تاکنون انتشارات سروش یک کتاب از اشعار علامه طباطبایی منتشر کرده بود، که دوست داران شعر و عرفان غالبا به آن استناد میکردند اما اخیرا مجموعهای بسیار کاملتر از کتاب «ز مهر افروخته» انتشارات سروش، به کوشش محمدرضا رمزی اوحدی منتشر شده است با نام «گلشن شیدایی» که از نظر استناد و انتساب آنها به علامه طباطبایی بسیار محکمتر و اشعار نیز کاملتر است.
این کتاب داستان جالبی دارد. داستان یک سفر هشت ساله در سراسر ایران برای گردآوری اشعار علامه؛ داستانی که از قبرستان وادی السلام نجف اشرف، علامه طباطبایی و یک دیوان شعر شروع شد.
با نویسنده و تدوین گر این کتاب یعنی محمدرضا رمزی اوحدی گفتگوی مفصلی انجام دادهایم و از ماجرای این کتاب و شعرهای علامه طباطبایی سخن گفتهایم.
*سراغ تک تک شاگردان علامه رفتم
تا آنجا که ما اطلاع داریم دیوان اشعار علامه طباطبایی قبلا با نام «ز مهر افروخته» توسط سید علی تهرانی منتشر شده است. این کتابی که به همت شما منتشر شده با آن کتاب چه تفاوتی دارد؟
در این مجموعهای که به تازگی چاپ شده، چند اتفاق اساسی افتاده است. اولا دست خط مرحوم علامه را در این کتاب آوردهام و برای این کار سراغ تک تک شاگرادانش رفتهام و در این این 8 سال به شهرستانهای مختلف مثل مشهد و زنجان و کرج و قم سفر کردم تا دستخطهای شعری علامه را پیدا کنم و میتوانم بگویم مبنای چاپ اشعار این کتاب، دستخطهای علامه است. از سوی دیگر در پاورقی این کتاب یعنی «گلشن شیدایی» توضیح دادهام که اشعار مشترک با اشعار کتاب «ز مهر افروخته» چه تفاوتهایی دارد و اصل شعر چگونه بوده است.
*شعرهایی که در هیچ کتابی نیامده است/ ماجرای غزل ترکی علامه در مرند
یعنی اشعار کتاب «ز مهر افروخته» تفاوتهایی با اصل اشعار علامه طباطبایی دارد؟
زحمت نویسنده آن کتاب ماجور است اما در آن کتاب، نویسنده اشعار را به صورت شنیداری گردآوری کرده است و بنابراین بسیاری ابیات حذف شده، بعضی از ابیات جابجا شده و حتی بعضا اشتباه آمده است. اما در این کتاب، یک کار تصحیحی مستند از اشعار علامه منتشر شده است آن هم بر اساس دستخط ایشان. این اولین مورد از تفاوت این کتاب با کتاب پیشین است. دومین اتفاق این است که یک سری از اشعار علامه که بعد از فوت ایشان چاپ نشده بود، الان پیدا شده است. یعنی من سراغ شاگردان ایشان رفتم. بعضیها گفتند اشعاری دارند که جایی چاپ نشده است. اشعار را از میان دستخطها پیدا کردند و کپی دستخط را به من دادهاند که در 4 شعر این مجموعه این اتفاق افتاده است که یکی از این اشعار یک غزل ترکی است که 13 بیت دارد و مرحوم علامه این شعر برای یکی از دوستانش در تبریز فرستاده بودند و من این شعر را در شهر مرند یافتم. این اشعاری که من در اینجا به آنها اشاره میکنم، در هیچ یک از کتابهای قبلی علامه نبوده است.
