به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه‌های خود نوشت:


یعنی من خاک بر سر باعث سرشکستگی اصلاح‌طلبان شدم؟

در پی انتشار فایل صوتی خاتمی که  می‌کوشید مسئولیت رفتارهای ساختارشکنانه را به گردن برخی روزنامه‌نگاران بیندازد و خود را تبرئه کند، اکبر گنجی از خاتمی خواست مسئولیت شکست‌های اصلاح‌طلبان را به عهده بگیرد.خاتمی در این فایل صوتی ضمن بیان اینکه «من نمی‌گویم در انتخابات 88 تقلب شده» می‌افزاید: «وقتی یک خرده فضا باز شد هر کسی یک ادعایی می‌کند، بنده بدبخت بیچاره هم آمده‌ام سر کار و حرف‌هایی که نتایج آن ممکن است مشترک باشد و مبانی آن کاملا مختلف است، صحبت کرده هر کسی می‌آید یک حرف‌هایی می‌زند و من باید تاوان به حسین شریعتمداری بدهم که بله شما گفتید که علیه خدا هم می‌توان تظاهرات کرد، این را اصغرزاده گفته به من چه؟ یا شما گفتید امام خمینی به موزه تاریخ سپرده شود، آن را گنجی گفت، من با گنجی اختلاف‌نظر داشتم. یا این که در عاشورا علیه امام حسین شعار دادند، خوب غلط کردند، این را چرا به حساب من می‌گذارید؟ شاید ما نقص‌مان این بود که روشن‌تر مطالب خود را نگفتیم.»
اکبر گنجی‌ در واکنش به این اظهارات در وبسایت رادیوزمانه نوشت: اگر به توجیهات خاتمی در 16 سال گذشته بنگرید، نکته جالب توجهی مکشوف‌تان خواهد شد. او هیچ‌گاه هیچ مسئولیتی درخصوص شکست اصلاح‌طلبان نپذیرفته و همیشه گناه شکست را به گردن دیگران - آن هم چند فعال رادیکال جامعه مدنی- می‌اندازد اما هر کس قدرت را در دست می‌گیرد، باید پاسخگو باشد. میزان پاسخگویی متناسب با قدرتی است که در اختیار دارد.

این اصلاح‌طلب متواری می‌افزاید: فرو کاستن یک پدیده بزرگ - یعنی حرکاتی که به دوم خرداد 1376، مجلس ششم و شورای شهر اول منتهی شد و سپس به شکست اصلاح‌طلبان و اخراج آنان از نظام انجامید (یعنی حداقل یک دوران 8 ساله) - به علتی واحد، نهایت ساده‌نگری، نگاه غیرعلمی و ایدئولوژیک است. من خود بارها این سخن را شنیده‌ام که «اکبر گنجی باعث شکست اصلاحات شد». آیا مدعایی از این مضحک‌تر می‌توان بیان کرد؟ مگر یک فرد چقدر قدرت دارد که به تنهایی شورای شهر، قوه مقننه و قوه مجریه را از دست اصلاح‌طلبان درآورد؟

اکبر گنجی، بازیچه دست ژنرال‌های تندرویی نظیر سعید حجاریان و علوی‌تبار و تاج‌زاده، سپس به مواضع صریح مدیرمسئول کیهان درباره عملکرد خیانت‌آلود خاتمی اشاره می‌کند و می‌نویسد: آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این گفت «در جلسات خصوصی می‌گویند تقلب اتفاق نیفتاده بود». این سخنان معطوف به خاتمی است، برای این که خاتمی در جلسات خصوصی چنان سخنانی بر زبان رانده است. نظام از خاتمی می‌خواهد که به طور علنی عذرخواهی کند. انتشار سخنان خاتمی، تأیید نظر آیت‌الله خامنه‌ای است.

همکار سابق نشریات زنجیره‌ای خاطر نشان کرد: از نظر نظام و کسانی چون حسین شریعتمداری که نماینده ولی‌فقیه در کیهان است، خاتمی باید به طور رسمی تقلب را رد کند و به دلیل همراهی و همدلی با موسوی و کروبی عذرخواهی نماید؛  به همان شکل که برخی وزرای پیشنهادی دولت جدید اعتراف کردند در انتخابات سال 88 تقلب نشده بود. حاکمیت، رفتارهای دوگانه خاتمی را نمی‌تواند بپذیرد. او چند بار با خانواده موسوی و کروبی دیدار کرده بلکه حتی به دیدار نسرین ستوده و برخی زندانیان دیگر «فتنه» رفته است.

