به گزارش مشرق، سالهای نه چندان دور مردم ایران برای رهایی از طوق طاغوت مبارزهای را به رهبری مرجع عالیقدر آیتالله سیدروحالله موسوی الخمینی آغاز کردند و در این راه مقدس، متحمل سختیهای زیادی شدند و سرانجام پس از سالها مبارزه با استعانت از پروردگار و با عنایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در بیست و دوم بهمن ماه سال 1357 توانستند نظام جمهوری اسلامی را به منصه ظهور برسانند.
در این میان روحانیت معزز همگام با مردم در لحظه لحظه شکلگیری انقلاب و حتی پس از آن حضوری فعال و پرنشاط داشتند و بیجهت نیست که در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شهربانی تهران که امروز از آن به عنوان «موزه عبرت» یاد میشود، نام آنان بر دیوار خودنمایی میکند و چشمان بازدیدکنندگان به اسامی روحانیون گره میخورد.
به مناسبت سی و پنجمین بهار شکوهمند انقلاب اسلامی در سلسله گزارشهایی به معرفی و بازخوانی فعالیت انقلابی روحانیت از دریچه موزه عبرت میپردازیم که بخش نخست آن در ادامه میآید:
*فعالیتهای انقلابی آیتالله خامنهای از مشهد و تهران تا ایرانشهر/ 7 مرتبه زندانیشدن توسط ساواک
آیتالله سیدعلی خامنهای در 12 خرداد 1342 و هنگامی که فقط 24 سال داشت، بر اثر تبلیغ و افشاگری علیه رژیم سفاک پهلوی دستگیر و زندانی شد. پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود را ادامه داد که به علت افشاگری علیه رفراندوم دروغین شاه و سیاستهای آمریکایی رژیم پهلوی، بار دیگر در بهمنماه سال 1342 در کرمان دستگیر و پس از انتقال به تهران در سلول انفرادی در زندان قزلقلعه زندانی و اهانتها و شکنجههای بسیاری را تحمل کرد.
در پی آزادی از مرحله دوم دستگیری، کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی را در مشهد و تهران دایر کرد که با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد که به علت همین فعالیتها ساواک به تعقیب او پرداخت. در این مرحله وی به زندگی مخفی روی آورد، ولی در سال 1346 دستگیر و زندانی شد.
این دستگیریها و زندانها تأثیری در اراده مصصم او نداشت و همچنان به مبارزه ادامه میداد تا اینکه در سال 1349 برای چهارمین بار از سوی ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان که هدف نهایی خود و مبارزان را محو ظلم و ستم و نابودی رژیم پهلوی میدید، هر روز با ابعاد گستردهتر به مبارزات ادامه میداد، به همین علت برای پنجمین بار در سال 1350 از سوی ساواک دستگیر و بازداشت شد.
آیتالله خامنهای پس از رهایی از بند ساواک، بین سالهای 1350 تا 1353 کلاسهای تفسیر و ایدئولوژی را در سه مسجد از مشهد مقدس تشکیل داد که باعث جذب هزاران جوان مشتاق و علاقهمند به این کلاسها و آشنایی آنها با تفکرات اصیل اسلامی شد. درس نهجالبلاغه ایشان از شور و حال خاصی برخوردار بود و جزوههای آن با نام «پرتوی از نهجالبلاغه» تکثیر میشد و دست به دست میگشت.
سرانجام این فعالیتهای مستمر و پیگیر سبب شد ساواک مشهد در دی ماه 1353 با هجوم به خانه ایشان، برای ششمین بار وی را دستگیر و به کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شهربانی تهران منتقل کند و در سلول انفرادی زندانی کرد و به مدت هشت ماه (پاییز سال 1354) شدیدترین و بیرحمانهترین شکنجهها را بر وی اعمال کرد. ایشان درباره سختیهای این دستگیری میفرماید: «فقط برای آنان که آن شرایط را دیدهاند، قابل فهم است».
ایشان پس از آزادی بار دیگر به مشهد بازگشت و همان برنامهها و تلاشهای علمی، تحقیقی و انقلابی را ادامه داد. در اواخر سال 1356 برای هفتمین بار از سوی ساواک دستگیر و به تبعید در شهرستان ایرانشهر محکوم شد که با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم مسلمان ایران در اواسط سال 1357 آزاد شد و به مشهد بازگشت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) ایشان به عضویت شورای انقلاب درآمد.
آیتالله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در موقعیتهای پایهگذاری حزب جمهوری اسلامی به اتفاق همرزمان خود همچون شهید بهشتی، شهید باهنر و ...، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1358، امام جمعه تهران نماینده امام در شورای عالی دفاع در سال 1359، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سال 1358، دو دوره رئیس جمهوری و ... و سرانجام پس از رحلت امام خمینی(ره) با پذیرفتن رهبری نظام اسلامی جلوهای دیگر از کارآمدی مدیریت اسلامی را به نمایش گذاشتند.