*تفسیر اشعار به روایت سراینده آن
علت اصلی این پراکندگی هم این است که علامه دیوان خود را چاپ نکردند و خودشان دیوان اشعار را در قبرستان وادی السلام نجف دفن کرده است. منتها قبل از اینکه کتاب را دفن کند بعضی از دوستان دفترچه شعر ایشان را گرفتهاند و از روی آن نسخه برداری کردهاند، اشعار به دست آمده امروز معمولا نتیجه همان نسخه نویسی دوستان ایشان است که نزد آنها مانده است. تفاوت سوم این کتاب هم این است که در بعضی موارد که ایشان اشعارشان را برای شاگردانشان میخواندند، شاگردان بعضا معنای بعضی از اشعار را پرسیدهاند که خود علامه مقصود آن شعر یا آن بیت را تفسیر کرده است و شاگردان هم تفسیر علامه را یادداشت کردهاند که من این یادداشتها را هم گرفتهام و به عنوان توضیح در پاورقی همان اشعار آوردهام که این اتفاق در کتاب «ز مهر افروخته» نیفتاده است. اتفاق چهارم هم این است که تاریخ سرایش اشعار علامه یا مقارن شدن زمان شعر سرودن با اتفاق یا مکان خاصی را در کتاب آوردهام. البته من این تطبیق را با خانواده مرحوم علامه طباطبایی انجام دادم و پسرشان بعضی از این تطابقها را تصحیح کردند و بعضا گفتند که مثلا این مورد صحت ندارد و اصل ماجرا چنین بوده است. اینها اتفاقات جدیدی است که در این کتاب افتاده و در دیگر کتابهای شعر علامه سابقه نداشته است.
*نمونهای برای سبک زندگی موفق
اصلا دلیل اینکه سراغ اشعار علامه رفتید و 8 سال شهر به شهر دنبال گردآوری آن بودید چه بود؟ از شاگردان ایشان هستید؟
من از قدیم به مرحوم علامه ارادت داشتهام اما وقتی ایشان فوت کرد، من 17 سال بیشتر نداشتم. پس طبعا نمیتوانم شاگرد ایشان باشم. اما اعتقادی دارم مبنی بر اینکه باید افکار و اشعار و نوشتههای ایشان و سایر اساتید و دانشمندان این کشور حفظ و احیا شود چون چکیده یک زندگی نورانی موفق است. چون شما اگر بخواهید یک زندگی ویژه و موفق را به نسلهای آینده معرفی کنید، چاره ای جز این ندارید که الگوهای موفق پیشین را پیش چشم جوانان این سرزمین قرار دهید. زندگی این آقایان و امثال علامه یک الگوی عملی و روشن و موفق است و در این حوزه اگر بتوانم درباره هر شخص دیگری کاری انجام دهم، حتما انجام میدهم کما اینکه در یک نمونه دیگر، کتاب این چنینی هم نوشتهام.
درباره علامه طباطبایی کار مشابهی انجام دادهاید؟
نه درباره آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی استاد عرفان امام خمینی. من کتابی درباره زندگی ایشان نوشتهام با نام «در طواف خورشید» که در این کتاب آرای ایشان را جمع و با فرزندانش نیز صحبت کردهام. غرضم این است که باید این انسانهای موفق به عنوان تابلو جلوی چشم مردم قرار بگیرند.
*اشعار علامه چکیده یک فرهنگ اسلامی ناب موفق است
و چرا میان ویژگیهای مختلف علامه سراغ اشعار ایشان رفتید؟
چون چکیده یک عقیده پاک و یک عقیده توحیدی، در اشعار آن فرد خودش را نشان میدهد. اشعار علامه چکیده یک فرهنگ اسلامی ناب موفق است و ما نمیتوانیم بگذاریم این سرمایه در میان صفحات روزگار بماند و نابود شود. این وظیفه ما است و من هم سعی کردهام اینها را حفظ و احیا کنم که فکر میکنم موفق هم شدهام.
