به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژههای خود نوشت:
حالا دیدی که به جای باقر باید محسن شهردار میشد!
مرگ دلخراش دو شهروند تهرانی در آتشسوزی ساختمانی در خیابان جمهوری اسلامی بهانهای شد تا دوباره اصلاحطلبان آن روی ماهیت خود را نشان دهند. برخورد دوگانه تندروها با موضوعات غیرسیاسی همواره محل نقد صاحبنظران به این طیف بوده است.جهاننیوز با درج این مطلب نوشت: در حالی که طی سالیان گذشته از جمله در دوران اصلاحات سوانح و فجایع به مراتب بدتری رخ داده بود و واکنش خاصی از سوی دولت وقت مشاهده نشد و کسی نیز استعفا نداد اما اصلاحطلبان شورای شهر که در روز انتخاب شهردار از اکثریت اعضای شورا شکست خوردند، به بهانه حادثه خیابان جمهوری خواستار استعفای شهردار پایتخت شدند! البته مشابه این رفتار تا همین چند ماه قبل از سوی جریان انحرافی نیز مشاهده میشد.
سقوط هواپیما، حادثه قطار نیشابور در سال 82، تصادف اخیر دو اتوبوس اسکانیا در اتوبان تهران - قم و... از جمله حوادث سنگینی بودند که نه تنها استعفایی به دنبال نداشتند بلکه حتی اندکی اذهان فعالان و رسانههای اصلاحطلب را به خود مشغول نکرد.یک بام و دو هوای اصلاحطلبان با واکنشهایی در فضای مجازی مواجه شده است. دراینباره امید حسینی وبلاگنویس با قرار دادن عکسی در صفحه گوگل پلاس خود نوشت: چقدر نامردیه که جون آدمها، قربانی دعوای جناحی و عقدههای سیاسی بشه. کشته شدن آدمهای بیگناه و هموطنهای ما واقعا ناراحتکننده است و اگه کسی کمکاری کرده باید پاسخگو باشه، ولی این مسخرهبازیها چیه؟ شما از مردن آدمها ناراحت هستید؟ یه قطار تو نیشابور منفجر شد، یه روستا نابود شد، کلی آدم پودر شدند، بعد وزیرتون خم به ابرو نیاورد، حالا دنبال استعفای شهردار هستید؟ بخاطر این عکس واقعا معذرت میخوام. شیر کردم ببینم اینا غیرتی میشن و چهار تا حرف به دولت اصلاحات میزنن یا نه؟
همچنین کبری آسوپار روزنامهنگار نیز در صفحه گوگل پلاس خود نوشت: احمد خرم، وزیر راه خاتمی به خبرنگار شبکه یک گفت اتفاق خیلی بزرگی نبود؛ صدا و سیما بزرگش کرد... داشت در مورد پودر شدن 300 نفر انسان حرف میزد! اگر در شهرداری تهران و آتشنشانی زیردستش کسی در مورد کشته شدن دو زن در آتشسوزی خیابان جمهوری کم کاری کرده، باید با او برخورد شود؛ اما اگر کسی فکر میکند روی جنازه این دو زن، عقدههای قدیمیاش از قالیباف و حرص شهردار شدن دکتر و شهردار نشدن محسن-ه را پیاده کند و ما آنقدر احمق باشیم که فکر کنیم دلش برای مردم و آن دو زن سوخته، کاملا در اشتباه است... مثلا روزنامههای شرق و آفتاب یزد و شورای شهریهایی که خواستار استعفای شهردار شدهاند؛ خوابش را ببینند...
به گزارش جهاننیوز فاجعه انفجار قطار نیشابور که بزرگترین سانحه راهآهن در ایران میباشد در روز 29 بهمن سال 1382 و در زمان وزارت احمد خرم در دولت اصلاحات در نزدیکی ایستگاه خیام در 17 کیلومتری نیشابور رخ داد و 295 نفر کشته و 460 نفر زخمی شدند. شدت انفجار (که معادل 180 تن TNT تخمین زده شده است) به حدی بود که چندین روستای اطراف آن تخریب گشت و حتی صدای مهیب آن در نیشابور هم شنیده شد.
اول بررسی کنید بعداً مناطق آزاد را گسترش دهید
روزنامه جمهوری اسلامی از دولت خواست به عوارض منفی ایجاد مناطق آزاد اقتصادی در 20 سال اخیر توجه داشته باشد و به آن دامن نزند.
