قمشهای، جلوه، مدرس و حاجی سبزواری مقیم تهران بودند که در برخی مواقع نیز از ملاهادی سبزواری در این میان یاد میکنند.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: پس از تشکیل حوزه تهران از شهرهایی چون سبزوار، شیراز و حتی نجف برای تحصیل علوم معقول به تهران آمدند.
صدوقی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که در این اواخر حوزه معقول قم و نجف اشرف از حوزههای اقماری تهران هستند.
وی با بیان اینکه من خود از "عینالملک" شنیدم که میگفت من در تهران تحصیل معقول میکردم، ادامه داد: همچنین "سیدکربلایی واحدالعین" میگوید که در خدمت آخوند ملاحسین قلی همدانی فلسفه خواندم.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: آشنایی ما با فلسفه غرب نیز در همین تهران بوده است و باید گفت که برخلاف آنچه که مطرح میشود اولین متون نگاشته شده در کشور ما در رابطه با آشنایی با تفکر غربی اثر "سیرحکمت" فروغی نیست بلکه در سال 1316 وفوقالدوله که رجلی سیاسی بود در کنفرانسی که در دانشکده معقول و منقول به بحث در مورد کانت سخن گفته و نیز "شیخ محمدحسن برهانی" برادر "علامه سمنانی" در همین زمانها نقدی بر "شوپنهاور" دارد.
صدوقی شاخصه دیگر حوزه علمیه تهران را جامعیت آن دانست و گفت: در این حوزه مکاتبی چون مشاء، اشراق و... و نیز علومی چون عرفان، اخلاق، کلام، ریاضی و فروع آن و نیز فروع موسیقی و حتی موسیقی نظری تدریس و تدرس میشده است.
وی اظهار کرد: ما باید بدانیم که مدرسان نحلههای مختلف در حوزه عرفان نزد عرفای گذشته این علوم را فرا گرفتهاند.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: ما همواره در طول سالیان بسیار از آثار متأخرین خود در حوزه حکمت بهره بردهایم و تنها متنی که از سوی متقدمین پدید آمد "شرح منظومه" که لب لباب "اسفار" است بوده است که برخی از علما "اسفار" را بادام و "منظومه" را روغن آن دانستهاند.
صدوقی با بیان اینکه «سلسله استادان ما در حوزه حکمت به حاجی سبزواری میرسد» ادامه داد: قبل از دورانی که ما هم اکنون در آن قرارداریم استادان پیشین ما از "میرزا شهاب حکیم نیریزی" و وی در شیراز از "حکیم عباس دارابی" و وی نیز از "حاجی سبزواری" استفاده کرده است که بر این اساس میتوان گفت با وجود آن که حاجی سبزواری در تهران حضور فیزیکال نداشته است ولی این افراد از این طریق منظومه را به تهران رساندهاند.
وی اظهار کرد: مملکتی در عالم پیدا نمیکنید که سنت فلسفی سینه به سینه تا قدما در آن یافت شود.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: خواهش من این است که همتی شود و مدرسهای در تهران دایر شود تا واقعا حکمت در آن احیا شود. زیرا چندتن از قدما در این عرصه در قید حیات هستند و چقدر خوب و واجب است که مدارسی جهت احیای حکمت در تهران اختصاص یابد تا با استفاده از این چند نفر باقیمانده این سلسله انتقال سنت فلسفی سینه به سینه قطع نشود.
صدوقی در بخش دیگری از سخنان خود با نام بردن از شجره استادان خود گفت: استادان من و در مجموع استادانی که در عرصه حکمت و فلسفه اسلامی فعالیت کردهاند به اسکندریه و در نهایت به آتن میرسد و ما توانستهایم که این سنت فلسفی را در کشورمان جاری سازیم که انشاءالله قطع نشود.
وی با بیان اینکه «مدرسه علمیه رضاییه (امام رضا(ع)) جزو دو مدرسه علمیه قدیمی تهران است» گفت: این مدرسه به همراه مدرسه علمیه "حکیم هشام" از 100 سال قبل از "قجرها" در تهران که در آن روز"قصبه" بود افتتاح شده بودند.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران با بیان اینکه «متأسفانه امروز مدرسه حکیم هشام متروکه شده است» افزود: ما باید در عرصه احیای "حوزه حکمت تهران" تلاش کنیم زیرا در سالهای گذشته این حوزه در حال افول بوده و هست.