مگر خزانه خالی نبود؟ این رانت‌ 2 هزار میلیاردی از کجا درآمد؟

ظاهراً مسئولان دولتی رانت‌خواران را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده‌اند که عده‌ای باید حمایت شوند و با دیگران برخورد شود.روزنامه وطن امروز با درج این مطلب درباره واگذاری یک رانت 650میلیون یورویی (حدود 2 هزار میلیارد تومانی) در دولت جدید و به دستور معاون اول رئیس‌جمهور نوشت: موضوع رانت 650 میلیون یورویی یک بدهکار بزرگ بانکی در دولت فعلی تناقض در رفتار و گفتار دولتمردان را بیش از پیش آشکار کرد. این اتفاق مشخص کرد مسئولان اقداماتی که دیگران انجام داده‌اند را رانت‌ و ویژه‌خواری و کاسبی تحریم می‌دانند اما تصمیم‌هایی که خود می‌گیرند را تدبیر می‌خوانند. رئيس‌محترم جمهور که اتفاقاً حقوقدان هم هست دو هفته پیش در نامه‌ای به معاون اول خود دستور(!) داد با ویژه‌خواران و کاسبان تحریم برخورد کند در حالی که برخورد با متخلفان اصلاً وظیفه قوه مجریه نیست.

این روزنامه با اشاره به بخشنامه جهانگیری در این باره می‌نویسد: طبیعی است که ما از برخورد با هرگونه فساد اقتصادی حمایت می‌کنیم و قطعاً باید ویژه‌خواران و کاسبان تحریم و حتی مفسدان پرونده‌های مهمتر مانند کرسنت و استات‌اویل شناسایی شوند و قوه قضائیه نیز بدون هیچ اغماضی با آنها برخورد کند اما رفتار دوگانه درباره رانت‌خواری‌ها و ویژه‌خواری‌ها می‌تواند زمینه مفاسد جدید را فراهم کند. دولت از یک طرف دستور و بخشنامه می‌دهد که با متخلفان اقتصادی برخورد شود و از طرف دیگر در مورد یک نمونه رانت‌خواری و ویژه‌خواری که در دولت فعلی رخ می‌دهد سیاست حمایت را پیشه می‌کند. احمد توکلی، عضو ناظر شورای پول و اعتبار هفته گذشته با جزئیات بسیار زیاد اطلاعاتی از ویژه‌خواری و رانت‌خواری 650 میلیون یوریی یک بدهکار بزرگ بانکی برای تامین کالاهای اساسی می‌دهد اما دولت نه تنها در این مورد اقدام نمی‌کند بلکه به بانک مرکزی دستور می‌دهد اگر افرادی دیگر مشابه این فرد قصد دریافت ارز بانک مرکزی دارند به آنها هم ارز بدهید!

وطن امروز با انتقاد از خودی و غیرخودی کردن در حوزه رانت و رانت‌خواری ادامه می‌دهد: در نامه اسحاق جهانگیری نکته ظریفی وجود دارد، تدبیر دولت یازدهم موجب شد کالاهای اساسی با وجود دو برابر شدن پایه نرخ ارز رسمی تغییر چندانی نکند؟ مگر خزانه مملکت خالی نبود؟ دولت یازدهم با کدام خزانه مابه‌التفاوت دو برابر شدن نرخ کالاهای اساسی را پرداخت کرده است؟ تناقض‌های دولتی مخصوصاًً در حوزه اقتصادی هنوز ادامه دارد و شواهد حکایت از تداوم این تناقض‌ها دارد. این تناقض در رفتار و گفتار اقتصادی در آینده موجب خواهد شد ناهماهنگی‌ها در حوزه‌های اقتصادی افزایش پیدا کند و در نتیجه مردم قربانی این بی‌تدبیری‌ها شوند.

لاس بیداری اسلامی و رسالت پیامبران برای پیاده‌نظام فتنه!

