گروه فرهنگی مشرق به نقل از بانی فیلم - «روز روشن» اولین تجربه بلند حسین شهابی بود که در جشنواره سال گذشته نظر بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به سمت خود جلب کرد و این روزها نیز روی پرده قرار گرفته است. مهران احمدی بازیگر نقش اول مرد این فیلم کاراکتری است که نه عاشق کسی شده و نه کسی به او علاقه مند شده، اما مسیر داستان را به زیبایی و کنجکاوی برانگیزی خاصی پیش میبرد تا بار دیگر به ما ثابت شود یک شخصیت پردازی صحیح، هر نقش ساده ای را جذاب جلوه می دهد. با مهران احمدی درباره این فیلم گفت و گویی داشتیم که پیش روی شماست:
وقتی فیلمنامه را خواندید، با خودتان گفتید از این راننده تاکسی یک نامزد سیمرغ جشنواره بیرون می آورم یا اینکه خود کاراکتر با ریزه کاری هایش همراه بود؟
-من هیچ گاه به سیمرغ فکر نکرده ام و فکر نخواهم کرد. این واقعا یک شعار نیست. از آغاز به آدمی فکر کردم که باید قابل باور و قابل اعتنا باشد و در درام داستان، نقشی کاربردی داشته باشد. این قابلیت ها در کاراکتر پیشنهادی من وجود داشت و موجب همکاری با آقای شهابی شد.
و این همکاری با حسین شهابی که فیلم اولش را می ساخت چطور شکل گرفت؟
-دیگر بعد از سال ها تجربه، می توانم از روی متن حدس بزنم که قرار است چه اتفاقی برای فیلم بیفتد. آقای شهابی متن اش را خودش نوشته بود و اشراف کاملی بر آن داشت. به همین سبب قصه گویای همه چیز بود. ما یک داستان روان داشتیم که دیالوگ هایی واقعی داشت. یک درام زیبا که کم کم شکل می گرفت و به نقطه درستی می رسید. همه این ها برای من ملاک و ارزش بود. متن را خواندم و دوست داشتم. نشستیم با آقای شهابی چند جلسه صحبت کردیم. تحلیل شخصیت ها و روابط بین آنان موضوع بحث ما قرار گرفت. وقتی به اتفاق هم به یک نتیجه رسیدیم، این همکاری شکل گرفت و در نهایت منجر به فیلمبرداری و تولید فیلم شد.
هر وقت می خواهند یک کاراکتر آشنا با بطن جامعه را مثال بزنند، راننده تاکسی به ذهن می رسد. این موضوع کار شما را ساده تر کرد یا سخت تر؟
-کاراکتری که من بازی می کنم یک راننده تاکسی نیست. او اتفاقا شخصیتی جدا از همه کلیشههایی که از راننده تاکسی وجود دارد، ظاهر شده است. او یک کارمند بازنشسته است که برای گذران زندگی و حتی اینکه در منزل حوصله اش سر نرود، گهگداری در یک آژانس کار می کند. در این محل هم به عنوان یک آدم مطمئن و امین شناخته شده است. ما در سینما کمتر به این جور راننده ها پرداخته ایم. در داستان هایی که برای فیلم های سینمایی تعریف می شود معمولا برخی شخصیت ها قالب های ثابتی دارند که کمتر نویسنده ای به فکر ایجاد خلاقیت در آنها می افتد، اما در «روز روشن» این روند شکسته شد. ما می خواستیم یک راننده غیرکلیشه ای معرفی کنیم. خوشبختانه آنچه می خواستیم میسر شده و ما آن شخصیت دستمالی شده ای که قبلا بارها توسط بازیگرهای مختلف تجربه شده، نمی بینیم. او انسان محترم و منضبط و قانونمندی است که خودآگاه و ناخودآگاه وارد ماجرایی می شود و در نهایت اتفاقاتی می افتد که شاهدش هستیم.