خودتان هم شاعر هستید که به سمت اشعار علامه گرایش پیدا کردید؟
بله. من 300- 400 بیت شعر دارم ولی تا کنون آنها چاپ نکرده ام. این کتاب علامه بیست و سومین کتابی است که از من چاپ شده است که معروفترین کتابهایم 5 کتابی است که درباره 5 ویژگی حضرت امام علی(ع) نوشتهام با عنوان هزار و یک نکته از زندگی امام علی، هزار و یک پرسش و پاسخ از امیرالمومنین، هزار و یک فضائل و برتری از امام علی (ع) و هزار یک نکته از امامت و ولایت امام علی و هزار یک فضایل از امام علی در کتب تفسیری و حدیثی اهل سنت.
**ماجرای 17 نامه جدید علامه طباطبایی
در این کتاب در مجموع چه مطالب جدیدی آمده است؟
اگر با دستخطها و تفسیر و اشعار حساب کنید، 10 مورد جدید آمده است. شعر جدید 4 مورد است و تفسیر اشعار علامه هم 3 مورد است و دستخط هم 3 یا 4 مورد پیدا کردهام. البته این را هم به استحضار برسانم که در این پیگیریها من 17 نامه هم از علامه پیدا کردم و از شاگردانشان گرفتهام. این نامهها مکاتباتی هستند که شاگردانشان علامه با علامه داشتهاند و در این نامهها مشکلات تفسیری و فلسفی خود را پرسیدند یا بعضا سوالات عرفانی خود را مطرح کردهاند و علامه نیز به آنها پاسخ داده است. من تا کنون 17 نامه را پیدا کردهام و فکر میکنم تعداد نامهها بیشتر از این هم باشد اما چون در راستای کارم نبوده آنها را منتشر نکردم و البته نیاز به تحقیق و تفحص بیشتری نیز دارد. اما در این کتاب فقط از 3 نامه علامه استفاده کردهام که اینها هم نامه های عرفانی هستند. بقیه نامهها که مرحوم علامه که به سوالات فلسفی و تفسیری پاسخ دادهاند در این کتاب نیامده و من صرفا این نامهها را به خانواده علامه تحویل دادم.
*هم مباحثه علامه طباطبایی و دفترچهای که 50 غزل جدید دارد
در مجموع کتاب «گلشن شیدایی» چند شعر دارد؟ یعنی با توجه به اینکه اصل دیوان را خود ایشان از بین بردند، کتاب شما که کاملتر از بقیه کتابها است چند شعر دارد؟
حدود 22 شعر دارد. 16-17 شعر قبلا در کتاب «ز مهر افروخته» منتشر شده بود که همان طور که گفتم ناقص بودند. مثلا در «ز مهر افروخته» چند شعر علامه با هم مخلوط شده است یعنی دو مثنوی با هم جمع شده است .در صورتی که با توجه به نظر پسر علامه، در اصل دو مثنوی هستند. البته مزید اطلاع شما عرض کنم یکی از شاگردان علامه طباطبایی که من خدمتشان رسیدم به اسم آیت الله سید عباس کاشانی که در نجف با علامه هم مباحثه بودند،( ایشان فوت کردهاند) به من گفتند «یک روز قبل از اینکه علامه دفتر اشعارش را از بین ببرد، از علامه خواستم دفتر اشعارشان را بدهد تا من نگاه کنم و نهایتا در فرصتی که داشتم 50 غزل علامه را یادداشت کردم.» قرار بود این اشعار و دفترچه خودشان را به من بدهند اما متاسفانه آن روزی که من نزد ایشان بودم هر چه گشتند این دفتر را پیدا نکردند بعد از آن هم مرحوم شدند و الان پسر ایشان مترصد این است که دفترچه اشعار را پیدا کند که اگر این دفترچه پیدا شود، این نوشتهها بر میگردد به 60 سال قبل و 50 غزل به غزلهای کتاب اضافه میشود؛ غزلها تا کنون هیچ جا منتشر نشده است.
