هرچند جناب درویش و گروهش خصوصاً تهیه‌کننده فیلم آقای تقی علیقلی‌زاده زحمات بسیار برای این پروژه کشیده‌اند اما رستاخیز، آن چیزی نبود که بتواند مخاطبان آگاه از ماجرا را خرسند کند. آنچه فیلم از آن بی‌بهره بوده محققان خبره تاریخ صدر اسلام است. لذا علی‌رغم آنکه فیلمساز فهرست اسامی نزدیک به چهل کتاب مورد مأخذ خود را در انتهای تیتراژ آورده بود ولی فیلم تضادهایی با همان کتاب‌ها دارد.

گروه فرهنگی مشرق - دیروز دو فیلم از استقبال عظیم مخاطبان برخوردار شد، رستاخیز ساخته احمدرضا درویش و شیار 143 از نرگس آبیار. فیلم نخست، به ماجرای قیام امام حسین(ع) می‌پردازد و فیلم دوم درباره یک مادر مفقود الاثر است. عموم مخاطبان در پایان هر دو فیلم با چشمان خیس و خرسندی سالن را ترک می‌کردند. نشست مطبوعاتی این دو فیلم، مملو از خبرنگاران بود.
 
پرکارترین بازیگر امروز، مهران احمدی محسوب می‌شود که دو فیلم شیار 143 و تمشک، با بازی او متوالیاً به نمایش درآمد. خصوصاً که احمدی در فیلم تمشک نقش دو برادر را بازی کرده است. ایشان در فیلم سیزده ساخته هومن سیدی نیز که در روز نخست به نمایش درآمد، نقش کوتاهی داشت.
 
از امروز نمایش همزمان فیلم‌های نوعی تجربه و سینمای حقیقت در سالن‌های جنبی برج میلاد شروع شد و تا انتهای جشنواره ادامه دارد. در روز پنجم، شش فیلم در سالن اصلی برج میلاد با این ترتیب به نمایش درآمد:
 
رستاخیز/ احمدرضا درویش (1391)
رنج و سرمستی/ جهانگیر الماسی
شیار 143/ نرگس آبیار
تمشک/ سامان سالور
انارهای نارس/ مجیدرضا مصطفوی
دلتنگی‌های عاشقانه/ رضا اعظمیان (1391)

 
 
 
روایتی از قیام سیدالشهدا(ع)
رستاخیز/ احمدرضا درویش

 
خلاصه داستان: وقایع مرگ معاویه تا قیام امام حسین(ع) از منظر بُکیر فرزند حرّ.
فیلم 162 دقیقه‌ای و بسیار بحث‌انگیز جناب درویش در بهمن 1388 کلید خورد و نزدیک به یک سال بعد، دوران هجده ماهه پس‌تولید آن آغاز گشت. رستاخیز در سال گذشته آماده نمایش بود اما تهیه کننده ترجیح داد نمایش آن متوقف کند تا دولت قبل منقضی شود. آنها حتی دعوت حضوری محمدرضا عباسیان برای شرکت فیلم در دوره قبل جشنواره را نیز رد کردند.
 
هرچند جناب درویش و گروهش خصوصاً تهیه‌کننده فیلم آقای تقی علیقلی‌زاده زحمات بسیار برای این پروژه کشیده‌اند اما رستاخیز، آن چیزی نبود که بتواند مخاطبان آگاه از ماجرا را خرسند کند. آنچه فیلم از آن بی‌بهره بوده محققان خبره تاریخ صدر اسلام است. لذا علی‌رغم آنکه فیلمساز فهرست اسامی نزدیک به چهل کتاب مورد مأخذ خود را در انتهای تیتراژ آورده بود ولی فیلم تضادهایی با همان کتاب‌ها دارد. در اینجا به چند نمونه اکتفا می‌کنم:


 
1. جنگ روز عاشورا نه دسته جمعی بلکه تک به تک بود. جناب درویش در جواب این ایراد بنده در سالن مطبوعات، مدعی شد که جنگ‌های صدر اسلام به همین صورت بوده است. واقعاً چنین جوابی از یک فرد عادی بعید است چه برسد به کسی که سال‌ها در این خصوص مطالعه کرده است. جواب این است که حتی شیوه جنگیدن در جنگ‌های پیامبر اکرم(ص) نیز با هم متفاوت بوده. جنگ بدر با احد متفاوت است، تا چه برسد به شیوه جنگ‌های خندق، فتح خیبر یا مکه. در کربلا نیز کفار با توجه به تعداد زیادشان می‌خواستند به همین شیوه‌ای که در فیلم نشان داده شد بجنگند و به همین دلیل بود که عصر تاسوعا پیشنهاد جنگ دادند. اما حضرت سیدالشهدا با درایت خود جنگ را به روز بعد افکند و یارانش را تک به تک به میدان فرستاد تا حماسه یارانش ثبت شود و خون آنها به هدر نرود. حمله همگانی سپاه دشمن، بعد از شهادت امام حسین(ع) بوده است آن هم برای بردن غنیمت از خیمه‌های اهل البیت پیامبر(ص).
 
2. در تاریخ ثبت است که حضرت ابوالفضل(ع) به وقت رفتن به کنار شریعه، سلاح با خود نبرد و با کسی نجنگید. اما در فیلم می‌بینیم که قبل از رسیدن آن حضرت به شریعه، سپاهیان منتظر آمدن او هستند و عباس این فیلم با آنها می‌جنگد تا به نهر برسد. مگر رودخانه همچون چاه است که یک مدخل داشته باشد؟ اگر اسناد تاریخی هم در میان نباشند فهمیدن این چیزها، به تحقیقات نیاز ندارد.
 
3. حضرت علی اصغر با تیر یک نفر کشته شد و نه با باران تیرهای بیست سپاهی. در سالن مطبوعات جناب درویش در پاسخ به دو مورد اخیر که در سؤال کتبی اینجانب جداگانه مطرح شد گفت که اگر ما می‌خواستیم عین حقایق تاریخی را تصویر کنیم فیلم خیلی طولانی‌تر می‌شد! آیا واقعاً این جواب، مطابق آن پرسش‌ها است؟! وقتی یک واقعه به طور ساده اتفاق افتاده و حقایق تاریخی می‌گویند که حضرت ابوالفضل(ع) با ابتکار خود بدون هیچ نزاع و رویارویی به آب رسید چرا فیلمساز می‌خواهد آن را پیچیده کند؟ آیا این خطا سهوی بوده یا عمدی در کار است؟ پاسخ هر چه باشد، قابل قبول نیست. و همینطور شهادت علی اصغر(ع). آیا در سپاه دشمن افراد زیادی بوده‌اند که پستی‌شان به حدی رسیده باشد که همچون حرمله بتوانند عبدالله رضیع را ذبح کنند؟
 
خیلی چیزها در این فیلم بر خلاف اسناد تاریخی و عقل سلیم است. به شیوه تیراندازی سپاهیان دشمن توجه کنید که تیرهایشان را مانند توپ به سمت آسمان شلیک می‌کنند و نه به سوی هدف.
 
فیلم البته حواشی سیاسی هم دارد. تهیه کننده اعلام کرد که فیلمبرداری در بهمن 1388 آغاز شده است. ظاهراً جناب درویش در دوران آشوب‌های خیابانی سال 88 آخرین اصلاحات از نوع دوم خردادی را بر روی فیلمنامه انجام داده است. تأکید زیاد فیلم بر دشمنی با رنگ نجات‌بخش سبز و تکرار زیاد کلمه «فتنه» از جمله مواردی است که مخاطبان نیز آن را فهمیدند
 
بگذارید سخن آخر را بزنم. آیا این دوستان برای ساختن فیلمی درباره امام حسین(ع) از خدای تعالی اذن گرفته و به درگاهش التجا کرده بودند؟ حتی جارو زدن هر کدام از حرم‌های اهل بیت نیز به اذن و توفیق نیاز دارد تا چه برسد به شبیه ساختن و از دهان مبارک ایشان سخن کردن. نشان ندادن چهره امام حسین(ع) در این فیلم آیا باید راه را برای تصویرگری حرکات دیگر آن امام همچون سخن گفتن، راه رفتن باز ‌کند؟ آیا حضرت ابوالفضل(ع) در این فیلم هیبت و زیبایی داشت. ما که چنین چیزی ندیدیم.
 
یک بازیگر فیلمساز
رنج و سرمستی/ جهانگیر الماسی

خلاصه داستان: طاهره (ماه‌چهره خلیلی) در دوران دفاع مقدس اسیر می‌شود و عراقی‌ها طفل او را که در اسارت به دنیا آمده در نهایت می‌کشند. سال 1382 طاهره با فرمانده عراقی (احمد کاوری) بار دیگر مواجه می‌شود.