گویا شما یک شناسنامه کامل برای کاراکتر خودتان در نظر گرفته اید. این اتفاقی است که برای همه نقش های شما می افتد؟
-نمی شود غیر از این باشد و بازیگری تعریفی جز این ندارد. برای همین است که بازیگری یکی از سخت ترین کارهای دنیاست و تصور کردن این پیش زمینه ها، در تعریف وضعیت بازیگری سهم اساسی دارد. بازیگر باید به یک طراحی دقیق از شخصیت دست پیدا کند و پیش تولید کل پروژه، پیش تولید بازیگر هم به حساب می آید. داریم بازیگرانی که حتی متن را نمی خوانند و با در ذهن داشتن یک شمای کلی بر سر صحنه حاضر می شوند و تازه آنجاست که می خواهند با نقش آشنا شوند. کار بازیگر در پشت دوربین کار بسیار سخت تری است و آن زمان که او دارد به یک طراحی درست از کاراکتر خود دست پیدا می کند، یکی از مهم ترین جنبه های کار خود را پی گرفته است. من همیشه همین مسیر را در پیش گرفته ام. اینکه موفق بوده ام یا نه به نظر دیگران بر می گردد، اما از تلاش خودم هرگز دریغ نکرده ام.
سکانس عصبانی شدن شما در فیلم بسیار در کلیت اثر خوش نشسته. خودتان هم در پروسه بازی آرام تان منتظر رسیدن این صحنه بودید؟
-شک نکنید که اینطور بود. اصلا یکی از ویژگی های جذاب این شخصیت بروز دادن همین رفتار غیرمنتظره بود. او یک فرد محترم و منضبط و قانونمند و تر تمیز بود که پس از چهار ساعت صبوری، به ناگهان تبدیل می شود به آدمی که اهل چک زدن است و یقه فردی را می گیرد که فهمیده مجرم است. کار به نوعی پیش می رود که مخاطب باور می کند حتی قانون هم نمی تواند جلودار این فرد باشد و حتی شاید حق را هم به او می دهد. حال توجه داشته باشید که خود این فرد برای قانون بسیار حرمت قائل می شود. ما در فیلم سکانسی داریم که جریمه شدن ماشین او را به تصویر می کشد. او بسیار از این اتفاق متاسف می شود و گویی برای اولین بار است که یک برگه جریمه به دست اش رسیده است. او از همانجاست که متوجه می شود در مرکز ماجرایی است که اتفاقا ممکن است خیلی هم ضرر کند. چه بسا که می بینیم کتک هم می خورد، اما کوتاه نمی آید. او می داند در جامعه ای زندگی می کند که ظلم در آن بیداد می کند. او در مقابل ظلم یقه می گیرد و می بیند نمی تواند کوتاه بیاید. تماشاگر هم از این موضوع خوشش می آید که این آدم چقدر شرافت دارد و چقدر از بی قانونی گریزان است.
مخاطب هم شیفته همین صداقت نهفته در بازی می شود.
- اصلا شرط اصلی و کافی برای بازیگری قطعا صداقت است. این صادق بودن جزء لاینفک بازیگری و پرسوناژ است. چیزی وجود دارد که نمی توان آن را عوض کرد و آن، تخم چشم است! تخم چشم باید راست بگوید و صادق باشد. باید یک دروغ بزرگ را چنان صادقانه بازی کرد که خودت هم آن را باور کنی.
در جشنواره فجر امسال هم چند فیلم دارید.
-«شیار 143» که در این فیلم نقش یک کارگر معدن را دارم و یک پروسه بیست و پنج ساله را از سر می گذرانم. قصه از زمان جنگ شروع می شود و به سال های فعلی ختم می شود. در «تمشک» نیز دو نقش بازی می کنم و اگر توضیح بیشتری بدهم قصه لو می رود!