جمعی از اعضای گروهک موسوم به انجمن دفاع از آزادی مطبوعات با هاشمی رفسنجانی دیدار کردند.آقای هاشمی در این دیدار و در حالی که برخی از گردانندگان و اعضای انجمن مذکور اصلا قائل به موضوعاتی نظیر بیداری اسلامی و رسالت پیامبران نیستند، از بیداری اسلامی سخن گفت و تصریح کرد: افراط، بیداری اسلامی را به روز سیاه کشانده است.وی به حرکت‌های مردمی سال‌های اخیر در کشورهای اسلامی اشاره کرد و گفت: افراط، بیداری اسلامی را به روز سیاه کشانده است و جوامع را از سکوت قبرستانی دوران استبداد به هیاهوی قبرستانی رسانده که کشت و کشتار دائمی مردم است.وی اطلاع‌رسانی و رشد آگاهی مردم را رسالت پیامبران و همه انسان‌های عاقل دانست و با اشاره به جایگاه عقل در دین مبین اسلام و تاکید آن به عنوان پیامبر باطنی، نگاه فقهای شیعی، مخصوصا شیخ مرتضی انصاری را بسیار مهم خواند که آنچه عقل حکم می‌کند، شرع نیز حکم می‌نماید.

هاشمی رفسنجانی با بیان جنایاتی که افراطیون در جوامع اسلامی از صدر تاکنون کرده‌اند، گفت: تعصبات کورکورانه، جنایات ضد بشری را در تاریخ تکرار می‌کند و کشتن مخالفان سلیقه را حلال می‌پندارد.ایشان با بیان نگاه قرآن در تفاوت ایمان واقعی و تسلیم شدن، گفت: با زور و فشار نمی‌توانیم عقل کسی را هدایت کنیم و هیچ کس با زور مومن نمی‌شود و یا دین خود را از دست نمی‌دهد.وی دفاع از آزادی مطبوعات را امری ذاتی برای همه انسان‌ها دانست و گفت: کسانی که از بیان حقایق می‌ترسند، از سانسور در رسانه‌ها استفاده می‌کنند.در این ملاقات، عیسی سحرخیز، عباس صفایی‌فر، محمد جواد مظفر و بدرالسادات مفیدی مطالبی بیان کردند.

شایان ذکر است رئیس و برخی گردانندگان انجمن غیرقانونی یاد شده نظیر محسن کدیور، فریبا داودی مهاجر (کشف حجاب کرده)، حسن یوسفی اشکوری و مرتضی کاظمیان (2 عضو گروهک ملی- مذهبی) و علی‌اکبر موسوی خوئینی از کشور گریخته و در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اقامت گزیده‌اند. برخی دیگر از اعضای این انجمن نظیر عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و احمد زیدآبادی جزو بازداشت‌شدگان فتنه یا تخلفات مشابه دیگر هستند.با این اوصاف جای سؤال و ابهام است که گردانندگان گروهک ضد انقلابی یاد شده با این سوابق تاریک در تهاجم به ارزش‌های اسلامی- و از جمله عالیجناب سرخپوش ساختن از آقای هاشمی- اکنون با کدام توجیه قانونی و شرعی اجازه ملاقات با رئیس مجمع تشخیص را یافته‌اند؟

مهاجرت 2/5 میلیون فرانسوی به علت وخامت اوضاع اقتصادی

سال میلادی سپری شده برای فرانسوی‌ها سالی نکبت‌بار بود تا جایی که 2/5 میلیون فرانسوی به خارج از این کشور مهاجرت کردند.هفته‌نامه لوپوئن این اتفاق را کم‌سابقه و در تحلیلی با عنوان «تبعید اقتصادی، چالش تاریخی برای فرانسه» می‌نویسد: رکود اقتصادی و افزایش مالیات‌ها 2/5 میلیون فرانسوی را به خروج از کشور واداشته است. این مسئله در تاریخ فرانسه بی‌سابقه است. تنها در سال 2011 قریب صدهزار نفر از مردم فرانسه کشور خود را به قصد زندگی در یکی از کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ترک کرده‌اند.
فرانسوا لونگله، در ادامه این تحلیل می‌نویسد: از جمله عوامل تعیین کننده تبعید اجباری ثروتمندان، کارآفرینان و متخصصان فرانسوی، 60 میلیارد یورو مالیات سالانه‌ای است که توسط رئیس‌جمهوری پیشین، نیکلا سارکوزی و به ویژه رئیس‌جمهوری کنونی فرانسوا اولاند، برای مقابله با آثار و نتایج رکود و بحران اقتصادی کشور وضع شده است.