این روزنامه با اشاره به اینکه رئیس جمهور در سفر به خوزستان شهرهای خرمشهر و آبادان را به عنوان منطقه آزاد اقتصادی اعلام کرد، نوشت: در دهه 70 میلادی یعنی برههای که اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا همچنان متأثر از اصل و فرع بحران اقتصادی بزرگ بود، دولتمردان این کشورها ایده ایجاد این مناطق را با هدف جذب و جلب سرمایه از سایر مناطق و تسهیل و تسریع صادرات و واردات، طرح و عملیاتی کردند. در کشور ما هم اتفاقاً از اواسط دهه هفتاد شمسی و در دولت پنجم ]هاشمی[ موضوع ایجاد مناطق آزاد و ویژه مورد توجه بیشتر و جدیتری قرار گرفت که محصول آن ایجاد چند منطقه آزاد و ویژه مانند کیش، قشم، چابهار، اروند، انزلی و... است.
در ادامه این تحلیل خاطرنشان شده است: با بررسی کارنامه مناطق آزاد طی دو دهه اخیر در کشور، نشان میدهد که متأسفانه نتایج و آثار مورد انتظار به هیچ وجه از ایجاد این مناطق حاصل نشده است و این مناطق عمدتاً به مکانهایی برای گردشهای تفریحی و مسافرتهای ایرانیان داخل کشور آن هم با هدف خرید تبدیل شدهاند. اگرچه ایجاد زمینههای لازم برای جلب گردشگران اعم از داخلی و خارجی نیز مهم است اما به نظر نمیرسد این موضوع از جمله اهداف اصلی ایجاد مناطق آزاد باشد. عدم شکلگیری صنایع پایدار و بزرگ، متروک ماندن برخی از این مناطق از جریان تبادلات ترانزیتی، عدم ایجاد فرصتهای شغلی برای بومیان در کنار بروز فسادهای مالی در لایههای مدیریتی برخی از این مناطق، مصادیقی از این عدم موفقیتها هستند.
روزنامه جمهوری اسلامی میافزاید: بررسی ریشههای این معضلات نشان میدهد که عدم جانمایی مناسب و انتخاب اشتباه منطقه، بیتوجهی دولتها به فلسفه اصلی تشکیل مناطق آزاد، باقی ماندن موانع قانونی و آییننامهای در این مناطق مانند سرزمین اصلی، ضعف در معرفی ظرفیتها و جذابیتهای اقتصادی و جغرافیایی مناطق و کندی ایجاد زیرساختهای ارتباطی و حمل و نقل از جمله علل عدم موفقیت مناطق آزاد اقتصادی طی حدود بیست سال اخیر در کشور ما هستند.این روزنامه توصیه کرد: دولت که با اعلام شهرهای مظلوم و راهبردی خرمشهر و آبادان به عنوان مناطق آزاد و الحاق آنها به منطقه آزاد اروند به دنبال پر کردن خلأهای فراوان سرمایهگذاری برای بهبود شاخصهای زیربنایی، اشتغال، رفاه و سلامت در این دو شهر است، غفلتها و اشتباهات دولتهای سابق را در مورد مناطق آزاد تکرار نکند و هم و غم خود را به تدوین آییننامههای لازم برای جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی به این مناطق اختصاص دهد چرا که در غیر این صورت تنها اتفاقی که میافتد اضافه شدن نام خرمشهر و آبادان به فهرست مناطق آزاد است و بس! برای پرهیز از گرفتار شدن به این دور اشتباه باید مطالعات و تحقیقات گستردهای در انتخاب مکانهای جدید برای تعیین مناطق آزاد و ویژه در دولت صورت بگیرد.
انجمن صنفی نبود پاتوق گروهکهای آشوبطلب بود
عضو هیئتمدیره انجمن منحله صنفی روزنامهنگاران میگوید دستگاههای دولتی ذیربط مقدمات بازگشایی این انجمن را انجام دادهاند.بهروز گرانپایه از متهمان پرونده جعل نظرسنجی به نفع آمریکا در ازای دریافت پول - در کنار برخی عناصر فراری نظیرحسین قاضیان - است که مدتی نیز در سال 81 در بازداشت به سر برد. وی در مصاحبه با سایت تدبیر درباره آخرین اقدامات انجام گرفته گفته است: وزارت ارشاد، وزارت کار و وزارت اطلاعات به صورت هماهنگ و براساس دستور شخص رئیسجمهور، مقدمات بازگشایی انجمن را انجام دادهاند. موانعی که به لحاظ حقوقی برای بازگشایی انجمن وجود داشت در حال رفع شدن است. دفتر انجمن به درخواست وزارت اطلاعات در سال 88 پلمب شد، در حال حاضر از جمله کارهایی که باید صورت پذیرد این است که درخواست فک پلمب از طرف وزارت اطلاعات به دادگستری داده شود تا پس از حذف شکایت، دفتر انجمن فک پلمب شود. اما هفته گذشته آقای اژهای دادستان کل کشور نکتهای را مطرح کردهاند مبنی بر این که انجمن نهادی سیاسی بوده است، بنابراین باید تغییراتی در اساسنامه و هیئتمدیره صورت پذیرد تا امکان فعالیت داشته باشند.