*دیوان اصلی علامه بیش از 300 شعر داشته است
آیت الله کاشانی و دیگر شاگردان علامه که اصل دفتر اشعار را دیده بودند، تخمین میزدند اصل اشعار علامه چند تا بوده است و آن دفتر اصلی چند تا شعر داشته است؟
تصوری که داشتند و چیزی که دیدهاند حدود 300 تا 400 تا غزل و مثنوی بوده، یعنی تعداد اشعار علامه بسیار زیاد بوده است. اینهایی که نزد شاگردان علامه است، اشعاری است که شاگردان از ایشان میخواستند شعری را که سرودند، برایشان بخواند و ایشان هم بعضا اشعاری را برای شاگردان میخواندند و شاگردان هم سعی میکردند یادداشت بردارند وگرنه شعر به دستخط خودشان 4 تا شعر است که همین اشعار و دستخطها هم بسیار گره گشا بوده است. همین یادداشت برداری ها باعث شده است که در کتاب «ز مهر افروخته» اشعاری آمده که ابیاتی در آن جا به جا یا حذف شده یا قافیههایش اشتباه است البته بنده تاکید می کنم تعرضی به زحمات آقایان ندارم ولی واقعیتی این است که باید اشعار تصحیح میشد و ما هم مبنا را دستخط علامه قرار دادیم.
*علامه طباطبایی نمیخواست به شعر مشهور شود
شما به ماجرای دفن کردن دفتر اشعار اشاره کردید. از دوستان و خانواده ایشان پرسیدید که قصه دفن کردن این دفتر چه بوده و چرا این کار را کردند؟
ایشان ظاهرا میلی نداشتند در کنار این صفتهایشان به عنوان یک فیلسوف و مفسر، صفت شعریشان نیز ظاهر شود و این شعرها هم نتیجه حالات خوش عرفانی بوده که ایشان یادداشت کرده است و بعدا پشیمان شده بودند که چرا این اشعار را گردآوری کرده و نوشتهاند. لذا روی این حساب که یک شخصیت فیلسوف بودهاند و در فلسفه صاحب رای جهانی و در قضیه تفسیر هم همین طور (چنانکه الان تفسیر علامه در دانشگاه الازهر مصر تدریس میشود)، چندان دوست نداشتند در حوزه شعر هم شناخته شده باشند حتی من یک بار پیش یکی از شاگردان علامه رفتم که شعری هم از علامه داشت اما شعر را به من نداد و استدلالش هم این بود که خود علامه دوست نداشت اشعارش منتشر شود و او هم طبق میل علامه شعری را برای انتشار نمیداد. البته من هم استدلالهای خود را داشتم که ما باید این اشعار را پاس بداریم و حفاظت کنیم تا به عنوان یک فرهنگ حفظ شود. اما با این وجود ایشان با من همکاری نکرد و من همان شعر را از شاگرد دیگری به دست آوردم. همین جا هم عرض کنم که تعدادی از شاگردان علامه که من خدمتشان رسیدم در سالهای اخیر از دنیا رفتهاند و شما حساب کنید اگر ما این کار را نمیکردیم، امروز این اشعار هم با این آقایان از بین میرفت.
*به یکی از دوستان علامه 50 بار زنگ زدم
از مراحل تدوین کتاب هم میگویید؟ چند سال گردآوری اشعار طول کشید؟ به چه جاهایی سفر کردید؟ با چه کسانی ملاقات داشتید؟
مشهد مقدس خدمت آیت الله حسینی زنجانی رفتم که اوایل امسال فوت کردند، خیلی تفقد و تشکر کردند از این کار، اما گفتند که تنها شعرهای معروف علامه را دارند. سراغ آیت الله سید عبدالله جعفری هم که فوت کردند، رفتم. البته ایشان هم شعری نداشتند. خدمت آیت الله طاهری خرم آبادی که اخیرا فوت کردند، آیت الله سید عباس کاشانی که وعده دادند 50 غزل را در دفترچه شعر پدرشان پیدا کنند و به ما میدهند (و ما هم همین وعده را به خوانندگان کتاب دادیم) هم رفتم. در مجموع به شهرستانهای کرج و قزوین و زنجان قم، اصفهان سفر کردم که در یک مقطع زمانی 8 ساله اتفاق افتاد. یا شخصا سفر کردم یا کسی را فرستادم یا تلفنی صحبت میکردم. مرحوم علامه 200 شاگرد داشتهاند. در طی یک ماه که نمیتوانستم سراغ این تعداد از شاگردان بروم. بعضی از آنها هم میگفتند باید وسایلمان را بگردیم تا شعری را پیدا کنیم و همین گشتنها خیلی زمان بر بود. خیلی خوب یادم است با یکی از آقایان که ایشان هم فوت کردند یعنی آیت الله شیخ محمدحسین فقیه یزدی ، 50 بار صحبت کردم. البته واسطه ما برادر ایشان بود و در این 5-6 سال، برای پیگیری 50 بار تلفنی تماس گرفتم. و هر بار اتفاقی میافتاد که ما نتیجه نرسیم. خلاصه این کتاب کار زمان بری بود و چون مرتبط با افراد مختلف میشد و من مجبور بودم با همه این افراد ارتباط برقرار کنم. به همین دلیل زمان بر شد.