*آیتالله قاضی طباطبایی سه بار زندانی و یک بار به عراق تبعید شد
آیتالله سید محمد قاضی طباطبایی در سال 1291 شمسی در تبریز متولد شد. پس از فراگیری دروس مقدماتی حوزه، در سال 1319 عازم حوزه علمیه قم شد، طی ده سال اقامت در قم از محضر آیات عظام حجت کوهکمرهای، صدرالدین صدر، محمدرضا گلپایگانی و امام خمینی(ره) بهرهمند شد.
در ادامه تلاشهای علمی و معنوی خود عازم نجف اشرف شد. پس از سه سال اقامت در نجف و بهرهگیری از محضر بزرگان آن دیار به تبریز مراجعت کرد، با آغاز نهضت امام خمینی(ره) وی یکی از پیشگامان مبارزه در آذربایجان بود. وی طی دوران مبارزه مجموعاً سه بار زندانی شد. یک بار نیز به مدت 8 ماه به عراق تبعید شد. بافت کرمان و زنجان تبعیدگاههای بعدی وی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نماینده تامالاختیار ایشان و امام جمعه تبریز منصوب شد. شهید قاضی در دهم آبان 1358 هدف گلوله یکی از عناصر گروهک فرقان قرار گرفت و به شهادت رسید.
*آیتالله دستغیب پس از حادثه 17 شهریور زندانی شد
آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب به سال 1292 شمسی در شیراز به دنیا آمد. دروس مقدماتی و سطح را در زادگاهش فرا گرفت و برای ادامه تحصیل، در سال 1314 راهی نجف اشرف شد. پس از بهرهگیری از محضر درس آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ کاظم شیرازی و میرزا علیآقا قاضی در سن 24 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. سپس به شیراز بازگشت و در مسجد جامع عتیق شیراز به اقامه جماعت و نشر احکام الهی پرداخت.
با آغاز نهضت امام خمینی(ره) یکی از پیشگامان مبارزه در استان فارس بود. او دو بار در سالهای 42 و 43 دستگیر و در بازداشتگاه قزل قلعه تهران زندانی شد. در آستانه انقلاب اسلامی، دو روز پس از فاجعه 17 شهریور 1357، مأمورین ساواک شبانه به منزل وی هجوم برده و او را در حالی که بیمار بود، بازداشت و روانه زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری کردند. وی پس از تحمل چهل روز بازداشت و بازجوییهای طاقتفرسا، از زندان آزاد و در میان استقبال پر شور مردم به شیراز بازگشت. وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجلس بررسی نهایی قانون اساسی درآمد و نمایندگی امام در استان فارس و امام جمعه شیراز را بر عهده داشت.
سرانجام آیتالله دستغیب در روز جمعه 20 آذر 1360 هنگام عزیمت به مصلای نماز جمعه، به دست یکی از عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید.
در این میان روحانیت معزز همگام با مردم در لحظه لحظه شکلگیری انقلاب و حتی پس از آن حضوری فعال و پرنشاط داشتند و بیجهت نیست که در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شهربانی تهران که امروز از آن به عنوان «موزه عبرت» یاد میشود، نام آنان بر دیوار خودنمایی میکند و چشمان بازدیدکنندگان به اسامی روحانیون گره میخورد.
به مناسبت سی و پنجمین بهار شکوهمند انقلاب اسلامی در سلسله گزارشهایی به معرفی و بازخوانی فعالیت انقلابی روحانیت از دریچه موزه عبرت میپردازیم که بخش نخست آن در ادامه میآید:
*فعالیتهای انقلابی آیتالله خامنهای از مشهد و تهران تا ایرانشهر/ 7 مرتبه زندانیشدن توسط ساواک
آیتالله سیدعلی خامنهای در 12 خرداد 1342 و هنگامی که فقط 24 سال داشت، بر اثر تبلیغ و افشاگری علیه رژیم سفاک پهلوی دستگیر و زندانی شد. پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود را ادامه داد که به علت افشاگری علیه رفراندوم دروغین شاه و سیاستهای آمریکایی رژیم پهلوی، بار دیگر در بهمنماه سال 1342 در کرمان دستگیر و پس از انتقال به تهران در سلول انفرادی در زندان قزلقلعه زندانی و اهانتها و شکنجههای بسیاری را تحمل کرد.
در پی آزادی از مرحله دوم دستگیری، کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی را در مشهد و تهران دایر کرد که با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد که به علت همین فعالیتها ساواک به تعقیب او پرداخت. در این مرحله وی به زندگی مخفی روی آورد، ولی در سال 1346 دستگیر و زندانی شد.