وی ابراز امیدواری کرده این انجمن تا دهه فجر یا حتی زودتر راهاندازی شود.گفتنی است برخی از اعضای هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران نظیر رجب مزروعی و حسین باستانی و... هماکنون متواریاند و در انگلیس و بلژیک و فرانسه به سر میبرند. اعضای هیئتمدیره آخرین در دولت خاتمی به بالا کشیدن یک میلیون دلار اختصاص یافته از سوی دولت برای تهیه و توزیع لبتاپ میان خبرنگاران متهم شدند. باستانی (بولتن نویس حزب مشارکت در دفتر رئیسجمهور وقت) پس از فرار از کشور در سال 83 گفته بود به شرف روزنامهنگاریام سوگند در اسرع وقت به کشور برمیگردم و فرار نکردهام! او هماکنون در خدمت شبکه دولتی انگلیس قرار دارد.
دستاندرکاران انجمن صنفی روزنامهنگاران از این نهاد صنفی به عنوان پوششی برای انواع رفتارهای ساختارشکنانه و فتنهانگیز استفاده کردند و جرایم امنیتی ارتکابی از سوی آنان طبیعتا با جابهجایی مدیران در وزارت ارشاد یا وزارت اطلاعات قابل توجیه و تأویل و کتمان نیست.
پیش از این- مهر 1389- ژیلا بنییعقوب از همکاران نشریات زنجیرهای در واکنش به ژست روزنامهنگاران از سوی کسانی چون مزروعی و... تصریح کرده بود: ما سالهاست با این موضوع برخورد میکنیم که کسانی با نوشتن یک مقاله خود را روزنامهنگار معرفی میکنند. مثلا وقتی چند نفر از نمایندگان مجلس ششم عضو هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران شدند، کسانی بارها اعتراض کردند که مگر اینها روزنامهنگارند؟ الان نیستند و قبلا هم نبودند. مدیر اجرایی بودند و حالا نماینده مجلس. و پاسخ میشنیدیم که گاهی مقالهای مینویسند.
همچنین نیک آهنگکوثر از اعضای متواری هیئتمدیره انجمن صنفی آبان امسال ضمن مرور خاطرات خود از انجمن نوشت: ممکن است دوستان خوب من هزاران بار قسم بخورند که انجمن صنفی روزنامهنگاران به هیچ عنوان اهل سیاسیکاری و بازیهای سیاسی نبوده است. ممکن است بگویند دغدغه آنها، کاملا حرفهای بوده و غیرسیاسی... اما تجربه من از 3 سال حضور در جلسات هیئتمدیره به عنوان بازرس، غیر از این را میگوید. روزی که پروندهها را بازگشایی کردم و بررسی مجدد نحوه عضویت در انجمن آغاز شد، با دهها مورد برخورد کردم که افرادی، تنها و تنها برای گرفتن امکاناتی حداقلی، برخلاف اساسنامه عضو انجمن شده بودند و وقتی خط قرمز روی نام تعدادی کشیده شد، با اعتراضهایی روبهرو شدم؛ نه از اعضای عادی البته. گاهی وقتها که جلسات هیئتمدیره تمام میشد و دوستان از محل انجمن برای بحث درباره بیانیههای حزبی استفاده میکردند، وقتی مدیر بخشی از حزب مشارکت در محل انجمن، از افراد مختلف برای عضویت در حزب مورد نظرش دعوت به عمل میآورد و... اسمش را چه میتوان گذاشت؟ ممکن است بگویند از وقت جلسه استفاده نمیشده. اما آنجا که محل نوشتن چرکنویس بیانیه این جبهه و آن سازمان نبود که!