*چکیده احکام، لا اله الا الله است
در حین گرداوری اشعار یا رفتن به سراغ شاگردان علامه ماجرای جالبی برای خودتان پیش آمد که بخواهید برای ما و خوانندگان ما بگویید؟ در این راه طولانی اتفاق شنیدنی و جالبی افتاد؟
من با شاگردان علامه که مواجه میشدم هر یک خاطره ای را برای من نقل میکردند. و این مربوط میشد به خاطره ای که آن شخص از علامه داشت و با بعضی از این آقایان چه شعر داشتند و چه نداشتند دو ساعت گاها صحبت میکردم و بعضا خاطرات بسیار زیبایی از علامه نقل میکردند که اگر این مجموعه خاطرات را بخواهم جمع کنم، خودش یک کتاب مستقل میشود. اما چون در راستای کارم نبود صرفا این خاطرات را برای خودم یادداشت کردم. یکی از خاطرات را برایتان نقل میکنم. آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی که از علمای قم هستند و از فیلسوفان متبحر زمان ما، جز شاگردان علامه طباطبایی هستند. ایشان یک بار به من گفت علامه روزی به من فرمودند لا اله الا الله وقتی بسط پیدا میکند و وسیع میشود همین احکام ما میشود یعنی نماز و روزه و حج و خمس و زکات و... یعنی وقتی لا اله الا الله بسط پیدا میکند میشود این احکام و وقتی احکام جمع میشود، در لا اله الا الله خلاصه میشود و من دیدم چه نکته ظریف و جالبی است و این خاطرات این چنینی خیلی زیاد است که من تنها یک نمونه را نقل کردم.
* ترجیع بند و نکته مشترک همه اشعار علامه توحید است
در صحبتهایتان اشاره کردید که اشعار علامه تجلی فرهنگ ناب اسلامی است و این اشعار حاصل حالات خوش عرفانی ایشان. مورد دیگری درباره ویژگیهای شعری علامه از نظر شما وجود دارد که بخواهید ذکر کنید؟
مرحوم نظامی گنجوی در داستان لیلی و مجنون قصه را به فوت لیلی ختم میکند که وقتی لیلی در حال مرگ بود، مادرش گفت وصیتی داری؟ گفت بله به مجنون بگو عاشق کسی شود که با یک تب نمیرد. این چکیده ماجرای لیلی و مجنون است. اشعار علامه نیز همین صفت را دارد. یعنی به من و شما در هر بند بند اشعار و در هر سطر و مصرع میگوید توحید را بفهم و به چیزی اتکا کن که تو را تا آخر هستی راه ببرد و به دنیا پوسیده و علائق دنیا نچسب و خودت را به عنوان یک انسان آزاد، آزاد حساب کن تا راه به جایی ببری. ترجیع بند و نکته مشترک همه اشعار علامه توحید و به سمت خدا و صراط مستقیم حرکت کردن و در آن پایدار ماندن است. این نکته ای است که در تمام ابیات کتاب دیده میشود و توحید نکته کلیدی اشعار علامه است.