حرفی باقی مانده که بخواهید مطرح کنید؟
-مردم لطفا زحمت بکشند به سینما بیایند، بقیه اش با ما! من به شما قول می دهم هر کس به سالن وارد شود و «روز روشن» را ببیند، پشیمان بیرون نمی آید. این فیلم جزو معدود فیلم های سینمای مستقل است که تحت حمایت هیچ ارگانی نیست، اما فیلمی مینی مالیستی و باشکوه از آب در آمده که این قدرت را دارد که تماشاگرش را با رضایت بیرون بفرستد.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.
وقتی فیلمنامه را خواندید، با خودتان گفتید از این راننده تاکسی یک نامزد سیمرغ جشنواره بیرون می آورم یا اینکه خود کاراکتر با ریزه کاری هایش همراه بود؟
-من هیچ گاه به سیمرغ فکر نکرده ام و فکر نخواهم کرد. این واقعا یک شعار نیست. از آغاز به آدمی فکر کردم که باید قابل باور و قابل اعتنا باشد و در درام داستان، نقشی کاربردی داشته باشد. این قابلیت ها در کاراکتر پیشنهادی من وجود داشت و موجب همکاری با آقای شهابی شد.
و این همکاری با حسین شهابی که فیلم اولش را می ساخت چطور شکل گرفت؟
-دیگر بعد از سال ها تجربه، می توانم از روی متن حدس بزنم که قرار است چه اتفاقی برای فیلم بیفتد. آقای شهابی متن اش را خودش نوشته بود و اشراف کاملی بر آن داشت. به همین سبب قصه گویای همه چیز بود. ما یک داستان روان داشتیم که دیالوگ هایی واقعی داشت. یک درام زیبا که کم کم شکل می گرفت و به نقطه درستی می رسید. همه این ها برای من ملاک و ارزش بود. متن را خواندم و دوست داشتم. نشستیم با آقای شهابی چند جلسه صحبت کردیم. تحلیل شخصیت ها و روابط بین آنان موضوع بحث ما قرار گرفت. وقتی به اتفاق هم به یک نتیجه رسیدیم، این همکاری شکل گرفت و در نهایت منجر به فیلمبرداری و تولید فیلم شد.
هر وقت می خواهند یک کاراکتر آشنا با بطن جامعه را مثال بزنند، راننده تاکسی به ذهن می رسد. این موضوع کار شما را ساده تر کرد یا سخت تر؟
-کاراکتری که من بازی می کنم یک راننده تاکسی نیست. او اتفاقا شخصیتی جدا از همه کلیشههایی که از راننده تاکسی وجود دارد، ظاهر شده است. او یک کارمند بازنشسته است که برای گذران زندگی و حتی اینکه در منزل حوصله اش سر نرود، گهگداری در یک آژانس کار می کند. در این محل هم به عنوان یک آدم مطمئن و امین شناخته شده است. ما در سینما کمتر به این جور راننده ها پرداخته ایم. در داستان هایی که برای فیلم های سینمایی تعریف می شود معمولا برخی شخصیت ها قالب های ثابتی دارند که کمتر نویسنده ای به فکر ایجاد خلاقیت در آنها می افتد، اما در «روز روشن» این روند شکسته شد. ما می خواستیم یک راننده غیرکلیشه ای معرفی کنیم. خوشبختانه آنچه می خواستیم میسر شده و ما آن شخصیت دستمالی شده ای که قبلا بارها توسط بازیگرهای مختلف تجربه شده، نمی بینیم. او انسان محترم و منضبط و قانونمندی است که خودآگاه و ناخودآگاه وارد ماجرایی می شود و در نهایت اتفاقاتی می افتد که شاهدش هستیم.