رشاد با اشاره به جریان فقهی شیعه و ظهور شخصیت بزرگی مانند شیخ طایفه که به دلیل عظمت شخصیت علمی وی کسی، جرأت نقد آراء وی را نداشت، افزود: با این وجود فردی چون "شیخ سرائر" به نقد وی همت گمارد و در این زمینه شیوه فقهی جدیدی را بنیاد نهاد.
وی با تاکید بر واژه "مکتب تهران" با این استدلال که به هر حال در تهران دوره حکمی وجود داشته است، اظهار کرد: از زمان ملاصدرا تا عصر ما به نوعی میتوان گفت متأسفانه به دلیل عظمت شخصیت ملاصدرا کسی آنچنان به خود جرأت گذر از وی را نداده است که البته در این زمینه کسانی چون آیتالله فیاضی رئیس مجمع عالی حکمت اسلامی اخیرا تلاشهایی را در این زمینه به انجام رساندهاند.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: متأسفانه در حال حاضر در تهران جلساتی برای لعن شهید مطهری به جرم اینکه وی حکیم بوده است برقرار میشود.
رشاد ادامه داد: در حال حاضر صدای گامهای "اخباریگری" در جامعه ما به گوش میرسد به نوعی که انگار در کشور یک نوع برگشت قهقرایی رخ خواهد داد که این جای نگرانی دارد.
وی با بیان اینکه "حکمت تهران" باید احیا شود، افزود: ما که از "قجرها" کمتر نیستیم زیرا چندی پیش در ملاقاتی که با آیتالله جوادی آملی داشتم ایشان به اهمیت حوزه تهران تاکید کرده و گفتند که "باید کاری کنیم که حوزه تهران به عهد قجر برگردد تا شکوه آن برگردد".
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران ادامه داد: این حقیقت تلخی است که ما در دوره نظام جمهوری اسلامی چنین آرزویی داریم ولی حقیقت است زیرا در زمان قجرها شاهزادهها هم حکمت میخواندند.
رشاد گفت: اینجا پایتخت جمهوری اسلامی ایران است، این چه وضعی است که ما داریم و همانطور که حضار میبینند ما حیاط مدرسه علمیه امام رضا(ع) را شبستان کردهایم این در حالی است که در زمان قجرها مدارس علمیه عظیمی ساخته شد.
وی با بیان اینکه «حکمت سنگرگاه دفاع از دین است» افزود: اگر به برخی از نظریات حکمی انتقاد داریم نباید تمام آن را رد کنیم، زیرا حکمت پشتوانه ما است و تفاوت ما با "اشعریت" و جوهر نگاه ما به مباحث دینی، حکمت و نگاه حکمی ما است.
رئیس هیأت مدیره حوزه علمیه تهران با بیان اینکه «مصلحت تشیع نیز وجود حکمت است» گفت: بسیاری از مبادی حکمت در نهجالبلاغه نهفته است.
رشاد با بیان اینکه «احیای حکمت به راهاندازی درس و بحث در این عرصه است» گفت: فقه و اصول پشتوانه حکمت و حکمت پشتوانه آنها است.
وی افزود: ما باید برای مواجهه با تهاجمات فلسفه غربی و دیگر تهاجمات فکری و شبهاتی که تمام زندگی ما را فراگرفتهاند به همان زبان پاسخ بگوییم.
همچنین یک پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه در این نشست با بیان اینکه «مملکتی در عالم وجود ندارد که انتقال سینه به سینه سنت فلسفی در آن وجود داشته باشد» افزود: خواهش من این است که مدرسهای جهت احیای حکمت در تهران دایر شود.
منوچهر صدوقی سها اظهار کرد: در این اواخر واژه "مکتب تهران" را میشنویم که باید گفت این اطلاق، مطلقا درست نیست و همان حوزه تهران بگوییم کافی است زیرا در این حوزه مکتب واحدی وجود ندارد.
وی افزود: به طور مثال امروزه بحث تفکیک در کشور ما مطرح است حال خارج از بحث صحبت از این مکتب فقط به این نکته میخواهم اشاره کنم که به این تفکر میتوان عنوان مکتب داد و گفت "مکتب تفکیک" زیرا عدهای با فکری واحد و در جغرافیایی واحد یک حرف میزنند که چنین چیزی با چنین مشخصاتی در حوزه تهران رخ نداده است.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه با بیان اینکه «حوزه تهران جامع مکاتب مختلف بوده است» ادامه داد: میگویند که برای تشکیل این حوزه، حوزه اصفهان به تهران منتقل شد در حالی که مطلقا اینگونه نیست بلکه تنها برخی از حکما از اصفهان به تهران آمدهاند و اینگونه نبود که آن حوزه سقوط کند.