نشریه فرانسوی می‌نویسد: 27 درصد فارغ‌التحصیلان فرانسه می‌کوشند آینده حرفه‌ای خود را خارج از کشورشان بسازند. در واقع، بیکاری و بحران اقتصادی یکی دیگر از عوامل تبعید اقتصادی در میان فرانسویان است فراتر از این حتی کل جنوب اروپا به دلیل بحران اقتصادی و بیکار در حال خالی شدن است. اکنون 400 هزار نفر از جمعیت فعال اسپانیا کاسته شده، زیرا دورنمای بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش بیکاری در این کشور مشاهده نمی‌شود.لوپوئن در پایان نوشت: خطر چنین تبعیدی، ادامه رکود اقتصادی در فرانسه و دیگر کشورهای صادرکننده بیکاران فارغ‌التحصیل است. بر اساس گزارش‌ها، خروج فارغ‌التحصیلان فرانسوی از کشور موجب از میان رفتن یک میلیون شغل در فرانسه می‌شود و خود این زیان اقتصادی جبران‌ناپذیری به شمار می‌رود.

این کار را نکن آقا ماشاءاله

سردبیر چند روزنامه افراطی توقیف شده می‌گوید اگر کشور تهدید شود مقابل تهدیدها می‌ایستد.ماشاءاله شمس‌الواعظین در مصاحبه با ایرنا گفت: برای من امنیت ملی مهم است صرف‌نظر از اینکه امور در دست چه کسی است چه هاشمی و چه احمدی‌نژاد. اگر کشورم تهدید شود، با قلم که سلاح من است، مقابل تهدیدات می‌ایستم.وی اظهار داشت: متأسفانه هنوز هم برخی به من می‌گویند که از خارج پول گرفته‌ای، چرا چنین کاری را کرده باشم، بیایند اسناد خود را درباره این ادعا ارائه کنند و من هم پاسخ دهم. دریغ از یک ریال پول که از خارج از کشور دریافت کرده باشم.

ماجرای پول‌های دریافتی از بیگانگان به هدایای اختصاص یافته از سوی مؤسسه آمریکایی دیدبان حقوق بشر برمی‌گردد. اسناد این کمک‌های مالی اواخر دهه 70 و در بحبوحه تحرکات ساختارشکنی و ضد انقلابی ساختارشکن از سوی همان مؤسسه و مؤسسات مشابه منتشر می‌شد تا باعث دلگرمی جریان آشوب‌طلبی باشد که در نشریات- از جمله سمت نظر عناصری چون شمس‌الواعظین- به آشوب تحریک می‌کردند و زمینه‌ساز فتنه تیر سال 1378 شدند که از سوی سرویس‌های جاسوسی بیگانه طراحی شده بود.یادآور می‌شود مهاجرانی وزیر وقت ارشاد پس از بازداشت شمس‌الواعظین (سردبیر روزنامه‌های توقیف شده جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان) در فروردین 1379 گفته بود: «به طور کلی باید بگویم آقای شمس‌الواعظین بیش از آنکه سردبیر باشند مدیر مسئول هستند و شاید قاضی دادگاه هم براساس این برداشت دستور بازداشت ایشان را صادر کرده است... زندان کفاره کارهای پیشین شمس‌الواعظین است، چرا که ایشان تاکنون یک مدیر مسئول را در مشهد خانه‌نشین کردند و دیگری را به غرب کشور فراری داده و حالا نوبت خود ایشان بود که پاسخگوی اعمالشان باشد.

مطبوعات باید از تندروی پرهیز کنند و سعی کنند مقالات آنها به مرزهای احکام دینی حیطه امور مقدس نزدیک نشود.»شایان ذکر است بنابر اظهارات کسانی چون مسعود بهنود و ابراهیم نبوی، نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلب در آن زمان تسمه پاره کرده بودند و از ختم انقلاب سخن می‌گفتند و به شهدا و بسیجیان القاب اهانت‌آمیز می‌دادند و از این جهت ادعای امروز جناب شمس در غیرتی شدن و دفاع از کشور مضحک به نظر می‌رسد؛ شاید هم او فکر می‌کند آن بدمستی‌های بی‌حساب و کتاب از ذهن تاریخ محو شده است.