گویا شما یک شناسنامه کامل برای کاراکتر خودتان در نظر گرفته اید. این اتفاقی است که برای همه نقش های شما می افتد؟
-نمی شود غیر از این باشد و بازیگری تعریفی جز این ندارد. برای همین است که بازیگری یکی از سخت ترین کارهای دنیاست و تصور کردن این پیش زمینه ها، در تعریف وضعیت بازیگری سهم اساسی دارد. بازیگر باید به یک طراحی دقیق از شخصیت دست پیدا کند و پیش تولید کل پروژه، پیش تولید بازیگر هم به حساب می آید. داریم بازیگرانی که حتی متن را نمی خوانند و با در ذهن داشتن یک شمای کلی بر سر صحنه حاضر می شوند و تازه آنجاست که می خواهند با نقش آشنا شوند. کار بازیگر در پشت دوربین کار بسیار سخت تری است و آن زمان که او دارد به یک طراحی درست از کاراکتر خود دست پیدا می کند، یکی از مهم ترین جنبه های کار خود را پی گرفته است. من همیشه همین مسیر را در پیش گرفته ام. اینکه موفق بوده ام یا نه به نظر دیگران بر می گردد، اما از تلاش خودم هرگز دریغ نکرده ام.
سکانس عصبانی شدن شما در فیلم بسیار در کلیت اثر خوش نشسته. خودتان هم در پروسه بازی آرام تان منتظر رسیدن این صحنه بودید؟
-شک نکنید که اینطور بود. اصلا یکی از ویژگی های جذاب این شخصیت بروز دادن همین رفتار غیرمنتظره بود. او یک فرد محترم و منضبط و قانونمند و تر تمیز بود که پس از چهار ساعت صبوری، به ناگهان تبدیل می شود به آدمی که اهل چک زدن است و یقه فردی را می گیرد که فهمیده مجرم است. کار به نوعی پیش می رود که مخاطب باور می کند حتی قانون هم نمی تواند جلودار این فرد باشد و حتی شاید حق را هم به او می دهد. حال توجه داشته باشید که خود این فرد برای قانون بسیار حرمت قائل می شود. ما در فیلم سکانسی داریم که جریمه شدن ماشین او را به تصویر می کشد. او بسیار از این اتفاق متاسف می شود و گویی برای اولین بار است که یک برگه جریمه به دست اش رسیده است. او از همانجاست که متوجه می شود در مرکز ماجرایی است که اتفاقا ممکن است خیلی هم ضرر کند. چه بسا که می بینیم کتک هم می خورد، اما کوتاه نمی آید. او می داند در جامعه ای زندگی می کند که ظلم در آن بیداد می کند. او در مقابل ظلم یقه می گیرد و می بیند نمی تواند کوتاه بیاید. تماشاگر هم از این موضوع خوشش می آید که این آدم چقدر شرافت دارد و چقدر از بی قانونی گریزان است.
مخاطب هم شیفته همین صداقت نهفته در بازی می شود.
- اصلا شرط اصلی و کافی برای بازیگری قطعا صداقت است. این صادق بودن جزء لاینفک بازیگری و پرسوناژ است. چیزی وجود دارد که نمی توان آن را عوض کرد و آن، تخم چشم است! تخم چشم باید راست بگوید و صادق باشد. باید یک دروغ بزرگ را چنان صادقانه بازی کرد که خودت هم آن را باور کنی.
در جشنواره فجر امسال هم چند فیلم دارید.
-«شیار 143» که در این فیلم نقش یک کارگر معدن را دارم و یک پروسه بیست و پنج ساله را از سر می گذرانم. قصه از زمان جنگ شروع می شود و به سال های فعلی ختم می شود. در «تمشک» نیز دو نقش بازی می کنم و اگر توضیح بیشتری بدهم قصه لو می رود!
حرفی باقی مانده که بخواهید مطرح کنید؟
-مردم لطفا زحمت بکشند به سینما بیایند، بقیه اش با ما! من به شما قول می دهم هر کس به سالن وارد شود و «روز روشن» را ببیند، پشیمان بیرون نمی آید. این فیلم جزو معدود فیلم های سینمای مستقل است که تحت حمایت هیچ ارگانی نیست، اما فیلمی مینی مالیستی و باشکوه از آب در آمده که این قدرت را دارد که تماشاگرش را با رضایت بیرون بفرستد.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.