صدوقی از آخوند ملا زنونی، آقارضی لاریجانی و جمع دیگری از علما به عنوان برخی از ارکان عرفان و حکمت حوزه اصفهان یاد کرد که به جهت تشکیل حوزه تهران به این شهر آمدند و از ولایات مختلف دیگری نیز به این حوزه روی آوردند.
وی گفت: دربرخی از قولها میگویند که چهار حکیم یعنی آقایان قمشهای، جلوه، مدرس و حاجی سبزواری مقیم تهران بودند که در برخی مواقع نیز از ملاهادی سبزواری در این میان یاد میکنند.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: پس از تشکیل حوزه تهران از شهرهایی چون سبزوار، شیراز و حتی نجف برای تحصیل علوم معقول به تهران آمدند.
صدوقی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که در این اواخر حوزه معقول قم و نجف اشرف از حوزههای اقماری تهران هستند.
وی با بیان اینکه من خود از "عینالملک" شنیدم که میگفت من در تهران تحصیل معقول میکردم، ادامه داد: همچنین "سیدکربلایی واحدالعین" میگوید که در خدمت آخوند ملاحسین قلی همدانی فلسفه خواندم.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: آشنایی ما با فلسفه غرب نیز در همین تهران بوده است و باید گفت که برخلاف آنچه که مطرح میشود اولین متون نگاشته شده در کشور ما در رابطه با آشنایی با تفکر غربی اثر "سیرحکمت" فروغی نیست بلکه در سال 1316 وفوقالدوله که رجلی سیاسی بود در کنفرانسی که در دانشکده معقول و منقول به بحث در مورد کانت سخن گفته و نیز "شیخ محمدحسن برهانی" برادر "علامه سمنانی" در همین زمانها نقدی بر "شوپنهاور" دارد.
صدوقی شاخصه دیگر حوزه علمیه تهران را جامعیت آن دانست و گفت: در این حوزه مکاتبی چون مشاء، اشراق و... و نیز علومی چون عرفان، اخلاق، کلام، ریاضی و فروع آن و نیز فروع موسیقی و حتی موسیقی نظری تدریس و تدرس میشده است.
وی اظهار کرد: ما باید بدانیم که مدرسان نحلههای مختلف در حوزه عرفان نزد عرفای گذشته این علوم را فرا گرفتهاند.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: ما همواره در طول سالیان بسیار از آثار متأخرین خود در حوزه حکمت بهره بردهایم و تنها متنی که از سوی متقدمین پدید آمد "شرح منظومه" که لب لباب "اسفار" است بوده است که برخی از علما "اسفار" را بادام و "منظومه" را روغن آن دانستهاند.
صدوقی با بیان اینکه «سلسله استادان ما در حوزه حکمت به حاجی سبزواری میرسد» ادامه داد: قبل از دورانی که ما هم اکنون در آن قرارداریم استادان پیشین ما از "میرزا شهاب حکیم نیریزی" و وی در شیراز از "حکیم عباس دارابی" و وی نیز از "حاجی سبزواری" استفاده کرده است که بر این اساس میتوان گفت با وجود آن که حاجی سبزواری در تهران حضور فیزیکال نداشته است ولی این افراد از این طریق منظومه را به تهران رساندهاند.
وی اظهار کرد: مملکتی در عالم پیدا نمیکنید که سنت فلسفی سینه به سینه تا قدما در آن یافت شود.
این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه اظهار کرد: خواهش من این است که همتی شود و مدرسهای در تهران دایر شود تا واقعا حکمت در آن احیا شود. زیرا چندتن از قدما در این عرصه در قید حیات هستند و چقدر خوب و واجب است که مدارسی جهت احیای حکمت در تهران اختصاص یابد تا با استفاده از این چند نفر باقیمانده این سلسله انتقال سنت فلسفی سینه به سینه قطع نشود.
صدوقی در بخش دیگری از سخنان خود با نام بردن از شجره استادان خود گفت: استادان من و در مجموع استادانی که در عرصه حکمت و فلسفه اسلامی فعالیت کردهاند به اسکندریه و در نهایت به آتن میرسد و ما توانستهایم که این سنت فلسفی را در کشورمان جاری سازیم که انشاءالله قطع نشود.