آمریکای لاتین بدبخت شد حالا امپراتوری سرمایه سراغ اروپا رفته است

رئیس‌جمهور اکوادور ضمن سخنانی در دانشگاه سوربن فرانسه از اروپائیان خواست از سرنوشت تیره بدهی‌‌های آمریکای لاتین درس بگیرند و در این دام بزرگ نیفتند.به گزارش لوموند دیپلماتیک، رافائل کوررا با انتقاد از همتایان اروپایی خود درباره مدیریت بحران بدهی‌ها گفت: ما آمریکای لاتینی‌ها کارشناس بحران‌ها هستیم. نه از اینرو که از دیگران باهوش‌تریم، بلکه برای این که همه آنها به سرمان آمده است و به شدت آنها را بد مدیریت کرده‌ایم زیرا تنها یک اولویت داشتیم؛ دفاع از منافع سرمایه‌داران حتی به بهای غلتاندن منطقه در یک بحران طولانی بدهی. امروز،  ما با نگرانی ناظر این هستیم که اروپا به نوبه خود در همان راه گام برمی‌دارد.

او می‌گوید: در واقع، این بدهی‌های گسترده توسط سازمان‌های مالی بین‌المللی ترغیب - و حتی تحمیل - شد. منطق ادعایی آنها می‌گفت که به یمن تامین مالی برنامه‌هایی با بازده بالا، که در آن زمان در کشورهای جهان سوم فراوان بود، می‌توان به توسعه دست یافت و در عین حال بهره‌وری این سرمایه‌گذاری‌ها امکان بازپرداخت بدهی‌های ایجاد شده را خواهد داد. این امر تا 13 اوت 1982 دوام یافت، زمانی که مکزیک اعلام کرد که قادر به پرداخت تعهداتش در سر رسیدها نیست. از آن زمان، همه آمریکای لاتین از تعلیق وام‌های بین‌المللی،  و در عین حال افزایش شدید نرخ بهره‌ بدهی‌ها، دچار رنج و عذاب شد. وام‌هایی که با بهره 4 یا 6 درصد، ولی با نرخ متغیر، گرفته شده بود، ناگهان نرخ بهره‌شان به 20 درصد رسید. مارک تواین می‌گفت «بانکدار کسی است که وقتی هوا آفتابی است به شما چتر قرض می‌دهد و هنگامی که باران آغاز می‌شود آن را از شما می‌گیرد...».

کوررا می‌افزاید: در طول دهه 1980، آمریکای لاتین 195 میلیارد دلار از منابع خود را به بستانکارانش منتقل کرد (به ارزش امروز نزدیک به 554 میلیارد دلار). با این حال، در همان زمان بدهی خارجی منطقه از 223 میلیارد دلار در 1980 به 443 میلیارد دلار در 1991 افزایش یافت! این امر نه به خاطر دریافت اعتبارهای جدید، بلکه به دلیل تمدید بدهی‌ها و انباشت بهره‌ها بود.وی می‌گوید: از 2010 تا 2012 بیکاری در اروپا به سطحی هشداردهنده رسید. بین 2009 و 2012، پرتغال، ایتالیا، یونان، ایرلند و اسپانیا هزینه‌های بودجه‌ای خود را به طور متوسط 4/6 درصد کاهش دادند و با این کار به شدت به خدمات سلامت و آموزش آسیب رساندند، در حالی که مردم اروپا ضربه‌های سخت بحران را تحمل می‌کنند، تحمیل نسخه‌هایی که در همه جای دنیا شکست خورده ادامه دارد.

کوررا آنگاه به بیچارگی شهروندان می‌پردازد و می‌گوید: تکلیف افراد در این بحران که قادر به بازپرداخت بدهی‌هایشان نیستند چیست؟ نمونه اسپانیا را ببینیم. نبود مقررات و دسترسی خیلی آسان به پول بانک‌های اسپانیایی، سبب اعطای شمار بسیار زیادی از اعتبارهای رهنی شد که موجب دلال بازی در املاک گردید. خود بانک‌ها به دنبال مشتری می‌گشتند، خانه یا آپارتمان آنها را ارزیابی می‌کردند و همیشه بیشتر از مبلغ ارزیابی برای خرید خودرو، مبل، لوازم برقی خانگی و غیره وام می‌دادند. هنگامی که حباب املاک ترکید، وام‌گیرنده درستکار دیگر نمی‌توانست وام خود را بازپرداخت کند زیرا دیگر شغل نداشت. خانه‌اش ضبط می‌شد اما بسیار کمتر از زمانی که آن را خریده می‌ارزد.خانواده‌اش را بی‌سرپناه و برای تمام عمر بدهکار می‌یابند. اینها عوارض‌ امپراتوری سرمایه است که هر روز صدها خانه از شهروندان ضبط می‌شود. اکنون ایدئولوژی امپراتوری سرمایه لباس علم پوشیده و ما را می‌فریبد. این مسئله اکنون سراغ اروپا رفته است.