ساخت نخستین فیلم سینمایی جناب الماسی را به فال نیک می‌گیریم. او که پیش از این چندین تله فیلم ساخته بود با این فیلم قدمی به جلو برداشته است. به جناب الماسی برای ساخت چنین فیلمی تبریک می‌گوییم و آرزوی ساخت فیلم‌های بهتری برای او داریم.
 
 
فیلم غافلگیرکننده امسال
شیار 143/ نرگس آبیار

 
خلاصه داستان: الفت (مریلا زارعی) مادر رزمنده‌ای به نام یونس میرجلیلی (حسام بیگدلو) است که در والفجر مقدماتی مفقود الاثر شده است.
فیلم غافلگیرکننده پارسال ساختة احسان عبدی‌پور بود (تنهای تنهای تنها) و فیلم امسال از خانم آبیار. این فیلم اقتباس ادبی فیلمساز از یکی از داستان‌های چاپ‌شده خود است، قصه زنی به نام اختر که پانزده سال منتظر بازگشت فرزندش بود و در این مدت رادیو به کمر می‌بست تا با گوش دادن به رادیو بغداد از آخرین اخبار اسرای ایرانی باخبر شود.
 
فیلم، در روستای پاریز کرمان می‌گذرد. لهجه‌ها به خوبی اجرا شده و بازی خانم مریلا زارعی در نقش اول بسیار خوب و چشمگیر است و امید سیمرغ بلورین برای او می‌رود. فضای روستا و کارهای روستائیان بسیار ریزپرداخت تصویر شده است. چنین فیلمنامه‌ای که موضوعی زنانه دارد فقط از منظر یک زن می‌تواند به درستی و با جزئیات صحیح تصویر شود. و این امتیاز مهم فیلم است. خدا را شکر می‌گویم که چنین زنانی در کشورمان هستند که به این موضوعات بر زمین ماندة حماسی می‌پردازند. آیا نباید خیلی پیش‌تر از اینها به موضوع مادران شهدا پرداخته می‌شد؟

 
آقای ابراهیم حاتمی‌کیا برای دیدن این فیلم به برج میلاد آمده بود و در جلسه مطبوعاتی فیلم نیز حضور داشت و حتی در بیانیه‌ای فیلم خود (چ) را به شیار 143 تقدیم کرد. حال روحی خانم مریلا زارعی منقلب بود و با بغض سخن خود را آغاز کرد و لحظاتی بعد به گریه انجامید. ایشان که تحت تأثیر شخصیت این مادر بود ابراز تأسف کرد که چرا سینمای ایران زودتر از اینها به چنین شخصیت‌هایی نپرداخته است. طرفه آنکه این فیلم داشت قربانی مسائل سیاسی می‌شد. جرم فیلم آن بود که فیلمبرداری با حضور وزیر سابق ارشاد (دکتر حسینی) کلید خورد و ایشان از آن حمایت کرد. لذا آقای رضاداد شیار 143 را به هیئت انتخاب نداده بود. آقای محمدحسین قاسمی تهیه‌کننده محترم با نشان داده فیلمش به برخی منتقدان توانست حمایت آنها را بگیرد. نهایتاً فیلم با رای‌زنی و لابی برخی از منتقدان به جشنواره راه یافت. خدا را شکر که این فیلم ساخته شده است و در جشنواره فجر حضور دارد.
 
خانم آبیار متولد 1350 در تهران است و اصالتاً یزدی. او مدت‌ها کارشناس گروه تلویزیونی شاهد بوده است و حدود سی کتاب چاپ‌شده دارد که ده عنوان از آنها فقط رمان است. یکی از قصه‌های کتاب «اختر و روزهای تلواسه» (1388) مبنای ساخت این فیلم قرار گرفته است. آبیار از سال 1385 به فیلمسازی روی آورد و فیلم‌هایی کوتاه ساخت. نخستین فیلم سینمایی او سال گذشته در جشنواره حضور داشت (اشیاء از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند).
 
 
رحم اجاره‌ای
تمشک/ سامان سالور

خلاصه داستان: رضوان (سمیرا حسن‌پور) نطفه مردی به نام حمید آشنا (مهدی پاکدل) را می‌پذیرد. هما همسر حمید (نیکی کریمی) باردار نمی‌شود...
بعد از فیلم «با دیگران» ساخته ناصر ضمیری که دیروز پخش شد، تمشک دومین فیلم در موضوع رحم اجاره‌ای در جشنواره امسال است. آنچه در هر دو فیلم پررنگ است حقوق شوهر زنِ حامل جنین است. زن حامل در فیلم نخست، مطلّقه بود و شوهر زندانی‌اش بعد از مدتی آزاد می‌شود و مجدداً از او خواستگاری می‌کند. در این فیلم شوهر زن، افلیج است که بعد از مدتی می‌میرد و حالا برادر شوهر طالب ازدواج با او است و لذا به فرد غریبه حساسیت نشان می‌دهد.
 


فیلمنامه را خود کارگردان نوشته که متأسفانه باورپذیر نیست. واقعاً مرگ‌های متعدد در این فیلم با چه حکمت و مصلحتی صورت گرفته است؟ باید متذکر شد که مرگ به دست خدا است و نمی‌توان بی‌حساب کسی را کشت.
 
آقای سالور متولد 1355 در بروجرد است و به نظر راقم، بهترین اثر ایشان تاکنون فیلم سیزده 59 (1389) بوده است.
 
 
 
کشدار و خنثی
انارهای نارس/ مجیدرضا مصطفوی

خلاصه داستان: انسیه (آنا نعمتی) با شوهرش ذبیح (پژمان بازغی) زندگی خوبی دارد. تا اینکه او بر اثر سقوط از ارتفاع به کما می‌رود.
نخستین فیلم مجیدرضا مصطفوی که واقعاً معلوم نیست برای چه ساخته شده و مقصود او از این فیلم کشدار و خسته‌کننده چیست. ظاهراً فیلم، به زندگی کارگران زحمت‌کش می‌پردازد. انسیه پرستار یک زن آلزایمری (رابعه مدنی) است و آخرین شغل شوهرش کارگری در ارتفاع. از رادیوی اتومبیل عمو قادر (مهران رجبی) سخنان آقای احمدی‌نژاد را می‌شنویم که وعده هدیه یک میلیون تومانی به نوزادان می‌دهد. این موارد از نقد فیلمساز به دوران رکود اقتصادی سال گذشته حکایت دارد، نقدی که چندان واضح و صریح نیست.

 
آنطور که کارگردان می‌گفت، وزارت ارشاد از میان چهار فیلمنامه‌ای که او برای دریافت مجوز ساخت ارائه کرده این یکی را پیش انداخته است. و ظاهراً شتاب یا شوق کارگردانی نخستین فیلم نیز مزید علت شده تا این فیلم ساخته شود و حتی به جشنواره راه یابد. فیلم در حالت کنونی خود بر شانه‌های خانم نعمتی و بازی خوب ایشان ایستاده، البته بجز لنگ زدن غیرطبیعی ایشان. این فیلم 95 دقیقه‌ای می‌توانست خیلی کوتاه‌تر از اینها باشد.
  
 
یک زوج عاشق
دلتنگی‌های عاشقانه/ رضا اعظمیان

 
خلاصه داستان: داستان زندگی و شهادت منوچهر مدق (محمدرضا فروتن) و همسرش فرشته مالکی (میترا حجار).
فیلم دلتنگی‌های عاشقانه، روایت فرشته، همسر منوچهر مدق است از آشنایی با او در قبل از انقلاب تا سال 1379 که بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت پیوست. فیلم دلتنگی‌ها، خوب و خوش‌ساخت است و نشان می‌دهد که آقای اعظمیان کار خود را بلد است. بعد از چند فیلم متفرقه، این شاید نخستین فیلم خوب ایشان باشد.

 
خانم ملکی همسر شهید مُدِق، به اتفاق علی یکی از دو فرزندش به برج میلاد آمده بود. او بعد از فیلم بی‌صدا اشک می‌ریخت. خانم ملکی از فیلم ابراز رضایت کرد و گفت دلم برای منوچهر تنگ شده بود که این فیلم او را برایم زنده کرد. فیلم در سئانس فوق العاده ساعت 23:40 دقیقه نمایش یافت که متأسفانه بسیاری از حاضران برج میلاد را ترک کرده بودند.
 
این فیلم بر اساس کتاب «اینک شوکران: منوچهر مدق» ساخته شده. این کتاب خاطرات خانم ملکی از زندگی مشترکش با منوچهر مدق است که نخستین مرتبه در سال 1382 به چاپ رسید.
 


* امیر اهوارکی