وی خاطر نشان میکند: اگر کسی به من بگوید که فعالیت انجمن سیاسی نبوده، من قبول نمیکنم! وقتی محسن آرمین گفت نمیخواهد مجدداً کاندیدای عضویت در هیئتمدیره شود، فکر میکنید چه کسی را به عنوان نامزد جانشین پیشنهاد کردند؟ همحزبی دیگر محسن آرمین را! چطور میتوان کسی را روزنامهنگار دانست که در سال، کمتر از 10 مطلب نوشته اما در 100 جلسه سیاسی شرکت کرده و نقشی سیاسی بازی کرده است؟
تحریمها چگونه مرده وقتی ساختار آنها سر جای خود باقی است؟
آیا تحریمهای آمریکا علیه ایران مرده است؟ معاون وزیر خزانهداری آمریکا میگوید حتی کم ارزشترین تحریمها هم برداشته نمیشود.رجانیوز با مرور اظهارات رئیس جمهور در خوزستان مبنی بر اینکه «با اجرای توافق ژنو و برداشتن تحریمها بخصوص در بخشهای پتروشیمی، صنایع خودرویی، کشتیرانی و بانکها فضا برای توسعه تجارت و رونق اقتصادی در کشور مهیا میشود»، نوشت: آیا با اجرای توافقنامه ژنو فیالواقع تحریمها برداشته شده است؟ آنچه از توضیحات شفاف و بیپروای دیوید کوهن فرمانده قرارگاه تحریم دولت اوباما در صحن کمیته بانکی سنای آمریکا برمیآید، در واقع در توافق ژنو طرف غربی هیچ اقدام عملی برای کاهش تحریمهای موجود برنداشته و برنخواهد داشت.
کوهن میگوید «اساساً شرکت کشتیرانی و نفتکش و شرکت هواپیمایی هما و ماهان که مهمترین ناوگان حمل و نقل کشور میباشند همچنان در لیست تحریمها باقی میمانند و هیچ تحریمی در خصوص آنها کاهش نمییابد. بنابراین تعلیق تحریم بیمه، حمل و نقل و خدمات پرواز صرفاً یک عنوان است و تأثیر عملی بر بخش حمل و نقل ایران ندارد. اساساً هیچ یک از بانکهای ایران از تحریمها خارج نشده و نمیشوند. تحریمهای اساسی یعنی تحریمهای نفتی و بانکی به قوت خود باقیست و هیچ تغییری نمیکند. تحریم پتروشیمی به دلیل عدم امکان نظارت و اجرا، هیچگاه نتوانسته مانعی برای تجارت در این رابطه شود. ضمن اینکه اولاً به دلیل تولید بنزین از پتروشیمیها (ناشی از تحریم بنزین) و ثانیاً نگاه بلند مدت خریداران محصولات پتروشیمی، تعلیق تحریم پتروشیمی نمیتواند منابع ارزی چشمگیری برای ایران داشته باشد».
معاون خزانهداری آمریکا همچنین گفته است: «تحریم طلا به دلیل امکان حمل چمدانی، هیچگاه نتوانسته مانع دستیابی ایران شود. ضمن اینکه منظور ما از تعلیق تحریم طلا، اجازه به ایران برای مصرف کردن بخشی از همان 4/2 میلیارد دلار وجوه نفت در شش ماه آینده جهت خرید طلاست. با توجه به نیاز ایران به مصرف این وجوه جهت خرید دارو و کالاهای اساسی، عملاً خرید طلا به صرفه نیست و عملی نمیشود. آزاد شدن وجوه ایران نه به معنای آزادسازی منابع مسدود شده ایران در آمریکا و اروپا بلکه به معنای اجازه به ایران برای استفاده از 4/2 میلیارد دلار از وجوه نفتش در بانکهای آسیایی جهت خرید کالا از این کشورها یا خرید دارو و مواد غذایی از کشورهای ثالث است. با توجه به مستثنی بودن دارو و مواد غذایی از تحریمها و مستثنی بودن خرید کالا از کشورهای خریدار نفت، در واقع همین وضعیت موجود در قالب آمار و عدد به عنوان یک امتیاز به ایران ارائه شده است و اساساً امتیاز محسوب نمیشود. مطمئن باشید (خطاب به اعضای کنگره) در پایان 6 ماه زمان توافق ژنو، وضع اقتصادی ایران به مراتب از وضع موجود بدتر خواهد بود. ما به همه بانکها و بنگاههای اقتصادی پیغام دادهایم که تحریمها در مدت 6 ماه توافق پابرجاست و هیچ حرکت جدیدی در روابط با ایران نباید بدون اجازه ما انجام شود».
رجا نیوز مینویسد: اظهارات عالیترین مقام مدیریت تحریمهای ایران در آمریکا حکایت از دست نخورده ماندن ساختار اصلی تحریمها علیه ملت ایران دارد. شاید عبارت دقیقتر آن باشد که طرف غربی بدون دادن هیچ امتیازی، به معنای حقیقی «روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است!».در همین حال «ریچل زیمبا» مدیر اجرایی بخش بازارهای نوظهور در مؤسسه روبینی به والاستریت ژورنال گفت: تحریمهای داد و ستد طلا علیه ایران به طور کلی لغو نمیشود. برای نمونه بانک مرکزی ایران و برخی شخصیتهای حقیقی یا حقوقی هنوز اجازه خرید و فروش طلا را ندارند و ایران نمیتواند به طور مستقیم نفت و گاز را در ازای دریافت طلا بفروشد.