کد خبر 276226
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۰:۱۸

برای شیعه ایرانی چه انتظاری شیرین‌تر از انتظار برای ظهور و چه انتظاری شیرین‌تر از انتظار برای برقراری عدالت جهانی و چه کاری تلخ‌تر از اینکه شیرینی این انتظار را با همان کلمات زیبا تبدیل به شیرینی کودکانه و مادی برای سود اندک و مسئله‌دار! دنیا کنیم.

گروه جنگ نرم مشرق- در همه جای دنیا، بانک‌ها برای به دست آوردن پول بیشتر دست به تبلیغاتی می‌زنند که در آن‌ها روی سود پرداختی بیشتر به حساب مشتریان تاکید می‌شود. در ایران نیز بانک‌ها برای جلب مشتری بیشتر، تبلیغات خود را روی میزان سود پرداختی متمرکز کرده تا از طریق تحریک طمع، مشتریان بیشتری نسبت به رقبای خود بدست بیاورند.

اما بانک مسکن در اقدامی عجیب و خارج از عرف تبلیغات بانکی در ایران، از احساسات مذهبی شیعی ایرانیان سوءاستفاده کرده و یکی از طرح‌های خود را با نام «سپرده انتظار» افتتاح کرده است. در تبلیغات این طرح آمده است: «با سپرده انتظار، انتظاری شیرین را تجربه کنید.»

شاید لغت انتظار به تنهایی حامل بار معنایی خاصی نباشد؛ اما وقتی کلمه انتظار را با طرح‌های تذهیب اسلیمی شبیه آنچه روی جلد قرآن و کتب مذهبی به کار می‌رود ترکیب کنیم و آن را در معرض دید مردم میهنی بگذاریم که هدف‌شان از زندگی، کمک به تسریع فرایند ظهور است، آنگاه می‌توانیم به عمق مشکل ترکیب این مفهوم زیبا با سود بانکی پی ببریم.



بانک مسکن با این اقدام خود در حال تغییر مفهوم انتظار از اجتماع به اقتصاد است. مفهوم انتظار در میان ایرانیان هم‌ردیف و هم‌پای «ظهور امام مهدی (عج)» است و مفهومی کاملا دینی و مرتبط با تقوای مردم. گذشته از اینکه نظام بانکی ما و میزان سودی که از مردم دریافت و یا به ایشان پرداخت می‌کنند دارای اشکال ربوی بوده و سبک زندگی دینی مردم را هدف حمله قرار داده و علاوه بر آغشته‌سازی اموال مردم به مال حرام، ظهور حضرت را به تأخیر می‌اندازد و هنوز هیچ دستگاه دولتی، پاسخی قطعی به این مسئله نداده است، شاهد آنیم که بانک مسکن، خود مفهوم مقدس "انتظار" را نشانه رفته است.

برای شیعه ایرانی چه انتظاری شیرین‌تر از انتظار برای ظهور و چه انتظاری شیرین‌تر از انتظار برای برقراری عدالت جهانی و چه کاری تلخ‌تر از اینکه شیرینی این انتظار را با همان کلمات زیبا تبدیل به شیرینی کودکانه و مادی برای سود اندک و مسئله‌دار! دنیا کنیم. آیا ادامه تبلیغات این‌چنینی و تزریق مفهومی معکوس برای واژه انتظار به اذهان مردم، در اثر مرور زمان باعث ضایع شدن و خراب‌شدن این واژه نمی‌شود؟ آیا باید باور کنیم که انتظار برای سود اندک و مسئله‌دار با انتظار برای ظهور عزیزی که می‌آید تا ریشه ربا را در زمین بخشکاند قابل جمع و در کنار یکدیگر قابل فهم است؟

در کنار این مسئله، نمونه دیگری هم از حمله به مفاهیم معنوی و ایهام‌گونه کردن آن‌ها وجود دارد و آن هم اینکه اکنون اگر یک شخص ایرانی عبارت «همراه اول» را بشنود باید یاد چه مفهومی بیفتد و باید چه مفهومی را در ذهن بپروراند؟ آیا همراه اول، همان بنگاه اقتصادی است که ارتباط بی‌سیم میان افراد برقرار کرده و زودتر از بقیه رقبا به بازار تلفن همراه وارد شده است و این‌گونه نام همراه اول گرفته است؟

یا «همراه اول» همان ذات اقدس خداوند است که از روز ازل و هنگام آفرینش انسان تا ابدیت روح انسان همواره همراه انسان است و فرمود «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ. ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» و فرمود «أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ. خدا ميان آدمى و قلبش حایل می‌گردد»؟

اگر اکنون ما مردمانی هستیم که گوشی‌های موبایل‌مان از رگ گردن‌مان به ما نزدیک‌تر است و یا آنقدر آن را به سینه خود چسبانده‌ایم که میان ما و قلب‌مان حائل شده، پس باید گفت که «همراه اول» همان سیم‌کارت اسباب‌بازی‌هایی است که در جیب‌ همه ما وجود دارد و اگر این‌گونه نیستیم پس نسبت دادن «همراه اول» به سیم‌کارت، چیزی جز یک عبارت منقلب‌شده نیست.

آیا بهتر نیست هنگام دست‌بردن به تبلیغات برای عامه مردم و برای جلب مشتری بیشتر و جذب سود بیشتر و درآمد بالاتر دقت بیشتری به خرج داده و با ظرافت بیشتری کلمات را انتخاب کنیم و کنار هم بگذاریم تا در پیشگاه آیندگان متهم به سهل‌انگاری یا خیانت به واژگان و مفاهیمی که در صدر اعتقادات دینی ما هستند نشویم؟