این دستگیریها و زندانها تأثیری در اراده مصصم او نداشت و همچنان به مبارزه ادامه میداد تا اینکه در سال 1349 برای چهارمین بار از سوی ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان که هدف نهایی خود و مبارزان را محو ظلم و ستم و نابودی رژیم پهلوی میدید، هر روز با ابعاد گستردهتر به مبارزات ادامه میداد، به همین علت برای پنجمین بار در سال 1350 از سوی ساواک دستگیر و بازداشت شد.
آیتالله خامنهای پس از رهایی از بند ساواک، بین سالهای 1350 تا 1353 کلاسهای تفسیر و ایدئولوژی را در سه مسجد از مشهد مقدس تشکیل داد که باعث جذب هزاران جوان مشتاق و علاقهمند به این کلاسها و آشنایی آنها با تفکرات اصیل اسلامی شد. درس نهجالبلاغه ایشان از شور و حال خاصی برخوردار بود و جزوههای آن با نام «پرتوی از نهجالبلاغه» تکثیر میشد و دست به دست میگشت.
ایشان پس از آزادی بار دیگر به مشهد بازگشت و همان برنامهها و تلاشهای علمی، تحقیقی و انقلابی را ادامه داد. در اواخر سال 1356 برای هفتمین بار از سوی ساواک دستگیر و به تبعید در شهرستان ایرانشهر محکوم شد که با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم مسلمان ایران در اواسط سال 1357 آزاد شد و به مشهد بازگشت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) ایشان به عضویت شورای انقلاب درآمد.
آیتالله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در موقعیتهای پایهگذاری حزب جمهوری اسلامی به اتفاق همرزمان خود همچون شهید بهشتی، شهید باهنر و ...، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1358، امام جمعه تهران نماینده امام در شورای عالی دفاع در سال 1359، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سال 1358، دو دوره رئیس جمهوری و ... و سرانجام پس از رحلت امام خمینی(ره) با پذیرفتن رهبری نظام اسلامی جلوهای دیگر از کارآمدی مدیریت اسلامی را به نمایش گذاشتند.
*آیتالله قاضی طباطبایی سه بار زندانی و یک بار به عراق تبعید شد
آیتالله سید محمد قاضی طباطبایی در سال 1291 شمسی در تبریز متولد شد. پس از فراگیری دروس مقدماتی حوزه، در سال 1319 عازم حوزه علمیه قم شد، طی ده سال اقامت در قم از محضر آیات عظام حجت کوهکمرهای، صدرالدین صدر، محمدرضا گلپایگانی و امام خمینی(ره) بهرهمند شد.
در ادامه تلاشهای علمی و معنوی خود عازم نجف اشرف شد. پس از سه سال اقامت در نجف و بهرهگیری از محضر بزرگان آن دیار به تبریز مراجعت کرد، با آغاز نهضت امام خمینی(ره) وی یکی از پیشگامان مبارزه در آذربایجان بود. وی طی دوران مبارزه مجموعاً سه بار زندانی شد. یک بار نیز به مدت 8 ماه به عراق تبعید شد. بافت کرمان و زنجان تبعیدگاههای بعدی وی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نماینده تامالاختیار ایشان و امام جمعه تبریز منصوب شد. شهید قاضی در دهم آبان 1358 هدف گلوله یکی از عناصر گروهک فرقان قرار گرفت و به شهادت رسید.
*آیتالله دستغیب پس از حادثه 17 شهریور زندانی شد
آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب به سال 1292 شمسی در شیراز به دنیا آمد. دروس مقدماتی و سطح را در زادگاهش فرا گرفت و برای ادامه تحصیل، در سال 1314 راهی نجف اشرف شد. پس از بهرهگیری از محضر درس آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ کاظم شیرازی و میرزا علیآقا قاضی در سن 24 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. سپس به شیراز بازگشت و در مسجد جامع عتیق شیراز به اقامه جماعت و نشر احکام الهی پرداخت.
با آغاز نهضت امام خمینی(ره) یکی از پیشگامان مبارزه در استان فارس بود. او دو بار در سالهای 42 و 43 دستگیر و در بازداشتگاه قزل قلعه تهران زندانی شد. در آستانه انقلاب اسلامی، دو روز پس از فاجعه 17 شهریور 1357، مأمورین ساواک شبانه به منزل وی هجوم برده و او را در حالی که بیمار بود، بازداشت و روانه زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری کردند. وی پس از تحمل چهل روز بازداشت و بازجوییهای طاقتفرسا، از زندان آزاد و در میان استقبال پر شور مردم به شیراز بازگشت. وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجلس بررسی نهایی قانون اساسی درآمد و نمایندگی امام در استان فارس و امام جمعه شیراز را بر عهده داشت.
سرانجام آیتالله دستغیب در روز جمعه 20 آذر 1360 هنگام عزیمت به مصلای نماز جمعه، به دست یکی از عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید.