به گزارش مشرق به نقل از جهان، دولت اسلامي عراق و شام (داعش) در حال حاضر تنها گروه سلفي است که به تلافي شکستهاي خود و به بهانه حمايتها و حضور گروههاي مقاومت لبناني و عراقي در سوريه، دست به اقدامات تلافيجويانه زده است. انفجار سه بمب در ضاحيه و حمله تروريستي به سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت و همچنين انفجارهاي روزانه در بغداد از جمله اقدامات داعش ميباشد.
اما آنچه مهم است اينکه انجام عملياتهايي به اين گستردگي و در اماکن مورد نظارت و تحت کنترل نيروهاي امنيتي من جمله منطقه ضاحيه، نميتواند به تنهايي توسط يک گروه سلفي بدون حمايت و پشتيباني اطلاعاتي و مالي يک نهاد قوي صورت گرفته باشد. با مروري به تاريخچه شکلگيري داعش درخواهيم يافت که نقش بندر بنسلطان، رئيس دستگاه اطلاعاتي و امنيتي عربستان سعودي در شکلدهي و تاثيرگذاري بر اين گروه بسيار زياد بوده است. پايگاه خبري عراقي «براثا» سال گذشته سندي را منتشر کرد که نشان ميداد بندر بنسلطان دو سال پيش شخصا فرمانده جديد القاعده (داعش) در عراق را تعيين و عناصر آن را با سلاح و پول تجهيز کرده بود.
همچنين هنگامي که رهبر القاعده ايمن الظواهري با توجه به اختلافات زياد ميان جبهه النصره و داعش در سوريه اعلام ميدارد که فقط جبهه النصره وظيفه جهاد(!) در سوريه را دارد و داعش نبايد در سوريه دخالت کند، رهبران داعش اين دستور را رد ميکنند و اعلام ميدارند که همچنان در سوريه باقي خواهند ماند و اين مسئله نشان ميدهد که خط دستور داعش متفاوت از رهبري القاعده است و دستورات اين گروه سلفي از خارج از مجموعه القاعده صادر ميشود.
دلايل ديگري نيز وجود دارد که نشان ميدهد، شکلگيري گروه داعش توسط دستگاه اطلاعاتي عربستان و هدايت آن توسط بندر بنسلطان ميباشد و هدف اين گروه سلفي، پيشبرد راهبردهاي عربستان سعودي در منطقه ميباشد. اما اين سوال مطرح است که هدف از اقدامات اين جريان در اين برهه از زمان در لبنان چيست؟ چند عامل اساسي در منطقه باعث شده است که نقش و نفوذ سنتي عربستان در منطقه کم شود و به همين دليل، عربستان سعودي در تلاش است تا اين کاهش نقش را جبران نمايد.
۱. تغيير موازنه جنگ و قدرت در سوريه بهنفع دولت بشار اسد؛ جنگ داخلي در سوريه، به حالت فرسايشي تبديل شده و پيشرويهاي گروههاي معارض در خاک سوريه متوقف شده اما در مقابل پيشروي ارتش سوريه و انهدام اماکن تحت تسلط مخالفان هر روز ادامه دارد. اختلافات داخلي ميان گروههاي سلفي بر سر قدرت و تحت اختيار گرفتن مناطق در حال افزايش است و در روزهاي اخير شاهد تکفير کردن گروههاي سلفي توسط خودشان هستيم و در برخي از اين مناطق، جنگ ميان اين گروهها در حال وقوع است.
عربستان سعودي طي اين دو سال هرچه در چنته داشته براي سرنگوني دولت بشار اسد مورد استفاده قرار داده است؛ هزينه کردن ميلياردها دلار و اعزام هزاران نيروي مبارز به سوريه براي سعوديها تاکنون هيچ امتيازي نداشته است.
۲. توافق ضمني ايران در مسئله هستهاي با غرب و آمريکا نکته مهم ديگري است که عربستان بسيار از آن متضرر شده و احساس خطر کرده است. عربستان بهدرستي اين واقعيت را درک کرده که ارتباط آمريکا با ايران به معناي آن است که تا مدت زماني، ديگر تهديدي از جانب آمريکا عليه ايران نخواهد بود و در صورت استمرار اين امر، عربستان در منطقه براي مقابله با ايران، تنها خواهد ماند و تنها رژيمي که در منطقه براي مقابله با آنچه که آنان، نفوذ ايران ميدانند، حاضر به همکاري با سعودي هاس، صهيونيستها خواهند بود. بر همين اساس برخي از منابع خبري و اطلاعاتي از ديدارهاي محرمانه ميان سرويسهاي امنيتي عربستان با موساد طي ماههاي اخير خبر ميدهند.
بندر بنسلطان بهدنبال افزايش گستره جغرافياي ناامني به خارج از سوريه است تا شايد در اين شرايط هم توانسته باشد ضربهاي به گروههاي مقاومت بزند و هم بتواند سرزمينها و مناطق ديگري را نيز وارد درگيريهاي فرقهاي کند.
همچنين ايجاد بيثباتي و ناامني در شرايط کنوني لبنان با توجه به عدم استقرار دولت ائتلافي در اين کشور بهدليل وجود اختلافات عميق ميان گروهها و جريانها کار دشواري نيست و ميتواند بر عميق شدن شکاف ميان گروههاي سياسي و مذهبي لبنان تاثير چشمگيري بگذارد. در صورت عدم مديريت بحران، اين کشور نيز به لحاظ بافت جمعيتي و سياسي، پتانسيل جنگ مذهبي و فرقهاي بالايي دارد.
از سوي ديگر نبود دولت مقتدر و باثبات در لبنان عاملي ديگر ميباشد که داعش با کمک اطلاعاتي بندر بنسلطان به راحتي توانسته در اين کشور نفوذ کند و دست به عمليات تروريستي بزند. فعاليت گروه سلفي عبدالله عزام به سرکردگي افسر اطلاعاتي سعودي ماجد الماجد، که مسئوليت حمله به سفارت ايران را در بيروت برعهده گرفت، بخشي از فعاليتهاي داعش در لبنان ميباشد.
در پايان ميتوان اينگونه نتيجه گرفت: آنچه که هم اکنون در منطقه شاهد آن هستيم (انفجارهاي کور در لبنان و عراق) گوياي اين مسئله مهم است که عربستان با احساس اين امر که در منطقه تنها مانده و ديگر حمايتهاي آمريکا از سياستهاي عربستان مانند گذشته نيست، دست به انجام عملياتهاي کور زده تا حداقل بتواند نقش خود را بهعنوان بازيگر منطقهاي حفظ کرده باشد. از سوي ديگر از آنجا که در سوريه و عراق در حال از دست دادن بازوي نظامي فرامرزي خود يعني داعش است سعي ميکند تا با به آتش کشيدن منطقه به طرفهاي پيروز يعني گروههاي مقاوت نيز ضربهاي وارد کند و يک راهبرد باخت باخت را در منطقه ترسيم نمايد.
اما آنچه مهم است اينکه انجام عملياتهايي به اين گستردگي و در اماکن مورد نظارت و تحت کنترل نيروهاي امنيتي من جمله منطقه ضاحيه، نميتواند به تنهايي توسط يک گروه سلفي بدون حمايت و پشتيباني اطلاعاتي و مالي يک نهاد قوي صورت گرفته باشد. با مروري به تاريخچه شکلگيري داعش درخواهيم يافت که نقش بندر بنسلطان، رئيس دستگاه اطلاعاتي و امنيتي عربستان سعودي در شکلدهي و تاثيرگذاري بر اين گروه بسيار زياد بوده است. پايگاه خبري عراقي «براثا» سال گذشته سندي را منتشر کرد که نشان ميداد بندر بنسلطان دو سال پيش شخصا فرمانده جديد القاعده (داعش) در عراق را تعيين و عناصر آن را با سلاح و پول تجهيز کرده بود.
همچنين هنگامي که رهبر القاعده ايمن الظواهري با توجه به اختلافات زياد ميان جبهه النصره و داعش در سوريه اعلام ميدارد که فقط جبهه النصره وظيفه جهاد(!) در سوريه را دارد و داعش نبايد در سوريه دخالت کند، رهبران داعش اين دستور را رد ميکنند و اعلام ميدارند که همچنان در سوريه باقي خواهند ماند و اين مسئله نشان ميدهد که خط دستور داعش متفاوت از رهبري القاعده است و دستورات اين گروه سلفي از خارج از مجموعه القاعده صادر ميشود.
دلايل ديگري نيز وجود دارد که نشان ميدهد، شکلگيري گروه داعش توسط دستگاه اطلاعاتي عربستان و هدايت آن توسط بندر بنسلطان ميباشد و هدف اين گروه سلفي، پيشبرد راهبردهاي عربستان سعودي در منطقه ميباشد. اما اين سوال مطرح است که هدف از اقدامات اين جريان در اين برهه از زمان در لبنان چيست؟ چند عامل اساسي در منطقه باعث شده است که نقش و نفوذ سنتي عربستان در منطقه کم شود و به همين دليل، عربستان سعودي در تلاش است تا اين کاهش نقش را جبران نمايد.
۱. تغيير موازنه جنگ و قدرت در سوريه بهنفع دولت بشار اسد؛ جنگ داخلي در سوريه، به حالت فرسايشي تبديل شده و پيشرويهاي گروههاي معارض در خاک سوريه متوقف شده اما در مقابل پيشروي ارتش سوريه و انهدام اماکن تحت تسلط مخالفان هر روز ادامه دارد. اختلافات داخلي ميان گروههاي سلفي بر سر قدرت و تحت اختيار گرفتن مناطق در حال افزايش است و در روزهاي اخير شاهد تکفير کردن گروههاي سلفي توسط خودشان هستيم و در برخي از اين مناطق، جنگ ميان اين گروهها در حال وقوع است.
عربستان سعودي طي اين دو سال هرچه در چنته داشته براي سرنگوني دولت بشار اسد مورد استفاده قرار داده است؛ هزينه کردن ميلياردها دلار و اعزام هزاران نيروي مبارز به سوريه براي سعوديها تاکنون هيچ امتيازي نداشته است.
۲. توافق ضمني ايران در مسئله هستهاي با غرب و آمريکا نکته مهم ديگري است که عربستان بسيار از آن متضرر شده و احساس خطر کرده است. عربستان بهدرستي اين واقعيت را درک کرده که ارتباط آمريکا با ايران به معناي آن است که تا مدت زماني، ديگر تهديدي از جانب آمريکا عليه ايران نخواهد بود و در صورت استمرار اين امر، عربستان در منطقه براي مقابله با ايران، تنها خواهد ماند و تنها رژيمي که در منطقه براي مقابله با آنچه که آنان، نفوذ ايران ميدانند، حاضر به همکاري با سعودي هاس، صهيونيستها خواهند بود. بر همين اساس برخي از منابع خبري و اطلاعاتي از ديدارهاي محرمانه ميان سرويسهاي امنيتي عربستان با موساد طي ماههاي اخير خبر ميدهند.
بندر بنسلطان بهدنبال افزايش گستره جغرافياي ناامني به خارج از سوريه است تا شايد در اين شرايط هم توانسته باشد ضربهاي به گروههاي مقاومت بزند و هم بتواند سرزمينها و مناطق ديگري را نيز وارد درگيريهاي فرقهاي کند.
همچنين ايجاد بيثباتي و ناامني در شرايط کنوني لبنان با توجه به عدم استقرار دولت ائتلافي در اين کشور بهدليل وجود اختلافات عميق ميان گروهها و جريانها کار دشواري نيست و ميتواند بر عميق شدن شکاف ميان گروههاي سياسي و مذهبي لبنان تاثير چشمگيري بگذارد. در صورت عدم مديريت بحران، اين کشور نيز به لحاظ بافت جمعيتي و سياسي، پتانسيل جنگ مذهبي و فرقهاي بالايي دارد.
از سوي ديگر نبود دولت مقتدر و باثبات در لبنان عاملي ديگر ميباشد که داعش با کمک اطلاعاتي بندر بنسلطان به راحتي توانسته در اين کشور نفوذ کند و دست به عمليات تروريستي بزند. فعاليت گروه سلفي عبدالله عزام به سرکردگي افسر اطلاعاتي سعودي ماجد الماجد، که مسئوليت حمله به سفارت ايران را در بيروت برعهده گرفت، بخشي از فعاليتهاي داعش در لبنان ميباشد.
در پايان ميتوان اينگونه نتيجه گرفت: آنچه که هم اکنون در منطقه شاهد آن هستيم (انفجارهاي کور در لبنان و عراق) گوياي اين مسئله مهم است که عربستان با احساس اين امر که در منطقه تنها مانده و ديگر حمايتهاي آمريکا از سياستهاي عربستان مانند گذشته نيست، دست به انجام عملياتهاي کور زده تا حداقل بتواند نقش خود را بهعنوان بازيگر منطقهاي حفظ کرده باشد. از سوي ديگر از آنجا که در سوريه و عراق در حال از دست دادن بازوي نظامي فرامرزي خود يعني داعش است سعي ميکند تا با به آتش کشيدن منطقه به طرفهاي پيروز يعني گروههاي مقاوت نيز ضربهاي وارد کند و يک راهبرد باخت باخت را در منطقه ترسيم نمايد.